|
|||||
|
سخنانی کوتاه از شهید دکتر بهشتی
ما در زیر بار سختی ها و مشکلات و دشواری ها قد خم نمی کنیم.
ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند.
تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم، و یا زخم بخوریم و به خاک بیفتیم
و الا هیچ قدرتی پشت ما را نمی تواند خم کند.
**************************************
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می بینید.
***********************************
وای بر آن انقلاب و انقلابی که در بامداد پیروزی بخواهد
به محیط آرام و آسایش دهنده ی انقلاب پیروز شده، دل ببندد
و با شهادت و مبارزه و پیکار خداحافظی کند.
*************************************
در نسخه پیشنهادی، اصلی برای بهترین کیفیت ممکن نظارت مردم بر کار حکومت
ـ که مهمترین اصل است و از اصل عالی امر به معروف و نهی از منکر در اسلام اتخاذ شده ـ
تدوین شده است.
**********************************
هیچ زیربنای اجتماعی از آن زیربنای شوم خطرناکتر نیست که انسانی یا انسانهایی بتوانند
هر چه میخواهند بکنند بی آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی آنکه بشود از آنها بازخواست کرد.
مسئولیت در جامعه اسلامی مسئولیت متقابل است.
********************************************
خودت را به دست حوادث و جریانها نسپار
چون خدا تو را آفریده است تا به وجود آورنده جریانها باشی
نه تسلیم شونده در برابر جریانها.
ایمان پیوند ادراکی با حقیقت است ایمان یعنی تسلیم یعنی خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم در پیشگاه حق.
-شناختن, همان دانستن است.
-عشق انسان را می رساند به مرحله ای که می خواهد از معشوق, خدائی بسازد و از خود بنده ای، او را هستی مطلق بداند و خود را در مقابل او نیست و نیستی حساب کند.
-زهد برداشت کم برای بازدهی زیاد است.
-زن آفریننده عشق است و عشق آفریننده مرد و مرد آفریننده تاریخ . ناظر به نقش مستقیم زن در سازندگی تاریخ است.
-زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم انها نبوده اند، بلکه الهام بخش و نیرو دهنده و مکمل مردانگی آنها بوده اند.
-اطراف کلمه شهید را هاله ای از قدس و تعالی احاطه کرده است.
-حسین (ع) سنگر عمل صالح است نه سنگر گناهکاری.
-کلید شخصیت حسین (ع) حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، ایستادگی و حق پرستی است.
-تقوا محدودیت نیست، مصونیت است.
-پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه است که انسان با خدای خود برقرار می کند.
-خودباختگی یعنی تزلزل شخصیت.
- پیام های کوتاه تربیتی از استاد مطهری
ـ انسان باایمان، روحی مطمئن، اعصابی آرام و قلبی سالم دارد.
ـ معنویاتِ منهای خداشناسی، اعتبار ندارد.
ـ تقوا، لازمه انسانیت است.
ـ امور معنوی و روحانی، روح بشر را قانع می کند و به او رضایت خاطر و اطمینان می دهد.
ـ سختی ها و فشارها، وسیله ای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر انسان.
ـ انسان کامل؛ یعنی انسانی که قهرمان همه ارزش های انسانی است.
ـ خدمت به خلق، مقدمه و زمینه برای ایمان است.
ـ توکل، تضمین الهی است، برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است.
ـ زهد ورزیدن، نوعی بی نیازی برای انسان ایجاد می کند.
ـ عبادت، آن گاه اثربخش است که جذب روح شود.
ـ هم فکری و تبادل نظر، یکی از اصول زندگی اهل ایمان و پیروان اسلام است.
ـ طبع عالَم، بر درستی و صداقت است.
ـ اساس امر به معروف و نهی از منکر، نیکوکاری است.
ـ منتهای سعادت، این است که آدمی در ناحیه عمل، دارای نیکوترین عمل ها باشد.
