حقانیت شیعه

اجتماعی

بهار 90 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی








هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد

تابو که چو روز آید بر وی گذرت افتد

کار دو جهان من جاوید نکو گردد

گر بر من سرگردان یک دم نظرت افتد

از دست چو من عاشق دانی که چه برخیزد

کاید به سر کویت در خاک درت افتد

گر عاشق روی خود سرگشته همی خوانی

حقا که اگر از من سرگشته ترت افتد

اینست گناه من کت دوست همی دارم

خطی بگناه من درکش اگرت افتد

دانم که بدت افتد زیرا که دلم بردی

ور در تو رسد آهم از بد بدترت افتد

گر تو همه سیمرغی از آه دلم می ترس

کاتش ز دلم ناگه در بال و پرت افتد

خون جگرم خوردی وز خویش نپرسیدی

آخه چکنی جانا گر بر جگرت افتد

پا بر سر درویشان از کبر منه یارا

در طشت فنا روزی بی تیغ سرت افتد

بیچاره من مسکین در دست تو چون مومم

بیچاره تو گر روزی مردی بسرت افتد

هش دار که این ساعت طوطی خط سبزت

می آید و می جوشد تا بر شکرت افتد

گفتی شکری بخشم عطار سبک دل را

این بر تو گران آید رایی دگرت افتد

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر
ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در
اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان
گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537
هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر
نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه
پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که
بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را
ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می
کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به
شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود
آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:

"روزی عطار در دکان خود مشغول به
معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا
بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای
خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا
می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه
چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این
را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه
تغییر داد.

او بعد از مشاهده حال درویش دست از
کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن
زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس
مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به
رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت
و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین
سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی که شیخ به
سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق
سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار
برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی
خردسال بود داد. عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل
عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق
زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است.
در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال
وفات او را 627 هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را 632 و 616
دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او
را 627 هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در
هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که
شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که
وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت
شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا
رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش
نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است

مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور
قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر
علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.



تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:58 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
یکم‌اردیبهشت‌سالروزبزرگداشت‌جناب‌شیخ‌سعدی‌گرامی‌باد

تصویر

زندگینامه

سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» است.

درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است.

سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده اند و تاریخ درگذشتش را هم سالهای 690 تا 695 نوشته اند.

سعدی درشیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت.

آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند.

سعدی خود در این مورد می گوید:

همه قبیله ی من، عالمان دین بودند ------- مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت

سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.

او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد.

سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.

او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود.

سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین
ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد
بن ابوبکر کرد.


برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گرفته است.

تصویر
پس از از بین رفتن حکومت سلغریان ،سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت.

در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.

سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود
را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان
حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.


سفاکی و سخاوتشان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می
بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و
اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی
دوران پیری پیوند می زد.


سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد.

سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک ، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون.

وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین سهروردی خود گواه این موضوع است.

ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از
روایت، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر
حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس
هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش
از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.


شاید یکی از مهم ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان
عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه
آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد.


از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و
بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی
دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.


آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و
اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و
از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.


ویژگی های آثار سعدی


آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، "سهل و ممتنع" بودن است.

این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول "سهل" و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد.

در طول قرن های مختلف، همه ی خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند.

اما آثار سعدی از جنبه ی دیگری، "ممتنع" هستند و کلمه ی "ممتنع" در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس.

وقتی گفته می شود شعر سعدی "سهل و ممتنع" است یعنی در نگاه اول، هر کسی
آثار او را به راحتی می فهمد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می فهمد
که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است.


بعضی دیگر از ویژگی های آثار سعدی عبارتند از:

نکات دستوری

نکات دستوری در آثار سعدی به صحیح ترین شکل ممکن رعایت شده است.

عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری
در جملات نمی شود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و
زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید.


ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست

نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

قصه دل می نویسد حاجت گفتار نیست





در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت، که سر زخاک برآرم

به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم

جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم


ایجاز

ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی.

دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی
شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای
دارد.


از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظریف
تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند.


در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضافه یا کم نمی شود.

گفتم آهن دلی کنم چندی

ندهم دل به هیچ دلبندی

به دلت کز دلم به در نکنم

سخت تر زین مخواه سوگندی

ریش فرهاد بهترک می بود

گر نه شیرین نمک پراکندی

کاشکی خاک بودمی در راه

تا مگر سایه بر من افکندی ...


ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است.

در دو حکایت زیر از "گلستان" به خوبی مشاهده می شود که سعدی چه اندازه از معنی را در چه مقدار از سخن می گنجاند:

حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: (هیچت از ما یاد آید؟) گفت: (بلی، وقتی که خدا را فراموش می کنم.)

حکایت: یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: (از عبادتها کدام
فاضلتر است؟)
گفت: (تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.)


موسیقی

سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده میکند.

علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر
کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می دهند؛ عواملی همچون انواع جناس،
هم حروفیهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب،
موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب و ...


استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که
شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او
شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می شود.


در غزل زیر سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقی زای زبان برده است، بی آن که سخنش رنگ تکلف و تصنع به خود بگیرد.

تکرارهای هنرمندانه ی کلمات، هم حروفی ها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن
عاطفی و تعزلی کلام سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان خواننده می
ریزد:


بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر

هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست

باز آ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم

گفتی زخاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه ایم اینت بوالعجب

در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟


طنز و ظرافت

طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد.

البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است.

سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند.

با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند.

طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسان الغیب،
حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در شعر خود
استفاده ها برد:


با محتسب شهر بگویید که زنهار

در مجلس ما سنگ مینداز که جام است


یا

کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی

به نقد اگر نکُشد عشقم، این سخن بکشد


آثار سعدی


از سعدی آثار گوناگونی به نظم و نثر موجود است که عبارتند از:

1بوستان یا سعدی نامه که در واقع اولین اثر اوست و در سال
655 تمام شده است. گویا سعدی آن را در ایام سفر خود سروده و هم چون ارمغانی
در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است.


موضوع این کتاب که از عالی ترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است.

این کتاب ده بخش دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب.

سعدی این کتاب را که حدود چهارهزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد کرده است.

2 گلستانشاهکار نویسندگی و بلاغت فارسی است که سعدی آن را در سال 656 تألیف کرده است.

3 قصاید عربی که حدود هفتصد بیت می شود و شامل موضوعات غنایی و مدح و اندرز و مرثیه است.

4 قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان معاصر سعدی است.

5 مراثی شامل چند قصیده بلند در رثای مستعصم بالله -آخرین
خلیفه عباسی که به فرمان هلاکو کشته شد- و نیز مرثیه هایی برای چند تن از
اتابکان فارس و وزرای آن زمان است.


6 ملمعات و مثلثات و ترجیعات که شمال اشعاری در قالب های خاص مانند ترجیح بند و ... است.

7غزلیات که خود شامل چهار بخش است؛ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم.

8 مجالس پنجگانه این کتاب به نثر است و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است.

هر چند موضوع آن ارشاد و نصیحت است اما از لحاظ جوهر نویسندگی به پای گلستان نمی رسد.

9نصیحة الملوک در پند و اخلاق و چندین رساله ی دیگر به نثر در موضوعات گوناگون.

10 صاحبیه که مجموعه چند  قطعه فارسی و عربی است و بیشتر آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان  جوینی وزیر دانشمند دوست عصر اتابکان است و به همین دلیل آن را صاحبیه نامیده است.

11 خبیثات مجموعه ای است از اشعار هزل آمیز، که هر چند اغلب آنها خوشایند نیست ولی چندغزل و رباعی دارد که نمونه ای از لطیفه های آن دوران هستند و از این جهت قابل بررسی اند.

مجموعه ی این آثار (کلیات سعدی) نامیده می شود.

نمونه آثار


فرازی از شعر بوستان سعدی

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید

شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خورد

پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟

پس از گریه مرد پراگنده روز
بخندید کای مامک دلفروز

مرا گر چه هم سلطنت بود بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش

محالست اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندربرم

توان کرد با ناکسان بدرگی
ولیکن نباید ز مردم سگی


فرازی از غزل سعدی

شب عاشقان بی?دل چه شبی دراز باشد

تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت

به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محب صادق آنست که پاکباز باشد

به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد






تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:58 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

حضرت‌محمد(ص):فاطمه‌نخستین‌فردازخاندان‌من‌است‌که‌به‌من‌می‌پیوندد

    ایام‌فاطمیه‌وشهادت‌بانوی‌دوعالم‌حضرت‌زهرا (س)تسلیت‌باد 

ایکاش فدک این همه اسرار نداشت

ای کاش مدینه در ودیوارنداشت

فریاد دل محسن زهرا این بود

ایکاش درسوخته مسمارنداشت

کاش قلبم به قبرش راه داشت

کاش زهرا هم زیارتگاه داشت




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:58 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

