حقانیت شیعه

اجتماعی

زمستان 89 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

 مسئله امامت 

در این پست نیز به یکی از مسئله مهم امامت می پردازیم و آن همان ابعاد امامت است :

یکی از موضوعات بسیار مهم در اعتقادات اسلامی مسئله امامت است. در اهمیت امامت همین بس که کمال اسلام به ابلاغ امامت منوط شد و بدین ترتیب کمال دین بر پذیرش امامت متوقف گردید.

مسئله امامت از زاویه‌های مختلفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است که همه این زوایا و منظر‌ها از اهمیت خاص خود برخوردار است. گاه از منظر تاریخی بررسی شده است و تحلیل‌ها و اسناد تاریخی مورد بحث قرار گرفته است و گاه از منظر تجربی مورد کاوش قرار گرفته و امکان و کیفیت آن بررسی و تبیین شده است. گاهی نیز از زاویه عقلی و فلسفی به مسئله امامت نگاه شده است و متکلمان و فلاسفه به بررسی این موضوع پرداخته‌اند و زمانی نیز امامت و مهدویت از نگاه عرفان مورد تحقیق قرار گرفته است. البته زوایای دیگری نیز در بررسی امامت مورد توجه قرار گرفته است.

مهمترین ابعاد مسئله امامت را می توان به چند گونه تقسیم کرد . یعنی مسئله امامت را در چند بعد می تواند بررسی نمود که مهمترین آنها ، بعد اعتقادی ، بعد سیاسی و بعد تاریخی است .

 بعد اعتقادی : از این نظر که حفظ و بقای دین به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادی است ؛ زیرا اعتقاد به حدوث و بقای دین بر هر مسلمانی واجب است، بنابراین اعتقاد به آن چه حدوث و بقای دین در گرو آن است نیز واجب است، حدوث دین وابسته به نبوت، و ادامه آن وابسته به امامت میباشد، بنابراین، همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادی دینی و واجب است، اعتقاد به امامت نیز چنین است. 

بعد سیاسی : سیاست، عبارت است از تدبیر امور جامعه از طریق تدوین قوانین لازم و اجرای آنها، و غایت عقلانی آن اصلاح زندگی مادی و معنوی افراد جامعه است. اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر، از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام دینی، فلسفه اصلی امامت را تشکیل میدهد. با این بیان روشن میشود که ابعاد فرهنگی،‌اقتصادی، نظامی و سایر ابعاد اجتماعی امامت، همگی زیر مجموعه بعد سیاسی میباشند،

بعد تاریخی : مسئله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است، ‌از این رو در مرحلهای از تاریخ اسلام آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه حیات دنیوی بشر باقی خواهد بود. بنابراین، چگونگی تعیین نخستین امام، و امامان پس از او، و عکس‌العمل مسلمانان در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخی امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار میرود.

هر یک از ابعاد یاد شده مربوط به علم خاصی است، بعد اعتقادی امامت از مسایل علم کلام است. بعد سیاسی آن در علومی مانند فلسفه سیاست و جامعه‌شناسی مورد بحث واقع میشود، و بعد تاریخی آن بخشی از تاریخ اسلام را تشکیل میدهد، بحث درباره امامت از بعد سیاسی و تاریخی اختصاص به علمای اسلام ندارد، و مبتنی بر داشتن باور اسلامی نیست، ولی بحث درباره آن از جنبه‌اعتقادی مبتنی بر ایمان اسلامی ومخصوص متکلمان اسلامی است، مگر آن که کسی کلام اسلامی را از جنبه تاریخی مطالعه کند که در این صورت بحثی پیرامون دینی خواهد بود.




