اثبات حقانیت شیعه را در کتاب «چرا شیعه شدم؟» بخوانید
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این کتاب سندی در اثبات حقانیت مذهب اهل بیت رسول اکرم(ص) است و مخاطب را با علل گرایش به مذهب تشیع به خوبی آشنا میکند.
«چرا شیعه شدم؟» کتابی است که نویسنده آن «شیخ محمد امین الانطاکی» که از علمای شافعی است، پس از تشرف به مذهب شیعه اثنی اشعری و با استفاده و استناد به بیش از یکصد جلد از منابع اصلی مذاهب چهارگانه اهل سنت اعم از شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی، سندهایی از تفسیر، مقاتل و تواریخ را در اثبات حقانیت ولایت اهل بیت(ع) با بهره گیری از بهترین اسلوب و بیانی بسیار مستدل و موزون و عباراتی شیوا نگاشته است.
بیوگرافی مولف، عقیده شیعه درباره کتاب و سنت نبوی، نصوصی که از رسول اکرم(ص) در انحصار خلفایش به دوازده نفر وارد شده، نمونههای لطیفی از احادیث وارده در فضیلت امیرالمومنین (ع)، گواهی و شهادت برخی علما به اعلمیت علی(ع) و اهل بیت او، ماجرای اندوهبار سقیفه و حادثهای که رخداد، سرفصلهای هفت فصل کتاب را شامل میشوند.
فصل دوم و چهارم کتاب به آیات، احادیث و روایات نبوی در فضیلت امیرالمومنین علی(ع) و اهل بیت(ع) اشاره دارند.
یکی از ویژگیهای این کتاب این است که نویسنده احادیث فراوان و زیادی را که در کتابهای اهل سنت روایت شدهاند، در اثبات حقانیت شیعه به عنوان دلیل ذکر کرده است.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «علامه کاشانی در مصابیح خود میگوید: تمامی مورخین مسلمین با اختلافاتشان در مذهب، موقف رسول خدا را در روز غدیر خم نوشته و نصب علی(ع) را به خلافت ذکر نمودهاند و برای عظمت و بزرگی آن روز، همین کافی است که مولفین و نویسندگان و شعرا به آن روز عنایت داشتهاند و بسیار دشوار است کسی بتواند گفتار آنها را استقصاء کند… به آنها مراجعه کن تا بهتر بشناسی و در عین حال دو کتاب الغدیر و عبقات تو را کافی هستند. قاطبه علمای اسلام در نزول آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک» به آماده ساختن خلافت برای حضرت علی(ع) در روز عید غدیر خم اتفاق نظر دارند و ورایات حدیث غدیر به تواتر نقل شدهاند و جمیع مورخین و محدثین آن را تایید کردهاند.»
کتاب «چرا شیعه شدم؟» به قلم شیخ محمد امین انطاکی و ترجمه آیتالله محمد حسن مرعشی شوشتری با شمارگان دو هزار نسخه در 447 صفحه و به بهای 115 هزار ریال از سوی انتشارات خرسندی منتشر شده است.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ایکنا، کلمه مباهله در لغت به معنای این است که یکدیگر را نفرین و لعنت کنند. در مورد واقعه مباهله آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و مسیحیان نجران قرار بر این گذاشتند که یکدیگر را لعن و نفرین کنند تا حقانیت خود را ثابت کرده و خداوند آن طرف را که دروغ میگوید، عذاب دهد.در این روز پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) به همراه اهل بیت خویش که شامل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) بودند، در محل قرار حاضر شدند ولی مسیحیان که اطمینان پیامبر(صلی الله علیه واله) را مشاهده کردند، ترسیدند و پذیرفتند که به اسلام جزیه بپردازند.
رویداد مباهله یکی از اتفاقات و وقایعی است که از طریق آن میتوان به حقانیت شیعه پی برد چراکه اولاً در اکثریت قریب به اتفاق منابع اهل سنت نظیر طبری و ابنحنبل و ... به این رویداد تاریخی اشاره شده است و ثانیاً نشان میدهد که نزدیکتر از اهل بیت(علیه السلام) و شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) به پیامبر(صلی الله علیه واله) شخص دیگری نیست که بتواند رهبری جامعه اسلامی را بر عهده بگیرد.
اهمیت رویداد مباهله آنقدر بود که خداوند متعال نیز در قرآن کریم در آیه «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلی الْکذِبِینَ، به آنان (مسیحیان نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم شما نیز از نفوس خود را، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم» بدان اشاره کرده است.
این رویداد با توجه به اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) از همراهان خود در آن با عنوان اهل بیت خویش نام میبرد، نشان داد که نبی اکرم(صلی الله علیه واله) همواره و در مقاطع حساس از تاریخ و سیره زندگی خود موضوع و منزلت اهل بیت(علیه السلام) را به مسلمانان گوشزد میکردند.حال با توجه به حساسیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله) نسبت موضوع اهل بیت خویش و اینکه ایشان همواره و در مقاطع حساس تاریخ اسلام از ایشان و بهویژه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عنوان نزدیکترین افراد و حتی جانشین خود سخن گفتهاند، آیا نمیتوان به حقانیت علی(علیه السلام) و شیعیان و پیروان ایشان پی برد؟.
مطالعه تاریخ اسلام به ویژه تارخ صدر اسلام حتی به دور از تعصب و پیوستگی به مذهب و مکتبی خاص، نشان میدهد که اولاً خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) دین را بدون سرپرست و جانشین نمیپذیرند و ثانیاً هیچکس پس از رسول اکرم(صلی الله علیه واله) به جز امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) لایق جانشینی ایشان و سرپرستی مسلمانان نیست.
به گزارش افکارنیوز، پس از 5 ماه که آیت الله مهدوی کنی در تخت بیمارستان بستری بود، خبر فوت ایشان فوت ایشان در روز سه شنبه همه را غافلگیر کرد. یار دیرین امام و رهبری، یکی از روحانیون خاص در طول انقلاب محسوب میشد. در خبرهایی که در این روزها منتشر شده بوده به گوش میرسد که آیت الله وصیت کرده بود در کنار مزار ملا علی کنی در شاه عبدالعظیم حسنی دفن شود.
حال آنچه پیش روی شماست زندگی نامه "ملا علی کنی" یکی از مبارزین بزرگ تاریخ معاصر ایران است:
*تولد و کودکی ملاعلی
حاج ملا علی کنی در 1220 ق در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران به دنیا آمد. در کودکی نوشتن و خواندن را آموخت، به فراگیری علوم دینی علاقه داشت اما به دلیل مخالفت خانواده اش تا سن بیست سالگی نتوانست به آرزوی خود برسد ولی سرانجام با کسب رضایت آن ها عازم عتبات شد ودر درس اساتیدی چون صاحب جواهر، شیخ حسن کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری حاضر شد.
ملا علی کنی
در سال 1224 ق به سبب شیوع طاعون در عراق مجبور شد دو سال آن جا ترک کند اما مجددا بازگشت و به تألیف کتب فقهی پرداخت ؛ در نهایت در سال 1262 پس از زیارت حرم اما رضا (ع) در مشهد راهی تهران شد و در این شهر مسکن گزید. به مرور زمان محبوبیت و نفوذ ایشان در بین مردم و دربار ناصرالدین شاه افزایش یافت و به عنوان عالم درجه اول تهران مطرح شد و تولیت مدرسه مروی نیز به ایشان سپرده شد.
حاج ملا علی کنی یگانه ملجأ مردم بود. ایشان با شجاعت تمام در مقابل سیاست های غلط دربار که سبب نابودی دین و وضع معیشت مردم می شد ایستادگی می کرد و با پشتیبانی ملت، دربار و سیاست های استعماری آن ها را به شکست می کشاند.
ملا علی در برابر سیاست های غلط دربار ناصری ایستادگی می کرد
*فراموشخانه؛ نخستین تشکیلات فراماسونری در ایران
از جمله این موارد مبارزه با «فراموشخانه» ملکم خان و امتیاز «رویتر» بود.
تشکیلات فراماسونری همگام با استعمار وارد کشورهای زرخیزی مانند ایران شد و از طریق عناصر مرموز خود فرهنگ منحط خود را وارد این کشورها کرد و منابع آن ها را به غارت برد. از جمله این عناصر و مجری سیاست های استعماری در ایران «میرزا ملکم خان» بود.وی ارمنی بود و بنابر مصلحت به ظاهر اسلام آورد .او اولین تشکیلات فراماسونری را در ایران دائر کرد به نام «فراموشخانه».
*اهداف تأسیس فراموشخانه
به طور کلی اهداف تأسیس فراموشخانه در ایران عبارت بود از:
1) از میان بردن اسلام یا پدید آوردن کجروی در اصول اسلامی از راه تک بعدی نشان دادن اسلام.
2) برکناری و نابودی روحانیون.
3) به زیر سؤال بردن چهره مردان نفوذ ناپذیر از راه برچسب های انگلیسی، روسی، ماسونی و ...
4) رواج فرهنگ منحط و اندیشه های غربی و فراخواندن مردم به غرب گرایی و ترویج فساد و فحشا در جامعه.
5) پدید آوردن شکاف و جدایی میان روحانیان و مردم و دور ساختن مردم از آنان.
6) استواری اندیشه استعماری جدایی دین از سیاست.
7) برانگیختن سرشت کاذب ناسیونالیستی و نژادپرستی.
8) هموار کردن راه رخنه و چیرگی استعمارگران در ایران در پوشش کسب امتیازات.
9) به دست گرفتن رهبری جامعه از راه طرح شعارهای انقلابی و آزادی خواهانه.
