سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

بی توجهی همسران به یکدیگر - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

 
داستان شفاعت آل محمد(ص) 




  ابو اَیمَن،غلام همسر امام سجاد(ع) روزی به عنوان اعتراض به امام باقر(ع) گفت:«شما مردم را به شفاعت آل محمد(ص)مغرور میکنید،وهمین غرور،آنها را بر انجام گناه جرات می دهد.» 

امام باقر(ع)از سخن او چنان ناراحت شد که آثار ناراحتی از چهره اش دیده می شد؛به او فرمود:

«وای برتو ای ابو اَیمَن!اگر تو شکم و دامن خود را از غذای حرام وانحراف جنسی حفظ کنی(گناه نکنی)،آیا این کار تو را مغرور می سازد؟(و خیال می کنی با این کار به بهشت می روی؟)این را بدان اگر وحشت و هراس قیامت را بنگری خواهی فهمید که همه نیاز به شفاعت دارند.

وای بر تو «آیا شفاعت فقط جز برای آن کسی است که آتش دوزخ بر او واجب شده است؟؟»

به این ترتیب امام باقر(ع) به او فهماند که:

1-همه نیاز به شفاعت دارند و نباید به اعمال نیک خود مغرور باشند.

2-شفاعت برای گناهکاران است، تا آنها ناامید نشوند ؛ واین ناامیدی،آن ها را به انحراف بیشتر ودل مردگی نکشاند

نتیجه گیری:هیچگاه به اعمال خوب خود مغرور نشویم و به حدیثی از امیر المومنین اشاره می کنیم:

امیر المومنین علی (ع) می فرمایند:زندگی دو روز است یک روز به کام تو نیست شکست نخور یک روز هم به کام توست مغرور نشو ...

امیر المومنین علی (ع) می فرمایند: گناهی که تو را غمگین کند بهتر از کار خوبی است که باعث عجب و غرور تو گردد

حدیث پندآموز:رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: « بنده زمانی که مشغول نماز است، شیطان به سراغش می آید و به او می گوید: این را یاد بیاور...آن را یاد بیاور...تا اینکه انسان را گمراه کرده و فراموش می کند که چند رکعت نماز بخواند »

شنبه ششم شهریور 1389 | 119 نظر 


 

.  
پیامدهای شوم،بی توجهی همسران به یکدیگر 


عصر رسول خدا(ص) بود، خُوله و اَوس، زن و شوهر مسلمان بودند.روزی اَوس همسرش را در سجده نماز دید و به او اشتیاق پیدا کرد،صبر کرد تا پس از نماز نزد همسرش رفت تا به او همبستر شود؛زن که می بایست اظهار تمایل کند،تمکین نکرد،اَوس خشمگین شد و به فکر طلاق همسرش افتاد و به رسم جاهلیت گفت:«تو بر من مانند پشت مادرم هستی»==> این عبارت "ظِهار" نامیده می شود که طلاق مردم جاهلیت بود که اسلام طلاق با این روش را حرام نمود.
خلاصه....خُوله از شنیدن این سخن ناراحت شد و گفت:برو از رسول اکرم بپرس؛شوهر اظهار شرم کرد؛خُوله گفت:پس به من اجازه بده از پیامبر(ص) بپرسم؛ با اجازه اَوس به حضور رسول اکرم(ص) شرف یاب شد و ماجرا را به عرض رسانید.
پیامبر(ص)فرمود:«تو بر او حرام شده ای»
زن(خُوله) اظهار ناراحتی کرده و گفت: سوگند بر خدایی که قران را بر تو نازل کرد،شوهرم ذکری از طلاق نکرد؛او پدر فرزندانم است و از همه بیشتر او را دوست دارم.در این باره اگر راه حلی است بفرمایید.
پیامبر(ص) فرمود:تو به شوهرت حرام شده ای و فعلا دستوری در مورد حل مشکل تو ندارم.خُوله مکرّر به رسول خدا(ص) مراجعه کرده و اظهار ناراحتی می نمود و می گفت شِکوه بیچارگی و نیاز و ناراحتی ام را به سوی خدا می برم.خداوندا،وسیل? نجات مرا به زبان پیامبرت بیانداز.
مدتی از این ماجرا گذشت تا پیک وحی بر پیامبر(ص) نازل گردید و آیات اول تا چهارم سور? مجادله را در این مورد نازل کرد که خلاصه اش این است:«شوهر باید به عنوان کفّاره یا یک بنده آزاد کند یا شصت روز روزه بگیرد و یا شصت مسکین طعام بدهد و سپس به همسرش رجوع نماید»
منبع:تفسیر مجمع البیان،ج 9،ص246
در این ماجرا،هم زن مقصر بود و هم شوهرش؛زن از آن نظر که تمکین نکرد و باعث آن همه ناراحتی خود و گرفتاری گردید،و تقصیر شوهر ؛شتاب زدگی و زود از کوره در رفتنِ او بود؛در نتیجه گرفتار گردید و این سختی و دشواری را خودشان به وجود آوردند.
این داستان در حقیقت این درس را به همسران می آموزد که با همدیگر مهربان باشند و در حفظ عفّت همدیگر بکوشند،و برای خود دشواری به وجود نیاورند




تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:30 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.