سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

shia.ir|سایت اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی سبحانی| - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی
shia.ir|سایت اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی سبحانی|
<>
توسل به اولیای الهی
آیا توسل به اولیای الهی صحیح و مشروع است و ریشه در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دارد؟

پاسخ: توسل به اولیای الهی نوعی تمسک به «وسیله» است که در قرآن به آن دعوت شده است و قرآن پیوسته به جامعه با ایمان و با تقوا دستور می‌دهد که به دنبال وسیله بروند، چنان که می‌فرماید:

«یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقوا اللّه وابتَغُوا إِلیهِ الوَسیلَة وجاهِدُوا فی سَبیلهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون».[1]

«ای افراد با ایمان، تقـوای الهی را پیشـه کنیـد و برای رسیدن به او، وسیله‌ای فـراهـم آورید (توسل جویید) و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید».

اکنون باید دید مقصود از تحصیل وسیله چیست؟ تدبّر در آیه می‌رساند که مقصود از آن، سبب تقرّب و وسیلة نزدیکی به خداست. برای تقرّب به خدا وسایل و اسباب گوناگونی هست که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. انجام فرایض

انجام واجبات یکی از اسباب تقرب به درگاه الهی است. امیرمؤمنان(ع) در یکی از سخنان خود چنین می‌گوید:

«بهترین چیزی که متوسّلان به خدا بدان توسل می‌جویند، ایمان به خدا و به رسول و جهاد در راه خدا و به پاداشتن نماز ـ که اساس طریقت و شریعت است ـ و دادن زکات می‌باشد».[2]

2. توسل به اسما و صفات خدا

یکی از اقسام توسل، خواندن خداوند به اسما و صفات اوست. این نوع توسل در روایات، به خصوص در ادعیة اهل بیت^، فوق العاده بارز و چشمگیر است.

در این مورد به دو حدیث بسنده می‌کنیم:

الف. ترمذی در سنن خود از «بریده» نقل می‌کند، پیامبر (ص) شنید مردی چنین می‌گوید:

«خدایا! من از تو درخواست می‌کنم به گواهی‌ام بر این که تو آن خدایی هستی که جز تو خدایی نیست، تو احد و صمد هستی که نه می‌زاید و نه زاییده شده است و نه برای او مانندی یافت
می‌شود...

پیامبر (ص) فرمود: تو خدا را به وسیله اسم اعظم او خواندی، که اگر او به آن اسم خوانده شود، اجابت می‌کند و اگر از او چیزی خواسته شود، عطا می‌نماید.»[3]

ب. در دعایی از امام باقر و صادق‘ (معروف به دعای سمات) چنین وارد شده است :

«خدایا! من از تو سؤال می‌کنم به نام بزرگ و بزرگتر، گرامی‌تر و برترت، نامی که اگر به آن نام برای باز شدن درهای بسته آسمان خوانده شوی باز می‌شود، واگر به آن نام، بر گشایش درهای زمین خوانده شوی گشوده می‌گردد، و اگر به آن نام برای آسانی خوانده شوی آسان گردد».[4]

دعای جوشن کبیر نمونه‌ای بارز از این نوع توسل است که در شب‌های قدر می‌خوانیم.

3. توسل به قرآن کریم

یکی از راه‌های توسل این است که انسان قرآن را بخواند و به وسیلة آن، از خدا حاجت بطلبد. در حقیقت، این نوع توسل، توسل به فعل خدا است؛ زیرا قرآن کلام خداست که بر قلب رسول الله (ص) نازل شده است.