جدایی دین از سیاست
*اومانیسم، آزادی، برابری، برادری
ملکم خان شعارهای فراماسونری را در ایران رواج می داد مثل اومانیسم (اصالت انسان)، آزادی، برابری، برادری که این ها همه با دین اسلام ضدیت داشتند. با بیان اومانیسم خدامحوری را کنار می گذاشت، منظورش از آزادی، آزادی از بند استبداد و ظلم و ستم شاه نبود بلکه آزادی از دین و قیود دینی و معارف الهی بود، با بیان کردن شعار برابری مسلمان را در کنار یهودی و مسیحی و زرتشتی و بهایی و ... می شمرد و فرقی بین آن ها قائل نمی شد.
*ملکم خان: اگر می خواهیم آدم شویم باید دویست سال خود را در اختیار انگلستان قرار دهیم!
وی برای این که با مخالفت علما مواجه نشود حرف های خود را در هاله ای از مطالب اسلامی می زد؛ حتی بیان می کرد که فراماسونری همان «حزب الله»! است و برای ادعا های خود متوسل به آیات قرآن می شد. وی همان کسی است که گفت اگر می خواهیم آدم شویم باید دویست سال خود را در اختیار انگلستان قرار دهیم!
حاج ملا علی کنی با این چهره ها و جریانات در داخل کشور به مقابله برخاست؛ در واقع این مبارزه، تقابل و رویارویی روحانیت بود با جریان استعمار.
*ملا علی کنی خطر ملکم خان را به ناصرالدین شاه گوشزد می کند
ایشان در نامه ای به ناصرالدین شاه قاجار وجود میرزا ملکم خان ارمنی را در دستگاه فراموشخانه موجب نابودی مذهب و ملت دانست و با شجاعت تمام نوک پیکان حملات خود را به سمت شاه نشانه گرفت و او را خائن خواند و نوشت:
«عرض می شود اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه – خدای نخواسته – مشاهده فرمائید و به خاکپای مبارک برحسب رضای آقا، مخدوم عرض کنند، فضولی نکرده بلکه فضول باید کسی باشد که این را فضولی بنامد. بر علما و غیر علما لازم است عرض کنند، پسند خاطر مبارک شود یا نشود، در مقام اصلاح آن برآیند یا نیایند،... ما دعاگویان، بلکه عموم اهل ایمان عرض می کنیم که شخص میرزا ملکم خان را ما دشمن دین و دولت دانسته ایم و به هیچ وجه صلاحیت وکالت از دولت و سلطنت و انتظام ملک و مملکت ندارد که به خطاب ولقب ناظم الملکی مخاطب و ملقب باشد و هرکس باعث این امر شده است، خیانت کلی به دین و دولت نموده است که چنین دشمن جانی را مداخله در کارهای بزرگ دولت داده است. مدت زمانی نگذشته که در دارالخلافه ... مجلس فراموشی ترتیب داده بود و به این تزویر و شعبده، در خیال تصاحب ملک و دولت و اضمحلال وذهب و ملت بود و الزام مواسات و یک جهتی و هم عهدی [گرفته بود] که هر یک در پای دیگری در مقام تمام مال و جان بایستند و تا یکی آوازی برآورد همه حاضر و ناظر باشند و در دقت اجرای شروط و فرصت و جمع اسباب نهضت و حرکت، همگی یک دفعه حمله ور شوند و بر غیر هرکه باشند بتازند و هرچه بخواهند بگیرند و ببرند...»
*ملا علی: صاحب شریعت که چیزی را در امور زندگی فرو نگذاشته چرا وضع فراموشخانه را از خاطر محو میفرمود؟
ایشان در نامه دیگری به ناصرالدین شاه تعارض مرام فراموشخانه را با شریعت اسلام گوشزد می کند و می نویسد:
«پیروی احکام الهی که لازمه تدین است، هیچ احتیاجی به قواعد ملل و آداب دیگر ندارد. صاحب شریعت که چیزی را در امور زندگی فرو نگذاشته چرا وضع فراموشخانه را از خاطر محو می فرمود؟ اگر، مقصود اخوت است که فرموده اند: المؤمنون اخوه.
اگر، مقصود اخوت است که فرموده اند: المؤمنون اخوه
[خلاصه آن که] آداب تعیش و زندگی و نزدیکی به حقیقت و تحصل ماحصل، هردو نشأت را کلام مجید فرموده [...] پس در این صورت پیروی به قواعد و قوانین الهی نکردن و به عقاید دیگر تأسی نمودن، کفر محض و محض کفر است.»
*به آتش کشیدن فراموشخانه
بنابراین آیت الله کنی به دلیل دین ستیزی فراماسون ها حکم به تکفیر آنان داد و در اقدامی شجاعانه حمله به مرکز آن ها را رهبری کرد و مردم مسلمان هم با شور و هیجان فراموشخانه – آن مرکز استعماری – را به آتش کشیدند.
با مقاومت ملا علی کنی و علما و مردم مسلمان، ناصرالدین شاه مجبور شد تا حکم به تعطیلی فراموشخانه بدهد.
*امتیاز رویتر؛ کودتای اقتصادی
در سال 1289 ق (1872 م ) قراردادی در تهران میان ناصرالدین شاه و نماینده رویتر به امضا رسید به در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار می شد.
بارون ژولیوس دو رویتر یهودی آلمانی بود که به تابعیت انگلیس در آمده بود. او مؤسس خبرگزاری رویتر و از بزرگ ترین سرمایه داران بین الملل به شمار می رفت.
بارون ژولیوس دو رویتر
اصول کلی این امتیاز عبارت بود از:
· امتیاز انحصاری ایجاد راه آهن سرتاسری ایران از دریای خزر به خلیج فارس، با حق تأسیس شعبه فرعی در داخل و اجازه وصل راه آهن سراسری به راه آهن های خارجی؛ سهم دولت 20% از منافع راه آهن.
· واگذاری اراضی خالصه مورد احتیاج رویتر به صورت مجانی.
· استفاده از مصالح مورد نیاز از قبیل سنگ و خاک و غیره به صورت مجانی.
· حق استخراج کلیه معادن ایران (نفت، زغال سنگ، آهن، سرب و مس) و هر معدن دیگر که خود کمپانی مایل به استخراج آن باشد، به استثنای معادن طلا و فیروزه و سایر جواهرات! سهم دولت 15%
· حق استفاده مطلق از جنگل های طبیعی ایران به هر نحو و به هر ترتیب که شرکت رویتر صلاح بداند. کمپانی مجاز بود درختان این جنگل ها را برای به کار بردن و ساختمان راه آهن سراسری قطع کند.
· دولت به گیرندگان این امتیاز حق انحصاری می داد که در طول مدت امتیاز (70 سال) در سرتاسر ایران برای تغییر مسیر رودخانه ها و انحراف آن ها به سایر نقاط کشور و هم چنین برای ساخت سدها و دریاچه های مصنوعی، کندن چاه عمیق، ایجاد کانال های مصنوعی به هر نحو و به هر قیمتی که صلاح بدانند، اقدام کنند. زمین هایی که در نتیجه این تأسیسات آباد می شد و هم چنین سود حاصل از فروش آن ها به زارعان ایرانی، جملگی به شرکت رویتر تعلق می گرفت، سهم دولت 15%
· دولت تحت این قرارداد تعهد می کند جمع آوری کلیه درآمدهای گمرکی ایران را به مدت 25 سال به رویتر واگذار کند، سهم دولت 60%
· در صورتی که دولت تصمیم می گرفت امتیاز تأسیس بانک ملی را در ایران به یک نفر خارجی واگذار کند، این حق براساس قرارداد، به شخص رویتر تعلق می گرفت.
· دولت متعهد می شد برای هرنوع کارها و اقدامات عمرانی از قبیل احداث راه های شوسه، ایجاد چاپارخانه (پست خانه)، تأسیس خطوط تلگرافی، ایجاد کارخانه های آهن سازی و ذوب آهن، نصب چراغ های گاز، سنگ فرش کردن کوچه ها و خیابان ها و تزیین پایتخت، حق اولویت مطلق را به رویتر قائل گردد.
*کارگردان این خیانت بزرگ چه کسی بود
کارگردانان اصلی و پشت پرده این خیانت آشکار میرزا ملکم خان و میرزا حسین خان سپهسالار صدراعظم وقت بودند. در حدی که این امتیاز بدون هیچ گونه فشار خارجی و فقط بنابر اصرا زیاد سپهسالار به تصویب رسید.
این دو نفر تنها به خاطر غرب باوری و منافع شخصی خود، کلیه منابع طبیعی یک ملت فقیر را به یک سرمایه دار یهودی واگذار کردند و کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند.
رویتر برای کسب این امتیاز رشوه هایی را به برخی رجال ایرانی پرداخت کرد. اعتماد السلطنه در این زمینه می نویسد:
«مبلغ پنجاه هزار لیره به صدر اعظم (میرزا حسین خان مشیرالدوله) و در همین حدودها به ملکم خان ناظم الدوله، بیست هزار لیره به حاج محسن خان معین الملک، بیست هزار لیره به منیرالدوله، مبلغی به اقبال الملک و دیگران رسید و خلاصه کلام اینکه برای اخذ این امتیاز، بارون رویتر قریب دویست هزار لیره به رجال ایرانی رشوه داد.»
*غرب در حیرت فرو میرود
مفاد این امتیاز به گونه ای است که اروپاییان در بهت و حیرت فرو می روند.