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:21 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

 

دلایلی که برای ضرورت و لزوم وجود پیامبر بیان شده است ، همان دلایل برای ضرورت وجود جانشین و وصیّ پیغمبر یعنی امام نیز صادق است که پس از وفات پیامبر لازم است ، وصی و جانشینی ( یعنی امام ) برای پیامبر بوده باشد تا مردم در شؤون مختلف زندگی خود به آنها رجوع کنند و احکام و مسائل روزشان را از آنها یاد بگیرند ، همان گونه که به پیغمبر مراجعه می کردند ، پس در این صورت بر خداوند متعال واجب است که جانشین پیامبر را نصب نماید و در این صورت بر مردم نیز واجب است آن امام را بشناسند؛ زیرا که پیروی کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.در هر زمان برای برای اثبات وجود امام لازم است دلایلی داشته باشیم و ما می توانیم در این مورد می توان به دو نوع دلیل اشاره کرد :
1- دلیل عقلی  
2- دلیل نقلی یا سمعی .


الف : دلیل عقلی : در دلیل عقلی برای وجود امام می توانیم این گونه استدلال کنیم .برای این که شریعت و دین پیامبر اسلام تا روز قیامت استمرار داشته باشد .این امر اقتضا دارد . که حافظ یا حافظانی وجود داشته باشد که یکی از خصوصیاتش معصوم بودن آن باشد تا بتواند بوسیله عدم ارتکاب گناه از این شریعت ناب نگهداری نماید . 
اگر خود امام گناهی را مرتکب شود و یا معصیتی را انجام دهد نمی تواند این دین را از تحریف و بدعت ها و خرافات نگه دارد . یعنی عقل این گونه حکم می کند که لازم است امامی وجود داشته باشد و آن هم با خصوصیت و رفتار منحصر به فرد .
با توجه به دلیل عقلی واجب است که جهان در هر عصر و زمانی نباید خالی از حجت باشد . آن حجت همان امام است . 

ب: دلیل نقلی : دلیل نقلی همان روایات نبوی است که امامان دوازده گانه را با نام‎های آنان به طور روشن معرفی کرده‎اند که دو نمونه از آن را از زبان برادران اهل تسنن بیان می کنیم .
1. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا آمد و سؤال‎های بسیاری را مطرح نمود و از اوصیاء نیز پرسید، حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین وصی من علی و پس از او حسن و حسین و امامان نه گانه و از فرزندان او می‎باشند.» و نعثل پرسید نام آنها چیست؟ حضرت اسامی تک تک امامان را تا امام دوازدهم (حضرت مهدی (عج)) شمرده‎اند..

منبع این دلیل نقلی : علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 1، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 36، ص 283.

2. در کتاب مناقب وجود دارد که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که شخصی یهودی به محضر رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎رسد و سؤالات زیادی می‎کند و از اوصیاء حضرت می‎پرسد و سؤال می‎کند پس از حسین اوصیاء چه کسانی هستند پیامبر فرزندان امام حسین از علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ را نام می‎برد تا حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و سپس می‌فرماید: لقب او قائم و حجت است و او غائب خواهد شد و خوشا به حال صابران در غیبت... 

نتجیه بحث در وجوب وجود امامت این است که هم عقل لازم می داند که برای دوام و استمرار شریعت اسلامی نیاز به نصب امام از طرف خداوند متعال است و آن امام باید معصوم باشد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن ابلاغ کرده و انجام دهد و هم روایات و احادیث که همان دلیل نقلی ماست این مطلب را تأئید می کند . که به هر دوی آنها اشاره شد .




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:19 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

 لطف بر وجود وجوب امام 

مهم ترین دلیل عقلی ای که متکلمان امامیه بر وجوب امامت، بیان کرده اند قاعده ی لطف است . این قاعده یکی از اساسی ترین و مهم ترین قواعد در کلام عدلیه یعنی امامیه و معتزله به شمار می رود . بسیاری از مسائل کلامی بر این قاعده ، استوار شده است . 
از جمله مسائلی که بوسیله قاعده لطف ثابت می شود ، عبارتست از : 
وجوب نبوت ، عصمت پیامبران، تکالیف شرعی، وعد و وعید 
عقیده متکلمان امامیه این است که 
امامت نیز از مصادیق و فروع قاعده ی لطف است . 

در این قسمت از بحث ما قاعده لطف را تعریف می کنیم و در بحث آینده به اقسام آن می پردازیم : 
هر یک از متکلمان عدلیه لطف را به گونه ای تعریف کرده اند که به چند نمونه از آن اشاره می کنم .