احمد بن حنبل از عمران بن حصین نقل می‌کند که از پیامبر (ص) شنیدم که می‌فرمود:

«قرآن را بخوانید و از خدا به وسیلة آن سؤال کنید، پیش از آنکه گروهی بیایند و به وسیلة آن از مردم سؤال کنند».[5]

دقت و امعان نظر در حدیث فوق، نکته‌ای را روشن می‌سازد و آن اینکه: توسل به هر موجودی که نزد خدا منزلت و کرامت داشته باشد جایز است، لذا در شب‌های قدر مستحب است انسان قرآن را باز کند واین دعا را بخواند:

«پروردگارا! من از تو به وسیلة این کتابی که فرو فرستاده‌ای و آنچه در آن است سؤال می‌کنم. پروردگارا! نام بزرگت و اسمای زیبایت در این کتاب هست...».[6]

4.توسل به دعای برادر مؤمن

یکی از اسباب توسل و جلب مغفرت خدا، این است که انسان از برادر مؤمن خود بخواهد در حق او دعا کند و این نوع توسل مورد اتفاق همه موحدان جهان است و در این مورد کافی است که بدانیم
حاملان عرش الهی دربارة افراد با ایمان، طلب مغفرت می‌کنند «یَسْتَغْفِرونَ لِلّذینَ آمَنُوا».[7]

این تنها فرشتگان نیستند که دربارة آنان طلب آمرزش می‌نمایند، بلکه مؤمنان نیز درباره گذشتگان چنین کاری انجام می‌دهند «رَبّنا اغْفِرْ لَنا وَ لإِخوانِنا الَّذین سَبَقُونا بِالإِیمان»[8]، «پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته‌اند ببخشای».

پیامبر گرامی از امت اسلامی می‌خواهد که در حق او دعا کنند و می‌فرماید:

«برای من از خدا وسیله بطلبید و آن مقامی است در بهشت که جز بر یکی از بندگان خدا شایسته نیست و امیدوارم که من همو باشم. هر کس برای من چنین مقامی بطلبد، شفاعت من بر او حلال می‌گردد».[9]

5.توسل به دعای پیامبر(ص) در زمان حیات

رسول گرامی (ص) شریف‌ترین و گرامی‌ترین انسانی است که خدا آفریده است. آیات قرآنی به مقام و منزلت پیامبر(ص) اشارات فراوانی دارند که نقل آنها در این مختصر نمی‌گنجد.

در منزلت پیامبر(ص) کافی است که بدانیم خدا او را مایه مصونیت مردم از عذاب می‌شمارد و تصریح می‌کند که تا او در میان مردم است خدا آنان را با نزول عذاب مجازات نمی‌کند:

«وَما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فیهِمْ وَمَا کانَ اللّهُ مُعذِّبَهم وهُمْ یَسْتَغْفرون».[10]

«تا تو در میان آنان هستی، خداوند هرگز آنان را مجازات نمی‌کند، هم چنان که ایشان را تا زمانی که طلب آمرزش می‌کنند، عذاب نمی‌کند».

در عظمت پیامبر(ص) کافی است که خدا نام او را در کنار نام خود و اطاعت او را در کنار اطاعت خویش قرار داده است:

«وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوزاً عَظیماً».[11]

این آیات وآیات دیگر، همگی از کرامت و منزلت آن حضرت حکایت می‌کند; منزلتی که برای آن نظیری در عرصة آفرینش نیست.برای همین مقام قدسی پیامبر در پیشگاه خدا ، دعای او رد نمی‌شود، لذا به گنهکاران دستور داده شده که به محضر پیامبر بروند و از او درخواست کنند که در حقّ آنان استغفار کند:

فراتر از این، حتی خودداری از طلب استغفار از پیامبر را نشانه نفاق می‌داند.[12]

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً».[13]

«هرگاه آنان زمانی که بر خویش ستم کرده‌اند نزد تو بیایند و از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر نیز برای آنان طلب مغفرت کند، خدا را توبه پذیر و رحیم خواهند یافت».

از برخی آیات استفاده می‌شود که امت‌های پیامبران پیشین نیز از آنان درخواست استغفار می‌کردند. به عنوان نمونه فرزندان یعقوب آنگاه که خطای آنان آشکار گشت به پدر گفتند:

«یَا أَبانَا استَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئین * قالَ سَوفَ أسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی إنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیم».[14]

«پدرجان! برای مغفرت گناهان ما از خداوند طلب آمرزش کن; ما خطاکار بودیم. ]یعقوب[ گفت: (سوف) از پروردگارم طلب مغفرت خواهم کرد، همانا او آمرزنده و رحیم است».

