سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

بهار 90 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

آفرینش انسان از مولکول DNA

خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ?37? (انبیا 37)

«انـسان از چیز عَـجَـل واری آفریده شده است. آیات خود را "در آینده" به شما نشان خواهم داد. بنابـر ایـن بیتابی نکنید».

خداوند در این آیه به DNA اشاره می کند که از نظر دانشمندان نقطه ی آغاط آفرینش است و صفات را از یک نسل به نسل دیگر منتقل می کند.

مولکول DNA مولکول نردبانی شکل خمیده است که در قرآن به شکل عجل وار از آن یاد شده است.

در قسمت دوم آیه اشاره می شود که

آیات خود را "در آینده" به شما نشان خواهم داد.

نکته ی بسیار جالب این است که خداوند در این آیه اشاره می کند که در آینده(با کشف میکروسکوپ)انسان به این نشانه پی خواهد برد.

شباهت جنین انسان با سایر جانوران (مومنون 12-14)

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ?14?

آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است (14)

 

خداوند در این آیه اشاره می کند که جنین انسان به سایر موودات شباهت دارد و سپس تغیراتی در آن پدید می آید و آن را به انسان مبدل می سازد.

شباهت جنین انسان به  زالو!(مومنون 14)

 

 

آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است (14)

 

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ?14?

توضیح در عربی علق به معنای خون بسته و زالو است که در هر دو حالت لز لحاظ علمی صدق می کند

 

تـرکـیـب نـطـفـه زن و مـرد

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ?2?

ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (2) (انسان 2)

 

 

وجود جنس ماده و نر در نطفه ی نر

ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّی ?38?

سپس بصورت خون‏بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَی ?39?

و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)

(سوره قیامت آیه ی 38 و 39)

همانطور که می دانید کروموزوم زن شامل xx و کروموزوم مرد شامل xy است و فردی که y را داشته باشد مرد و کسی که هر دو xx را داشته باشد زن است و نطفه ی مرد شامل xy است که هم شامل نطفه ی زن و هم شامل نطفه ی مرد است!

ساختار نطفه ی مرد و زن در قرن 19 و 20 کشف شد در حالی که قرآن 1400 سال پیش از این موضوع خبر داده است!

اشاره قرآن به پرده های جنینی

خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ ?6?

شما را از نفسی واحد آفرید سپس جفتش را از آن قرار داد و برای شما از دامها هشت قسم پدید آورد شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی [دیگر] در تاریکیهای سه گانه [م شیمه و رحم و شکم] خلق کرد این است‏خدا پروردگار شما فرمانروایی [و حکومت مطلق] از آن اوست‏خدایی جز او نیست پس چگونه [و کجا از حق] برگردانیده می‏شوید (6) (الزمر 6)

همانطور که می دانید پرده های جنینی شامل سه لایه ی داخلی میانی و خارجی که در پزشکی به نامهای( اکتودرم مزودرم و آندودرم) است

اشاره قرآن به پس گرفته شدن برخی از مواد توسط جنین(از جفت)

اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَی وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ ?8?

خدا می‏داند آنچه را که هر ماده‏ای [در رحم] بار می‏گیرد و [نیز] آنچه را که رحمها می‏کاهند و آنچه را می‏افزایند و هر چیزی نزد او اندازه‏ای دارد (8)

همانطور که می دانید جنین در دوران بارداری از طریق لوله ای به نام جفت موادی را از مادر می گیرد و مواد زاید را دفع می کند




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

منبع:http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8239

قرآن در چند مورد به این قانون اشاره دارد:
1. " اللّه الّذی رفع السّموات بغیر عمدٍ ترونها ثم اسْتوی علی العرش و سخّر الشّمس و القمر کلّ یجری لأجل مسمّی یدبّر الأمر یفصّل الایات لعلّکم بلقاء ربّکم توقنون" سوره‌ی‌ رعد، آیه‌ی‌ 2؛ خداوند، همان کسی است که آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی که آن‌ها را ببینید برافراشت؛ آن‌گاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد که هریک برای مدتی معیّن به سیر خود ادامه می‌دهند. خداوند در کار آفرینش تدبیر، و آیات خود را به روشنی بیان می‌کند؛ امید که شما به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید.

2. "خلق السّموات بغیر عمد ترونها و ألقی فی الأرض رواسی أنْ تمید بکم و بثّ فیها من کلّ دابّة..." سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 10؛ آسمان‌ها را بی‌هیچ ستونی که آن را ببینید آفرید و در زمین کوه‌های استوار بیفکند تا مبادا زمین شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‌ای پراکنده کرد.
"حسین بن خالد" گوید: از امام رضا (علیه‌السلام) درباره این آیه سؤال کردم: "و السماء ذات الحبک" سوره‌ی‌ ذاریات، آیه‌ی‌ 7.
فرمود: آسمان و زمین در هم شبکه شده است و انگشتان دستان خویش را در هم داخل کرد.
گفتم: چگونه آسمان و زمین در هم شبکه شده است (و همدیگر را نگه داشته‌اند) و حال آن‌که خداوند می‌فرماید: "...رفع السّموات بغیر عمدٍ ترونها..." سوره‌ی‌ رعد، آیه‌ی‌ 2.
فرمود: منزّه است خدا (سبحان الله)، آیا نمی‌فرماید: "بغیر عمدٍ ترونها
گفتم: چرا.
فرمود: پس ستونی وجود دارد، ولی شما آن را نمی‌بینید: "فثّم عمد ولکن لاترونها" .

حسین بن خالد در فهم آیه به اشتباه افتاده بود و خیال می‌کرد که معنای آیه این است که آسما‌ن‌ها چنان‌که می‌بینید بدون ستون‌ها برافراشته شده‌اند؛ ولی امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: آسمان‌ها را بدون ستونی که ببینید بالا برد؛ یعنی ستون دارد ولی شما آن را نمی‌بینید و آن ستون نیز به گونه‌ای است که مایه‌ی‌ تعادل زمین و آسمان شده است و انگشت‌های خود را بدین منظور در هم شبکه کرد.(1)

توضیح اینکه: در زمان نزول آیات قرآن، تنها فرضیه ای که بر افکار دانشمندان آن عصر، و قرنها بعد از آن و قبل از آن، حاکم بود فرضیه هیات «بطلمیوس» بود که با تمام قدرت بر محافل علمی جهان حکومت می کرد و طبق آن، آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار داشت، و زمین در مرکز آنها بود، و طبعا هر آسمانی متکی به آسمان دیگر بود، ولی بعد از حدود هزار سال از نزول قرآن، بطلان این عقیده با دلایل قطعی ثابت شد، و نظریه افلاک پوست پیازی به کلی کنار رفت و این معنی مسلم شد که هر یک از کرات آسمانی در مدار و جایگاه خود معلق و ثابت است و هر چند مجموعه ها و منظومه ها دارای حرکتند، و تنها چیزی که آنها را در جای خود نگه می دارد، همان تعادل قوه جاذبه و دافعه است، قوه جاذبه – که می گوید هر دو جسمی، یکدیگر را به نسبت مستقیم جرمها و به نسبت معکوس مجذور فاصله ها جذب می کنند – سبب می شود که همه کرات آسمانی باسرعت به سوی هم حرکت کنند، و در مرکز واحدی جمع شوند، ولی حرکت دورانی که در سیارات و یا منظومه ها وجود دارد،- می دانیم خاصیت دورانی همان گریز از مرکز می باشد- سبب می شود که این کرات و منظومه ها، به سرعت از هم دور شوند، (درست مانند فرار آتش گردان هنگامی که در حال چرخیدن، سیم آن قطع شود که هر یک از قطعات آتش به نقطه دور دستی پرتاب می شود) حال اگر قوه جاذبه دقیقا با قوه دافعه مساوی باشد، نه ذره ای کمتر و نه ذره ای بیشتر، در این صورت ستون نیرومند نامرئی به وجود می آید که آنها را در جای خود ثابت نگه می دارد، همان گونه که کره زمین ما میلیونها سال است در مدار معینی بر گرد خورشید حرکت می کند، نه جذب آن می شود و نه از آن دور می گردد، و این از نشانه های عظمت خدا، و از نشانه های اعجاز قرآن است.
(2)

بنابراین، نیروهایی که قرآن از آن‌ها نام می‌برد و سبب برپایی زمین و آسمان‌ها می‌شوند، چه بسا قانون جاذبه و نیروی گریز از مرکز و دیگر نیروهایی باشد که تاکنون شناخته نشده است؛ البته احتمال‌های دیگر فیزیکی و ریاضی، کاملا ً مطرح و صلاحیت عرضه‌ی‌ علمی دارد.
امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: "هذه النجوم الّتی فی السَّماء مدائن مثل المدائن الّتی فی الأرض مربوطة کلّ مدینة إلی عمود من نور طول ذلک العمود فی السّماء مسیرة مأتین و خمسین سنة" ؛ ستارگان آسمان، شهرهایی است مانند شهرهایی که در زمین قرار گرفته است. هر شهری (ستاره‌ای) به ستونی از نور بسته شده است و طول آن برابر مسافت دویست و پنجاه سال راه می‌باشد.