تعریف اول را از دیدگاه شیخ مفید بیان می کنم .
شیخ مفید در تعریف لطف می فرماید : لطف، آن است که به سبب آن، مکلف به طاعت نزدیک، و از معصیت دور می شود، و قدرت مکلف بر انجام دادن تکلیف، مؤثر نیست و به مرز اجبار نیز نمی رسد . 
سید مرتضی، در تعریف لطف گفته است: لطف، آن است که مکلف را به انجام دادن طاعت دعوت می کند .
یکی از علمای دیگر به نام ابواسحاق نوبختی تعریف لطف را این گونه بیان می کند .
لطف، امری است که خداوند، نسبت به مکلف انجام می دهد و مستلزم ضرر نیست، و از وقوع طاعت از مکلف معلوم می شود که خداوند آن را در حق مکلف، انجام داده است، و اگر آن لطف نبود، وی، اطاعت نمی کرد . 
و هم چنین قاضی عبدالجبار معتزلی، لطف را این چنین تعریف کرده است : لطف، عبارت است از آن چه انسان به سبب آن، فعل واجب را برمی گزیند، و از فعل قبیح اجتناب می کند، یا به انجام واجب و ترک قبیح نزدیک تر می گردد . 
علامه حلی نیز لطف را تعریف کرده است ، ایشان می فرماید : مقصود ما از لطف، چیزی است که مکلف با وجود آن، به فعل طاعت نزدیک تر، و از فعل معصیت، دورتر خواهد بود . لطف، به مرز اجبار نمی رسد .



منابع :
1) النکت الاعتقادیة، ص 31 . 
2) الیاقوت فی علم الکلام . 
3) شرح الاصول الخمسة، ص 351 . 
4) الذخیرة فی علم الکلام، ص 186 . 
5) کشف المراد، ص 254 . 




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:18 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

ام و ابقاءِ شریعت 
وقتی که اراده و مشیّت الهی به تشریع شرعی برای قومی تعلّق گیرد ، در این صورت بعث نبی بر او واجب می‌شود، در غیر این صورت به جا آوردن و امتثال احکام آن شریعت که محل اراده و مشیت الهی شده حصولش ممتنع و غیر ممکن بوده و مؤاخذه کردن آن قوم را بر حلال و حرام آن شریعت ، ستم بوده و تکلیفی خواهد بود که مکلف طاقت انجام آن را نخواهد داشت . آنچه در باره نبی گفته شده تمام و کمال در وصی و امام قائم مقام او نیز جاری است. پس بعد از تعلق ارادة حق تعالی به تشریع شرع ، بر او بعث نبی واجب است ، و هرگاه نبی به عالم بقاءِ رحلت نمود، نصب امام بر حق تعالی بنا بر تقدیر تعلق مشیت به بقاءِ شریعت واجب است. 
حالِ امّت در تعیین حجت و مبیّن احکام بعد از بعث نبی ، مثل حال ایشان ، قبل از بعث نبی است . چنان که بر فرض تعلق مشیّت به تشریع شرع ، بعث نبی واجب است ، همچنین بر فرض تعلّق مشیّت به بقاءِ شریعت ، بر حق‌تعالی ، نصب امام واجب است. چنان که ارادة امتثال احکام آن شریعت از عبادالله با عدم بعث نبی منافات دارد، همچنین ارادة بقاءِ شریعت با عدم نصب امام نیز منافات دارد.
مراد از بقاءِ شریعت، ابقاءِ فعل تکوینی است، یعنی مشیت الهی به وجود فعلی آن تعلق گیرد ، شریعت در بقاءِ خود احتیاج به امام متصرّف دارد و خالی بودن زمان از تصرّف امام، به جهت عصیان امت است و قبل از صدور عصیان، در فعل خداوند حکیم و قادر و توانا ، خالی بودن زمان از تصرّف امامْ ممتنع است.
نصب امام لطفی است و ابقاءِ آن لطف دیگر، و در لطف اوّل را نمی توان مانعی به وجود آورد بلکه عدم آن در فعل حکیم قادر ممتنع است، ولی لطف ثانی را که لطف بقاء باشد، می‌تواند عصیان امّت بر آن مانع شود.
امام به منزلة قلب عالم امکان و قوام بقاءِ اوست، و امام مهجور و مستور تشبیه شده به آفتابی که زیر ابر بوده و خلق از وجود آن منتفع گردند بی‌آن که بِعِینه او را مشاهده نمایند.
میان بعث نبی و ابقاءِ او، همچنین بین نصب امام و ابقاءِ او، فرقی وجود دارد در اولی یعنی بعث نبی و نصب امام بعد از استعداد خلق زمان به تحصیل احکام ، مانع معقول نیست و در دومی یعنی ابقاء ، معقول است که عصیان امّت مانع شود. 




