حقانیت شیعه

اجتماعی

توقیت چیست ؟! - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

2
 

توقیت چیست ؟!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

...مقوله مهم و بسیار پیچیده " توقیت " بسان شمشیری است دو لبه که میتواند از یک سوی راه بر محققان و منتظران ببندد تا مبادا  ظهور به " بداء " گرفتار شود و جراحت این ضربه مرگ آور جز بی خبری از جریان ظهور که روز به روز گسترده تر و جهانگیرتر میشود نیست در حالیکه میتوان با سوی دیگر آن ، راه علمی و عملی تمهیدات ظهور را مشخص و هموار نمود تا بختک سنگین و سیاه آوار شده بر قلم ها و زبان های محققان را با نور بصیرت به نیستی سپرد و به دور از هر انحرافی که به " تقدّم " یا " تاخّر" از حرکت ولی الله الاعظم می انجامد ، رسالت مجاهدانه خویش را انجام داده و دلهای مشتاق منتظران را به مطلع الفجر رهنمون شد  …

توقیت چیست ؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

قل لِلذینَ آمنوا یَغفِروا لِلذینَ لایَرجُونَ اَیّامَ اللهِ لِیَجزِیَ قَوماً بِما کانوا یکسِبونَ 1  الجاثیه/14

اشاره ؛
در سالهای اخیر و پس از رهنمودهای مکرر رهبر حکیم انقلاب اسلامی ، شروع نهضت نرم افزاری که به تولید علم و فکر می انجامد حوزه علوم اسلامی و علی الخصوص بحث مهدویت ، که بستگی انکارناپذیر و هدفداری با انقلاب اسلامی ایران دارد را نیز رفته رفته از زیر غبار سنگین روزمرگی علمی و انفعال و از هم گسیختگی رها می سازد تا در طلیعه درخشش خورشید جهانگستر حکومت مهدوی عهده دار حرکت فکری – فرهنگی آن انقلاب جهانی باشد . بر این اساس و در پی موج جدید گرایش به مهدویت و انتشار عطر دل انگیز نزدیکی ظهور در ایران اسلامی و بسیاری از ممالک اسلامی و حتی غیر اسلامی  ، محققان بسیاری با تکیه بر مجاهدتهای عالمانه و خالصانه متقدمین ، افق نو و گسترده ای را در مقوله انتظار ایجاد نموده اند . تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات مستند در ضمن بهره بردن از اصول فکری و فلسفی ، ویژگی تعمق آفرین بسیاری از این تحقیقات است که با ادبیاتی محققانه و واقعگرا عرصه جامعه جهانی را به خود معطوف نموده است  .
مقوله مهم و بسیار پیچیده " توقیت " بسان شمشیری است دو لبه که میتواند از یک سوی راه بر محققان و منتظران ببندد تا مبادا  ظهور به " بداء " گرفتار شود و جراحت این ضربه مرگ آور جز بی خبری از جریان ظهور که روز به روز گسترده تر و جهانگیرتر میشود نیست در حالیکه میتوان با سوی دیگر آن ، راه علمی و عملی تمهیدات ظهور را مشخص و هموار نمود تا بختک سنگین و سیاه آوار شده بر قلم ها و زبان های محققان را با نور بصیرت به نیستی سپرد و به دور از هر انحرافی که به " تقدّم " یا " تاخّر" از حرکت ولی الله الاعظم می انجامد ، رسالت مجاهدانه خویش را انجام داده و دلهای مشتاق منتظران را به مطلع الفجر رهنمون شد . 
این نوشتار با اتکاء به مباحث عرفانی – فلسفی شیعه و استناد به آیات و روایات متعدد و رعایت مرز دقیق تطبیق و واقعگرائی ، تلاش ناچیزی است برای نیل به این مقصود . ان شا الله 
مقدمه ؛
بر اساس تعالیم اسلام همواره دو دشمن بزرگ از بیرون و درون فرد و جامعه مسلمان را تهدید میکنند که شناخت این دو به موازات شناخت آفریدگار هستی راه نجات بشر را هویدا و هموار خواهد نمود . "نفس" دشمن بزرگتر 2  که درونیست و سختتر شناخته میشود و "شیطان" که دشمن بیرونیست 3  و در اثر وسوسه انگیزی های خود دیو خفته ی نفس را نیز علیه نورانیت و فطرت و پاکی درون میشوارند . پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم از بدو بعثت و با ظهور دین اسلام و تسرّی قوانین کامل الهی به جامعه بشری ، همواره فرد و جامعه اسلامی را از این دو دشمن برحذر داشته و به استناد آیات متعددی از قرآن کریم نیز شناخت این دو دشمن و دشمنی با آنها از لوازم اسلام و ایمان و موتور پیشبرنده در سیر الی الله است .