سخن حضرت علی (علیه‌السلام) می ‌تواند تفسیری بر آیات بالا و دیگر آیاتی باشد که ناظر به قوانین حاکم بین اجرام فلکی و اجسام عنصری است، که قابل انطباق بر جاذبه‌ی‌ عمومی است؛ البته همان‌گونه که قبلا ً بازگو شد، مجال پژوهش درباره‌ی‌ هر احتمال دیگر وجود دارد. علامه طباطبایی (رحمه‌الله) می‌نویسد:
"اگر یک جرم فضایی بتواند بدون ستونی که بر آن تکیه کند، سرپا بایستد، پس می‌تواند به واسطه‌ی‌ سبب ویژه و طبع خاص یا جاذبه عمومی نیز به اذن خدا سر پا بایستد" .

"موریس مترلینگ" (1862 ـ 1949م) نویسنده و متفکر و محقّق مشهور بلژیکی و گیرنده‌ی‌ جایزه ادبی نوبل در سال 1919 میلادی و عضو آکادمی فرانسه، پژوهش درباره‌ی‌ قانون جاذبه را به دانشمندان پیش از اسلام نسبت داده و نوشته است:
" قانون بزرگ جهان که تاکنون قانونی بزرگ‌تر از آن به نظر نوع بشر نرسیده است، قانون جاذبه است که "نیوتون" دانشمند معروف انگلیسی آن را کشف کرد. "پلوتارک" که چندین قرن پیش از میلاد می‌زیسته است، در کتاب خود می‌گوید: ما حیرت می‌کنیم که چرا ماه سقوط نمی‌کند و روی زمین نمی‌افتد. "کپلر" منجم معروف آلمان، خیلی زودتر از نیوتن درصدد برآمد که قانون جاذبه‌ی‌ زمین را کشف کند. او گفت: ستارگان به نسبت مکعب مسافت میان خود، یک‌دیگر را جذب می‌کنند.

نیوتن در انگلستان، مطالعات و محاسبات کپلر را تعقیب کرد و شانزده سال مشغول محاسبه بود تا توانست قوه‌ی‌ جاذبه را کشف کند و بگویـد: F = G و نظر کپلر را کامل کند" .
یعنی نیروی جاذبه (F) برابر است با ضرب 8 610/6 = G در m در M (جرم‌های بزرگ و کوچک) تقسیم بر فاصله(2 r ) اِر به توان دو، و به تعریف دیگر، هر ذرّه‌ی‌ مادّه در جهان، ذرّه‌ی‌ دیگر را با نیرویی جذب می‌کند که متناسب با حاصل‌ضرب جرم‌های آن‌هاست و با مجذور فاصله‌ی‌ میان آن‌ها نسبت عکس دارد.

همان‌گونه که قبلا ً ارایه شد، دانش تجربی و فنّ طبیعی، توان تعلیل نهایی را از یک سو، و قدرت تحدید علت و بیان علت منحصر را از سوی دیگر ندارد؛ زیرا اصل قانون علّیت، مطلبی عقلی است،نه تجربی، و حصر علّت نیز بدون استمداد از اصل تناقض و سایر مبادی تصدیقی فلسفی میسور نیست و چنین شهامتی جز در قلمرو حکمت برهانی پدید نمی‌آید. لذا، مادامی که قانون جاذبه و مانند آن در مدار اصل علّیت و نیز در محور حصر در نیاید، جزم علمی به این‌که علّت، اصل جاذبه است و اینکه علت منحصر نیز همین جاذبه است، حاصل نخواهد شد. (3)




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ?1?

 

قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت.

 

وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ?2?

 

و هر گاه نشانه و معجزهای را ببینند اعراض کرده می‏گویند: این سحری است مستمر!

 

وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ?3?

 

آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند و هر امری قرارگاهی دارد.

 

سوره:القمر

 

 

آیت‌الله بی‌آزار شیرازی: تحقیقات ناسا معجزه شق‌القمر را تأیید می‌کند


آیات اولیه سوره قمر حاکی از این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته و دو نیم شده است و عکس‌هایی که توسط فضانوردان موسسه ناسا از سطح کره ماه گرفته شده است شکاف‌هایی را بر روی این کره نشان می‌دهد که وقوع این معجزه عظیم را اثبات می‌کند.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، متن فوق بخشی از سخنان آیت‌الله بی‌آزار شیرازی در نشست «شق‌القمر معجزه پیامبر اعظم (ص) با استناد به تحقیقات ناسا» است که به همت معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی (مرکز پژوهش‌ها و فعالیت‌های قرآن و عترت)، 12 مهرماه در نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم برگزار شد. ...

 

دکتر عبدالکریم بی‌آزار شیرازی با قرائت آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» گفت: همان‌طور که ‌می‌دانید در قرآن سوره‌ای به‌نام «قمر» آمده است. ابتدای این سوره در مورد معجزه بزرگی است که توسط ‌پیامبر (ص) برای مردم مکه ارائه شده است و آن مسأله این است که مردم مکه مانند سایر امم پیشین وقتی با معجزات طبیعی مواجه می‌شدند آن را حمل بر سحر و جادو می‌کردند تا این که مطرح کردند که چگونه متوجه شدیم که او پیامبر (ص) است؛ زیرا هر کاری که او انجام می‌دهد می‌گویند سحر است.

وی گفت: در این رابطه سران قریش گفتند که سحر جادو در آسمان کارگر نیست بیایید یک معجزه آسمانی از پیامبر (ص) بخواهیم، نزد حضرت رسول (ص) رسیدند و گفتند: اگر تو واقعاً پیامبر خدا هستی و کارهایت گرو جادو نیست، ماه را دو نیم کن. حضرت (ص) فرمودند: اگر من از خدا بخواهم و خداوند این کار را انجام دهد آیا واقعا مسلمان می‌شوید؟ پاسخ دادند: بله.

وی افزود: ماه در حالت بدر بود که سبب هنگام پیامبر (ص) با سران قریش در طبیعت رفتند و پیامبر آن‌جا از خداوند متعال درخواست کردند که ماه شکافته شود و این معجزه را مردم مشاهده کنند.

با این دعا ماه شکافته شد به طوری که از میان دو نیمه ماه کوه احر را مشاهده می‌کردند زمانی که این منظره را مشاهده کردند ابوجهل که عناد نسبت به پیامبر (ص) می‌ورزید گفت: ما مطمئن نیستیم که این سحر نباشد، ما صبر می‌کنیم تا مردمانی که از صحرا باز می‌گردند بیایند و از آن‌ها بپرسیم که آیا این صحنه را دیده‌اند یا نه؟ و اگر گفتند که دیدیم پس جادو نیست پس از مدتی افرادی از صحرا بازگشتند و مورد سئوال قرار گرفتند و در پاسخ گفتند آری ما دیدیم که ماه دو نیم شده است در عین حال برخی دست از عناد برنداشتند.

وی در ادمه سخنانش گفت: در این زمینه آیات اولیه سوره قمر نازل شده است آن‌چه که این آیات بیان می‌کند این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته است و دو نیم شده است و صریحا می‌فرماید: «وَانشَقَّ الْقَمَرُ» دوم اینکه شکاف آن‌قدر بزرگ است که به عنوان آیت خدا یا معجزه الهی یاد شده است «و إن یروا آیة اگر ببیند این آیت و معجزه الهی» راه سوم برخی شکافته شدن ماه را مشاهده کردند؛ اما این را باز به حساب سحر و جادو گذاشتند و «وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ» برخی این معجزه را تکذیب کردند و «وَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا» و بسیاری فعل گذشته «انشَقَّ» را به فعل مضارع که در آینده است تفسیر کردند و این دو نیم شدن به عنوان یکی از آثار ظهور صورت می‌گیرد.

وی گفت: اما این معجزه مانند معجزه قرآن یک معجزه باقیه شده؛ زیرا بزرگ‌ترین امتیاز دین اسلام این است که معجزه دارد، شما اگر از یک یهودی یا یک مسیحی بپرسید که آیا شما معجزه‌ای در دست دارید که نشان دهد دینتان بر حق است می‌گویند ما عصای موسی (ع) را نداریم که به شما نشان دهیم چگونه اژدها می‌شود. مسیحیان نیز می‌گویند ما حضرت عیسی (ع) را نداریم که برای شما مرده را زنده و یا مریض را شفا دهد تا این که شما متوجه شوید.

وی افزود: اما اگر از یک مسلمان بپرسند شما دلیلی بر حقانیت دینتان دارید پاسخ می‌دهند من یک معجزه‌‌ای داریم که معجزه باقیه است و مطالب بسیار مختلفی را در زمینه‌های متفاوت بیان کرده است که امروزه دانشمندان می‌توانند آن را مشاهده کنند یکی دیگر از معجزات پیامبر (ص) و آثارش را فضانوردانی که با آپولو به کره ماه رفتند مشاهده کردند و سال‌ها در رابطه با آن مطالعه و تحقیق کرده‌اند که بحث امشب ما در این باره است.