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:16 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

لقت نوری حضرت زهرا سلام الله علیها 

در این پست به خلقت نوری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قبل از حضرت آدم علیه السلام می پردازیم .

طبق بعضی از روایات معتبره وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وفرزندان معصومش و وجود نازنین حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین به صورت های نورانی قبل از خلقت همه موجودات عالم و حتی قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام بوده است هر چند خلقت ایشان به صورت بشر ازخلقت حضرت آدم علیه السلام متاخر می باشد 
طبق بعضی از روایات معتبره وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وفرزندان معصومش و وجود نازنین حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین به صورت های نورانی قبل از خلقت همه موجودات عالم و حتی قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام بوده است هر چند خلقت ایشان به صورت بشر ازخلقت حضرت آدم علیه السلام متاخر می باشد .
خلقت و آفرینش حضرت زهرا سلام الله علیها مانند آفرینش سائر ائمه علیهم السلام به لطف وعنایت خاص خداوند بوده وایشان دارای امتیازات خاصی در آفرینش وخلقت باهمه مردم دارند و در این مورد هیچ گونه اشکالی وجود ندارد که خداوند برای عده ای از بندگان خود امتیازات خاصی دهد . اسماء بعضی از انسانها در قرآن آمده که نسبت به سایر افراد جامعه داری موهبت های الهی بوده و بسیاری از افراد آن موهبت را ندارند . از جمله آن افراد حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت عیسی علیه السلام بوده است که قرآن صراحتا به این امتیاز اشاره می کند . و طریقه باردار شدن حضرت مریم سلام الله علیها و سخن گفتن حضرت عیسی علیه السلام در گهواره با مردم و ... را بیان می کند که همه از لطف پروردگار متعال بوده است 
روایات بسیاری از عامه و خاصه در دست وجود دارد که بر امتیازات و برتری حضرت فاطمه زهرا هم در خلقت و هم در تفاوت ایشان با سایر زنان دلالت می کند . به عنوان مثال : 

1- روایاتی که از شیعه وسنی نقل شده است که نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از میوه بهشتی بوجود آمده است .

2- روایاتی دلالت دارد که آن حضرت با مادرش در رحم مادرصبحت می کرد .

3- روایاتی دلالت دارد براینکه ملائکه الهی به محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرفیاب می شدند . از جمله روایت ها این است : حضرت امام صادق علیه السلام فرمود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از شهادت پدرش هفتاد وپنج روز زندگی نمود در حالی که حزن و غم بسیاری بردل آن حضرت وارد شده بود در این حال جبرئیل امین به محضر حضرتش می رسید وبه او دلداری داده واورابا خبر می فرمود از پدرش وآنچه بعد ازآن حضرت بر فرزند انش وارد می شود و علی علیه السلام این مطالب را می نوشتند.


منبع : استفتائات عقائدی آیت الله میرزا جواد تبریزی




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:15 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
 

1. نفع‌ بردن‌ از من‌ در زمان‌ غیبتم‌ مانند نفع‌ بردن‌ از خورشید هنگام‌ پنهان‌ شدنش‌ در پشت‌ ابرهاست‌ و همانا من‌ ایمنی‌ بخش‌ اهل‌ زمین‌ هستم‌ ، همچنانکه‌ ستارگان‌ ایمنی‌ بخش‌ اهل‌ آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)

2.  تصرف‌ کردن‌ در مال‌ دیگری‌ بدون‌ اجازه‌ صاحبش‌ جایز نیست‌ .
(وسائل‌ الشیعة‌ ، ج‌ 17 ، ص‌ 309 .)