حضور شیطان در نماز

رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: « بنده زمانی که مشغول نماز است، شیطان به سراغش می آید و به او می گوید: این را یاد بیاور...آن را بیاور...تا اینکه انسان را گمراه کرده و فراموش می کند که چند رکعت نماز بخواند »

توجه به نماز اول وقت

امام صادق(ع) فرمود:

نماز واجب را در وقت خودش بخوان،

مانند کسی که نماز وداع می خواند و می ترسد که بعد از این، توفیق نماز خواندن نیابد

امام صادق(ع): وقتی نماز واجب می خوانی،آن را در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر به نماز موفق نمی شوی،

سپس چشم خود را به محل سجده ات متوجه گردان.

اگر بدانی چه کسی جانب راست و چپ تو می باشد همیشه نمازت را نیکو به جای می آوری بدان به درستی که در مقابل کسی هستی که تو را می بیند و تو او نمی بینی

 

آزمایش شیعه واقعی

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامی که وقت نماز فرا می رسد، شیعیان مارا آزمایش کنید وببینید اهمیت دادن آنان به نماز اول وقت چگونه است

 

مژد? ملک

رسول خدا(ص) فرمود:

وقت هیچ نمازی نمی رسد مگر اینکه ملکی در بین مردم فریاد می زند که:ای مردم!برخیزید و با نماز واجب اول وقت آتش هایی را که با گناهان برافروخته اید خاموش نمایید

 

سفارش امام رضا(ع)

امام رضا(ع)فرمود:ای فلانی!! هرگاه وقت نماز رسید،نمازت را بخوان؛ زیرا نمی دانی چه خواهد شد

 

برای دیدن بقی? مطالب ثواب نماز خواندن به ادامه مطلب کلیک کنید...




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

یک لبخند میتواند به دیگران کمک کند تا باور کنند مهم و با ارزش اند.یک عمل محبت آمیز میتواند زندگی آدمها را نجات دهد.خیلی ها هستند که تصمیم جدی برای خودکشی و یا کار احمقانه ای نظیر آن فکر میکنند که با سلام و لبخند غریبه ای در آسانسور و یا تلفن محبت آمیزازطرف یک دوست لحظه ای ناب از صمیمیت را برایش رقم زده است و آنها را از چنین کارهای خطرناک و احمقانه ای باز داشته است

“دکتر باربارا دی آنجلیس”


باربارا دی آنجلیس :هرگاه که خود را کامل تسلیم«شکر گزار بودن» میکنید لحظه های ناب را درک خواهید کرد

 

باربارا دی آنجلیس :اگر بدون راستی شکر گزار باشید محال است بتوانید لحظه ای ناب را احساس کنید


باربارا دی آنجلیس :آیا می دانید بزرگترین دشمن شما در این دنیا کیست؟بزرگترین دشمن شما همان ذهن شماست،افکار منفی در سر پروراندن،فکر و ذهن ما را به دشمن شماره یک ما تبدیل کرده است

باربارا دی آنجلیس :عاشق شدن چه آسان، ولی عاشق ماندن،بسی مشکل است

باربارا دی آنجلیس :هنگامی که همچنان به گذشته خیره می شوید،قادر نخواهید بود آینده ای را که در انتظارتان است ببینید

باربارا دی آنجلیس: گر رابطه ای را قطع کردی دیگر پشیمان نشو،چون آرزوهای خیالی می سازد که رهایی از آن کار مشکلی است

 

باربارا دی آنجلیس:زندگی مجموعه ای از خداحافظی های تلخ و دردناک است که هیچوقت ساده نیستند


باربارا دی آنجلیس :یک مرغ هرگز نمی تواند تخمی را که گذاشته است به درون خود بازگرداند،ما هم نمی توانیم به نقشی که در گذشته داشته ایم و از آن بیرون آماده ایم باز گردیم



باربارا دی آنجلیس :گاهی می کوشیم به شیوه های گذشته بازگردیم،به کار سابق،روابط سابق،دوستی سابق،تا در یابیم که آیا می توانیم به همان روش ها ادامه بدهیم یا نه؟بله،ما دیگر با محتویات گذشته ی خود سازگاری نداریم