وی گفت: در این زمینه شخصیتی به‌نام دکتر «دیوید پیت کوک» که هم اکنون رئیس کرسی حزب اسلامی بریتانیا است می‌گوید: من به وسیله آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» مسلمان شدم.

وی می‌گوید: من علاقه‌مند به مطالعه ادیان تطبیقی بودم درباره همه ادیان مطالعه کردم به دین اسلام رسیدم، دوستی مسلمان داشتم به او گفتم من می‌خواهم در رابطه با اسلام تحقیق کنم، قرآنی با ترجمه انگلیسی به من داد و من خوشحال شدم. شب هنگام همین که قرآن را ورق می‌زدم نظرم جلب سوره قمر شد آن را باز کردم ببنیم قرآن درباره ماه، چه گفته است دیدم قرآن بیان کرده «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» آن قدر به فکر فرو رفتم و از خدا پرسیدم، بر فرض ماه شکافته شد چگونه دو مرتبه به حالت اولی بازگشت هرچه به فکرم مراجعه کردم برایم قابل هضم نبود به طوری که از قرآن منزجر شدم و آن را کنار گذاشتم و این آیه مرا از مطالعه قرآن منصرف کرد.

وی ادامه می‌دهد: از آن‌جایی که کارم خالصانه بود. چند شب بعد تلویزیون برنامه‌ای را دیدم که سه فضانورد را نشان می‌داد که مطالعات خود را در روی کرده ارائه می‌کنند. مجری برنامه این سوال را از فضانوران می‌پرسید که شما بودجه بسیار سنگینی را به کره ماه بردید در صورتی که در کره زمین این همه مردم نیازمند هستند آیا بهتر نبود این پول‌ها را خرج مردم کره زمین می‌کردید؟ فضانوردان در پاسخ گفتند: پول‌هایی که ما خرج این سفرها کردیم به بی‌راهه نرفته است بلکه ما به یک حقایقی دست یافتیم که اگر چندین برابر این ‌پول را خرج می‌کردیم باز هم ارزشمند بود. مجری می‌گوید این حقیقت چه بود این همه ارزش داشت؟، آن‌ها گفتند: ما از قبل با رصد کردن ماه شکاف‌هایی را بر روی این کره مشاهده کرده بودیم؛ اما به هیچ وجه نمی‌توانستیم در رابطه با آن‌ها اظهارنظر کنیم تا این که به کره ماه رفتیم و توسط آپولوی 10 ،عکس‌برداری کردیم و ما از فاصله 14 کیلومتری تصاویری را مشاهده کردیم که این‌ها به خوبی نشان می‌داد که این ماه در گذشته یک شکاف عظیمی برداشته است و زمانی که با آپولوی 11 بر سطح کره ماه فرود آمدیم از نزدیک این شکاف‌ها را مشاهه کردیم. آن‌ها ادامه دادند و گفتند ما اگر می‌خواستیم این مسائل را برای مردم بیان کنیم کسی حرف ما را نمی‌پذیرفت تا این که این سفرهای مکرر باعث شد که ما چنین کشف مهمی را انجام دهیم.

فضانوردان گفتند: موسسه ناسا سال‌ها در این رابطه مطالعه و تحقیق انجام داده است و مقالاتی فراوانی در این رابطه ارائه داده‌اند. در این رابطه شکاف‌هایی فراوانی را می‌توان توسط عکس‌ها بر روی کره ماه دید این شکاف‌ها بر سه نوع است؛ اول شکاف‌های مارپیچی است دوم شکاف‌های دایره‌ای است که گاهی قطرش به هزار کیلومتر می‌رسد و آخر شکاف‌های مستقیمی است که به طور کمربندی دور ماه را گرفته است. دانشمندان احتمال می‌دهند که شکاف‌های دایره‌ای در اثر سقوط سنگ‌های آسمانی است؛ اما شکاف‌هایی کمربندی که دور ماه را گرفته است نمی‌تواند با سقوط سنگ آسمانی پدید آمده باشد. آن‌ها ادامه دادند: طبق تصاویری که از توسط فضانوردان ارائه شده است کاملا مشخصی می‌شد که این دو نیم کره چگونه پس از جدا شده از هم به یکدیگر جوش خورده و متصل شده‌اند.

وی ادامه داد: دکتر «دیوید پیت کوک» افزود که مسئله شکاف و جوش خوردن در کره زمین هم اتفاق می‌افتد، در زیر اقیانوس‌ها شکاف‌های عظیمی ایجاد می‌شود و سپس با مواد مذاب به هم جوش می‌خورد که گاهی سبب به وجود آمدن کوه‌های عظیمی در زیر اقیانوس‌ها می‌شود. این موضوع را یک دانشمند آلمانی کشف کرده است که این قاره‌های کره زمین ابتدا یکی بودند یعنی تمام این خشکی‌ها روزی یکی بوده و لذا اگر این قطعات قاره‌ها را هم نزدیک کنیم همه به هم متصل می‌شوند و یک قاره را تشکیل می‌دهند و این در اثر شکافی است که در زیر اقیانوس به وجود آمده است و روز به روز به این امتداد قاره‌ها افزوده می‌شود و فاصله آن بیشتر می‌شود به طوری‌که سالی چند صدم سانتی‌متر این فاصله‌ها افزایش می‌یابد و این همان معجزه قرآن کریم است که فرموده: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا» یعنی ما خشکی را کشش و گسترش دادیم و هم می‌تواند یکی از نکات جالبی باشد که قرآن کریم آمده است و علم روز و دانشمندان آن را کشف کرده‌اند.

بی‌آزار شیرازی در ادامه سئوالی طرح کرد و گفت: یک بحثی که این جا مطرح است آن است که اگر شق القمر در زمان پیامبر (ص) صورت گرفته است چگونه مکان‌های دیگر آن را ندیده‌اند و فقط در عربستان مشاهده کرده‌اند.

وی در پاسخ به سئوالش گفت: در این باره آثاری است که نشان‌گر این موضوع است که این معجزه را تنها در عربستان ندیده‌اند بلکه در کشورهای دیگر هم دیده شده است در یکی از نسخ خطی هندی که در موزه بریتانیا در شهر لندن قرار دارد درباره مشاهده شق‌القمر در 14 قرن پیش سخن گفته شده است و یکی از دانشمندان اسلامی به‌نام دکتر «محمد حمیدا» در کتابش که درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) است آن را نقل کرده است.

حجت‌الاسلام بی‌آزار شیرازی ادامه داد: او می‌گوید: یکی از پادشاهان منطقه جنوب غربی هند این انشقاق را در زمان خود مشاهده کرده و مردم این مشاهده را نقل کردند و بعد که عده‌ای از تجار مسلمان به هندوستان سفر می‌کنند زمانی که به این شهر می‌رسند خبر شق‌القمر را می‌شنوند و می‌گویند ما در هندوستان این واقعه را مشاهده کردیم این تجار صحت حرف آن‌ها را تأیید می‌کنند و می‌گویند این معجزه اسلام (ص) است و پادشاه هند فرزند خود را به عربستان می‌فرستند تا تحقیق کند و زمانی که متوجه می‌شود این معجزه پیامبر (ص) بود مسلمان می‌شود.

دیوید پی کوک می‌گوید: با دیدن این برنامه انقلابی در من به وجود آمد و چه عجیب معجزه خداوند به دست پیامبر خود 14 قرن قبل ارائه کرده و امروزه این فضانوردان به راحتی آن را مشاهده کردند و در اختیار ما قرار داده‌اند.

بی‌آزار شیرازی در توضیح این مسأله که دانشجویان علوم قرآن و حدیث چگونه می‌توانند در زمینه تفسیر علمی داخل شوند گفت: در گذشته بعضی‌ها آیات قرآنی را با اقوال دانشمندان مقایسه و بررسی می‌کردند بعد این اشکال به آن‌ها وارد شد که این فرضیه‌ها و نظریه‌ها تغییر می‌کند و قرآن یک امر ثابت است و اگر بخواهیم قرآن را با نظریات دانشمندان تطبیق دهیم بعد که این نظریه تغییر یافت قرآن را از آن وجاهت می‌اندازد.

وی افزود: ولی من معتقدم که آن‌چه را که قرآن بیان کرده است اصل قرار می‌دهیم و آن‌چه را که علم روز بیان کرده است اگر مطابق باشد می‌آوریم و این چنین نبود که قرآن را به خورد نظریه دانشمندان دهیم بلکه عکس این قضیه بود. امروزه کاملا وضعیت متفاوت شده است اصلا موضوعاتی را با رأس‌العین مشاهده می‌کنیم مانند معجزه شق‌القمر که به رأس‌العین توسط دانشمندان غربی دیده و توضیح و تبین شده است و این فرضیه و نظریه فلان دانشمندان نیست و تغییر در آن صورت نمی‌گیرد. مثلا کروی بودن زمین زمانی فرضیه بود به طوری که تا زمان مرحوم صاحب حدائق می‌گفتند زمین مسطح است ام امروزه کروی بودن زمین را مشاهده و عکس‌برداری کردند.