3.  من‌ ذخیره‌ خدا در روی‌ زمین‌ و انتقام‌ گیرنده‌ از دشمنان‌ او هستم‌ .
(تفسیر نور الثقلین‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 392 .)


4.  ملعون‌ است‌ ، ملعون‌ است‌ کسی‌ که‌ نماز مغربش‌ را به‌ تأخیر بیندازد ، تا زمانی‌ که‌ ستارگان‌ آسمان‌ پدیدار شوند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 15 .)


5.  هیچ‌ چیز مانند نماز بینی‌ شیطان‌ را به‌ خاک‌ نمی‌ مالد ، پس‌ نماز بگزار و بینی‌ شیطان‌ را به‌ خاک‌ بمال‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 182 .)


6.  ملعون‌ است‌ ، ملعون‌ است‌ ، کسی‌ که‌ نماز صبحش‌ را به‌ تأخیر بیندارد ، تا زمانی‌ که‌ ستارگان‌ آسمان‌ محو شوند .
(بحارالأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 16 .)


7.  هر یک‌ از پدرانم‌ بیعت‌ یکی‌ از طاغوتهای‌ زمان‌ به‌ گردنشان‌ بود ، ولی‌ من‌ در حالی‌ قیام‌ خواهم‌ کرد که‌ بیعت‌ هیچ‌ طاغوتی‌ به‌ گردنم‌ نباشد .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)


8.  من‌ آخرین‌ جانشین‌ پیامبر هستم‌ ، و به‌ وسیله‌ من‌ است‌ که‌ خداوند بال‌ را از خاندان‌ و شیعیانم‌ دور می‌ سازد.
(بحار الأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 30 .)


9.  هر کس‌ در اجرای‌ اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نیز وی‌ را در دستیابی‌ به‌ حاجتش‌ یاری‌ می‌ کند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 331 .)


10.  سنت‌ تخلف‌ ناپذیر خداوند بر این‌ است‌ که‌ حق‌ را به‌ فرجام‌ برساند و باطل‌ را نابود کند ، و او بر آنچه‌ بیان‌ نمودم‌ گواه‌ است‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 193 .)


11.  برای‌ زود فرارسیدن‌ فرج‌ ( و ظ‌هور ما ) زیاد دعا کنید ، که‌ آن‌ همان‌ فرج‌ و گشایش‌ شماست‌ .
(کمال‌ الدین‌ للصدوق‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 485 .)


12.  اگر خواستار رشد و کمال‌ معنوی‌ باشی‌ هدایت‌ می‌ شوی‌ ، و اگر طلب‌ کنی‌ می‌ یابی‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 339 .)


13.  ما در رعایت‌ حال‌ شما کوتاهی‌ نمی‌ کنیم‌ و یاد شما را از خطر نبرده‌ ایم‌ ، که‌ اگر جز این‌ بود گرفتاریها به‌ شما روی‌ می‌ آورد و دشمنان‌ شما را ریشه‌ کن‌ می‌ کردند .پس‌ از خدا بترسید و ما را پشتیبانی‌ کنید .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 175 .)


14.  و اما در پیشامدها و مسایل‌ جدید به‌ راویان‌ حدیث‌ ما مراجعه‌ کنید ، زیرا که‌ آنان‌ حجت‌ من‌ بر شما هستند و من‌ حجت‌ خدا بر آنان‌ هستم‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)


15.  اگر از خداوند ( صاحب‌ عرت‌ و جلال‌ ) طلب‌ آمرزش‌ کنی‌ ، خداوند تو را می‌ آمرزد .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 329 .)


16.  همانا خدایتعالی‌ مردم‌ را بیهوده‌ نیافریده‌ و بدون‌ تکلیف‌ و جزا رهایشان‌ نکرده‌ است‌ .
(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌ ، ص‌ 174 .)


17.  هر یک‌ از شما باید به‌ آنچه‌ که‌ او را به‌ محبت‌ ما نزدیک‌ می‌ سازد عمل‌ کند ، و از آنچه‌ که‌ مورد پسند ما نیست‌ و ما را خشمناک‌ می‌ سازد دوری‌ جوید .
(الإحتجاج‌ للطبرسی‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 324 .)