ـ آن چیزی که دل ها را به هم پیوند می دهد، عقیده و ایمان است.
ـ عبادت ها و تمرین های مکرر که در دین مقدس اسلام توصیه شده، نوعی ورزش روحی است.
ـ مقید شدن به زندگی متکلفانه، ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است.
ـ فقر روحی و معنوی، بالاتر از فقر مالی و اقتصادی است.
ـ حق، همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.
ـ محاسبه نفس، یک وظیفه عقلانی و همگانی است.
ـ سلامت تن، سلامت روح و سلامت اجتماع، همگی به تقوا بستگی دارد.
ـ آدمی باید به همان اندازه که درباره معاش خود فکر می کند، درباره غذای روح خود نیز بیندیشد.
ـ قلب سالم؛ یعنی دلی که هیچ نوع بیماری از قبیل کینه و حسادت و سایر صفات ناپسند، نداشته باشد.
ـ الفبای دین، خداشناسی است.
ـ رقت و لطافت وقتی پیدا می شود که انسان توجه بیشتری به تقوا و معنویت داشته باشد.
ـ یکی از شرایط موفقیت انسان، درک کردن قیمت و ارزش وقت است.
ـ ایثار، یکی از باشکوه ترین مظاهر انسانیت است.
ـ تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد، دعا واقعی نیست.
ـ دانش، بزرگ ترین منبع نیرو و قدرت است.
ـ انسان، خودِ حقیقی اش را در عبادت و در توجه به ذات حق پیدا می کند.
ـ روشن بینی و بصیرت، از آثار مهم تقواست.
ـ سخن گفتن انسان، بهترین مظهر و نیکوترین نماینده تعقل و فکر انسان است.
ـ علم و فکر، غذای روح است.
ـ کار و فعالیت، به روح صفا و به دل، نرمی و خشوع می دهد.
ـ تکالیف الهی، جز ارشاد بشر به مصالح واقعی خودش نیست.
ـ اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است.
ـ عبادت باید بانشاط روح توأم باشد.
ـ آخرین حد علم یک عالم این است که اقرار می کند به نادانی خودش.
ـ تهذیب نفس و تحصیل اخلاق آدمیت، از هر چیزی دشوارتر و سخت تر است.
ـ بشر اگر زیبایی اخلاق کریمانه و بزرگوارانه را حس بکند، مرتکب اعمال زشت نمی شود.
ـ یکی از علامت های مسلمانی، پیدا کردن راه معتدل و میانه است.
ـ آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند، باید قبلاً از انسانیت استعفا بدهد.
ـ پشتوانه و منطق انسانیت، ایمان است.
ـ علم، افزایش دهنده اثر و ارزش کار است.
ـ درخت انسانیت، اگر بخواهد به راستی بارور و میوه ده باشد، باید ریشه توحیدی و ایمانی داشته باشد.
ـ یکی از اصول شخصیت انسان، استواری و استحکام و انتظام فکر اوست.
ـ امر به معروف، از نوع دفاع از حقوق انسانیت است، نه دخالت در آزادی های فردی.
ـ زیربنای هر اندیشه معنوی، ایمان به خداست.
ـ یکی از عوامل اصلاح و تربیت، معاشرت با صالحان و نیکان است.
ـ غذای روح، علم و حکمت و ایمان و یقین است.
ـ امور معنوی، مطلقاً مستلزم تحمل یک نوع محرومیت مادی است.
ـ عملی که منبعث از ریا و تظاهر باشد، ضررش از فایده اش بیشتر است.
ـ هر کس مدیر وجود خویش و مسئول سعادت خویشتن است.
ـ حداقل اثر ایمان، این است که یک مؤمن عادی، مطمئن می شود که کار خوب در نزد خدا، از بین نمی رود.
ـ انسان، خودش برای خودش، دروازه معنویت است.