لرد کرزن: «کامل ترین و غیر عادی ترین تسلیم تمام منابع صنعتی یک دولت به دست خارجی که شاید بتوان در خواب دید و در تاریخ کمتر نظیری دارد»
کرزن در جای دیگری بیان می کند که «موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت های زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی، پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه دار خارجی گذاشته باشد»
تی یر، سیاستمدار فرانسوی: «برای شاه، جز هوا، چیزی باقی نگذاشته اند»
الکساندر دوم (تزار روسیه) در ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه: «اعلیحضرت با اعطای این امتیاز بالا بلند، تقریبا تمام منابع و ثروت و هست و نیست کشورتان را دربست به بارون رویتر بخشیده اید. جز هوایی که ایرانیان برای نفس کشیدن لازم دارند که آن هم خوشبختانه قابل معامله نبوده است وگرنه مردم ایران ناچار می شدند حتی هوایی که از منخرین (دو سوراخ بینی) فرو می برند، از یک سرمایه دار بریتانیایی بخرند.»
ناصرالدین شاه: «بر پدر خائن لعنت!»
جالب است که با تمام این اوصافی که خود غربیان از این قرارداد ننگین دارند ناصرالدین شاه بسیار به آن علاقه مند بود و نگران به هم خوردن قرار بود. وی در نامه ای به سپهسالار صدر اعظم می نویسد:
«»جناب صدر اعظم، انشاءالله تعالی اگر این کار را خوب انجام بدهید خدمتی به دین و دولت کرده اید که مافوق ندارد (!) اما بسیار می ترسم آن اشخاصی که با این امتیاز مخالف اند – چه از داخل و چه از خارج – سرانجام عقیده کوت (نماینده تام الاختیار رویتر) را به هم بزنند و او را از این معامله منصرف سازند. این مردم را من خوب شناخته ام؛ در این چند روزه باید خیلی مواظب کوت باشید که با مردم ایرانی و فرنگی کمتر آمیزش کند.
تلگراف رویتر هم هروقت برسد فورا به عرض برسانید، خیلی مواظب باشید که کوت را نترسانند. بر پدر خائن لعنت!»
ملا علی : «کمپانی هند[شرقی] ، تمام هند به آن وسعت و مکنت را به خریداری و تملک یک جریب زمین مخصوص سکونت خود برد. کمپانی معاصر (رویتر) ،...چگونه ایران را نبرد و چرا نبرد؟»
حاج ملا علی کنی در نامه اعتراض آمیز خود به شاه، ضمن انتقاد شدید از سپهسالار و ملکم خان که بانیان انعقاد قرارداد بودند، زیان های قرارداد را برشمرد و بیان کرد که دولت (شاه) اصلا حق دخالت در اموال مردم را ندارد:
«... برای ما این اوقات از راه محکم دیگری که خیلی محکم تر و واضح تر و شدیدتر است در همان خیالات افتاد که احداث راه آهن بفرمایید با شروط و تعهدات و مواثیق چندی از قرار مسموع و مکتوب در عهدنامه، آنکه جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود باشند از قبیل جنگل ها و معادن و قنوات. بلکه سلطان با اقتدار نیز در این اجبار داخل باشد که املاک خالصه و زرخریدی و معادن و رودخانه ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدی که اگر پس از زمانی دولت بخواهد رفع آن ها را بکند، جمیع نقود خزانه عامره و نقود اجناس متداوله موجود در دست رعایا، وفا به اداء تاوان و زیان آن ننماید و اگر جسارت نباشد، گوینده را می رسد که بگوید و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتما بفروشند؟
گمان ندارم در شرع خود بلکه سایر ادیان، تجویز این قسم اجبارها شده باشد ...»
ایشان در ادامه با اشاره به کمپانی هند شرقی قرارداد رویتر را به ضرر حکومت و سلطنت ایران معرفی می کند و می نویسد:
«... کمپانی هند[شرقی] ، تمام هند به آن وسعت و مکنت را به خریداری و تملک یک جریب زمین مخصوص سکونت خود برد. کمپانی معاصر (رویتر) ، با تصرف آن همه اراضی متعلقه به راه آهن، استحقاق انتفاع جمیع معادن و رودخانه ها و اراضی، با حق به کار واداشتن جمیع کارکنان از رعایا، چگونه ایران را نبرد و چرا نبرد؟
خوب، پس از آنکه رعایا به رضا یا به حکم، کارکنان ایشان شدند و از دادن منال دیوانی معاف ماندند، آیا به خزانه عامره از کجا و کدام مالیات و کدام نسق از زراعات چیزی بیاید؟ یا اینطورها در عهدنامه نیست و یا هست و نخوانده اید و به مآل کار برنخورده اید؟ اگر خدای نخواسته کار لازم لازم افتد دفع طغیان و تعدی همجوار با اقتداری را از سرحدات خود نماییم اولا با کدام مال که عرض شد؟ کذلک، با کدام رجال؟ حکم جنگ به کدام فوجی داده شود که مواجب و جیره چند ساله ایشان نرسیده و هرچند فوجی که هستند دربست اند و اگر از همه مأیوس شده، در خیال اجماع و بلوا برآمده باشیم، کدام عالم محترم مسموع الکلام مانده با هجوم عموم فرنگیان در بلاد ایران از راه آهن؟ کدام عالمی در ایران خواهد ماند؟ و اگر بماند جانی و نفسی داشته باشد که یک دفعه وادینا واملتا بگوید از جانب میرزا ملکم خان یا سرکار کمپانی [رویتر] ، با این همه اموال و این همه رجال و داشتن راهی به این سهل به بلاد عظیمه ایران به خصوص به پایتخت سلطنت و دولت؟ به کدام قلب و اطمینان؟ چه اطمینان داریم که در طول یک ساعت پر نکند اطراف ما را از رجال و توپ و تفنگ و غافلگیر نشویم؟»
نخستین پرچم کمپانی هند شرقی بریتانیا تا سال 1707 میلادی، با نشان سنت جرج سمبل انگلستان در گوشه چپ بالا
*کلمه قبیحه آزادی
ملا علی کنی در پایان این نامه خود دوباره خطر میرزا ملکم خان و افکار او را اشاره می کند و چنین می نویسد: «... حال که متذکر شدم لازم دانستم که از آن خیانت نیز اشاراتی به نحو اجمال ، معروض دارد و آن فقره، کلمه قبیحه «آزادی» است که به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مسئله برخلاف جمیع احکام رسل و اوصیا و جمیع سلاطین عظام و حکام والامقام است. به این جهت در نوشته دیگری نوشته بودم «وعلی الاسلام سلام» و دولت را وداع تام و تمام باید نمود به واسطه این که اصل شرایع و ادیان در هر زمان، خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و می باشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، متعرض اموال و ناموس مردم نشوند، و هکذا. برخلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هرکس هرچه بخواهد بگوید و از طریق تقلب و فساد، نهب (غارت) اموال نماید و بگوید:«آزادی است و شخص اول مملکت، همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده». معلوم است نفوس، بالطبع طبیعت شیطانی، مایل به هوا و هوس و برآوردن مشتهیات خودند. همین، مایه بی نظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمی تواند چاره کند. این است که قاطبه علما و فضلا را به صدا درآورده، حکام و داروغه را خانه نشین و عاجز نموده.» لغو امتیاز رویتر؛ نخستین ضربه بر پیکر استعمار در نهایت با فشار علما و ملا علی کنی امتیاز رویتر نیز لغو شد. این اولین ضربه ای بود که این چنین از جانب روحانیت بر پیکر استعمار زده شدو دیگر تا زمانی که ملا علی در قید حیات بود ناصرالدین شاه جرأت تکرار چنین کاری را نداشت تا این که پس از رحلت ایشان داستان قرارداد رژی (تنباکو) بوجود آمد که آن نیز به رهبری مرجعیت شیعه میرزای شیرازی با شکست مواجه شد. ماده 23 قراردادرویتر کمپانی را متعهد می ساخت که تمام کارهایی را که به موجب این قرارداد به عهده گرفته است، همه را یکجا و همزمان با شروع ساختمان راه آهن آغاز کند و حد اعلان اهتمام را در پیشرفت این کارها مبذول دارد. دولت ایران این ماده را بهانه لغو قرارداد در نظرگرفت تا امتیاز گیرنده را مقصر جلوه درهد و اعلامیه بطلان قرارداد را به صورت زیر منتشر کرد: «هو» اعلان رسمی «چون بارون ژولیوس رویتر در موضوع قرارداد مربوط به راه آهن و سایر تعهدات که با دولت ایران منعقد کرده بود به وعده های صریح مندرج در آن قرارداد وفا نکرده و عملیات لازم را سرموعد معین شروع نکرده است، لذا دولت ایران به موجب حقی که به مدلول فصول قرارداد برای خود محفوظ نگاهداشته بود، قرارداد مزبور را ملغی و «کان لم یکن» اعلام نمود. تصمیم دولت علیه، عینا به وکیل بارون رویتر که فعلا مقیم دارالخلافه (تهران) است ابلاغ شد.» *نفوذ و اقتدار حاج ملا علی کنی نفوذ و قدرت ملا علی کنی به حدی بود که میرزا محمد مهدی لکهنوی می نویسد: «اینک حکم محکم ایشان مشابهت ندارد از سلطان و شاهزادگان و امرا کسی را جرأت آن نیست که بی اذن ایشان اقدام بر تکلم نماید و یا بی مشورت ایشان اجرای مطلبی بنماید ... امرای عصر حتی ناصرالدین شاه قاجار از وی خائف می بودند و شاه مذکور مکرر به خانه اش به جهت ملاقات می آمد.» *سربازان سفارت خطاب به سفیر آمریکا: اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را می کشیم همچنین اولین سفیر آمریکا در ایران درباره اقتدار ملاعلی در خاطرات خود چنین می نویسد: «... حکام شرع ملا یا مجتهد نامیده می شوند که بزرگترین مجتهدهای حالیه که به منزله رئیس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است، حاجی ملا علی کنی است ... حاجی ملا علی شخص مسنی است و ظاهرا مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد، اگرچه املاک او زیاد است، مع هذا نمی خواهد جلال و ظاهرسازی به خرج دهد. وقتی در کوچه ای راه می رود بر قاطر سفیدی سوار می شود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوی او ازدحام می کنند مثل این که وجودی ملکوتی است، اگر یک کلمه بگوید، می تواند اعلی حضرت شاه را از سلطنت خلع کند. وقتی به نزد اعلی حضرت شاه می آید پادشاه به جهت احترام او قیام تمام به عمل می آورد. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول می کشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده ایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را می کشیم! برگشتن بهتر است ناصرالدین شاه نیز از این قدرت و اقتدار ملا علی کنی بیمناک بود. نوشته اند روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیان خویش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرو رفت. پس از آن بی درنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد، شاه در پاسخ گفت: چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد. این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملا علی کنی امر نماید در دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد؟ از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت و گفتم برگشتن بهتر است. *دفاع از آمر به معروف هم چنین مشهور است که آیت الله شیخ جواد رشتی – شاگرد میرزای شیرازی – از کسانی بود که در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر بسیار تلاش می کرد و از هیچ کس واهمه نداشت و بی پروا به وظیفه دینی خویش عمل می کرد. ناصرالدین شاه زمانی او را به همین علت از رشت به تهران طلبید تا به خیال خود مجازاتش کند! همین که حاج ملا علی باخبر شد، به سرعت از شیخ جواد رشتی تجلیل فراوانی به عمل آورد. برخورد حاجی به گونه ای بود که شاه مجبور شد از شیخ جواد عذرخواهی کند و او را با کمال احترام به رشت بازگرداند. *علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل روزی شاه از ملاعلی می پرسد که براساس حدیث شریف «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» شما باید لااقل همان کارهایی را بکنید که آن پیامبران کردند، مثلا آیا شما می توانید مانند حضرت موسی عصایی را اژدها کنید؟! حاجی بدون تأمل و درنگ در پاسخ می گوید: آری، اگر شما ادعای خدایی بکنید، ما هم عصا را اژدها خواهیم کرد. ملا علی: او ناصرالدین نیست، ناصرالکفر است در نتیجه کردار ناشایست و ذلت بار ناصرالدین شاه با بیگانگان و کارنامه سیاه وی، حاجی ملا علی درباره او می گفت: «او ناصرالدین نیست، ناصرالکفر است.» *اوضاع معیشتی و مالی ملا علی کنی ملا علی کنی در ابتدا هنگامی که به تهران آمد در تنگدستی سختی قرار داشت اما با تألیف کتاب و فروش آن و هم چنین حفر قنات در زمین کم کم توانست ثروت خوبی به دست آورد و زندگی با شکوه و عظمتی را دارا شود. اما وی اموال خود را در خدمت به دین و مستمندان و محرومان مصرف کرد ولی کسانی بودند که فقط به ظاهر زندگی ایشان چشم دوختند و آگاهانه یا ناآگاهانه بر شیوه زندگی او خرده می گرفتند. درباره وضع زندگی ایشان در دوران تحصیل در نجف آقای طباطبایی حائری چنین می گوید: «در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر می بردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هر هفته یک شب به مسجد سهله می رفت و از گوشه و کنار مسجد – بدون این که کسی بفهمد – نان خشک جمع می کرد و به مدرسه می آورد و گذران هفته را از آن ها می کرد!» *اگر ملا و مجتهد این است، پس حاجی ملا علی کنی چه می گوید؟ نوشته اند زمانی فرزند ناصرالدین شاه قاجار، در سفری به عتبات عالیات، در نجف اشرف اقامت کرد. او به منظور دیدار و زیارت شیخ مرتضی انصاری به منزل ایشان رفت. آثار زهد و ورع از در و دیوار و اثاث ناچیز خانه شیخ هویدا بود؛ سفره حصیری (خوص) به دیوار آویزان بود و یک پیه سوز سفالی درکنار منقل گلی، اتاق را روشن کرده بود و کمی سرگین به جای ذغال در منقل مشتعل بود. اینها اثاث خانه آن مجتهد و مرجع بزرگوار و استاد یگانه حوزه علمیه نجف اشرف به شمار می رفت. شاهزاده چون وضع اتاق را برانداز کرد بسیار متعجب گردید و سپس لب به سخن گشود و گفت: اگر ملا و مجتهد این است، پس حاجی ملا علی کنی چه می گوید؟! سخن او هنوز تمام نشده بود که چهره شیخ انصاری دگرگون شد، از جا برخاست و فرمود: چه گفتی! این کلام کفرآمیز چه بود که به زبان راندی؟! خود را جهنمی ساختی، برخیز و از نزد من دور شو، حتی به قدر یک نفس کشیدن هم در اینجا تأمل نکن، زیرا می ترسم عقوبت تو مرا هم بگیرد! شاهزاده از شیوه سخن خود بسیار متأثر شد و به گریه افتاد. پس از آن رو به شیخ کرد و گفت: آقا ... توبه کردم، نفهمیدم، مرا عفو کنید، دیگر از این غلط ها نمی کنم! شیخ چون او را پشیمان یافت فرمود: عالی جناب! حاجی کنی حق دارد آن طور زندگی کند، زیرا در مقابل پدر تو باید به همان قسم زندگی کرد. ولی من در میان طلاب هستم، باید حالم و امور زندگانی ام مانند همین طلبه ها باشد. *آیت الله مهدوی کنی از ملا علی می گوید آیت الله مهدوی کنی درباره اموال حاجی ملا علی کنی می نویسد که: «ایشان خیلی ثروتمند بوده و هم اکنون در کن، شهرری، ورامین، قزوین و تهران موقوفات زیادی از ایشان مانده است که بخشی از آن وقف خاص است که برای ورثه اش وقف کرده و بقیه وقف بر امور عام المنفعه می باشد. البته بخشی از این اموال موروثی بوده است که از ماترک پدرش به ارث مانده است. آقای دکتر علینقی کنی از نواده های مرحوم حاج ملا علی می گفت که بخش مهمی از ثروت ایشان از جد اعلای وی که در مازندران ساکن بوده است به ارث رسیده است. آیت الله محمدرضا مهدوی کنی آن بخش هایی که در کن است ظاهرا مال پدرشان بوده است. پدرم نقل می کرد که منشأ پیدایش این ثروت این بوده که ایشان چون کشاورز زاده بود قهرا به کارهای کشاورزی علاقه داشته است. در شهر ری روستایی به نام دولت آباد وجود دارد که آسیاب و قنات داشت. زمین های این روستا غالبا با قنات آبیاری می شد. می گفتند آن قنات به تدریج خشک شد و این ده هم تقریبا از بین رفته بود و آبادی خود را از دست داده بود. مرحوم حاجی با قیمت مختصری اینجا را می خرد، بعد شروع به لایروبی قنات و آباد کردن آنجا می کند. به زودی آب در قنات به جریان می افتد و آسیاب شروع به کار می کند ... این اقدام سنگ اولیه ثروت ایشان بوده» *موقوفات ملا علی کنی نوحه اهالی کن این بود: رفتی تو ز دنیا ای نایب پیغمبر شد جای تو خالی در مسجد و منبر *** *** یهودی ها نیز می گفتند: واویلا صد واویلا ستون دین ناپید لوح قبر این عالم فرزانه چنین است: وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیم و حمل الزاد اقبح کل شیء اذا کان الوفود علی الکریم مرقد منور و مضجع مطهر عالم مجاهد و فقیه مبارز مرجع تقلید شیعیان علی حاج ملا علی کنی «قدس سره» سرود مرتجلا مجد بهر تاریخش علی بنزد محمد بخلد کرد مقام «1306 ق»
س، ج، بنجامین
اولین سفیر آمریکا در ایران
الف. آبادی ها و روستاها:
شش دانگ قریه زمان آباد همراه با قلعه و بیوت رعیتی و غیررعیتی و طویله و بهاربند و انبار و باغ و سایر ملحقات و منضمات آن که در منطقه بلوک غار ری می باشد.
شش دانگ قریه اشرف آباد واقع در بلوک غار ری.
قریه کریم آباد که به دست خود ایشان احداث گردیده است و آب مورد نیاز آن از رودخانه قوری چاهی تأمین می گردد.
قریه کمال آباد واقع در بلوک غار ری.
ب. خانه ها، مغازه ها و کاروانسرها:
خانه جدید البناء که درب آن، در شارع خاصی که انتهای آن خانه نواب، شاهزاده حاجی فرهاد میرزا معتمدالدوله است، قرار دارد. همراه با دکان هایی که در جنب شرقی آن با دکان های روبه روی این ها در طرف شرق بازارچه به جمیع ابنیه و آلات آنها از در و تخته و غیرها به انضمام شانزده باب دکان که پشت آنها به چهار بازار و روی آنها به قبله، محاذی دو کاروانسرای وقفی کاروانسرای شاه و کاروانسرای حاجی ابوطالب که در این اواخر ضرابی هم گفته می شود.
کاروانسرای واقع در زیر جاده قزوین و بالای آن.
حیاط وقفی بزرگ با امکان و صلاح و جمیع ابنیه این حیاط حتی حمام کوچک که واقع در سمت غربی حیاط است.
نصف از عرصه و اعیان دو باب کاروانسرای واقع در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم (ع) با بازارچه که در وسط این کاروانسرا است همراه با دکان های واقع در راسته بازار بزرگ زاویه مقدسه با جمیع متعلقات آنها با یک قطعه بهاربند و بارانداز، خارج از آنها که درب غربی آنها است.