18.  خداوندا ! وعده‌ ای‌ را که‌ به‌ من‌ داداه‌ ای‌ ، برآورده‌ کن‌ و امر قیام‌ مرا تمام‌ فرما .قدمهایم‌ را ثابت‌ بدار و در سایه‌ قیام‌ من‌ ، جهان‌ را پر از عدل‌ و داد کن‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 13 .)


19.  شهادت‌ می‌ دهم‌ که‌ معبودی‌ جز خدای‌ یکتا نیست‌ و ملائکه‌ آسمان‌ و صاحبان‌ علم‌ نیز شهادت‌ می‌ دهند ، آن‌ خدایی‌ که‌ به‌ عدل‌ و داد قیام‌ می‌ کند ، نیست‌ خدایی‌ جز او که‌ مقتدر و حکیم‌ می‌ باشد ، و همانا دین‌ نزد خدا اسلام‌ است‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 16 .)


20.  ایمان‌ خداوند عز و جل‌ و بندگانش‌ قرابت‌ و خویشاوندی‌ تیست‌ ، و هر کس‌ که‌ مرا انکار کند از من‌ نیست‌ .
(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌ ، ص‌ 176 .)






تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:6 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

در قرآن آیات بسیاری وجود داردکه به شهادت روایات مستند و معتبر دربارة

 حضرت مهدی (ع) و قیام جهانی او نازل گردیده است

 در کتاب شریف « المحجة فی ما نزل فی القائم الحُجة (ع)» که توسط محدِث بزرگوار

 مرحوم« سیّد هاشم بحرانی رحمه الله» و با بهره گیری از دهها جلد کتب تفسیر و

حدیث تألیف گردیده مجموعاً 132 آیه از آیات کریمه قرآن ذکر شده که در ذیل هر

 کدام یک یا چند روایت در تبیین کیفیت ارتباط آیه با آن حضرت (عج) نقل شده است.

از باب نمونه :

1- امام صادق (ع) دربارة قول خدای عزوجل :

« هْوُ الَّذی أَرسَلَ رَسْولَهُ بِالهُدی وَ دِینِ الحَقِ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه وَ لَوکَرِهَ

 المُشرِکُونَ3» یعنی ؛ اوست خدایی که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا

 آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگر چه ناخوشایند کافران باشد .

  فرمود : به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و در زمان قیام قائم (ع)

 نازل خواهد شد . پس زمانی که قائم (ع) بپا خیزد هیچ کافر و مشرکی نمی ماند مگر

 آنکه خروج  او را ناخوشایند می شمارد4.

   3- سوره توبه ، آیه 33 .

           4- محمّد ، شیخ صدوق ، «کمال الدین » ، ج 2، باب 58، ص 67 .

ادامه دارد 

 




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:6 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

2- امام باقر (ع) دربارة آیه شریفه :

« وَ قُل جَاءَ الحَقُ وَ زَهَقَ الباطِلُ إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهْوقاً1.» بگو حق آمد و باطل از بین  رفت ، همانا باطل نابود شدنی است .

 فرمود :« زمانیکه  قائم (ع) قیام نماید دولت باطل از بین خواهد رفت2.»

3 - امام صادق (ع) در بیان معنای آیه کریمه : « وَ لَقَد کَتَبنَا فی الزَّبورِ مِن بَعد الذِّکرِ أَنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادِیَ الصّالحْونَ3» به راستی بعد از ذکر در زبور نوشتیم که بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود .

فرمود :« تمام کتب آسمانی ذکر خداست و بندگان شایسته خدا که وارثان زمین هستند حضرت قائم (ع) و یاران او می باشند4.»

4- امام باقر (ع) دربارة قول خدای عزو جل : « اَلَّذین إِنْ مَکَّنَّاهُم فی الأرْضِ اَقَامُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ 5 .»کسانی که اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز را بپا میدارند و زکات می دهند .

   فرمود :« این آیه در حق آل محمّد (ص) است و در حق حضرت مهدی (ع) و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار می دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گرد آمده و بدعتها و باطلها را می میراند .»