در جواز این نوع توسل، جای هیچ بحث و گفتگو نیست و مخالفتی با آن به چشم نمی‌خورد. چیزی که مهم است آگاهی از سبب استجابت دعای پیامبران است و آن، منزلت و جایگاه قدسی آنهاست.

6. توسل به دعای پیامبر (ص) پس از رحلت

با توجه به اصول چهارگانه، که در سؤال مربوط به امکان ارتباط مطرح گردید، ثابت شد که انسان‌های والا در جهان برزخ، حی و زنده هستند، و ارتباط ما با آنان برقرار است، در این صورت درخواست دعا از آنان در هر دو حالت; حیات دنیوی و برزخی، کاملاً منطقی خواهد بود و آیه مربوط به درخواست استغفار، هر دو حالت را دربرمی‌گیرد،آنجا که می‌فرماید:

«وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤوکَ فَاسْتَغفَرُوا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحیماً».[15]

«و اگر  آنان هنگامی که بر خود ستم کرده‌اند به نزد تو بیایند، و خود از خدا آمرزش بخواهند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش کند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت».

مسلّماً ریشه استجابت دعای پیامبر را باید در روح پاک و نفس کریم و قرب ایشان نسبت به خداوند جستجو کرد. به پاس این کرامت معنوی است که خداوند دعای او را می‌پذیرد؛ زیرا دعای برخاسته از روح پاک و قلب مملوّ از مهر الهی، بدون چون و چرا به هدف اجابت می‌رسد و در این مورد، فرقی بین حیات مادّی و حیات برزخی نیست.

گواه بر این که آیة یاد شده اختصاص به زمان حیات رسول خدا(ص) ندارد، این است که مسلمانان جهان از عصر صحابه و تابعان تا به امروز، عملاً این باب رحمت را باز می‌دانند و زائران روضة مطهّر نیز اکنون پس از تقدیم سلام و درود به پیشگاه ارجمند پیامبر، آیة یاد شده را تلاوت می‌کنند و ضمن استغفار به درگاه الهی، از پیامبر می‌خواهند که برای آنان طلب آمرزش کند و هر فردی در هر زمانی که به حرم آن حضرت مشرف شود ، زائران را در این حالت می‌یابد.

اکنون نمونه‌هایی از گفتار بزرگان اهل سنّت، دربارة این آیه و درخواست دعا و توسّل به آن حضرت، پس از رحلت ایشان را ذکر می‌کنیم:

1. محیی الدین نووی که از محدثان برجستة اهل سنت و شارح صحیح مسلم است، می‌نویسد: زائر رو به رسول خدا کند و دربارة خویش به او متوسل شود و به وسیلة او به سوی خدا شفاعت جوید و از زیباترین چیزها همان است که ماوردی، قاضی ابوالطیب و دیگر اساتید ما از عتبی نقل کرده‌اند.

عتبی می‌گوید: روزی کنار قبر رسول خدا(ص) بودم، مردی از بیابان آمد و گفت:

«السلام علیک یا رسول اللّه سمعت اللّه یقول: «وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤکَ فَاسْتَغفروا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحیماً» و قد جئتک مستغفراً من ذنبی مستشفعاً بِکَ إلی ربّی».[16]

«سلام بر تو ای فرستادة خدا. شنیدم که خداوند می‌فرماید: «هرگاه آنان بر خویش ستم کنند و نزد تو بیایند و از خدا طلب آمرزش کنند و رسول خدا نیز برای آنان درخواست مغفرت کند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت. ای رسول خدا، اکنون به نزد تو آمدم، از گناهم استغفار می‌کنم و تو را شفیع به نزد پروردگارم قرار می‌دهم».