وی در ادامه سخنانش گفت: همچنین بسیاری از حقایق علمی قرآن را امروزه مشاده کرده‌اند منتهی موضوعات قرآن که علمی است به گفته خود قرآن «قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ» خداوند این قرآن را با علم خودش نازل کرده است نه با علم بشری یعنی علمی وسیع که ارتباط با خدا، آخرت، طبیعت و ماورا‌لطبیعه دارد برخلاف علم بشری که بسیاری محدود است بنابراین قرآن خود وعده کرده است «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» مابه‌زودی آیات خود را در کیهان و آفرینش خود انسان را به انسان‌ها نشان خواهیم داد تا معلوم شود خداوند حق است.

بی‌آزار شیرازی در ‌ایان سخنانش گفت: قرآن حق است چرا که خود می‌فرماید: «وَیَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ» آن کسانی که اهل علم هستند متوجه می‌شوند که آن‌چه که بر تو نازل شده است حق است امروزه بسیاری از دانشمندان بزرگ در آمریکا و اروپا با مشاهده این آیات درباره کیهان و آفرینش بشر و این آیات بسیار با عظمت مسلمان می‌شوند. ولی متأسفانه ما آیات قرآنی را بسیار سطحی نگاه می‌کنیم و تنها قرائت می‌کنیم «وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ» چه بسیار آیاتی که در آسمان‌ها و زمین است و این‌ها از آن عبور کرده و روی می‌گردانند.

منبع:http://www.tebyan.net




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

 قرآن بارها سخن از مشرق‌ها و مغرب‌های زمین به میان آورده است؛ مانند: "...مشارق الأرض و مغاربها..." سوره‌ی‌ اعراف، آیه‌ی‌ 137 و " ربّ السّموات و الأرض وما بینهما و ربّ المشارق" سوره‌ی‌ صافات، آیه‌ی‌ 5 و " فلا أُقسم بربّ المشارق و المغارب..." سوره‌ی‌ معارج، آیه‌ی‌ 40.
چنانچه زمین مسطح بود و نه کروی، مشرق‌ها و مغرب‌ها با دغدغه رو به رو بود و بر فرض کرویت است که هر آن، مشرق‌ها و مغرب‌ها تصور دارد. به دیگر سخن، مشرق‌ها و مغرب‌هایی که از ناحیه‌ی‌ طول جغرافیایی و از سوی عرض‌های جغرافیایی تصور دارد، مشمول "مشارق و مغارب" قرآن است، و مردم عصر نزول قرآن، تا اندازه‌ای چنین چیزی را می‌دانستند (گرچه سرزمین حجاز از این امر بی ‌خبر بود).

زراره گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمود: مردی با من همراه شد که نماز مغرب را شب هنگام (بعد از وقت مغرب) و نماز صبح را در فجر کاذب (قبل از طلوع فجر صادق) به جا می‌آورد و من (امام صادق) نماز مغرب را هنگام غروب آفتاب و نماز صبح را وقتی که فجر صادق پدید می‌آمد به جا می‌آوردم.
آن مرد به من گفت: چرا شما نیز مانند من عمل نمی‌کنی؟ زیرا خورشید برای گروهی، پیش از آن‌که برای ما طلوع کند طلوع می‌کند و نیز وقتی از افق ما غروب می‌کند، برای گروه دیگری (که در مغرب ما قرار گرفته‌اند) هنوز در حال طلوع است و غروب نکرده است.
من (امام صادق) به او گفتم: (ما باید افق خودمان را در نظر بگیریم) بر ماست که نمازمان را هنگام غروب خورشید به جا آوریم و هنگامی که فجر (صادق) طلوع کرد نیز فریضه‌ی‌ صبح را بخوانیم و بر آنان (که در مغرب ما زندگی می‌کنند) است که وقتی خورشید از افقشان غروب کرد، نماز خویش نیز به جا آورند.
از بیان امام صادق (علیه‌السلام) و آن مرد، چنین فهمیده می‌شود که تا اندازه‌ای اختلاف افق مشخص بوده است؛ زیرا چنین گفتمانی جز با کرویت زمین فرض ندارد.

پیشینه‌ی‌ فرضیّه کرویت زمین
پیشینیان قبل از "فیثاغورث"، زمین را مستوی و مسطح می‌پنداشتند، ولی او و دانشمندان دیگر بر کرویت زمین به چند دلیل تمسک کرده‌اند:
1. فیثاغورث، فیلسوف شهیر یونانی در اواسط قرن ششم پیش از میلاد بر کرویت زمین استدلال کرد و گفت: هیچ شکل هندسی‌ای کامل‌تر از کره وجود ندارد؛ چون همه‌ی‌ اجزای آن نسبت به مرکز، کمال انتظام را دارد، و نیز اجرام آسمانی و از جمله زمین که در نهایت کمال می‌باشد، جز بر این شکل کامل قابل تصور نیست.

2. ارسطو (384 ـ 322 قبل از میلاد) برای اثبات کرویت زمین گفت: در "مه ‌گرفت"های جزیی (خسوف جزیی) که سایه‌ی‌ زمین بر جرم ماه می‌افتد، جز به شکل مستدیر (منحنی) دیده نمی‌شود.

3. ارسطو همچنین استدلال کرد که پاره‌ای از ماده، چون به حال خود وا گذاشته شود، شکل کره به خود می‌گیرد و چون زمین ساکن و شناور در فضاست، شکل آن کروی است.

4. خورشید و ماه و سایر ستارگان، در همه جای زمین، همزمان طلوع و غروب ندارد؛ بلکه طلوع آن‌ها در بلاد شرقی، زودتر از بلاد غربی اتفاق می‌افتد. همچنین، غروب در بلاد شرقی، زودتر از شهرهای غربی اتفاق می‌افتد و این، دلیل است که سطح زمین، در میان مشرق و مغرب انحنا و کرویت دارد.

گفتنی است که این، همان دلیلی است که بر محور آن، امام صادق (علیه‌السلام) با آن مرد گفتمان داشتند. آنچه اندیشوران بشری دارند، موروث از پیامبران پیشین است؛ چنان‌که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: " العلم میراثی و میراث الأنبیاء من قبلی" ؛ یعنی علم از پیامبران گذشته به ارث رسیده است و از من نیز به دانشمندان به ارث می‌رسد. لذا، عالمان راستین، وارثان پیامبران هستند.

5. درباره‌ی‌ کرویت زمین از شمال به جنوب می‌توان گفت: اگر کسی از جنوب به شمال سفر کند، ستارگانی را در ناحیه‌ی‌ شمال می‌بیند که پیش‌تر بر او پوشیده بود و برخی از ستارگان شمالی که پیش از آن برای وی طلوع و غروب داشت، " ابدی الظهور" می‌شود و پاره‌ای ستارگان که در جنوب برای وی طلوع و غروب داشت، از نظرش پنهان، و " ابدی الخفاء " می‌شود.

6. برای کروی بودن سطح دریاها ـ که سه‌چهارم کره‌ی‌ زمین را پوشانده است ـ چنین استدلال می‌شود: کشتی‌هایی که از دور به شخص ناظر نزدیک می‌شوند، نخست سر دکل آن‌ها دیده می‌شود و هرچه نزدیک‌تر شود قسمت‌های پایین‌تر به نظر می‌رسد. 7. در قرن شانزدهم میلادی، "ماژّلانو" (Magellano) دریانورد پرتغالی، در سال 1519 در بندر "سان لوکر" واقع بر ساحل جنوب‌غربی اسپانیا به طرف مغرب در اقیانوس اطلس بادبان کشید و چون به مقابل قاره‌ی‌ آمریکا رسید، نزدیک سواحل شرقی آن، رو به جنوب پیش رفت و تنگه‌ای را ـ که اکنون به نام خود او معروف است ـ اکتشاف کرد و از آن‌جا وارد اقیانوس کبیر شد و در این اقیانوس تا جزایر فیلیپین پیش رفت و در این‌جا در جنگی که میان او و ساکنان این جزایر پیش آمد، کشته شد. از این پس، یکی از همکارانش دنباله‌ی‌ کار و نقشه‌ی‌ او را گرفت و پس از گذشتن از اقیانوس هند از جنوب‌غربی آفریقا دوباره وارد اقیانوس اطلس شد و در سپتامبر 1522، پس از سه سال، به بندر "سان لوکر" رسید.