 1- سوره انبیاء ، آیه 105 .

 2-ابو الحسن ، قمی ، همان ، ج 2، ص87 .

 3- سوره انبیاء ، آیه 105 .

  4- محمّد ، عیاش سمرقندی ، « تفسیر عیاشی » ، ج3 ، ص 136 .

 5- سوره حج ، آیه41




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:6 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

     

1. نفع‌ بردن‌ از من‌ در زمان‌ غیبتم‌ مانند نفع‌ بردن‌ از خورشید هنگام‌ پنهان‌ شدنش‌ در پشت‌ ابرهاست‌ و همانا من‌ ایمنی‌ بخش‌ اهل‌ زمین‌ هستم‌ ، همچنانکه‌ ستارگان‌ ایمنی‌ بخش‌ اهل‌ آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)

2.  تصرف‌ کردن‌ در مال‌ دیگری‌ بدون‌ اجازه‌ صاحبش‌ جایز نیست‌ .
(وسائل‌ الشیعة‌ ، ج‌ 17 ، ص‌ 309 .)


3.  من‌ ذخیره‌ خدا در روی‌ زمین‌ و انتقام‌ گیرنده‌ از دشمنان‌ او هستم‌ .
(تفسیر نور الثقلین‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 392 .)


4.  ملعون‌ است‌ ، ملعون‌ است‌ کسی‌ که‌ نماز مغربش‌ را به‌ تأخیر بیندازد ، تا زمانی‌ که‌ ستارگان‌ آسمان‌ پدیدار شوند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 15 .)


5.  هیچ‌ چیز مانند نماز بینی‌ شیطان‌ را به‌ خاک‌ نمی‌ مالد ، پس‌ نماز بگزار و بینی‌ شیطان‌ را به‌ خاک‌ بمال‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 182 .)


6.  ملعون‌ است‌ ، ملعون‌ است‌ ، کسی‌ که‌ نماز صبحش‌ را به‌ تأخیر بیندارد ، تا زمانی‌ که‌ ستارگان‌ آسمان‌ محو شوند .
(بحارالأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 16 .)



7.  هر یک‌ از پدرانم‌ بیعت‌ یکی‌ از طاغوتهای‌ زمان‌ به‌ گردنشان‌ بود ، ولی‌ من‌ در حالی‌ قیام‌ خواهم‌ کرد که‌ بیعت‌ هیچ‌ طاغوتی‌ به‌ گردنم‌ نباشد .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)


8.  من‌ آخرین‌ جانشین‌ پیامبر هستم‌ ، و به‌ وسیله‌ من‌ است‌ که‌ خداوند بال‌ را از خاندان‌ و شیعیانم‌ دور می‌ سازد.
(بحار الأنوار ، ج‌ 52 ، ص‌ 30 .)


9.  هر کس‌ در اجرای‌ اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نیز وی‌ را در دستیابی‌ به‌ حاجتش‌ یاری‌ می‌ کند .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 331 .)


10.  سنت‌ تخلف‌ ناپذیر خداوند بر این‌ است‌ که‌ حق‌ را به‌ فرجام‌ برساند و باطل‌ را نابود کند ، و او بر آنچه‌ بیان‌ نمودم‌ گواه‌ است‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 193 .)


11.  برای‌ زود فرارسیدن‌ فرج‌ ( و ظ‌هور ما ) زیاد دعا کنید ، که‌ آن‌ همان‌ فرج‌ و گشایش‌ شماست‌ .
(کمال‌ الدین‌ للصدوق‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 485 .)



12.  اگر خواستار رشد و کمال‌ معنوی‌ باشی‌ هدایت‌ می‌ شوی‌ ، و اگر طلب‌ کنی‌ می‌ یابی‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 339 .)


13.  ما در رعایت‌ حال‌ شما کوتاهی‌ نمی‌ کنیم‌ و یاد شما را از خطر نبرده‌ ایم‌ ، که‌ اگر جز این‌ بود گرفتاریها به‌ شما روی‌ می‌ آورد و دشمنان‌ شما را ریشه‌ کن‌ می‌ کردند .پس‌ از خدا بترسید و ما را پشتیبانی‌ کنید .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 175 .)