2. ابن قدامه حنبلی صاحب کتاب «مغنی» در آداب زیارت پیامبر خدا(ص) ضمن طرح این مطلب که زیارت آن حضرت مستحب است، از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: هر کس به من سلام کند، من پاسخ سلام او را می‌گویم. سپس از «عتبی» سرگذشت عرب یاد شده را که از «نووی» آوردیم، نقل می‌کند و هدف وی از نقل این داستان آن است که زیارت آن حضرت، به این شیوه مستحبّ است.

3. غزالی (متوفای 505) در بخش مربوط به فضیلت زیارت مدینه، چگونگی زیارت آن حضرت را به تفصیل آورده و می‌گوید:

«پس از به پایان رساندن درودها، رو به قبر پیامبر ایستاده، خدا را حمد و ثنا بگوید و درود فراوانی به پیامبر بفرستد. سپس آیه «ولو أنَّهم...» را تلاوت کند وبگوید: «اللّهم انّا سَمِعْنا قولک وأطَعْنا أمْرَک وقَصَدْنا نبیّک، متشفعین به إلیک فی ذنوبنا، وم?ا أثقل ظهورنا من أوزارنا...»؛[17] «پروردگارا، سخن تو را شنیدیم و امر تو را اطاعت کردیم و نزد پیامبر تو آمدیم، در حالی که او را شفیع خود نزد تو برای آمرزش گناهانمان قرار داده‌ایم و پشت ما از بار گناهان سنگین است».

علاوه بر عالمان بزرگ اهل سنت که شیوة زیارت آن حضرت را به نحو یاد شده مورد تأکید قرار می‌دهند، گروهی دیگر نیز در این مورد، با آنان همصدا می‌باشند که برای رعایت اختصار، از نقل آنها خودداری شد.

پرسش‌هایی دربارة توسّل

در میان اعمالی که مسلمانان در حرم پیامبر(ص) و یا نقاط دیگر انجام می‌دهند، توسل بیش از همه مورد انتقاد وهابیان قرار می‌گیرد. آنان در این مورد اعتراض‌هایی دارند که در این بخش به تحلیل آنها می‌پردازیم:

1. آیا درخواست دعا از میّت، پرستش او نیست؟

آنها بر این عقیده‌اند که: درخواست دعا از انسان زنده که قادر بر انجام خواسته اوست، جایز است و پرستش نیست، ولی درخواست دعا و یا هر عمل دیگر از فرد درگذشته که قادر بر انجام آن نیست، نوعی پرستش میّت به شمار می‌رود و طبعاً انجام دهندة آن در شمار مشرکان قرار می‌گیرد.

پاسخ: أوّلاً، هیچگاه حیات و موت و یا زنده و مرده بودن درخواست شونده، ملاک عبادت و پرستش و شرک و توحید نیست. چگونه ممکن است درخواست دعا از فرد زنده عین توحید باشد، ولی درخواست همان دعا از فرد درگذشته عین شرک به شمار رود، در حالی که ماهیت عمل یکی است، جز این که طرف (درخواست شونده) در یکی در قید حیات است، و در دیگری رخت از جهان بربسته است و هرگز هیچ موحّدی، حیات و موت را میزان توحید و شرک معرفی نکرده است. آری، حیات و موت می‌تواند در مفید بودن و نبودن این درخواست مؤثر باشد، امّا در توحید و شرک تأثیری ندارد.

ثانیاً: اساس استدلال کسانی که درخواست دعا از میت را شرک می‌دانند، این است که مرگ انبیا و اولیا را پایان زندگانی آنان می‌دانند و برای آنان، حیات برزخی قائل نیستند، در حالی که در سؤال نخست این فصل به روشنی ثابت شد که شهیدان، انبیا، اولیا و حتّی مجرمان، پس از مرگ در حال حیات‌اند.