این‌ها برخی از دلیل‌های کرویت زمین بود؛ البته با سیر هوایی و حرکت سریع قاره‌پیما و وسایل پیشرفته‌ی‌ امروز که همه‌ی‌ کره زمین به منزله‌ی‌ دهکده‌ای کوچک به‌شمار می‌آید، فتوا به کرویت کره‌ی‌ خاکْ سهل، و آگاهی از آنْ مقدور بسیاری از مسافران زمین‌پیماست

منبع:http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8243




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

اعجاز قرآن

(در پرتو ساینس و تکنولوژی معاصر)

تعداد صفحات:194 صفحه

حجم:2993k

نوشته ی هارون یحیی

برای دانلود کردن کلیک کنید

لطفا پس از دانلود کردن نظرات خود را با ما در میان بگذارید.




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
   

در آیه 88 سوره نمل می خوانیم: و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب صنع الله الذی اتقن کل شیء انه خیبر بما تفعلون:« کوهها را می بینی و آنها را جامد و ساکن می پنداری در حالی که مانند ابر در حرکتند، این آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفرید، او از کارهایی که شما انجام می دهید آگاه است».
در این آیه، چند نکته دیده می شود، نخست اینکه کوهها که در نظر شما ساکن است با سرعتی همچون سرعت ابرها در حرکت می باشد. (توجه داشته باشید سرعتهای زیاد را به سرعت ابر تشبیه می کنند، به علاوه حرکت سریع ابرها خالی از تزلزل و سر و صدا است).
دیگر اینکه این صنع خداوندی است که همه چیز را روی حساب آفریده است.
سوم اینکه او از اعمال شما آگاه است.

با دقت در این جمله های سه گانه روشن می شود که آیه، آن گونه که بعضی از مفسران پنداشته اند مربوط به قیامت نیست بلکه مربوط به همین دنیاست، می گوید: « آنها را چنین می بینی و چنین خیال می کنی در حالی که چنین نیستند» و اما حرکت کوهها در قیامت یا در آستانه قیامت چیزی نیست که مخفی و ناپیدا باشد، چنان آشکار و وحشتناک است که کسی را تاب و تحمل مشاهده آن نیست.
به علاوه اتقان آفرینش و حاکمیت نظم و حساب در آن، اشاره به وضع کنونی آنها است نه زمانی که در آستانه قیامت، نظام جهان درهم می ریزد تا بر ویرانه آن نظام نوینی برپا شود.

از این گذشته آگاهی خداوند نسبت به اعمالی که ما انجام می دهیم مربوط به اعمال ما دراین دنیاست، و گرنه قیامت روز حساب است نه روز عمل، با این قرائن سه گانه به خوبی معلوم می شود که این آیه به هیچ وجه قابل تطبیق بر حرکت کوهها در پایان جهان و آستانه قیامت نیست، منتها جمعی از مفسران چون نتوانستنه اند به عمق مفهوم آیه راه یابند چاره ای جز قبول خلاف ظاهر در آیه و تفسیر آن به مساله قیامت ندیدند.

این مساله نیز روشن است که کوهها حرکتی جدای از زمین ندارند همه یک واحد به هم پیوسته اند، اگر کوهها حرکت می کنند مفهومش این است که کره زمین در حرکت است.
منتها این سوال پیش می آید که چرا انگشت روی کوهها گذاشته شده است و نگفته است زمین را می بینی و گمان می کنی که ساکن است در حالی که به سرعت حرکت می کند؟
پاسخ این سوال روشن است. کوهها عظیم ترین موجودات روی زمین می باشند و مظهر صلابت و استحکام و پابرجایی است (در ضرب المثل معروف می گوییم فلانکس مانند کوه استوار و پابرجاست) و لذا حرکت کوهها با آن عظمتت و صلابت و پابرجایی می تواند نشانه ای از قدرت بی پایان حق باشد، ولی مسلم است که حرکت کوهها چیزی جز حرکت زمین نخواهد بود.

به هر حال شک نیست که آیه سخن از حرکت کوهها ( و به تعبیر دیگر حرکت زمین ) در همین دنیا می گوید، زیرا حرکت کوهها در آستانه قیامت، چنان زلزله ای در کره زمین ایجاد می کند که زنان باردار وضع حمل کرده و زنان شیرده، نوزاد خود را فراموش می کنند و هوش از سرها می پرد، و این هرگز با جمله تحسبها جامدة «آنها را ساکن می پنداری»، سازگار نیست.
به علاوه در آن لحظه جایی برای اعمال خیر و شر باقی نمی ماند، تا گفته شود خداوند نسبت به اعمالی که انجام می دهید آگاه است.
و بودن آیات مربوط به قیامت در ماقبل یا مابعد آیه فوق دلیل قطعی بر ارتباط مفهوم این آیه به قیامت نیست، زیرا در قرآن نظیر این مطلب کم نیست که یک آیه درباره مطلبی سخن می گوید و قبل و بعد آن درباره مطلبی دیگر.
و به تعبیر دیگر ملاحظه محتوای خود آیه و قرائن موجود در آن از ملاحظات دیگر، مهمتر و برتر است.

این نکته نیز قابل توجه است که تشبیه به حرکت ابرها، علاوه بر اینکه بطور اشاره سرعت فوق العاده آن را نشان می دهد پاسخی است به این سوال که اگر زمین حرکت دارد، چرا ما احساس نمی کنیم. جوابش این است آنچنان آرام و نرم و بی سرو صدا حرکت می کند که قابل تشخیص نیست همان گونه که اگر فی المثل کسی سوار بر ابر بود، حرکت آن را تشخیص نمی داد.
این نکته نیز قابل توجه است که قرآن در آیه 25 و 26 سوره مرسلات می گوید: الم نجعل الارض کفاتا – احیاء و امواتا: « آیا ما زمین را مرکز اجتماع انسانها قرار ندادیم؟ - هم در حال حیاتشان و هم مرگشان».

در منابع لغت از جمله در «مفردات» راغب و کتاب «العین» می بینیم که برای «کفات» از ماده «کفت» (بروزن رفت) دو معنی ذکر شده، جمع کردن و پرواز سریع، اگر معنی اول منظور باشد، مفهوم آیه آن است که زمین را وسیله اجتماع انسانها در حال حیات و زیر زمین را مرکز اجتماعشان بعد از مرگ قرار دادیم، و اگر معنی دوم منظور باشد، مفهومش این است که زمین دارای پرواز سریع است، و این با حرکت انتقالی زمین به دور خورشید که با سرعت زیادی – در هر ثانیه 20 و در دقیقه 1200 کیلومتر – در مسیر خود به گرد خورشید پیش می رود، و مردگان و زندگان را با خود به اطراف آفتاب می گرداند مناسب است.

اطلاق واژه «کفت» بر پرواز سریع، ظاهرا از این نظر است که پرندگان هنگامی که می خواهند با سرعت زیاد در آسمان پرواز کنند بطور متناوب بالهای خود را کاملا جمع می کنند و به اصطلاح در فضا شیرجه می روند.
ولی از آنجا که واژه کفت وکفات، تاب دو معنی دارد ما این آیه را به عنوان یک دلیل قطعی بر مساله گردش زمین ذکر نمی شود. (1)

پیشینه‌ی‌ حرکت زمین
گروه اندکی از پیشنیان، قائل به حرکت زمین بر گرد محور خود بوده‌اند. در این‌رابطه، برخی از فیلسوفان پیرو فیثاغورث، مانند "ارسطرخس" منجّم را ـ که در سال 270 قبل از مسیح زنده بوده است ـ می‌توان نام برد. از میان دانشمندان مسلمان، "ابوسعید احمد بن محمّد بن عبدالجلیل سجزی"، ریاضی‌دان شهیر نیمه‌ی‌ دوم از قرن چهارم هجری، معتقد بود که کره‌ی‌ آسمانْ ساکن است و زمین بر گرد محور خود دوران می‌کند.

"ابوریحان بیرونی" (ضمن وصف اُسطرلاب معروف به زورقی) گفته است که طرّاح این اسطرلاب، ابوسعید سِجزی است و اساس کار آن بر این است که زمینْ متحرک باشد و فلک با همه‌ی‌ آنچه در آن است، جز سبعه‌ی‌ سیّاره، همه ثابت باشد. در میان اروپاییان، نخستین کسی که با براهین آشکار ثابت کرد که تصور حرکت زمین، متناقض با قوانین فیزیک نیست، فیلسوف شهیر ایتالیایی، "گالیله" (1642 م) است.