دکتر علی شریعتی / تاریخ تمدن 2 / صفحه 94
دکتر علی شریعتی / آثار گونه گون / صفحه 75
تشیع صفوی تشیع اسم
تشیع علوی تشیع پیروی است
تشیع صفوی تشیع ستایش
تشیع علوی تشیع اجتهاد است
تشیع صفوی تشیع جمود
... تشیع علوی تشیع مسئولیت است
تشیع صفوی تشیع تعطیلی همه مسئولیت ها
تشیع علوی تشیع آزادی است
تشیع صفوی تشیع عبودیت است
تشیع علوی تشیع انقلاب کربلاست
تشیع صفوی تشیع فاجعه کربلا
تشیع علوی تشیع شهادت است
تشیع صفوی تشیع مرگ
تشیع علوی تشیع توسل برای تکامل است
تشیع صفوی تشیع توسل برای تقلب
تشیع علوی تشیع یاری حسین است و
تشیع صفوی تشیع گریه بر حسین
دکتر علی شریعتی / تشیع علوی تشیع صفوی
دکتر علی شریعتی / گفتگو های تنهائی
دکتر علی شریعتی / کتاب شیعه / صفحه 200
و چه فاجعهای است که باطل ، به دستی عقل را شمشیر می گیرد و به دستی شرع را سپر !
دکتر علی شریعتی / حج
خدایا : خود خواهی را چنان در من بکش، یا چندان برکش، تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم
دکتر علی شریعتی _ کتاب نیایش
گوسفندی ذبح کن و لقمه ای به گرسنه ای ببخش !
وه که این حج , کلافه ام می کند !
چهار سال است که هنوز از حج باز نگشته ام ! هنوز حاجی نشده ام !!!
دکتر علی شریعتی / گفتگو های تنهائی
من علت تمام بدبختی و این روح ذلت پذیری را در دو چیز می بینم :
یکی تقیه در برابر حاکم و دیگری , ریا در برابر عوام .
دکتر شریعتی
به نام خدا
با سری جدید حملات زیبا دوباره در خدمت شما هستم ....
منتظر پستای های جدید باشید.
بهترین مترجم کسی است که:
سکوت دیگران را ترجمه کند!
شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد…
لحظه لحظه زندگی را سپری میکنیم تا به خوشبختی برسیم ?
غافل ازاینکه خوشبختی در همون لحظه ای بود که سپری شد.
رنج جان کاهی است
گنج بودن و مجهول ماندن !
گنج بودن و در ویرانه ها فراموش ماندن!
رنج بزرگی است علم بودن و عالم نداشتن!
علم بودن عالم نیافتن!
زیبا بودن و نادیده ماندن!
فریاد بودن و نا شنیده ماندن!
نور بودن و روشن نکردن!
آتتش بودن و گرم نساختن!
عشق بودن و دلی نیافتن !
روح بودن و کالبدی نبودن!
چشمه بودن و تشنه ای نیافتن!
پیام بودن و پیامبر بودن و کسی نداشتن!
مثنوی بودن و خواننده ای ندیدن!
چنگ بودن و پنجه ی نوازنده ای نبودن....
چه بگویم ؟ خدا بودن و انسان نداشتن!
دموکراسی می گوید : رفیق حرفت را خودت بزن ،نانت را من می خورم!
مارکسیسم می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم!
فاشیسم می گوید : نانت را من میخورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن!
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم که به حق برسی!
اسلام دروغین می گوید:تو نانت را بیاور بده به ما،ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن ... اما حرفی را که ما می گوییم!
هی به این فکر میکنم که ما در اینجا عرق میریزیم و وضعمان این است
و انها در انجا عرق میخورند و وضعشان آن ...
نمیدانم مشکل در نوع عرق هاست یا در خوردن و ریختن ما!!!
عشق گاه جا به جامیشود و گاه می سوزاند اما دوست داشتن...
از جای خویش ،از کنار دوست خویش بر نمیخیزد، سرد نمیشود که داغ نیست و نمیسوزاند
که سوزاننده نیست !