کاروانسرای خاتون آباد در غرب بخش «خاتون آباد» در فاصله یکصد متری جنوب جاده اصلی تهران - خراسان واقع شده است. بنابر گفته اهالی، وی که قصد زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) را داشت چون به منطقه خاتون آباد رسید در آن محل مکانی جهت استراحت و اطراق کاروانیان نیافت و به همین دلیل با دارایی خود در این محل کاروانسرایی ساخت و وقف کاروانیان و زائران مشهد الرضا (ع) نمود. طرح این بنای تاریخی ارزشمند از نوع چهار دیواری ایوانی بوده و دارای ایوان ورودی، صحن وسیع، حجرات، اصطبل های ستوندار (در نوع خود بی نظیر) و... می باشد.
یکی از سراهای بازار تهران.
شش دانگ باغ واقع در صحرای دزج کن که از راه مصالحه و ارث از مرحوم پدر به ایشان منتقل شده است؛ همراه با کافه ملحقات از اراضی و اشجار مثمره و احجار منصوبه و حیطان و سایر امکانات.
شش دانگ باغ که متصل به باغ فوق الذکر و واقع در خواجه همراه با کافه ملحقات از اراضی و اشجار مثمره و احجار منصوبه و حیطان و سایر امکانات می باشد.
شش دانگ مزرعه قلعه شیر علی واقع در بلوک غار ری.
یک دانگ و نیم از مزرعه لتمال کن، همراه با همه متعلقات آن از قنات و نهر رود آبی که از رودخانه کن آب بر می دارد.
سه قطعه باغ در کن، باغ حیاط، باغ پروک و باغ تخت این هر سه را هم با اشجار مثمره همراه با مجاری آب همه باغ ها وقف کرده است.
بنابراین وصیت ایشان از ثلث مالش ملکی خریداری و منافع آن همه ساله حبس شود.
زمین شهرک صنفی تولیدی خدماتی ولیعصر (عج) نیز از موقوفات مرحوم حاج ملاعلی کنی می باشد. این زمین به متراژ حدود 550000 متر مربع می باشد.
شش دانگ قنات بزرگ، معروف به قنات حاجی آباد و شش دانگ قنات کوچک، معروف به قنات زمان آباد که در منطقه بلوک غار ری می باشد.
شش دانگ قنات که احیای آن توسط خود ایشان انجام گرفته است و در اراضی لتمان کن و میان کوهک قرار دارد. البته در زیر مظهر قنات، آبادانی قلعه، بیوت رعیتی، اربابی، باغ، سبزی کاری، بناء حمام و احیاء اراضی زراعت شده است؛ که این ها نیز جزء موقوفات می باشد.
حق مجری دو باغ واقع در صحرای دزج کن و خواجه از نهر بزرگ کن.
سه رشته قنات دائره و بائره در مزرعه قلعه شیر علی واقع در بلوک غار ری.
طاحونه واقع در اراضی موات شهر ری که محاذی طاحونه ظهیرآباد می باشد که زیر آب آن نیز تنقیه شده است.
نهری که از رودخانه قوری چاهی از قدیم آب بر می داشته است با تمام قلعه موجود در آنجا و تمام دو قطعه باغ مشجر و اشجار مغروسه در خارح از باغ.
دو طاحونه بالا و پایین که به وسیله آبهای قنات اشرف آباد دایره و قنات بزرگ و قنات کوچک می چرخند.
و. کتاب ها:
پنج جلد قرآن خوش خط که دو جلد آن بزرگ رحلی است؛ یکی مذهب تمام حتی بین السطور؛ دیگری محشی و مترجم است؛ یکی دیگر وزیری به خط آقا هادی؛ یکی نصف رحلی به خط ملا عبدالله رئنانی است و یکی دیگر هم بین وزیری و خشتی است و به خط آقا محسن است.
سه مجلد قرآن دیگر که یکی خشتی و ظاهراً به خط مرحوم میرزای تبریزی باشد و یکی کوچک بغلی تمام تذهیب حتی حواشی و یکی هم وزیری.
ی. وجوه نقدی:
تحت تکفل قراردادن بسیاری از یتیمان درمانده و بی سر پناه و در نظر گرفتن مقرری مناسبی برای آنها.
برای حل مشکل درمان بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکان هایی را برای پرداخت پول داروها در نظر گرفته بودند تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند.
با توجه به این موارد می توان حاجی ملا علی کنی را از پیشگامان جهاد اقتصادی در دوران ناصرالدین شاه قاجار دانست که علیرغم این که پس از زندگی تهیدستی به اموال فراوان رسید اما آن ها را نه در جهت مصرف شخصی بلکه در راه کمک به مستمندان و محرومان خرج کرد.
علاوه بر موارد درخشان فوق که در کارنامه حاجی ملا علی کنی دیده می شود باید دقت داشت که ایشان اولین کسی است که به عنوان حاکم شرع جزیه گیری از یهودیان و مسیحیان را در تهران آغاز کرد و عزت، اقتدار و سربلندی اسلام را نشان داد. هرچند که مال و جان و ناموس همه آنان در پناه اسلام محفوظ بوده، در امنیت کامل نیز قرار خواهند داشت.
*زهد مرتضی بود که علی را خانه نشین کرد
با این همه اوصاف و جایگاه والای فقهی و علمی و مقبولیت بالای ایشان در بین مردم، حاجی ملا علی از مطرح شدن خود در مقابل مرجعیت شیخ مرتضی انصاری خودداری می کرد و در جواب اعتراض کنندگان می فرمود:
«زهد مرتضی بود که علی را خانه نشین کرد.»
(منظور حاجی این بوده که زهد شیخ انصاری آن قدر زیاد است که من در مقابل او مطرح نیستم)
*در سوگ حاج ملا علی کنی
حاجی ملا علی کنی در روز پنج شنبه 27 محرم 1306 ق در هشتاد و شش سالگی در تهران درگذشت و در 3 صفر برحسب وصیت خودش در جوار حضرت عبدالعظیم (ع) دفن شد. به نوشته اعتماد السلطنه اهالی تهران از شهری و روستایی، حتی اقلیت های دینی در مراسم تشییع جنازه او شرکت داشتند.
وایات مبنی بر ولادت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در 13 ر جب در کعبه (درکتب اهل سنت)
از دیدگاه علمای اهل سنت نیز ، ولادت آن حضرت قطعی است ؛ حتی برخی از آنها ادعای تواتر نیز کردهاند که به نام چند تن از آنها اشاره میکنیم :
1 . حاکم نیشابوری (405هـ) :
فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة .
روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد ، امیرمؤمنان على بن ابى طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ) ، المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 550 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411هـ - 1990م .
2. شاه ولی الله دهلوی (متوفای 1176هـ) :
وی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء در مناقب امیر مؤمنان علیه السلام مینویسد :
و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت .
دهلوی ، شاه ولى الله مشهور به محدث هند (متوفای 1180هـ) ، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه ، تصحیح و مراجعه: سید جمال الدین هروى .
3. سبط ابن جوزی(متوفای 654هـ) :
وروی أن فاطمة بنت أسد کانت تطوف بالبیت وهی حامل بعلی (ع) فضربها الطلق ففتح لها باب الکعبة فدخلت فوضتعه فیها .
روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف میکرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، در خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آورد .
سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م .
4.علی بن الحسین مسعودی ،
مورخ و ادیب مشهور شافعی مذهب در باره ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در خانه کعبه میفرماید :
وکان مولده فی الکَعبة .
محل تولد علی علیه السلام ، خانه کعبه است .
المسعودی ، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفای346هـ) ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 313 .
5. ابن صباغ المالکی (855 هـ) :
ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة مینویسد :
على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد ... پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد ، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .
ابن الصباغ ، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی (متوفای855 هـ) الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ، ج
1 ، ص 171 ، تحقیق : سامی الغریری ، ناشر : دار الحدیث للطباعة والنشر ـ قم ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ بعضی أز منابع دیگر أهل تسنن که اعتراف دارند حضرت أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) در کعبه شریفه به دنیا آمده اند :
1-مروج الذهب , ابو الحسن مسعودی هذلی : ج2 / ص2 چاپ مصر
2-تذکرة خواص الأمة , سبط ابن الجوزی حنفی : ص7
3-الفصول المهمّة , ابن الصباغ مالکی : ج1 / ص173 به نقل أز ابن المغازلی , ص14 , ص30
4-السیرة النبویة , نور الدین علی حلبی شافعی : ج1 / ص150
5-شرح الشفا , شیخ علی القاری حنفی : ج1 / ص151
6-مطالب السؤول , ابو سالم محمد بن طلحه شافعی : ص11 , ص156
7-محاضرة الأوائل , شیخ علاء الدین سکتواری : ص120
8-نزهة المجالس , عبد الرحمن الصفوری شافعی : ج2 / ص204
9-آیینه تصوّف , شاه محمّد حسن جشتی : ص1311
10-روائح المصطفى , صدر الدین أحمد بردوانی : ص10 چاپ 1302 هـ
11-کتاب الحسین , سید علی جلال الدین : ج1 / ص16
12-نور الأبصار , محمد مؤمن شبلنجی : ص76 , ص73 چاپ مصر
13-کفایة الطالب , شیخ حبیب الله شنقیطی : ص37 , ص25
14-النعیم المقیم , عمر بن محمد بن عبد الواحد : ص16 مخطوط کتابخانه آیاصوفیا – ترکیه , مراجعه کنید : إیضاح المکنون : ج2 / ص661 , أهل البیت –علیهم السلام- فی المکتبة العربیة .