در این‌جا یادآوری چند نکته ضروری است:
1. برهان عقلی از ادلّه شرع است، نه در قبال آن.
2. وحی، متمّم و مکمّل عقل است و در بخش قابل توجهی نیز مبتکر و نوآور است.
3. آنچه میسور بشر است که با احساس و تجربه یا ابزار ریاضی یا برتر از آن با وسایل حکمت و کلام آن را بفهمد، وحی الهی نسبت به آن‌ها صِبغه‌ی‌ تکمیل و تتمیم و تصحیح دارد، و آنچه مقدور بشر نیست که از راه‌های یاد شده به آن دسترسی پیدا کند ـ مانند بخش وسیعی از اسمای حسنای الهی و مظاهر آن و کیفیت وحی و نبوت و جریان قیامت و ساهره و صحنه و ساحت‌های محیّرالعقول آن و نیز احکام و حِکَم اشیا و افعال و اوصاف و سرانجام عقاید... ـ وحی الهی نسبت به آن‌ها مؤسّس خوبی است و آن‌ها را به صورت‌های گونه‌گون تشریح می‌کند.
4. مسأله‌ی‌ حرکت زمین و نظایر آن، در ردیف قسم اول است. لذا، وحی الهی نسبت به آن صراحت و تکرار و پی‌گیری و اصرار و مانند آن را لازم ندانست. (2)
منبع:

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8240




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

داکتر نظمی خلیل أبو العطاء

"و در روی زمین قطعه زمینهائی در کنار هم قرار دارد،در حالی کهدر آنها باغهای انگور، کشت و درخت های خرما ا نوع  صنو و غـیر صن وجود دارد، که همه با یک آب آبیاری میشوند ولی از نظر غذائی آنها را بر یکدیگر برتری میدهیم! دراین موارد برای کسانیکه فکر میکنند نشانه هائی وجود دارد ". ـ جدارهای کوچک کنار هم ناهمگون هستند:در زمان محمد انسان می دانست که خاکهای زمین با هم فرق میکنند، ولی اینکه خاک دو مزرعه کوچک چسـبیده به هم نیز دقـیـقـاً یکی نیستند، از عـلـم امـروزی بشر است که با امکانات پیچیده علمی امروزی آنرا بدست آورده استــصفات و خصوصیات میان درختان به صِنو و غیر صِـنـو بودن آنها بستگی دارد. صفات و خصوصیات میان درختان به صنو و غیر صنو بودن آنها بستگی دارد:درختی که از درخت دیگر روئیده باشد صِـنـْـو نامیده می شود و درختی که از بذر روئیده باشد غیر صنو نامیده می شود. آیه صفات و خصوصیات درختان را به صنو و غیر صنو بودن آنها مربوط می داند. واقعیت هـم همین است. درخت صِنو (یعنی درختیکه از درخت دیگری روئیده باشد) تمامی صفات و خصوصیاتوراثتی درخت مادر خود را دربـردارد. یعنی از نظر رنگ، طـعـم، مـزه و غــیـره دقـیـقـاً مانـنـد درخـت مـادر است. ولی درخـتی که از بذر روئیده باشد، صفات و خصوصیات آن ترکیبی است از صفات و خصوصیات درخت مادر بعلاوه صـفـات و خصوصیات درخت پدر (که به درخت مادر تـلـقـیح شده است ـ در

 دروقت ریختن باران بعضی از بکتریا قوت زیاد در خود می آبد

موارد مزبور نشانه هائی وجود دارد:{وفی الأرض قطعٌ متجاورات وجنّاتٌ من أعنابٍ وزرعٌ ونخیلٌ صنوانٌ وغیر صنوان یسقی بماء واحد ونفصّل بعضها علی بعض فی الأکل إنّ فی ذلک لآیات لقوم یعقلون} [ سوره رعد] آیه 4 (منظور از وجود "نشانه ها"، وجود هدایت خداوندی است). آیه این موضوع را مطرح می کند که در صورت نبودن هدایت پشت پدیده ها اگر بنا می بود چیزی بروید، در یک خاک و از یک آب منطقاً می بایست فقط یک نوع گیاه می رویید، نه اینکه مثلاً درخت خرما در انواع خاکها بروید.چنانکه می دانیم در موجودات زنده از جمله گیاهان عنصری وجود دارد که گیاه را هدایت می کند. این عنصر که ژن نامیده می شود اطلاعاتی از ویژگیهای پدیده خود را با خود دارد که بنابر آن اطلاعات، پدیده خود را هدایت می کند.خداوند در سوره انعام می فرماید: " و این اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنیها را در میآوریم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوریم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنیم، و از تاره های نـخل پَـنگهای خـوردنی درست می کنیم، و باغهای انگور و زیتون و انار که ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنیم" مفهوم آیه: همه گیاهان ماده سبز درست می کنند که آن بنوبه خود دانه و ثمر درست می کـند:در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود. کلروفـیل به معنی «ماده سبز گیاهی و سبزینه» است که معادل آن در عربی «خـَضِـر» است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده است). این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند  و به انرژی شیمائی تـبـدیـل می کند. ریشه های گیاه آب و مواد معدنی را از خـاک می مکـنـد کـه بـطـرف بـرگـها رسـانـده می شـوند و بـرگـهـا نیز از هوا دی اکسید می گیرند، بعد خَـضِر (یعـنی کـلـروفـیلها)،  مواد غـذائی مورد نیاز درخت را تولید می کنند که به سراسر آن صادر می شـود و بدنه درخت و مــیــوه و ثــمــر آن را درست می کـند.کیسه غشائی (کلروپلاست) که درسلول قرار دارد بطور متوسط یک پانصدم میلیمتر است. سلول برخی از گیاهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهی غـشـاء وجود دارد. که در آنها خَـضِـر (ماده سبز، کـلـروفـیـل) وجود دارد.

ــ نخل، انگور، زیتون و انار ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند: ثمر نخل و انگور و انار و زیتون ضمن اینکه هـمانـنـد نـمـائی نمی کـنـنـد تـرکـیـبـات مـشـتـرک زیادی دارند. از جـمـلـه:هـمـه آنها روغن، آب، پروتئین، مـواد معدنی و مواد قـندی دارند.  {وأنبتنا فیها من کل شیءٍ مّوزون} [سوره حجر ]آیه 19" و در زمین هر نوع گیاهی را در تعادل و توازنی آفریدیم"همه درختان و گیاهان از مواد اساسی مشترکی سـاخـتـه شده اند از جمله: کربن ـ اکسیژن ـ نیتروژن و فسفـر. تنها اختلاف میان انواع گـیـاهـان و انـواع درخـتان با همدیگر در اندازه هر یک از عناصر مزبور در آنهاست. یعنی هـر کدام از آنها 

  

 در تعادل و توازنی از عناصر مزبور  هستند.

رطبیا خرما:خرما از نظر پزشکی بسیار با ارزش است( دائرة المعارف پزشکی اسلام) آرام بخش و ملیّن و محرک قلب است و از فراموشی جلوگیری می کند. برای ناراحتیهای تنفسی به طور کلی و به ویژه برای تنگی نفس( آسم) مفید است. خرما لینت آور، مدِرّ و مقوی قویه باه است. و با توجه به تمام خواص و ترکیباتش می توان آن را غذایی کامل و نیروبخش دانست. ضماد آرد هسته خرما برای شفای بیماریهای چشمی مخصوصاً ورم قرنیه و چشم درد مفید است.الله تبارک وتعالی می فرماید: و تنه نخل را تکان بده، رطب تازه را بر تو خواهد ریخت. بخور و بیاشام و به آرامش و شادابی برس...". سوره مریم :25- 26 .آیه خطاب بهمریم مادر عیسی مسیح است که هنگام ولادت حضرت عیسی از مردم فاصله میگیرد و بجای دوری از شهر می رود تا وضع حمل

 کند و اندوهگین بوده است. خداوندخطاب به وی می گوید رطب تازه بخورد و توان و آرامش پیدا کند و شادمان بشود. رطب ثمر درخت خرما پیش از خرما شدن است. و آنچه در تصویر می بینیم مرحله نیمه رطب بودن آنست، و تقریباً 400 نوع درخت خرما وجود دارد که ثمرهای آنها اندازه ها و رنگها و مزه های گوناگون دارد. در این آیات چند اعجاز علمی وجود دارد:ــ آرامش و شادمانی در رطب. رُطـَب یکی از مراحل ثمر نخل است (قبل از خرما شدن آن). این غذا از میزان  بالائی از  مواد کربوهیدرات برخوردار است و مواد قندی آن به 75 درصد می رسد. بدن با استفاده از آن انرژی و گرمای بالائی را تولید می کند. رطب میزان بالائی از پروتئینها، ویتامینها و املاح معدنی گوناگونی مانند کلسیوم و سدیم دارد که بدن به آنها احتیاج دارد. و بدن را گرم و شاداب می کند. و چنانکه میدانیم وضعیت روحی زن هنگام زایش تأثیر زیادی روی راحتی یا سختی زائیدن دارد. بمیزانی که راحت باشد و مشکلاتی نداشته باشد، عمل زایش را راحتر انجام میدهد. و هر چه گرفتاری و ناراحتی های روحی و گرفتاری داشته باشد عمل زائیدن برای وی سختر میشود.ــ خوردن رطب در آسـتانـه زایـش: درِ رحـم پـیـش از زایـمـان دو و نـیم س