(دکتر علی شریعتی )
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم
وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد.
وچند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم
برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر راه برویم…
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...
" دکترعلی شریعتی"
دوستای گلم نظراتتون رو تو پست پایینی بذارین ..ممنون
آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند .اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند
..........................................
شجره نامه میرناصری های کرهرود
1-آقامحسن 4- ( سیدتوحیدسیدمحمدمبیناسادات)
1-سیدحسن آقا 2- حجت السلام آقاحسین 4- سیدمرتضی 5- ( آقامصطفی آقامحمدآقامهدی آقا رضاآقاجواد)
1- سیدمیرزاقا2 سیدآقابابا3-( بی بی آغا خانم آغا آقاحسن آقاحسین آقامحمدآقارمضان آقامرتضی) 4-(حاج سیدمحمدآقا آغا فاطمه) 5-حاج سیدآقاابوالفضل
1- (سیدمصیب)2- (سیداسماعیل ) ( 3-سیدهدایت 4 سیدابراهیم 5 آقابابا )
1-سید ذوالفقار 2- میر بابا 3- سید رمضان
میرناصر(جد سیدذوالفقار -میربابا -سیدرمضان )
میربهاء
میرعلی
آقامیر
میربهاء (جد میرناصری ها)
میر صفدر (جد میر علی یاری ها ) میر حیدر (جد میریحیایی ها و محسنی ها )میر بهاء (جد میر ناصری ها ) میر کمال (جدمیر معینی ها )میر هاشم (جد میرآقاجانی ها )
سدمحمد مکی زاهد (معروف به بابا سید محمد) دارای پنج فرزند
سیدمحمدمکی زاهد ابن غیاپ الدین ابن معصوم ابن تاج الدین ابن رضی الدین ابن علی ابن ابومحمد رضاءالدین حسن ابن فخرالدین محمد ابن محمدرضی الدین زاهد ابن رضی الدین ابن زید ابن داعی ابن زید ابن علی ابن حسین ابن حسن التج ابن ابی الحسن العلی ابن ابومحمدحسن الرئیس (ساکن آوه بوده )ابن ابوالحسن العلی ابن محمدحریری ابن علی الحریری (درزمان هارون الرشید شهید می شود) ابن حسن الفطس ابن علی اصغر (کوچکترین فرزند امام زین العابدین علیه السلام
ابن امام زین العابدین علیه السلام
ابن امام حسین شهید علیه السلام
ابن امام علی بن ابیطالب علیه السلام
ابن عبدالمطلب
ابن هاشم
جمع آوری شده از کتاب بنی فاطمه سادات استان مرکزی تالیف استاد ومحقق حجت السلام آقای کمال الدین همایون فراهانی
به گزارش باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو به نقل از کانون وبلاگ نویسی حرف لر نوشت: نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دورهای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار میآید. در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به شرح کوتاهی از زندگی نامه حضرت صاحب الامر بپردازیم. نماز خواندن بر پیکر پدر روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیهالسلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامههای بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام خالی نماندن زمین از حجت خدا این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد که دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح(ع)، موضوع عجیب و پیچیده ای نیست . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.(سوره عنکبوت، آیه 14) فلسفه غیبت - آزمایش و غربال انسانهای صالح گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر می شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه انتظار فرج، صبر بر شداید و ایمان به غیبت، ارزششان معلوم می گردد. امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: "برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از مومنین از عقیده برمی گردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان می کند." - حفظ جان امام مهدی (عج) پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها به مردم گوشزد کرده بودند که دستگاه ظلم و ستم عاقبت به دست مهدی موعود(عج) برچیده می شود و کاخهای بیدادگری را واژگون خواهد کرد وجود مقدس امام زمان(عج) همواره مورد توجه دو گروه قرار می گرفت. یکی مظلومان و ستمدیدگان که متاسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست. آنان به قصد تظلم و امید حمایت و دفاع دور وجود امام زمان(عج) جمع شده تقاضای نهضت و دفاع می کردند و همیشه عده زیادی اطراف امام(ع) را احاطه کرده و انقلاب و غوغایی برپا بود. گروه دوم زورگویان و ستمکاران خونخوار که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن به منافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند و حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود کنند. این گروه چون وجود مقدس امام مهدی(عج) را سد راه منافع و مقاصد شوم خود می دیدند ناچار بودند وجود مقدس آن جناب را از میان بردارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. در این تصمیم اساسی با هم متحد شده تا قطع ریشه عدالت و دادخواهی هرگز از پای نمی نشستند و خداوند حکیم به وسیله غیبت امام دوازدهم(عج) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است. - آمادگی پذیرش جهانی برای ظهور امام مهدی(عج) به عنوان خاتم الاوصیا و منجی بشریت و تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، قطعاً زمینه و آمادگی جهانی نیز لازم است؛ بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمتهای غیبت امام مهدی(عج) برشمرد. - غیبت امام زمان، یک سنت الهی اساساً مساله غیبت در گفتار معصومین(ع) به عنوان یک سنت الهی مطرح شده است که در میان انبیاء پیشین و اوصیای آنها معمول بوده است. بنابر روایات، صالح پیامبر در سن پیری از میان قومش غایب شد و غیبت او مدتی به طول انجامید. به طوریکه چون به میان قومش بازگشت وی را نشناختند. موسی(ع) نیز مدتی غایب بود و در طی این مدت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی و رنج بسیار به سر می بردند تا بار دیگر موسی(ع) به نزد آنها بازگشت. چنین غیبتهایی درباره حضرت یونس، یوسف و برخی دیگر از پیامبران نیز ذکر شده است. بنابراین مساله به مانند سنت جاریه ای تلقی شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبیا نیز مصداق پیدا می کند. در آخر، ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه دانش بشری برای کشف بسیاری از امور یارا نیست و توان فهم آنها را ندارد. بسیاری از اسرار نظام خلقت هنوز برای ما مجهول است و خداوند متعال که در گفتارش جای هیچ شک و تردیدی نیست در کتاب خود از این موضوع اینچنین خبر داده است : " و از دانش تنها مقدار بسیار کمی به شما داده شده است"7 و همچنین امام صادق(ع) در باره علت غیبت امام مهدی(عج) می فرمایند : " بی گمان برای قائم آل محمد غیبتی است که بطلان خواهان در آن شک می کنند. " سپس از آن حضرت سوال شد چرا آن حضرت غیبت می کنند؟ ایشان جواب دادند : " برای امری که ما اجازه بیان آن را برای شما نداریم. منبع: النعمانى، محمدبن ابراهیمبن جعفر، کتاب الغیبة، ص200، ج16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص140، ح50 ."
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بنالحسن علیهالسلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیهالسلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان میرساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنانکه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بودهاند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان میگذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان میرسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، میگرفتند [و به حضرت تحویل میدادند یا با اجازة ایشان مصرف میکردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که شرایط و ویژگیها در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام عصر باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا به همین دلیل در هیچ دوره ای پیوند امام با مردم گسیخته نشده است . امروز که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد در رأس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه میکنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی (عج)
در قرآن کریم آمده است:
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیحکنندگان نبود قطعا تا روزىکه برانگیخته مىشوند در شکم آن [ماهى] مىماند. (سوره صافات، آیات 143 و 144)
تورات نیز در شرح زندگی پیشینیان به عمرهای طولانی برخی از آنها اشاره دارد: حضرت آدم 920 ، شیث پسر آدم 912، انوش پسر شیث 905 ، لمک 777 و حضرت نوح 950 سال عمر کردند.
فلاسفه اعتقاد دارند بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
ضمن اینکه بی تردید تأملی در کائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأکیدی بر قدرت بیکران خالق هستی بخش است وپس شک نیست اینکه خداوند اراده کند بنده ای بسیار بیشتر از سایرین عمر کند، به هیچ عنوان غیرممکن، بعید و عجیب نیست.