باربارا دی آنجلیس : هرگز اجازه ندهید ترس شما را به " بی تفاوتی " سوق دهد

 

آنچه که باعث میشود که کودکانمان احساس کنند برای ما ارزشی دارند«عشق» است نه اسباب بازی(باربارا دی آنجلس)

 

برای دیدن بقیه مطالب به ادامه مطلب کلیک کنید




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

چند عمل باعث استجابت دعا است

چند چیز باعث آمرزش انسان می شود

 چند چیز باعث عذاب قبر است

چند چیز موجب امان از عذاب قبر است

چند چیز که موجب سنگینی میزان اعمال است

چند چیز موجب گذشتن آسان از پل صراط می شود

چند چیز باعث داخل شدن به جهنم است

چند چیز باعث نجات انسان از آتش جهنم است

چند چیز موجب داخل شدن به بهشت است

سه چیز به گفته پیغمبر اکرم(ص)زشت است

شرایط توبه از گفتار حضرت علی(ع)

برای دیدن جواب گفتارهای بالا کلیک کنید




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

پروردگارا!

پروردگارا به من آرامشی ده تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم،

دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم

و بینشی ده تا تفاوت این دو را بفهمم

 

پروردگارا مرا فهمی ده تا انتظار نداشته باشم دنیا و مردمان آن مطابق میل من رفتار کنند

 

پروردگارا!بگذار هر کجا تنفر هست بذر عشق بکارم

هر کجا آزادگی هست ببخشایم و هر کجا غم هست شادی نثار کنم


پروردگارا قدرت غلبه بر رفتار های نادرستم را به من عطا کن

خدایا!خطای مرا که باعث قطع امیدم شده است ببخشا ومرا راهنمایی کن....



خدایا !مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه وراضی کن که مبادا کوچکی چیز هایی که ندارم آرامشم رابرهم بزند

خدایا!مددی ده که اگر هر روز چیزی را می شکنیم دل یه آدم نباشه

خداوند پناه و نیروی من است و در هر مشکلی مرا یاری می دهد


 

قوی و دلیر باش.نهراس.دلتنگ مشو.زیرا خدای تو هر کجا که روی باتوست

هر کس که خدا را بپذیرد،خداوند نیرویش را به او می بخشد


اگر کسی در خدا پناه گیرد،موجود تازه ای خواهد شد.همه ی چیز های کهنه سپری خواهند شد ؛نظاره کنید که همه  چیز تازه خواهد شد

 

برای دید بقیه مطالب به اینجا یا ادامه مطالب کلیک کنید 




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

یکی از قشنگترین آیات قران

آری اگر «قرآن» را باز کرده و تنها به ورق زدن و مطالعه ی بسیار گذرای آن بپردازیم،مشاهده می کنید که در هر چند ورقی،از این نمونه ها یافت می شود که من در این وب سایت می نویسم:

-در بنی اسرایل گوشت گاو ذبح شده را به بدن مرده ای زدند،بلافاصله زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد(بقره 67 تا73)

-عُزَیرپیامبر(ع)صد سال پس از مرگش زنده شد،در حالی که غذای صد سا ل پیشش صحیح و سالم بود،اما الاغش متلاشی شده بود!(بقره 259)

 

-حضرت ذکریا(ع) در دوران کهولت سن،و سستی بدن آن هم از زنی عقیم و نازا،صاحب فرزندی به نام یحیی(ع) شد(مریم 4تا 7)

 

-حضرت سلیمان با هدهد و مورچه بهحث و مناظره و گفتگو میکرد!(نمل18 و 19 و27)

-آهن محکم در دست حضرت داود نرم می شد و او با دست خود زره درست میکرد(سباّ 10)

 

-تخت بلقیس در یک چشم بهم زدن از کشوری دور،در مقابل حضرت سلیمان حاضر شد!(نمل 40)

-«ماه»برای حضرت محمد(ص)شکافته و دو نیم شد!(قمر 1)

-حضرت ابراهیم در سنین پیری،از زنی پیر و فرتوت صاحب فرزند شد!(هود 72)

-حضرت عیسی پرنده ی گِلی را با دمیدن در آن به پرنده ی زنده ی واقعی تبدیل میکرد(آل عمران 49)

-از دل کوه سخت،شتری با بچه ی تازه متولد شده اش،برای قوم ثمود بیرون آمد!(اعراف 73)

-چاقوی حضرت ابراهیم که از تیزی وبرندگی سنگ را پاره می کرد،گلوی اسماعیل را نبرید(صافات100 تا 110)