انتیمتر مکعب است ولی هنگام زائیدن به بیش از 750 سانتیمتر مکعب میرسد. رطب موادی دارد که باعث انبساط رحم میشود و زایش را آسانتر و راحت تر میکند.رطب احشاء درون روده ها را نرم و تمیز میکند، و این امر باعث راحت تر و آسانتر شدن زایمان میشود. ــ نوشیدن پس از خوردن: رطب و هر شیرینی دیگری برای اینکه بتواند خوب و سریع حل و جذب بشود، انسان باید پشت سر آن آب بخورد.ـــ رطب از جمله مواد غدائی است که خیلی سریع هضم و حل و جذب میشود. رطب از دهان تا تبدیل شدن به انرژی فقط بیست دقیقه طول میکشد.پـرورش و رشـد دانـه: در قرأن کریم ذکر شده است: { وتری الأرض هامدة فأنزلنا علیها الماء اهتزت وربت وأنبتت من کل زوج بهیج } [سوره حج] آیه 5 " و زمین را بی گـیـاه می بـیـنـی ولی هـمـیـنـکـه آب بر آن نازل می کنیم به جـنـب و جـوش درمی آیـد و می پـرورانـد و انـواع گـیـاهـاننـشـاط انـگـیـز را می رویـانـد

  

"!اعجاز علمی : با نازل شدن آب بر زمین، زمین به جنبش در می آید، پروریده می شود و میرویاند: در خاک دانه های بسیار ریزی وجود دارد که ما آنها را نمی بینیم. قطر آنها از جمله حول و حوش 3 هزارم میلیمتر است. هر کدام از آنها از معادن مختلف تشکیل شده اند و شکل هر یک از آنها به شکل صفحه صفحه (لایه لایه) روی هم است. از آنجا که دانه ها از معادن مختلف تشکیل شده اند همینکه باران بر آنها ببارد صفحه ها بار الکتریسیته مختلف بخود می گیرند و این باعت ایجاد جنبش آن صفحه ها میشود. و جنبش آنها باعث نفوذ آب میان آنها میشود. بعد دانه ها با مواد غذائی درون خود که از مادر به ارث برده اند پروریده می شوند و بعد می رویند. دقیقاً همان مراحل و وضعیتی که قرآن گفته است.

المصدر: داکتر نظمی خلیل أبو العطاء

منبع:

http://www.55a.net/firas/farisi/?page=show_det&id=50&select_page=20




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

قرآن مجید در آیه 38 و 40 سوره یس می فرماید: وَ الشَّمْسُ تجَْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیم - لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلُ‏ٌّ فیِ فَلَکٍ یَسْبَحُون‏: و خورشید (نیز برای آنها از نشانه های خدا است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است، این تقدیر خداوند قادر و دانا است – نه برای خورشید سزاواراست که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد، و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند».

آنچه در عصر نزول قرآن و قرنها قبل و بعد از آن بر محافل علمی در مورد آسمان و زمین حاکم بود، نظریه هیات «بطلمیوس» بود که زمین را مرکز جهان می شمرد و ستارگان و خورشید را در دل فلکهایی بلورین میخکوب دانسته، و فلکها را در اطراف زمین در گردش می پنداشتند.
قرآن در آیات فوق، مطلبی کاملا برخلاف آن می گوید: اولا می گوید: خورشید به سوی قرارگاهی در حرکت است (یا خورشید به سوی قرارگاهی در حرکت است یا خورشید در قرارگاه خود در حرکت می باشد) نه اینکه خورشید به دور زمین، آن هم نه خودش، بلکه به دنبال فلک بلورینش در حرکت است.
ثانیا خورشید و ماه، هر کدام در مسیر خود شناورند.

بعد از فرو ریختن پایه های فرضیه « بطلمیوس » در پرتو کشفیات قرون اخیر، و آزاد شدن اجرام آسمانی، از قید و بند افلاک برونی، این نظریه قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه شمسی پروانه وار به دور او می گردند.
در اینجا نیز خبری از حرکت خورشید، به سوی قرارگاه خاصی یا به دور خود نبود.

باز هم علم پیشرفت بیشتری کرد و مشاهدات نجومی که با استفاده از تلسکوپهای بسیار نیرومند صورت گرفت ثابت کرد حداقل خورشید دارای دو حرکت است: حرکت وضعی به دور خودش، و حرکت انتقالی به اتفاق تمام منظومه شمسی به سوی نقطه مشخصی از آسمان یا به تعبیر دیگر، به سوی ستاره « وگـا » که از ستارگان صورت فلکی « الجاثی علی رکبتیه » می باشد. صورت فلکی «الجاثی علی رکبتیه» به مجموعه ای از ستارگان گفته می شود که صورتی را در آسمان تشکیل می دهند شبیه کسی که بر سر زانو نشسته و آماده برخاستن است، و ستاره « وگا » جزء این مجموعه است که منظومه شمسی همراه خورشید به سوی آن در حرکت می باشد.

در یکی از دایرة المعارفها آمده است: خورشید علاوه بر حرکات ظاهری، حرکت واقعی دارد.
حرکت دورانی کهکشانی، خورشید را با سرعت حدود یک میلیون و یکصد و سی هزار کیلومتر در ساعت در فضا می گرداند، اما در داخل کهکشان هم خورشید ثابت نیست، بلکه با سرعت قریب 72 هزار کیلومتر در ساعت بهجانب صورت فلکی «الجاثی» حرکت می کند و اینکه ما از این حرکت سریع خورشید در فضا بی خبریم، به سبب دوری اجرام فلکی است.
سپس می افزاید: خورشید به دور خود حرکت دورانی وضعی نیز دارد.(1)

تعبیر به" تدرک" و" سابق":
تعبیرات قرآن به اندازه‏ای حساب شده است که ریزه‏کاریها و دقتهای آن قابل احصا نیست، در آیات فوق هنگامی که سخن از حرکت ظاهری ماه و خورشید در مسیر ماهانه و سالیانه در میان است می‏گوید:" برای خورشید سزاوار نیست که به پای ماه برسد (چرا که ماه مسیر خود را در یک ماه طی می‏کند و خورشید در یک سال، این تفاوت سرعت به اندازه‏ای است که تعبیر می‏کند این هرگز به پای او نمی‏رسد (لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ).
اما در مورد شب و روز چون با هم فاصله چندانی ندارند و دقیقا پشت سر هم قرار گرفته‏اند می‏گوید" شب از روز پیشی نمی‏گیرد" می‏بینیم این دو تعبیر در اینجا بسیار حساب شده است. (2)

منبع:

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8242


تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

شمارش واژه های رحمن و رحیم در قرآن

با استفاده از نرم افزار پارس قرآن شمارش واژه رحیم بدین صورت است:

الرحیم 34 بار
رحیم 61 بار
رحیما 20 بار

اینجا کلیک کنید

که جمعا 115 تکرار می شود. یکی از این رحیم ها در آیه 128 سوره توبه است که با حذف آن تعداد رحیم می شود: 114 که بر 19 بخش پذیر است.

در مورد شمارش واژه رحمن، نتیجه بدین صورت است:

الرحمن 45 بار
بالرحمن 3 بار

للرحمن 9 بار

اینجا کلیک کنید

که جمعا 57 بار است و بر 19 بخش پذیر می باشد.

---------------برای آگاهی بیشتر در مورد اعجاز قرآن و عدد 19-----------

دانلود متن انگلیسی کتاب ماورای احتمال نوشته ی مرحوم دکتر راشد خلیفه در باره ی اعجاز قرآن و عدد 19

Beyond Probability

دانلود ترجمه ی فارسی بخشهایی از متن این کتاب

beyond probability farsi

دانلود ترجمه ی فارسی مقاله ی قرآن و کامپیوتر نوشته ی دکتر راشد خلیفه

برای دانلود با فرمت pdf کلیک کنید.

تعداد دیگری از مطالب با موضوع اعجاز عدد 19

اعجاز عدد 19

اشکالات مطرح شده در مورد عدد 19

ماورا احتمال

با تشکر از وبلاگ

قرآن کلام الله یکتاست ؟!




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
 

منبع:امام زمان مهدی موعود اباصالح منجی قائم

نویسنده: مریم شمس

مقــدمه:

با کشف حقایق جدید در علم جنین‌شناسی، انسان در برابر اعجاز نهفته در قرآن که به مراحل آفرینش جنین اشاره نموده ‌سر فرود آورده، چرا که اینگونه مطالب در چهل و اندی آیه و ده‌ها حدیث شریف آمده و در طول پانزده قرن خطوط اصلی در زمینه این علم را ترسیم نموده و هم اکنون آن را علم جنین‌انسانی می‌نامند. هرقدر که انسان در مطالعه‌ی آیات کریمه‌ی قرآن که به علوم مختلف اشاره نموده، تعمق کند و آن را با حقایق ثابت علمی که به تدریج کشف می‌شود مقایسه نماید، ایمان و یقین وی به خداوند و قرآن و آنچه رسول خدا صلی الله علیه وسلم از جانب خداوند آورده می‌شود. دکتر کیث‌‌مور استاد تشریح و جنین‌شناسی در دانشگاه اوتاوای کانادا بر این عقیده است که: «هر چه انسان حقایق جدیدتری را کشف کند در واقع می‌بیند که همان حقایق موجود در قرآن را تکرار کرده است»(1). 