در نگرشی تاریخی دشمن بیرونی جامعه ی نوپای اسلامی از سه گروه مختلف تشکیل شده بود که به تصریح آیاتی از کتاب الله و فرمایشات متعددی از رسول مکرم ، در ضمن رویارویی مستقیم و نرم با اسلام در صدد بیدار نگاه داشتن دشمن درونی جامعه اسلامی ، از هیچ کوششی فروگذار ننمود. منافقین  و تظاهر کنندگان به اسلام که در قلب و جانشان اعتقادی به تعالیم حقه دین مبین اسلام ندارند ، دشمن درونیِ جامعه اسلامی و مسیحیت تحریف شده ، یهود تحریف شده و مشرکین ، دشمنان ظاهری و بیرونی اسلام بودند که یهود از آن دو ، دشمنتر و دشمنی اش ماندگارتر و ویرانگر تر بوده است اما آنچه نکته راهبردی در شناخت این دشمنان است و صریحا در رهنمودهای پیامبر اعظم تبیین گردیده نفوذ دشمنترین دشمنان بیرونی در بدنه جامعه و بلکه در ساختار حکومتی اسلام و ایجاد اتحادی شوم با دشمن درونی ( منافقین ) برای خشکاندن شجره طیبه اسلام مبین است .
"یهود امّت" 4 که در کلام پیامبر عظیم الشان تصریح گردیده ، نقش " نفس اماره " جامعه اسلامی را ایفا میکند و حتی اگر دشمن بیرونی در ظاهر از تعدّی و تقابل دست بکشد بواسطه این نفوذی ِ خطرناک ، پس از مدتی به اهداف شوم خویش نائل خواهد آمد و از این روی اهمیت هشدارهای پیامبر و دیگر معصومان علیهم السلام درباره شناخت نفس و تقابل با آن ، چه برای فرد چه برای جامعه اسلامی بهتر و بیشتر درک خواهد شد . 
در حالیکه از عمق یکتاپرستی سنتی و محجور ، یهود تحریف شده و اندکی از یهودیان یکتا پرست و همچنین مسیحیت تحریف شده و معدودی از مسیحیان خداجو به همراه انواع چندگانه پرستان و مشرکان و برخی دیگر از جهان بینی های زمینی ، اسلام به عنوان دین کامل و آخر خداوند متعال ظهور پیدا کرد ، دو جبهه بزرگ در برابر یکدیگر شکل گرفتند یکی جبهه حق که بر اساس یکتا پرستی و با محوریت اسلام و مشارکت موحدان مسیحی ، یهودی و همه خداجویان و حق طلبان شکل گرفت و در نقطه مقابل آن جبهه باطل که متشکل از مشرکین و پیروان ادیان تحریف شده قبل و دیگر ادیان بشری و زمینی و با محوریت متظاهرین به اسلام(منافقین) بود .
گرچه رویارویی حق و باطل از بدو هبوط آدم علیه السلام و شروع اغواگری ابلیس آغاز گشته بود اما با ظهور اسلام وعده خداوند متعال در اکمال دین و شکست شیطان و اثبات برتری انسان بر دیگر مخلوقات رفته رفته نمایان گشت و از اینرو تکاپوی همه دشمنان درونی و بیرونی حق برای خاموش کردن نور خدا افزون گشت تا به اتحادی نانوشته و انسجامی شوم بدل گردید .
خطر نفاق فردی و اجتماعی که عمدتا تحت تاثیر تفکرات انحرافی یهودیان و مشرکین و در درجه بعد مسیحیت تحریف شده و دیگر عقاید باطل بوجود آمده بود در اولین حرکت راهبردی و ویرانگر خود بلافاصله بعد از رحلت پیامبر اسلام ، خلافت الهی را در کودتای سقیفه 5  از مجرای اصلی و حقیقی اش خارج و بنای مردمسالاری بشری و ضد الهی را برافراشت تا جامعه اسلامی و آحاد مسلمین را از هدایتهای آسمانی و نجات بخش امیر المومنین امام علی علیه السلام محروم گرداند . در گام بعدی بسیاری از تعالیم اسلام در فرایند بدعت گذاری رسمی خلفا ، از محتوا تهی گردید و چهره یی خشن از دین  اسلام به نمایش گذاره شد و مهمترین نمود اکمال دین برای تربیت انسان و جامعه متعالی یعنی "حکومت اسلامی" از دوناحیه نظری و عملی مورد هجمه قرا گرفت ؛ نظریه پردازان که عموما غاصبان حق اوصیاء الهی و یا وابستگان آنها بودند رای و خواست مردم را در برابر اراده الهی تعریف نموده و با تداعی استقلالی کاذب برای فرد و جامعه اسلامی ، تایید آسمانی حاکم اسلامی را حذف و سلطنت خودکامه را جایگزین خلافت الهی نمودند .