-حضرت موسی(ع)عصایی را به سنگ زد که از آن 12 چشمه یآّ برای بنی اسرایل جوشید!(بقره 60)

حضرت سلیمان(ع) باد را تحت اختیار داشت و با آن فاصله ی شهر ها را می پیمود!(ص 36)

 

*گلچینی از آیه های زیبا ی قرآن برای زندگی

 

آیه 135 سوره آل عمران

نیکان آنها هستند که هرگاه کار ناشایست از آنها سرزند یا ظلمی به نفس خویش کنند(گناه)خدا را به یاد می آورند و از گناه خود به درگاه خود گناه و استغفار می کنند زیرا که می دانند جز خدا هیچکس نمی تواند گناه خلق را بیامرزد و آنها هستند که اصرار در کار  زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند

 

آیه 216 سوره بقره

حکم جهاد بر شما مقرر گردید،حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه هست،اما چه بسیار شود که شما چیزی را ناگوار و بد می دانید ولی در حقیقت به خیر و صلاح شماست(و گاهی چیزی را خوب می دانید و آن بر شما بد است) و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید

 

آیه 108 سوره انعام

شما مومنان دشنام به آنانکه غیر خدا را می خوانند ندهید تا مبادا آنها نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند

 

آیه 16سوره آل عمران

اگر خدا را دوست دارید،پس مرا پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد

  

آیه 3 سوره طلاق

هرکس بر خدا توکل کند،خداوند او را کافی است

  

آیه 144 سوره آل عمران

محمد (ص) فرستاده ی خداست؛ پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید!؟ و هرکس به عقب باز گردد،هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهد داد

 

آیه 114 سوره هود

ونماز را در دو طرف روز(صبح و شب) بپا دارید و نیز در ساعات تاریکی شب که البته با خوبی ها و نیکوکاری های شما بد کاریهایتان را نابود می سازید(نماز با سخن که حسنات شما،بدی ها را محو می کند)که یادآوری است برای اهل ذکر

 

آیه 20 سوره حدید(و مَا الحَیواةُ الدّنیا اِلّا متاعُ الغُرور)

بدانید که زندگی در دنیا چیزی جز متاع فریب و غرور نیست!

 

آیه 23 سوره حدید

(تقدیر حق را بدانید)تا هرگز از آنچه از دست داده اید دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می دهدمغرور و دلشاد نگردید و خدا دوست دار هیچ متکبر خود ستایی نیست

 

آیه 7 سوره مجادله

هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارمین آنهاست،اگر پنج کس باشند خداوند ششمین آنهاست وهمچنین بیشتر از اینها،جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست،سپس روز قیامت همه را به(نیک و بد)اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امورعالم داناست

 

آیه 8 سوره جمعه

بگو:عاقبت مرگی که از آنها فرار می کنید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده می شوید و او شما را به آنچه می کرده اید آگاه می سازد

 

آیه 8 سوره آل عمران

پروردگارا دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و ما را از لطف خود رحمتی عطا فرما،که تویی بسیار بخشنده

 

آیه 4 سوره تغابن

او آنچه را که در آسمانها و زمین است و آنچه را که شما پنهان و آشکار کنید همه را می داند و خدا به اسرار

دلها هم داناست

 

آیه 1 سوره تغابن

هرچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح خدا مشغولند که سلطنت ملک هستی و ستایش اهل عالم برای اوست و او بر هر چیز تواناست

 

آیات 11 و 12 سوره حجرات

ای مردمان با ایمان هیچ گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند،شاید آنها از خود اشان بهتر باشند و زنان زنان دیگر را مسخره ننمایند،شاید که مسخره شوندگان بهتر از آنان باشند و از یکدیگر عیب جویی نکنید و با لقبهای ناپسند سرزنش ننمایید و هر که توبه ننماید پس اینان ستمگرانند11 شما که ایمان دارید از بسیاری گمانها(بدبینی) بپرهیزید که بعضی گمان ها گناه است، کنجکاوی در احوال دیگران مکنید و غیبت همدیگر را نکنید،آیا دوت دارید فری از شما که گوشت مردار برادرش را بخورد؟!طوری که شما آن را بد می شمارید،از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است

 

از خداوند خواستم

از خداوند خواستم درد را از من بگیرد

خداوند گفت نه.

وظیفه ی من نیست دردت را از بین ببرم،تو خودت باید دردها را رها کنی.

