چرا شیعیان علی حضرت (علیه السلام) را از خلیفه دوم زاهدتر میدانند؟
تنها شیعیان نیستند که چنین اعتقادی دارند ، بلکه بسیاری از علمای سنت نیز به این مطلب اعتقاد دارند ؛ در بسیاری از کتب از سفیان بن عیینة روایت شده است که می گوید : أزهد الصحابة علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه زاهدترین صحابه علی بن ابی طالب است . أبو طالب المکی، محمد بن علی بن عطیة الحارثی (متوفاى 286هـ)، قوت القلوب فی معاملة المحبوب ووصف طریق المرید إلی مقام التوحید، ج 1 ص 443 ، تحقیق: د.عاصم إبراهیم الکیالی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1426هـ -2005 م. السمعانی، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفاى489هـ)، تفسیر القرآن، ج 6 ص 50، تحقیق: یاسر بن إبراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم، ناشر: دار الوطن - الریاض - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1418هـ- 1997م. الغزالی، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاى505هـ، إحیاء علوم الدین، ج 4 ص 238، ناشر: دار االمعرفة – بیروت. المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج 1 ص 144 ، ناشر: مکتبة الإمام الشافعی - الریاض، الطبعة: الثالثة، 1408هـ ـ 1988م. البته برای پاسخ به این سوال ، بهتر است کلام علمای اهل سنت را در مورد دارایی های خلیفه دوم در هنگام مرگ دیده ، و آنها را بررسی کنیم : بخاری در صحیح خود چنین روایت میکند که خلیفه دوم بعد از ضربت خوردن به فرزند خود گفت : یا عَبْدَ اللَّهِ بن عُمَرَ انْظُرْ ما عَلَیَّ من الدَّیْنِ فَحَسَبُوهُ فَوَجَدُوهُ سِتَّةً وَثَمَانِینَ أَلْفًا أو نَحْوَهُ قال إن وفی له مَالُ آلِ عُمَرَ فَأَدِّهِ من أَمْوَالِهِمْ وَإِلَّا فَسَلْ فی بَنِی عَدِیِّ بن کَعْبٍ فَإِنْ لم تَفِ أَمْوَالُهُمْ فَسَلْ فی قُرَیْشٍ ولا تَعْدُهُمْ إلى غَیْرِهِمْ فَأَدِّ عَنِّی هذا الْمَالَ ای عبد الله بن عمر بدهی که بر گردن من است حساب کردند هشتاد و چند هزار سکه است ؛ اگر مال خاندان عمر کفایت کرد ، آن را ادا نما ، و گرنه از بنی عدی بخواه که آن را ادا کنند ، اگر نتواسنتند از قریش بخواه و بعد از این دو سراغ دیگران مرو صحیح البخاری - البخاری - ج 4 ص 205 ، ح3700 ، کتاب فضائل الصحابة، ب 8 ، بَاب قِصَّةِ الْبَیْعَةِ وَالِاتِّفَاقِ على عُثْمَانَ بن عَفَّانَ. ابن شبة در کتاب تاریخ المدینة مینویسد : 1603 - حدثنا موسى بن إسماعیل قال حدثنا سلام بن أبی مطیع عن أیوب قال قلت لنافع هل کان على عمر رضی الله عنه دین فقال ومن أین یدع عمر دینا وقد باع رجل من ورثته میراثه بمائة ألف . ایوب میگوید : به نافع گفتم : آیا بر گردن عمر بدهی باقی ماند ؟ گفت : چگونه ممکن بود که عمر بدهی باقی بگذارد درحالی که یکی از ورثه او سهم الارث خود را به صد هزار سکه فروخت ! النمیری البصری، ابوزید عمر بن شبة (متوفاى262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 2 ص 88 ، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1417هـ-1996م. حال به بررسی سندی روایت میپردازیم : ابن حجر در مورد او می گوید : عمر بن شبة بفتح المعجمة وتشدید الموحدة بن عبیدة بن زید النمیری بالنون مصغر أبو زید بن أبی معاذ البصری نزیل بغداد صدوق له تصانیف من کبار الحادیة عشرة مات سنة اثنتین وستین وقد جاوز التسعین ق العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقریب التهذیب، ج1 ص413 ش 4918، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986. ابن حجر در مورد او میگوید : موسى بن إسماعیل المنقری بکسر المیم وسکون النون وفتح القاف أبو سلمة التبوذکی بفتح المثناة وضم الموحدة وسکون الواو وفتح المعجمة مشهور بکنیته وباسمه ثقة ثبت من صغار التاسعة ولا التفات إلى قول بن خراش تکلم الناس فیه مات سنة ثلاث وعشرین ع تقریب التهذیب ج1 ص549 ش 6943. ابن حجر در مورد او نیز میگوید : سلام بن أبی مطیع أبو سعید الخزاعی مولاهم البصری ثقة صاحب سنة فی روایته عن قتادة ضعف من السابعة مات سنة أربع وستین وقیل بعدها خ م ل ت س ق تقریب التهذیب ج1 ص261 ش 2711 . ابن حجر در مورد او نیز گفته است : أیوب بن أبی تمیمة کیسان السختیانی بفتح المهملة بعدها معجمة ثم مثناة ثم تحتانیة وبعد الألف نون أبو بکر البصریثقة ثبت حجة من کبار الفقهاء العباد من الخامسة مات سنة إحدى وثلاثین ومائة وله خمس وستون ع تقریب التهذیب ج1 ص117 ش 605 . او نیز توسط ابن حجر توثیق شده است : نافع أبو عبد الله المدنی مولى بن عمر ثقة ثبت فقیه مشهور من الثالثة مات سنة سبع عشره ومائة أو بعد ذلک ع تقریب التهذیب ج1 ص559 ش7086 . علاوه بر همسر ، که تعداد آن تغییری در سهم الارث ایجاد نمیکند ، از عمر 9 پسر و 4 دختر بر جای ماند ؛ ابو نعیم بعد از ذکر این مطلب تفصیل آنها را نیز بیان میکند : خلف من أولاده تسعة من الذکور وأربعا من الإناث ... عمر از فرزندان خود 9 پسر و 4 دختر بر جای گذاشت ... الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، معرفة الصحابة ، ج 1 ص 54، طبق برنامه الجامع الکبیر. حال به نتیجهگیری ادله میپردازیم : 1. یکی از ورثه عمر سهم الارث خود را به صدهزار سکه فروخت . 2. عمر 9 پسر و 4 دختر و تعدادی زن داشت و سهم الارث دختر نصف پسر است ؛ بنا بر این بعد از کسر یک هشتم سهم همسران ، اموال عمر به یازده قسمت تقسیم شده است . صد هزار، ضربدر یازده، مساوی است با یک ملیون و صد هزار (نتیجه ضرب سهم الارث یک پسر در تعداد سهام اولاد) این عدد ، هفت هشتم کل سهام ورثه است؛ چون این مقدار بعد از کم شدن یک هشتم سهم همسران است. بنابراین، یک ملیون و صد هزار تقسیم بر هفت، ضربدر هشت، مجموع سهام را مشخص میکند که میشود: 1257142.8 (یک ملیون و دویست و پنجاه هفت هزار و صد و چهل دو و هشت دهم) (نتیجه جمع سهام اولاد و همسران) 3. عمر 86000 سکه بدهکار بوده است و مجموع سهام ورثه بعد از کسر این بدهی بوده است ) 1257000+86000= 1343000 (جمع نتیجه سهم الارث ، به همراه جمع کردن با بدهی ) یعنی مجموع اموال و داراییهای شخصی عمر در هنگام مرگ 1343000 (یک ملیون و سیصد و چهل و سه هزار) سکه بوده است . (البته مشخص نشده است که سکه درهم است یا دینار ، و حتی اگر مقصود درهم باشد ، این عدد معادل 134300 سکه طلا است !)پاسخ :
خلیفه دوم: 86000 سکه بدهی را از اموالم پرداخت کنید :
روایت ابن شبه : سهم الارث یکی از ورثه عمر 100000 سکه بود :
صاحب کتاب عمر بن شبة (ابی معاذ)
موسى بن إسماعیل
سلام بن أبی مطیع
ایوب سختیانی
نافع غلام ابن عمر
اولاد و ورثه عمر
جمع بندی ادله :
درباره وب
با افتخار معلم بازنشسته سید مرتضی ناصری کرهرودی
فال روزانه
فال حافظ
لینک دوستان
ویژه اسلاید اسکین
ساعت
برچسبها وب
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : یکشنبه 90/7/10 | 1:13 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()