در بعد نظری ، تئوری جدایی دین از سیاست و اخلاق از حکومتداری وجه یی دینی و حتی اسلامی به خود گرفت و افراط و انحراف در این تفکر بجایی رسید که نشانه ی تقوا و زهد و آراستگی درونی و تقرب الی الله شد . در بعد عملی نیز خلافت به سلطنت نزول یافته و اراده امت اسلام که مظهر و مجرای تحقق اراده خداوند متعال است به  ابزاری برای مخالفت با خدا و تقابل با تعالیم ناب اسلامی بدل گردید .
در این کارزار هرچقدر که موحدان و اسلام آوردگان حقیقی حول محور توحید در اندیشه بسط تعالیم قرآنی بوده و برای اجرای یکایک منویات حضرت حق تعالی بدنبال ایجاد زمینه و استقرار حکومت اسلامی توسط ولی الله بودند ، جبهه باطل از ترس رسیدن به پایان عمر منحوس خویش در تلاشی مضاعف در صدد از بین بردن هر نوع زمینه سازی برای حکومت اسلامی برآمد تا جایی که امام علی علیه السلام مظلومانه به شهادت رسید و امام مجتبی علیه السلام به صلحی ناخواسته مجبور گشت و سر مقدس امام حسین علیه السلام بر روی نیزه ها ، پیروزی ظاهری جبهه باطل را به نمایش گذارد و پس از آن آحاد ائمه هدی و جانشینان برحق رسول الله صلی الله علیهم اجمعین در مشقات فراوان محصور گردیده و از برقراری حکومت اسلامی باز ماندند .
با نگاهی راهبردی و عمیق به آنچه در صدر اسلام بوقوع پیوست و دشمنان بیرونی و درونی اسلام ناب متکفل اجرای مفاد آن بودند در خواهیم یافت که عمده تلاش آنها جلوگیری از اجرای قانون خدا بوده است یعنی اگرچه تلاش بیست و سه ساله پیامبر اکرم در ابلاغ رسالت و عملیاتی کردن بسیاری از دستورات خداوند متعال بیانگر اکمال دین و برجای گذارنده قرآن بعنوان سند تحریف ناپذیر دین کامل و مورد رضای خداست اما گردن نهادن بر خلافت الهی اوصیای رسول الله که برگزیدگان خداوند هستند ضامن اجرای تعالیم قرآن و محصول تلاش و رسالت نبی مکرم و بلکه تمام انبیاء عظام علیهم السلام میباشد و بعبارت دیگر ظهور اسلام بعنوان دین کامل الهی دو مرحله اصلی دارد اول تکیمل تعالیم و تدوین آن در آسمانی ترین و تحریف ناپذیرترین سند یعنی قرآن کریم و دوم اجرای کامل این دستور العمل زندگی سعادتمندانه بشریت در همه ابعاد فردی و اجتماعی که بدست هدایتگر ولی الله و جانشین برحق پیامبر محقق میگردد لذا همانطور که در روایات متعددی ، یکایک ائمه هدی تحت عنوان " قائم " 6 معرفی گردیده اند ، امر شریف ظهور نه تنها موکول به آخرالزمان و ویران شدن همه دستاوردهای رسالت نگردیده بلکه از صدر اسلام حکومت عدل ولی الله و هر یک از ائمه هدی که قائم آل محمد بوده اند بیانگر لزوم تشکیل حکومت اسلامی برای تسرّی تعالیم اسلام ناب به همه شوون زندگی بشریت در اقصی نقاط گیتی برای ظهور حقیقی اسلام و پیروزی تنها دین کامل الهی بر همه ادیان و عقاید دیگر می باشد .
با توجه به این مقدمات در می یابیم تلاش اصلی هر دو دشمن بیرونی و درونی تحت هدایت مستقیم شیطان ، مقابله با تحقق امر شریف ظهور و به تاخیر انداختن اجرای عدالت و ظهور حقیقی اسلام می باشد که در چهارده قرن گذشته همواره پیگیری شده است پس داستان ظهور قدمتی به طول تاریخ اسلام بلکه همه ادیان الهی دارد که غفلت از همین مسئله اساسی ، بزرگترین مانع در زمینه سازی برای تشکیل حکومت اسلامی و الهی بوده است .