از خداوند خواستم فرزند معلول مرا شفا دهد

خداوند گفت نه.

روح فرزندت سالم است،جسم هم که موقتی است.

از خداوند خواستم به من بردباری عطا کند.

خداوند گفت نه

بردباری حاصل فرعی آزمایشات سخت است،اعطایی نیست،بلکه باید آن را بدست آوری.

از خداوند خواستم به من خوشبختی بدهد

خداوند گفت نه

خوشبختی در دستان خودتان است،من به شما برکت میدهم.

از خداوند خواستم رنج را از من بگیرد.

خداوند گفت نه

رنج شمارا از جاذبه های دنیایی دور میکند؛وبه من نزدیک میکند.

از خداوند خواستم روحم را تعالی بخشد.

خداوند گفت نه

شما باید خودتان رشد کنید و من به شما شکل میبخشم تا بارورشوید.

از خداوند خواستم همه ی چیزهایی را که موجب لذت بخش بودن زندگی میشود،به من بدهد

خداوند گفت نه

به شما زندگی میدهم تا از همه چیز لذت ببرید

از خداوند خواستم به من کمک کند دیگران را همان قدر دوست داشته باشم که او مرا دوست دارد.

خداوند گفت هان.....سرانجام سر عقل آمدی.

از خداوند خواستم دوستانی بفرستد.

او شما را فرستاد




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

*دعاهای نورمن وینسنت پیل

 

نورمن وینسنت :یکی از دلایلی که از دعا هایمان پاسخی نمی گیریم آن است که در خواست می کنیم اما واقعا انتظار نداریم

 

نورمن وینسنت :لحظه ای که ایمان خود را با تقاضای خالصانه نشان دهید،وباور داشته باشید که دعا هایتان اجابت می شود،دعایتان اجابت شده است 

 

نورمن وینسنت : یکی دیگر از دلایلی که از دعا هایمان پاسخی نمی گیریم آن است که وقتی برای مثال برای موفقیت دعا می کنیم پس از آن به شکست و نرسیدن فکر می کنیم 

 

نورمن وینسنت :اگر واقعا به خدا ایمان داشته باشیم و بر اساس قوانین «او» زندگی کنیم،دیگر لازم نیست بیهوده به جستجوی بر آوردن نیاز هایمان باشیم 

 

نورمن وینسنت :خداوند فرشتگانش را به حمایت از کسی قرار خواهد داد  که ذهنش را سر شار از اندیشه ی خدا نگاه دارد 

 

نورمن وینسنت :ترس هنگامی که انسان احساس ضعف می کند رشد می کند

 

نورمن وینسنت :خاموش باش وبدان که خدا در کنار تو حضور دارد

 

نورمن وینسنت :هرگز با نگران شدن نمی توانید چیزی را حل کنید

 

نورمن وینسنت :هرگز خود را فردی شکست خورده تصور نکنید.این تصور خطرناک است زیرا ذهن پیوسته خواهد کوشید این تصویر را کامل کند 


نورمن وینسنت :کار غیر منتظره ای برای کسی انجام دهید و در شادابی که در نگاه او ایجاد می شود توجه کنید.شما هم شاد خواهید شد

نورمن وینسنت :اگر دعاهایتان صادقانه است و اما اجابت نمی شود افکارتان را بررسی کنید و ببینید آیا رنجش و نفرتی در آن هست؟ 

 

نورمن وینسنت :هرکس به کوه بگوید حرکت کن و در دریا برو،و اما در قلبش تردیدی نداشته باشد،و ایمان داشته باشد که اینها به وقوع خواهد پیوست،آنگاه چنین خواهد شد

 

نورمن وینسنت :به خدا گوش سپارید،رو به«او» کنید.آنگاه  روحتان جان خواهد گرفت 

 

نورمن وینسنت :وقتی تلاش کردید،زره خدا را بر تن کنید،تا پلیدها را تاب آورید

 

نورمن وینسنت :با خود بگویید وقتی خدا با من است چه کسی می تواند بر علیه من باشد؟

 

نورمن وینسنت :خداوند قادر است کارهایی که از تو ساخته نیست انجام دهد 

 

نورمن وینسنت : روح من! فقط منتظر خدا باش.زیرا من فقط به او امید بسته ام

 

نورمن وینسنت :خداوند پناه و نیروی من است و در هر مشکلی مرا یاری می دهد


برای دیدن ادامه مطالب به ادامه مطلب کلیک کنید




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

 

به ادامه مطلب بروید




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:52 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.