15-إثبات الوصیة , أبو الحسن مسعودی هذلی : ص155 چاپ إیران
16-سیر الخلفاء , عبد الحمید خان دهلوی : ج8 / ص2
17-إنسان العیون , الحلبی : ج1 / ص165
18-مرآة الکائنات , نشانچه زاده : ج1 / ص383
19-کفایة الطالب , کنجی شافعی : ص260 باب 7
20-ینابیع المودّة , قندوزی حنفی : ج2 / ص306
21-فرائد السمطین , أبو المعالی حموئی جوینی : ج1 / ص425 ح354
22-المناقب , ابو الحسن واسطی جلابی مالکی , مشهور به ابن المغازلی : ص54 ح3 تحقیق : محمد کاظم محمودی – چاپ مجمع تقریب بین مذاهب إسلامی – إیران 1426 هـ
23- معارج الوصول , زرندی : ذیل ترجمه أمیر المؤمنین (علیه السلام)
24-المناقب , أمیر محمّد صالح ترمذی
25-مدارج النبوة , شیخ عبد الحق دهلوی
26-تاریخ کزیده , حمد الله مستوفی
27-مفتاح الفتوح , أحمد بن المنصور الکازرونی
28- مفتاح النجا فی مناقب آل العبا , میرزا محمّد بدخشی.
در این عکسها که درسالهای مختلف گرفته شده است کاملا واضح است که سنگهای این قسمت خاص در سنوات مختلف به اشکال گوناگون تعمیر گردیده . حتی میخهای آهنی بکار رفته که از ترکهای مجدد جلوگیری شود
در رکن یمانی اثر ترک واضح و آشکار است
عکس معجزه شکاف کعبه
برچسبها: تصاویرمعجزه شکاف کعبه محل ولادت آقا امیرالمومنین ع, ع, سوال از برادران اهل سنت, اصل و ریشه و پدران و مادران عمر
یک هزار حدیث در یک صد موضوع |
مؤلف :هادى موحدى |
روزی که رسول مکرم اسلام، جانشین خود را برگزید، از بزرگی و فضائل و مقامات امیرمؤمنان علی(ع) گفتند؛ هرچند در آغاز سهل می نماید، با مقداری فرو رفتن در بحر فضائل بی شمار او، درمی یابیم که بیان فضائل سخت مشکل و دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
زیبا گفته خلیل بن احمد وقتی از او درباره فضائل علی(ع) پرسش شد: «کیف اصف رجلاً کتم اعادیه محاسنه و حسداً و احبّائه خوفاً و ما بین الکلمتین ملأالخائفین؛ چگونه می توانم مردی را توصیف کنم که دشمنانش از روی حسادت و دوستانش از ترس(دشمنان)محاسن او را پنهان نمودند، در بین این دو رفتار شرق و غرب عالم محامدش را فراگرفته است.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به فضائل و اوصاف امیرمؤمنان علی(ع) از زبان پیامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنّت چرا که:
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
علی را جز خدا و نبی(ص) نشناختند
در مسجد کوفه شهیدش کردند
گفتند مگر اهل نماز است علی؟!
و آنکه او را حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.
پیامبر اعظم (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: «یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیری؛ ای علی، خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من».
و در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛ ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من».
فضایل بیشمار
پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره نیست.
ابن عباس میگوید پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لو انّ الفیاض اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛ اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسانها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود».
و در جای دیگر پیامبر اعظم فرمود: «انّ اللّه تعالی جعل لاخی علیٍّ فضائل لاتحصی کثرة فمن ذکر فضیلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛ براستی خداوند برای برادرم علی (ع) فضائل بیشماری قرار داده است که اگر کسی یکی از آن فضایل را از روی اعتقاد و اعتراف بیان نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را میبخشد.
و من کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالنّظر؛ اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی که آن نوشته باقی است، ملایکه برای او استغفار میکنند و اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده است میبخشد، و اگر کسی به نوشتهای درباره فضائل علی (ع) نگاه کند، خداوند تمام گناهانی که از راه چشم کرده است میپوشاند و از آن درمیگذرد».
آنچه خوبان دارند تو تنها داری
علی نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و «آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد»، بلکه اوصاف همه پیامبران اولوالعزم را که عصاره هستی هستند، جز پیامبر خاتم در او جمع آمده است.
بیهقی یکی از دانشمندان نامی اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ (ع) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛ هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را (مشاهده نماید) و بردباری ابراهیم (نظاره کند) و به عبادت موسی (ع) (پی ببرد) باید به علی بن ابی طالب (ع) نظر بیندازد».
مناقب، روایت فوق را در دو مورد به این صورت نقل نموده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی مهمه و الی یحیی بن زکریّا فی زهده و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب علیه السلام؛ هر کس میخواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را و زهد یحیی را و قاطعیّت موسی بن عمران را بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند».
محبت و علاقه پیامبر (ص) به علی (ع)
هر کس جامع کمالات باشد محبوب دلها نیز هست، پیامبر اکرم (ص) که خود محبوب عالمیان و خوبان و پاکان است، عاشق شیدای علی است، زیرا به تصریح آیه مباهله، علی جان پیامبر است «انفسنا» و جان هر کس شیرین و دوست داشتنی است.
به همین جهت بارها پیامبر اکرم (ص) میفرمود: «من احبّ علیّاً فقد احبّنی...؛ هر کس علی را دوست بدارد به من محبّت ورزیده است». و فرمود: «محبّک محبّی و مبغضک مبغضی؛ دوستدار تو دوست من است و دشمن تو دشمن من».
شخصی از پیامبر اکرم (ص) پرسید: «یا رسول اللّه انّک تحبّ علیّاً؟ قال: او ماعلمت انّ علیّاً منّی و انا منه؛ای رسول خدا علی (ع) را دوست میداری؟ فرمود: مگر نمیدانی که علی از من و من از اویم».
آیا کسی جان شیرین و پاره تنش را دوست نمیدارد؟
مناقب با اسنادش از رسول خدا نقل میکند که آن حضرت فرمود: «انّ اللّه عزّ و جلّ امرنی بحبّ اربعةٌ من اصحابی و اخبرنی انّه یحبّهم. قلنا: یا رسول اللّه من هم؟ فلکنّا یحبّ ان یکون منهم، فقال: الا انّ علیّاً منهم ثم سکت، ثمّ قال: الا انّ علیّاً منهم ثمّ سکت؛ براستی خدای عزیز و جلیل مرا امر کرده است به دوستی چهار تن از اصحاب و خبر داد مرا که خداوند (نیز) آنها را دوست میدارد، گفتم: ای رسول خدا آنها کیستند؟ پس هر یکی از ماها دوست داریم جزو آنان باشیم. پس فرمود: آگاه باشید علی از آنهاست، سپس سکوت کرد، دوباره فرمود: به راستی علی از آنهاست و سکوت کرد».
عایشه میگوید: هنگامی که رسول خدا (ص) به حالت احتضار درآمد فرمود: ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید، من به سراغ ابی بکر رفتم و او را احضار نمودم. وقتی ابابکر بر پیغمبر داخل شد حضرت نظری به سوی او افکند سپس از او روی گردانید و (برای بار دوم) فرمود: «ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید. آنگاه حفصه عمر را احضار کرد پیغمبر همان گونه که از ابی بکر روی گردانید از عمر نیز روی گرداند. عایشه گوید: من گفتم وای بر شما پیغمبر علی بن ابی طالب (ع) را میخواند، سوگند به پروردگار جز علی را نمیخواهد. پس رفتند سراغ علی (ع)، وقتی که پیغمبر علی را دید، او را محکم به سینه چسبانید آنگاه در گوش آن حضرت هزار حدیث بیان فرمود که هر حدیثی راهگشای هزار حدیث بود».
از ابن عباس نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «علیّ منّی مثل رأسی من بدنی؛ علی نسبت به من مانند سر است نسبت به بدن».
صد البته که محبّتهای پیامبر اکرم (ص) به علی صرف محبّت عاطفی نیست بلکه بر اساس لیاقتها و کمالاتی است که مولا علی (ع) دارا میباشد که به نمونههایی از کمالات و فضایل آن حضرت، از زبان خود پیامبر اکرم (ص) اشاره میشود.
علم علی(ع)
علم و دانش علی اکتسابی نیست تا استاد برتر از خود و شاگردان و هم دورههایی همسان خود داشته باشد، بلکه علم او «لدنی» است و و ریشه در علم الهی و آسمانی دارد، به این جهت علم او بر همه انسانهای معمولی و غیر مرتبط با وحی آسمانی برتری و امتیاز دارد، و به همین جهت است که حتی در منابع اهل سنّت نیز از او «اعلم النّاس» یاد شده است که به نمونههایی اشاره میشود؛
1 ـ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اعلم امّتی من بعدی علیّ بن ابی طالب علیه السّلام؛ داناترین امّت من بعد از من علی بن ابی طالب (ع) است».
2 ـ عبداللّه بن مسعود میگوید، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «قُسّمت الحکمة علی عشرة اجزاءٍ فاعطی علیّ تسعة و النّاس جزءً واحداً؛ حکمت (و دانش) به ده جزء تقسیم شده و به علی نه قسمت آن و به (مابقی مردم) یکدهم داده شده است».
تمامی علوم بشری و پیشرفتهای آن جزو همان یکدهم است، و علم علی (ع) نه برابر دانش تمامی بشریت است و راز آن هم این است که ریشه در مهبط وحی الهی یعنی پیغمبر اکرم (ص) دارد که خود فرمود: «انا مدینة العلم و علیٌ بابها، فمن ارادالعلم فیأت الباب؛ من شهر علم (الهی و وحیانی) هستم و علی دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد باید از درب (شهر) وارد شود».
3 ـ عایشه درباره علی (ع) میگوید: «هو اعلم النّاس بالسّنة؛ او داناترین مردم نسبت به سنّت (پیامبر اکرم (ص)) میباشد».
ای کاش خود عایشه به این حدیث عمل و به توصیههای امیرمؤمنان (ع) توجّه میکرد و جنگ جمل را به وجود نمیآورد».