ثالثاً: هر نوع دعوت و درخواست هنگامی رنگ شرک به خود می‌گیرد که‌انسان درباره درخواست‌شونده، نوعی‌الوهیت و خداوندگاری و تفویض امور به وی قائل شود، در چنین حالتی است که درخواست از آن فرد؛ زنده باشد یا مرده، پرستش وی به شمار می‌رود، ولی درخواست دعا از یک شخص، با این عقیده که او یک انسان وارسته است و خدا پذیرای دعا و درخواست اوست، ارتباطی به شرک ندارد و تمام مسلمانان جهان، در محضر پیامبر(ص) او را به این وصف می‌ستایند.

2. آیا درخواست دعا از میت بی‌فایده نیست؟

برخی معتقدند کسی که از دنیا رفته و قادر به اجابت
درخواست متوسل نیست، هر نوع توسل و درخواست دعا از او عمل لغو و بیهوده‌ای می‌باشد.

پاسخ: منشأ این سؤال یک نوع جهان ‌بینی مادّی است که مرگ اولیا را پایان زندگی دانسته و برای آنان حیات و زندگی برزخی قائل نیست، ولی با توجه به اصولی که در گذشته یادآور شدیم، ثابت شد که آنان از حیات بالایی برخوردارند، سخن ما را می‌شنوند و ارتباط ما با آنان قطع نشده است، بنابراین درخواست دعا امری عقلایی بوده و لغو و بیهوده نیست، امّا این که آنان به درخواست ما پاسخ مثبت می‌گویند یا نه، به وجود وضعیت درخواست‌کننده وموضوع درخواست بستگی دارد.

3. آیا میان ما و کسانی که از دنیا رفته‌اند، مانعی وجود دارد؟

عده‌ای بر این باورند که میان ما و افرادی که از جهان رخت بربسته‌اند، حائلی وجود دارد که مانع از ارتباط ما با آنان می‌شود، به گواه این که قرآن می‌فرماید:

«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوم یُبْعَثُون».[18]

«در پیش روی آنان، تا روز قیامت مانعی وجود دارد».

پاسخ: برزخ در لغت عرب به معنی حائل و مانع است، ولی این مانع مربوط به بازگشت مجدد رفتگان، به حیات دنیوی است، نه مانع از ارتباط با آنان، شاهد این مطلب ما این آیه است:

«حَتّى إِذا جاءَ أَحدهُمُ المَوتُ قَالَ رَبِّ ارجعُون * لعلّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکتُ کَلاّ إِنّها کَلمَةٌ هُوَ قائِلُها».[19]

«تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا به دنیا بازگـردان، باشد که من در آنچه که وانهـاده‌ام، کـار نیکی انجـام دهـم. ]خـطاب می‌رسد:[ هرگز چنین نیست، این سخنی است که او گویندة آن است».

با توجه به این که گنهکار، خواهان بازگشت به این دنیاست، قرآن در رد درخواست او می‌فرماید:

«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوم یُبْعَثُون».

«پیش روی آنان حائل و مانعی وجود دارد که از بازگشت به این دنیا و تحقق آرزوی آنان جلوگیری می‌کند».

بنابراین ، حائل ، مانع از بازگشت به دنیا است، نه مانع از آگاهی و ارتباط میان زندگان و رفتگان .

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مائده/35.

[2] . نهج البلاغه، خطبه 110.

[3] . سنن ترمذی:5/515، شماره 3475.

[4] . طوسی، مصباح المتهجد:374.

[5] . مسند احمد بن حنبل:4454.

[6] . ابن طاووس: اقبال:41.

[7] . غافر/7.

[8] . حشر/10.

[9] . مستدرک بحارالأنوار، ج4، ص 61.

[10] . انفال/33.

[11] . احزاب/71.

[12] . منافقون/5.

[13] . نساء/64.

[14] . یوسف/97 و 98.

[15] . نساء/64.

[16] . نووی، مجموع، شرح مهذب شیرازی و شرح بر صحیح مسلم، ج8، ص 256، چاپ مکتبة الارشاد.

[17] . احیاء العلوم:1/259، چاپ دارالمعرفه.

[18] . مؤمنون/100.

[19] . مؤمنون/ 99ـ100.

 




تاریخ : چهارشنبه 90/2/14 | 12:35 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.