علم جنین‌شناسی مطالعه خلقت انسان از ابتدای تشکیل تخمک لقاح یافته با اسپرم تا انتهای تشکیل جنین و خروج آن از رحم مادرش بعد از نه ماه است.

تاریخ شروع این علم با چنین معنایی به قرن هفدهم بر می‌گردد، زمانیکه میکرسکوپ به دست دو دانشمند به نام‌های هام و هوک در سال 1677 اختراع شد که درخلال آن اسپرم مرد را کشف کردند. سپس دانشمندی به نام دوگراف، تخمک را کشف کرد که نام وی را بر آن گذاشتند و فولیکول دوگراف نام گرفت. نقش اصلی تخمک و اسپرم، در اواخر قرن هفدهم شناخته شد و مراحل مختلف تکامل جنین و تفاصیل دقیق تشریحی آن در قرن بیستم آشکار شد و علم روز به روز در این زمینه مطالب جدیدتری را کشف می‌کند.

اگر بعضی از دانشمندان اسلامی را که تکوین جنین را از طریق آیات کریمه و احادیث شریفه، شرح دادند استثناء کنیم، بشر تا اواسط قرن هفدهم از این علم اطلاعات ناقص و غلطی داشت. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد کسی بود که نظرات و کتابهای وی تا قرن هفدهم میلادی در مجامع علمی، مقدس به شمار می‌رفت. وی عقیده داشت که جنین از اتحاد منی با خون حیض تشکیل می‌شود و حال آنکه در قرآن کریم همین بس که اینگونه تذکر می‌دهد: «ویسئلونک عن المحیض قل هو أذی فاعتزلوا النساء فی المحیض... »(2).

پزشک انگلیسی به نام هاروی که گردش بزرگ خون را کشف کرد (و قبل از وی دانشمندی به نام ابن النفیس گردش کوچک خون راکشف کرده بود) در سال 1651 عقیده داشت که رحم، جنین را ترشح می‌کند. و حال آن‌که

Moore and Persaud، 1998، Before we are born، 5th ed.، p:37

 این مطلب یک خطای فاحش علمی است. و طبق فرموده قرآن کریم، رحم قرار مکین برای نطفه است: «ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه من قرار مکین»(3)و یا: « ألم نخلقکم من ماء مهین، فجعلناه فی قرار مکین»(4).

در سال 1675 میلادی، پزشکی بنام مالپیگی عقیده داشت که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل تخمک قرار دارد و اسپرم وظیفه‌ای جز فعال کردن تخمک ندارد. و دانشمندانی به نام هام وهوک که کاشف میکرسکوپ و اسپرم بودند، عقیده داشتند که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل اسپرم قرار دارد و تخمک وظیفه‌ای جز تغذیه و فعال کردن آن ندارد. تا اینکه در قرن هجدهم دو دانشمند به نامهای ولف و اسپالانزانی آمدند و ثابت کردند که جنین از نطفه‌ زن و مرد به طور یکسان تشکیل می‌شود؛ ‌همان حقیقت علمی که امروزه شناخته شده است و مسلمانان از زمان نزول قران کریم، آن را در کتاب خدا می‌خوانند و همین حقیقت باعث خضوع و خشوع و یقین آنها هر روز بیشتر از روز قبل می‌شود: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکرو أنثی»(5)یا « انّا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً»(6). 

درهمان زمانی که یک شخص یهودی از پیامبر درباره خلقت انسان می‌پرسد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب می‌فرماید: «یا یهودی من کلِّّّ یخلق، من نطفة الرجل و نطفة المرأة 

در سال 1839 دو دانشمند به نامهای شوآن و اشلیدن، کشف کردند که بدن انسان مجموعه‌ای از سلولها است و جنین از سلول واحدی تشکیل یافته که همان تخمک لقاح یافته است که تقسیم و تکثیر می‌شود. یعنی در واقع جسم انسان که تقریباً از صدها میلیارد سلول تشکیل شده، از یک سلول بنام سلول تخم نشأت گرفته است. قرآن هم تکثیر سلولی را اساس تکثیر حیات می‌داند:

«انّ الله خالق الحبّ و النوی، یخرج الحیّ من المیّت و مخرج المیّت من الحیّ ذلکم الله فأنّی تؤفکون»(8). 

تقسیم سلولی که تمایز سلولی ( یا انفلاق سلولی) عبارت بهتری برای آن است، به معنی تقسیم و تمایز سلول به دو قسمت مساوی است و این یک عمل اصلی فیزیولوژی است که بواسطه آن موجودات زنده تکثیر می‌شوند لذا خداوند تعالی از خودش با صفت «برب ‌الفلق» یاد کرده یعنی سبب زندگی و تکثیر آن و سوره‌ای را با نام «فلق» نامگذاری کرده است.

تا اواسط قرن بیستم، نقش تخمک و اسپرم در تعیین جنسیت ژنتیکی جنین در انسان شناخته نشده بود اما پس از کشف کروموزمهای جنسی توسط دانشمندانی به نامهای«ون وینوانتر» و «پانتر» و «تئولیدان» این پدیده شناخته شد. یونانیها معتقد بودند که تعیین جنسیت با اسپرم مرد است، اگر اسپرم از بیضه راست خارج شود، جنس نوزاد مذکر می‌شود و اگر از بیضه چپ خارج شود نوزاد مونث می‌شود. و بعضی دیگر گمان داشتند که اگر جنین در سمت راست رحم رشد کند مذکر می‌شود و اگر در سمت چپ رشد کند مؤنث می‌شود. ارسطو هم که معتقد بود فرزند مذکر مربوط به هیجان روحی مرد هنگام آمیزش است و اگر فاقد آن باشد، فرزند مؤنث می‌شود.

در قرآن کریم به وضوح اشاره شده که نطفه (چه نطفه مرد باشد چه زن) اساس تعیین جنسیت جنین است که مذکر شود یا مؤنث: «و انّه خلق الزوجین الذکر و الانثی، من نطفه اذا تمنی»(9) مراحل اساسی تکامل جنین از مرحله‌ی نطفه امشاج تا مرحله‌ی علقه، مضغه، عظام و لحم (که قرآن کریم این نامهای علمی را به آنها داده) در واقع با شکل و خصوصیات میکروسکپی آنها مطابقت دارد با توجه به اینکه در طول همه این مراحل جنین از چند میلیمتر تجاوز نمی‌کند و علم جنین‌شناسی که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق میکروسکوپ تأیید نمود.

احادیث شریفه‌ای نیز بعضی از این آیات کریمه را در مورد جنین توضیح می‌دهد، مانند تعیین مدت زمانی که در آن اعضای جنین تشکیل می‌شود در اواخر قرن بیستم توسط علم جنین‌شناسی این مطلب کشف شد که لحم و عظام و سمع و بصر و اعضای جنسی از هفته هفتم بارداری شروع به تشکیل شدن نموده و تا ماه ششم کامل می‌شود. و این مصداقی است برای قول رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که فرمود:

«اذا مرّ بالنطفه اثنتان و أربعون لیله بعث الله الیها ملکاً فصوّرها و خلق سمعها و بصرها و جلدها و لحمها و عظامها. ثم قال یا رب أذکر أم أنثی؟ فیقضی ربّک ماشاء و یکتب الملک»(10)
هر گاه چهل و دو شب از انعقاد نطفه بگذرد خداوند فرشته‌ای را مأمور می‌کند تا آن را صورت نگاری کرده و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوان آن را بیافریند،سپس می‌گوید پروردگارا، ‌او مرد باشد یا زن؟ و خداوند آنچه را که بخواهد حکم می‌دهد و فرشته می‌نویسد.

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن اعجاز طبی در زمینه جنین‌شناسی پزشکی به خوبی مشهود است. در اینجا به بررسی اینگونه آیات پرداخته و پس از آوردن نظرات متفاوت در این زمینه، به نقد و بررسی آنها پرداخته و نظر معتدل بیان خواهد شد. برخی از اینگونه آیات به خوبی نشانگر اعجاز طبی قرآن بوده و برخی دیگر، در چارچوب تعریف اعجاز قرار نمی‌گیرند فلذا می‌توان از آنها به عنوان «شگفتیهای آفرینش انسان درقرآن» یاد کرد

برگرفته ازمؤسسه أم الکتاب مرکز تحقیقاتی تخصصی قرآن کریم

پـی نـوشـت:

(1)          من علم الطب القرآنی، ص32.

(2)          بقره/ 222.

(3)          مؤمنون/ 12 و 13.

(4)          مرسلات/ 2 و 21.

(5)          حجرات/ 13.

(6)          انسان/ 2.

(7)          مسند احمدبن حنبل.

(8)          انعام/ 95

(9)          نجم/ 45 و 46.

(10)     من علم الطب القرآنی/ ص 36




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 11:29 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.