4 ـ پیامبر اکرم (ص) بعد از تزویج فاطمه به علی (ع) به دختر خود فرمود: «زوّجتک خیر اهلی، اعلمهم علماً و افضلهم حلماً و اوّلهم سلماً؛ تو را به تزویج بهترین بستگانم و اهلم درآوردم، که از نظر دانش داناترین، و از نظر حلم و بردباری برترین، و از نظر اسلام اوّلین است».
عبادت علی (ع)
عبادت و بندگی مولا امیر مؤمنان علی (ع) شهره جهان است، و مرکز ثقل مقامات و منزلتهای علی (ع) در کنار علم خدادادی همان عبادتها و نمازها و نالهها و نیازهای شبانه اوست، این مسأله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به ملایکه مباهات و فخرفروشی بوسیله عبادتهای امیرمؤمنان میکند.
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: صبحگاهی جبرئیل با شادی و حالت بشارت بر من وارد شد. گفتم: حبیب من چه شده تو را خوشحال و بشارت رسان میبینم؟ پس گفت: ای محمد! (ص) چگونه خوشحال نباشم و حال آنکه چشمم به خاطر اکرامی که خداوند نسبت به برادرت و جانشینت و امام امتت علی بن ابی طالب روا داشته، روشن شده است، پس پیامبر اکرم (ص) فرمود: چگونه خداوند برادرم و امام امتم را گرامی داشته است؟
«قال: باهی بعبادته البارحة ملائکته و حملة عرشه و قال: ملائکتی انظروا الی حجّتی فی ارضی علی عبادی بعد نبیّی، فقد عفر خدّه فی التّراب تواضعاً لعظمتی، اشهدکم انّه امام خلقی و مولی بریّتی؛ گفت: خداوند با عبادت دیشب علی بر ملائکه و حاملان عرش مباهات نموده است. و فرموده است: ملائکه من نگاه کنید به حجّتم بر برندگانم در زمین بعد از پیغمبرم، براستی صورت و گونه اش بر خاک نهاده است بخاطر تواضع در مقابل عظمت من، شما را شاهد می گیرم که او (علی) پیشوای مخلوقم، و سرپرست مردمان من می باشد».
در منابع شیعه آن قدر از عبادت امیرمؤمنان (ع) سخن به میان آمده که نیاز به یک کتاب دارد، خالی از لطف نیست که به ترجمه یک روایت اشاره کنیم: ضراربن ضمره در حضور معاویه درباره علی (ع) چنین گفت: «پس خدا را شاهد میگیرم که او را در بعض جایگاهش دیدم. در وقتی که شب پردههای تاریکیاش را انداخته بود و ستارگان ظاهر شده بودند، در حالی که در محرابش ایستاده بود و محاسن خود را بر دست گرفته و مانند انسان مار گزیده به خود میپیچید و چون انسان غمدیده گریه میکرد... (گویا هنوز آواز او را در گوش جان دارم که میفرمود:) آه آه از کمی توشه، طولانی بودن سفر، وحشت راه و بزرگ بودن جایگاه ورود».
پس آنگاه اشک معاویه جاری شد و با آستینش آن را پاک کرد و دیگران هم اشک ریختند سپس معاویه گفت، آری ابوالحسن چنین بود...».
نیمه شب زمزمهای هست بلند
که مرا میگسلد بند از بند
هست جانسوزتر از ناله نی
کرده صد ناله به یک زمزمه طی
چه روان بخش صدایی دارد
سوز عشق است و نوایی دارد
بس که با شور و نوا دمساز است
به سماوات طنین انداز است
آسمانها همه با آن عظمت
رفته زین حال فرو در حیرت
دشت و صحرا همه در بهت و سکوت
که بلند است نوای ملکوت
این نوای ابدیت ازلیست
شاید آهنگ مناجات علی است
نیمه شب خلوت و رازی دارد
با خدا راز و نیازی دارد
امامت علی (ع)
آن علم بیپایان و آن عبادت بیمثال زمینه لیاقت امامت و پیشوایی او را فراهم نموده است. روایاتی که بر امامت بلافصل آن مولا در منابع اهل سنّت وجود دارد بیش از آن است که منعکس شود و از طرفی حدیث معروف ثقلین، حدیث منزلت، حدیث یوم الدّار، حدیث غدیر و امثال آنکه معروفند و متواترند بارها مطرح شده و در منابع فراوانی آمده است.
آنچه در اینجا بدان اشاره میکنیم، برخی روایاتی است که دلالت صریح تری دارند و کمتر در گفتهها به آنها اشاره شده است؛
1 ـ پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: انگشتر به دست راست کن تا از مقرّبین باشی، عرض کرد یا رسول اللّه؟ چه انگشتری بر دست کنم. فرمود: عقیق سرخ پس براستی آن کوه و سنگی است که به وحدانیّت خدا اقرار کرده است: «ولی بالنّبوّة ولک بالوصیّة ولولدک بالامامة...؛ و به نبوت من و جانشینی (بلافصل) تو و امامت (یازده نفر) فرزندانت اقرار نموده است».
2 ـ از ابن بریده... نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لکلّ نبیٍّ وصیّ و وارث و انّ علیّاً وصییی و وارثی؛ برای هر پیغمبری جانشین و وارثی است، و براستی علی جانشین و وارث من است».
3 ـ در روایت مربوط به عبادت آن حضرت این جمله را داشتیم که خداوند به ملایکهاش فرمود: «اشهدکم انّه امام خلقی و مولی بریّتی؛ شما را شاهد میگیرم که او (علی) امام مخلوقم و سرپرست آفریدههای من است».
4 ـ عمروبن میمون از ابن عباس نقل نموده که رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: «انت ولیّ کلّ مؤمنٍ بعدی؛ یا علی! تو بعد از من رهبر و سرپرست تمام مؤمنین هستی».
در این حدیث با توجّه به کلمه «بعدی» معنای ولیّ صراحت در رهبری و امامت دارد، و معنی ندارد که پیامبر بفرماید تو محبوب مؤمنان بعد از من هستی.
راستی باید گفت پیامبر اکرم (ص) در معرّفی علی (ع) و بیان منزلتها و مقامات امیرمؤمنان (ع) هرگز کوتاهی نکرد و با شیوههای مختلف محوریت و رهبریت او را به جامعه معرّفی نمود،گاه دست او را بالا برد و فرمود: «این علی مولا و رهبر مردم است» وگاه میفرمود: «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا...؛ علی با قرآن است و قرآن با علی (ع) است و هرگز آن دو از هم جدا نمیشوند».
گاه او را محور حق معرّفی نمود، در حدیث متواتر این جمله آمده است که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض یوم القیامة؛ علی با حق است و حق با علی است و هرگز آن دو از هم جدا نمیشوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
در روایت دیگر فرمود: «سیکون من بعدی فتنة، فاذا کان ذلک، فالزموا علی بن ابی طالب، فانّه الفاروق بین الحقّ و الباطل؛ بزودی بعد از من فتنه (ها) پیدا میشود، پس همراه علی بن ابی طالب باشید، زیرا او (معیار) جدا کننده بین حق و باطل است».
و فرمود: «کسی که از علی جدا شود از من جدا شده و کسی که از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
قرآن در شأن علی(ع)
آیات فراوانی را علمای اهل سنّت و مفسرین آنها در شأن امام علی (ع) تفسیر کرده و در تأیید آن روایاتی از پیغمبر اکرم (ص) آوردهاند به طوری که برخی از آنها مانند ابن حجر، خطیب بغدادی، سیوطی، گنجی شافعی، ابن عساکر، شیخ سلیمان قندوزی و... از ابن عباس نقل کردهاند که گفت: «نزلت فی علیّ ثلاث مأئة آیه؛ سیصد آیه در شأن علی (ع) نازل شده است».
و همین ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «ما انزل آیة فیها «یا ایّها الذین آمنوا» و علیّ رأسها و امیرها؛ و آیهای که در آن «یا ایّها الذین آمنوا» آمده، نازل نکرده است خداوند مگر آنکه علی در رأس آن قرار دارد». یعنی تمامی این آیات در ابتدا و قبل از همه در شأن علی و مربوط به آن حضرت است.
اطاعت از علی (ع)
وقتی علی (ع) امام و پیشوای مردم است و محبوب پیغمبر و دارای علم لدنّی و الهی و در اوج طاعت و بندگی قرار دارد و معیار حق و باطل و ثقل جدا نشدنی از قرآن بحساب میآید بر مردم است که از او و هر کس را که او تعیین نموده است اطاعت کنند و این اطاعت لازم و ضروری است پیامبر عظیم الشأن درباره اطاعت و پیروی از امیرمؤمنان تعبیرات فوق العاده ارزشمندی دارد که به نمونههایی اشاره میشود؛
1 ـ سلمان با سندش به فاطمه زهرا (س) نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «علیکم بعلیّ بن ابی طالب علیه السّلام فانّه مولاکم فاحبّوه و کبیرکم فاتّبعوه و عالمکم فاکرموه و قائدکم الی الجنّة (فعزّزوه) و اذا دعاکم فاجیبوه و اذا امرکم فاطیعوه، احبّوه بحبّی و اکرموه بکرامتی، ماقلت لکم فی علیٍّ الّا ما امرنی به ربّی جلّت عظمته؛ بر شما باد به (همراهی) علی بن ابی طالب علیه السلام، براستی او مولا و سرپرست شماست پس او را دوست بدارید و بزرگ شماست پس از او پیروی کنید و دانشمند شماست پس از او اکرام کنید و پیشوای شما به سوی بهشت است پس او را عزیز دارید، هرگاه شما را (به کاری) دعوت کند اجابت کنید و اگر دستور داد اطاعت کنید، بخاطر دوستی من او را دوست بدارید و به خاطر بزرگی من او را بزرگ شمارید. (بدانید) من چیزی درباره علی به شما نگفتم جز آنچه خدای بزرگ عظمت به آن امر کرده است».