نزول مجدد غیبی قرآن
بعد بیش از حدود 1300 سال از پیامبری
حضرت محمد مصطفی (ص)
بر کربلایی محمد کاظم کریمی (ساروقی)
1- موید حقانیت وجود خداوند، عالم غیب و رسالت نبی اسلام حضرت محمد (ص) 2- موید حقانیت و همچنین کم و زیاد نشدن قرآن مجید (حتی به قدر و اندازه یک کلمه) 3- موید حقانیت، روی دادن و آمدن هر آنچه که در قرآن مجید آمده است از قبیل آمدن روز قیامت و برانگیخته شدن مردگان و محاسبه ذره ذره اعمال افراد، ابدیت،عذاب و سختی جهنم، عظمت و ابدیت بهشت و ...
این حادثه و معجزه عظیم دارای ویژگی هایی
به قرار ذیل می باشد
1- این اتفاق و رخ داد در مورد قرآن و نزول مجدد آن از عالم غیب و از جانب خداوند حکیم می باشد. تایید این رخ داد در حقیقت تایید وجود خداوند، عالم غیب، حقانیت رسالت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)، حقانیت تحریف نشدن قرآن و .... بوده و می باشد که نیاز حیاتی و داروی درمان دردهای نسل امروز بشر می باشد.
2- در حقانیت رخ داده شدن این حادثه حتی ذره ای تردید وجود ندارد به صورتی که در طول 38 سال در ایران و چند کشور خارجی چه علماء و مراجع شیعه و سنی و ما بقی مردم اجتماع او را مورد امتحان قرار دادند و بر حقانیت و راستی رخ داده شدن این معجزه بزرگ تایید نمودند و شهادت دادند و حداقل این را برای حقانیت این اتفاق می توان گفت که علماء و مراجع تقلید افرادی نیستند که این تایید جمعی آنها را بتوان زیر سوال برد و منکر شد و اسناد ویدیویی و مکتوب آن در دست می باشد.
3- تسلط و توانایی کربلایی محمد کاظم کریمی بر قرآن آموختنی نبود که فردی بتواند این ادعا را بنماید که او این تسلط را با تلاش و یا نبوغ خود آموخته و به دست آورده است.
4- این اتفاق در زمانه ما و در عصر ما رخ داده است و مربوط به زمانهای گذشته و خیلی دور نمی باشد.
اسنادی در ارتباط با این معجزه را با عناوین ذیل،
می توانید از این پایگاه اینترنتی، دریافت و دانلود نمایید:
1- فیلم ساخته شده بر اساس داستان حقیقی زندگی محمد کاظم کریمی ( ساروقی )در چهار قسمت
2- بیانات مرجع عالیقدر، آیت الله مکارم شیرازی (از شاهدان و تصدیق کنندگان رخ دادن این معجزه)
3- فیلم مصاحبه با آیت الله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری(از شاهدان و تصدیق کنندگان رخ دادن این معجزه)
4- مصاحبه با فرزند ارشد کربلایی کاظم کریمی (ساروقی) در شبکه تلویزیونی المنار لبناندر دو قسمت
5- مصاحبه با فرزند ارشد کربلایی کاظم کریمی (ساروقی) در دانشگاه آزاد شهر مجلسی در شش قسمت
6- فیلم مصاحبه با دوستان و آشنایان کربلایی محمد کاظم کریمی (ساروقی)در شش قسمت
7- مصاحبه با فرزند ارشد کربلایی کاظم کریمی (ساروقی) در مرکز اسناد آستان قدس رضوی در شش قسمت
|
![]() ![]() |
بسم الله الرحمن الرحیم
انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون (سوره حجر آیه 9 )
بی تردید ما این قرآن را نازل کرده ایم وقطعا نگهبان آن خواهیم بود