14.  و اما در پیشامدها و مسایل‌ جدید به‌ راویان‌ حدیث‌ ما مراجعه‌ کنید ، زیرا که‌ آنان‌ حجت‌ من‌ بر شما هستند و من‌ حجت‌ خدا بر آنان‌ هستم‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 53 ، ص‌ 181 .)


15.  اگر از خداوند ( صاحب‌ عرت‌ و جلال‌ ) طلب‌ آمرزش‌ کنی‌ ، خداوند تو را می‌ آمرزد .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 329 .)


16.  همانا خدایتعالی‌ مردم‌ را بیهوده‌ نیافریده‌ و بدون‌ تکلیف‌ و جزا رهایشان‌ نکرده‌ است‌ .
(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌ ، ص‌ 174 .)


17.  هر یک‌ از شما باید به‌ آنچه‌ که‌ او را به‌ محبت‌ ما نزدیک‌ می‌ سازد عمل‌ کند ، و از آنچه‌ که‌ مورد پسند ما نیست‌ و ما را خشمناک‌ می‌ سازد دوری‌ جوید .
(الإحتجاج‌ للطبرسی‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 324 .)


18.  خداوندا ! وعده‌ ای‌ را که‌ به‌ من‌ داداه‌ ای‌ ، برآورده‌ کن‌ و امر قیام‌ مرا تمام‌ فرما .قدمهایم‌ را ثابت‌ بدار و در سایه‌ قیام‌ من‌ ، جهان‌ را پر از عدل‌ و داد کن‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 13 .)


19.  شهادت‌ می‌ دهم‌ که‌ معبودی‌ جز خدای‌ یکتا نیست‌ و ملائکه‌ آسمان‌ و صاحبان‌ علم‌ نیز شهادت‌ می‌ دهند ، آن‌ خدایی‌ که‌ به‌ عدل‌ و داد قیام‌ می‌ کند ، نیست‌ خدایی‌ جز او که‌ مقتدر و حکیم‌ می‌ باشد ، و همانا دین‌ نزد خدا اسلام‌ است‌ .
(بحار الأنوار ، ج‌ 51 ، ص‌ 16 .)


20.  ایمان‌ خداوند عز و جل‌ و بندگانش‌ قرابت‌ و خویشاوندی‌ تیست‌ ، و هر کس‌ که‌ مرا انکار کند از من‌ نیست‌ .
(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌ ، ص‌ 176 .)




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:6 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

2- امام باقر (ع) دربارة آیه شریفه :

« وَ قُل جَاءَ الحَقُ وَ زَهَقَ الباطِلُ إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهْوقاً1.» بگو حق آمد و باطل از بین  رفت ، همانا باطل نابود شدنی است .

 فرمود :« زمانیکه  قائم (ع) قیام نماید دولت باطل از بین خواهد رفت2.»

3 - امام صادق (ع) در بیان معنای آیه کریمه : « وَ لَقَد کَتَبنَا فی الزَّبورِ مِن بَعد الذِّکرِ أَنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادِیَ الصّالحْونَ3» به راستی بعد از ذکر در زبور نوشتیم که بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود .

فرمود :« تمام کتب آسمانی ذکر خداست و بندگان شایسته خدا که وارثان زمین هستند حضرت قائم (ع) و یاران او می باشند4.»

4- امام باقر (ع) دربارة قول خدای عزو جل : « اَلَّذین إِنْ مَکَّنَّاهُم فی الأرْضِ اَقَامُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ 5 .»کسانی که اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز را بپا میدارند و زکات می دهند .

   فرمود :« این آیه در حق آل محمّد (ص) است و در حق حضرت مهدی (ع) و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار می دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گرد آمده و بدعتها و باطلها را می میراند .»


 1- سوره انبیاء ، آیه 105 .

 2-ابو الحسن ، قمی ، همان ، ج 2، ص87 .

 3- سوره انبیاء ، آیه 105 .

  4- محمّد ، عیاش سمرقندی ، « تفسیر عیاشی » ، ج3 ، ص 136 .

 5- سوره حج ، آیه41




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:6 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.