حدیث آن قدر گویا و روشن است که نیازی به هیچ توضیحی ندارد و بالصراحة میگوید آنچه درباره علی (ع) سفارش شده، تماماً اوامری است که از سوی خداوند متعال صادر شده است راستی اگر جامعه اسلامی فقط به همین حدیث عمل میکردند، این همه دچار انحراف و اختلاف و انشعاب نمیشدند.
2 ـ پیامبراکرم (ص) به عمّار فرمود: «یا عمّار! ان رأیت علیّاً قدسلک وادیّاً و سلک النّاس وادیاً غیره فاسلک مع علیّ ودع النّاس انّه لن بدلک علی ردی و لن یخرجک من الهدی؛ای عمّار! اگر دیدی علی به راهی میرود و مردم به راهی غیر از او، تو با علی حرکت کن و مردم (دیگر) را رها کن، زیرا علی (فقط بر حق هدایت میکند و) بر بدی و پستی راهنمایی نمیکند و از هدایت خارج نمیسازد».
و با تأسف باید گفت، اکثریت مردم به هر راهی رفتند و سرشان به سنگ خورد، جز راه علی را و فقط گروه اندکی در طول تاریخ با علی و راه علی و اهداف و آرمانهای علی ماندند.
محبّت به علی (ع)
یقیناً اطاعت و پیروی بدون محبت و عشق یا ممکن نیست و یا بسیار سخت و طاقت فرساست.
آنچه اطاعت و پیروی صددرصد از یک امام و پیشوا را شیرین و سهل و راحت میسازد محبّت به آن رهبر است. علی (ع) از رهبرانی است که در طول تاریخ محبوب بوده است، درباره محبّت به آن حضرت آن قدر روایات فراوانی وجود دارد که یک کتاب قطور خواهد شد، آنچه به عنوان حسن ختام بیان میشود برخی روایات است از منابع اهل سنّت:
1 ـ پیامبراکرم (ص) فرمود: «عنوان صحیفة المؤمن حبّ علیّ بن ابیطالب (ع)؛ سرلوحه و تیتر نامه کردار مؤمنین دوستی علی بن ابی طالب است. هر کس دوست میدارد زندگیش همانند من (خداپسندانه) باشد و مردنش همانند من و جایگاهش در بهشتی باشد که پروردگارم درختان آن را کاشته باید «دوستدار علی» باشد و دوستان علی را نیز دوست بدارند و به پیشوایان پس از من (از فرزندان علی) اقتدا نمایند زیرا آنان عترت و ذریه و فرزندان من هستند و از گِل من به وجود آمدهاند و از طرف خدا رزق و علم داده شدهاند، وای بر تکذیب کنندگان فضل آنها از امّت من، آنانی که صِله من با آنها را قطع میکنند و خداوند شفاعتم را به آنها نرساند».
2 ـ جابر از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است که پیامبر فرمود: «جبرئیل از طرف خدای عزیز و جلیل ورقه سبزی از یاس را آورد که بر روی آن (با رنگ) سفید نوشته بود: «انی افترضت محبّة علیّ بن ابی طالب علی خلقی عامةً، فبلّغهم ذلک عنّی؛ براستی من محبت علی را بر همه مردم واجب کردم و این را از طرف من (به همه) برسان».
3 ـ ابوبرزه میگوید: پیامبر اکرم در حالی که ما نشسته بودیم فرمود: روز قیامت از چهار چیز پرسش میشود قبل از آنکه کسی قدم از قدم بردارد؛
1 ـ از عُمر که کجا فانی نموده
2 ـ از بدنش که کجا کهنه کرده
3 ـ و از مالش که از کجا آمده و کجا مصرف شده است
4 ـ و عن حبّنا اهل البیت؛ و از دوستی ما اهل بیت پرسش میشود.
قال له عُمَرُ: فما آیة حبّکم من بعدکم؟ قال: فوضع یده علی رأس علیّ ـ و هو الی جانبه ـ و قال ان حبّی من بعدی حبّ هذا؛ پس عمر به حضرت عرض کرد: نشانه محبّت به شما بعد از شما چیست؟ راوی میگوید: پیامبر دست خود را بر سر علی ـ در حالی که در کنارش نشسته بود ـ قرار داد و فرمود: براستی محبّت به من بعد از (مرگ) من محبّت به این (علی) است».
4 ـ مناقب با اسنادش از پیامبر اکرم (ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «یا علی! هرگاه بندهای خدای عزیز و جلیل را بندگی کند همانند آن مقداری که نوح در میان قومش ماند (بیش از هزار سال) و برایش به اندازه کوه احد طلا باشد و آن را در راه خدا ببخشد، پس آن را در راه خدا انفاق کند و عمرش به قدری طولانی شود تا هزار مرتبه با پای پیاده به حج مشرّف شود سپس در میان (کوه) صفا و مروه مظلومانه شهید گردد، ولی محبّت و ولایت تو را نداشته باشد،ای علی! بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد و داخل بهشت نخواهد شد».
و راستی با این نمونهها و صدها امثال آن درباره محبّت علی (ع) باز کسی میتواند دشمن علی باشد جز کسانی که پیامبر اکرم (ص) آنها را این گونه معرّفی نمود: «فانّه لایبغضک من العرب الّادعی ولامن الانصار الّا یهودی و لا من سایر النّاس الّا شقی؛ (ای علی) براستی تو را دشمن نمیدارد از عرب مگر کسی که زنازاده باشد و نه از انصار مگر کسی که یهودی باشد، و نه از سایر مردم مگر کسی که شقی باشد».
all tha world is a puzzle
دیدگاه قرآن و امامان درباره ی موجودات فضایی
در روایات مطرح شده است که امام باقر (ع) به جابربن یزید می گوید:
‹گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؛ آری به خدا قسم!خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی› ...(صدوق،خصال،ج2،ص450؛بحارالانوار،ج63،ص82-83)
از حضرت علی ( علیه السلام ) پرسیدند :
پیش از آدم ابوالبشر چه کسی بود ؟ حضرت علی فرمودند : " آدمی دیگر ! خداوند 1000 عالم و 1000000 آدم آفریده است و تو در آخرین عالم و سلسه ی آخرین آدمیان هستی ! " ( کتاب روح و ریحان ، ص 133 ) .
مانند آن روایت از امام باقر _ علیه السلام _ در الخصال ، ج2 ، ص 652 نیز نقل شده است .
از امام صادق(ع) روایت شده که به راوی فرمود:
«شاید شما گمان میکنید که خدا غیر از شما هیچ بشری دیگری نیافریده است! نه، چنین نیست، بلکه هزار آدم آفرید که شما از نسل آخرین آنها هستید».(صدوق، توحید، ج 1، ص 277.)
نیز از امام باقر(ع) روایت شده:
«خدا از روزی که زمین را آفرید، هفت عالم را در آن خلق کرد (و سپس منقرض کرد) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودند. خداوند همه آن¬ها را از پوسته روی زمین آفرید و نسل بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریهاش از او جدا ساخت».(صدوق، خصال، ج 2، ص 652، ح 54)
بر طبق رو ایات چندفر ضیه می تو ان بیان کرد اول اینکه: قبل از ادم نبی الله (ع) انسانهای هو شمند زیادی بر این سیاره زند گی می کرده اندو هر کدام بر ای خود حضر ت آدمی داشته اند و سیر تکامل راطی وسپس از این سیاره رفته اند.
و یایک نظریه دیگر : می تو ان انها را نیمه وحشی دانست که شعور امروزی را ند اشته اند و ادم نبی الله (ع)او لین موجود و محصول دستکاری شده ژنتیکی و اولین مو جو د هو شمند بوده .
ویا فر ضیه دیگر:این روایات از خلقت مو جودات دیگر در سیاراتی دیگر سخن به میان می آورد .
ویا می توان این فر ضیه را هم در نظر داشت که ادم ابولبشر (ع) همان اولین انسان مدرن بوده وقدمت وزمان خلقت او به میلیو نها سال می رسد و 8000 سال ادیان اشتبا ه است .
حال خود قضا وت کنید و نظریاتتان را بیان کنید .
وروایاتی دیگر در مرو د حیات فر ازمینی:
حضرت امیرالمومنین(ع)می فر ماید:
سپس خداوند منزه برای اسکان آسمانها و ابادسازی برترین طبقه ی ملکوت ,مخلوقات جدیدی از ملائکهاش ایجاد نمود و شکاف های اسمان و مکان های خالی ان جا را با انها پر نمود
(بحار الانوار ج 52 ص 109 )
حضرت باقر (ع)در خطاب به ابوحمزه ثمالی می فر ماید:
ای ابا حمزه ,این قبه (گنبد _سیاره )پدر ما ادم است و خداوند غیر از ان (سیاره) سی و نه گنبد(سیاره) دارد و در انجا مخلوقاتی هستند که یک چشم بهم زدن نیز نافرمانی خداوند نکرده اند
(روضه کافی ص231 )
قبه در این حدیث اشاره به تمدن اسمانی است و تعداد 39 صرفا تعیین حدود نیست بلکه معرفی تعدادی از این تمدن ها و جهان هاست زیرا در احادیث متعدد تعداد ان ها را مختلف اوردند
حضرت صادق(ع) می فر ماید:
در ورای این خورشید شما چهل خورشید دیگر است که در ورای ان ها مخلوقات بسیاری وجود دارند ودر ورای این ماه شما چهل ما است که مخلوقات بسیاری در انها زندگی می کنند
(بصائر الدرجات ص510)
امیر المومنین (ع)می فر ماید:
خداوند پشت مغرب سرزمینی دارد که به ان جابلقا می گویند ودر جابلقا هفتاد تمدن است که هیچ یک مثل این تمدن (بشری) نیست هیچ گاه نافرمانی خداوند نکرده اند