همانطور که گذشت تقابل جبهه باطل به فرماندهی شیطان و صحنه گردانی یهود با جبهه حق بر محور " تاخیر در تحقق ظهور جهانی اسلام " تا به امروز ادامه یافته است که لاجرم اهمیت شناخت نقشه ظهور و چگونگی اجرای زمینه سازی برای این امر شریف را گوشزد مینماید و این لزوم توجه به " الگوی زمانیِ " تحقق امر الهی را بیش از پیش هویدا میسازد 7 ؛ به بیان دیگر اصل و رکن توجه به مسئله ظهور توجه به زمان وقوع آن است که بواسطه دشمنیهای اهل باطل از 28 صفر 10 هجری تا عاشورای 60 هجری و از عاشورا تا عصر ما به تاخیر افتاده است .
امام حسین علیه السلام پس از مرگ معاویه که مطابق صلح نامه امضا شده با امام مجتبی علیه السلام ملزم به واگذاری امر خلافت گشته بود با استمرار تعدّیات بنی امیه که شدیدا تحت تاثیر تفکرات یهود بودند ، روبرو گشت و یزید که رسما تعالیم یهود و ضد اسلامی را شیوه زندگی فردی و حکومتی خویش قرار داده بود را به عنوان مدعی خلافت بر مسلمین ، پیش روی خویش دید و اینجا که پایان راه هدایت و انهدام ساختمان اسلام و از بین برنده تلاش های رسول مکرم اسلام بود ، حجت را بر قیام حسین علیه السلام اقامه نمود 8  و تقابل نرم و سخت یهود بیرونی و درونی با شجره طیبه الهی به صحنه جنگ نظامی ختم گردید .
اگرچه سید الشهداء علیه السلام از همان روز مرگ معاویه عَلَم مخالفت با یزید را برافراشت اما غفلت زدگی مسلمین و علی الخصوص پیروان اهل بیت و غیر منتظره بودن اقدام شجاعانه امام حسین علیه السلام بر مردمانی که در زندگی دنیایی خویش گم گشته بودند ظرف زمانی خاص و اسرار آمیزی را از قیام صغرای حضرت سید الشهدا تا قیام کبری و عاشورای حسینی بوجود آورد که تنها الگوی زمانی ظهور و مستندترین توقیت الهی با نقش آفرینی ولی الله است . از رجب 60 قمری تا محرم 61 فاصله شش ماهه بین خروج و ظهور حضرت سید الشهداست که اگرچه با خیانت شیعیان و غفلت مسلمین خصوصا خواص جامعه اسلامی به شکست ظاهری و غلبه یهود بیرون و درون امت اسلامی انجامید اما چراغ راهی شد برای همه اوصیاء رسول که بی شک توجه ایشان و توجه دادن همه ائمه هدی به عاشورا ، کربلا و هرآنچه به وجود مقدس حضرت سید الشهدا ارتباط دارد ، نشان از همین دید راهبردی برای ایجاد فرهنگ قیام لله و زمینه سازی برای ظهور حقیقی اسلام در جهان بوده و هست و به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که قیام حسینی از پیشگوئی های پیامبر اعظم بود و بحث قیام توسط ابناء الرسول توسط شخص پیامبر و علی الخصوص درباره حضرات امام حسین و امام موسی بن جعفر علیهم السلام تبیین گشته بود 9  که تعمق در سالهای زمینه سازی و قیام این دو بزرگوار که البته هرکدام به نحوی به شکست ظاهری " قائم آل محمد " انجامید روشن ترین " نقشه زمانی " ظهور را به تصویر میکشد .
به ناچار برای درک بهتر این مطلب به برخی از مصادیق هر یک از این قیامها میپردازیم که عمق راهبردی مسئله توقیت مشخص تر شود تا بتوان قضاوتی علمی ، اگاهانه و بر اساس حقیقت ارائه داد .  
همانطور که گذشت جبهه باطل به نزاعی آشکار که تنها تکیه گاه نجات بخش اوست ، در شؤون مختلف زندگی فردی و اجتماعی مسلمین مبادرت ورزید و تقابل نرم خویش را به صحنه ترور و جنگ نظامی تسرّی داد و در ننگین ترین اقدام سرکوبگرایانه خویش علیه قائم آل محمد و متولی امر شریف ظهور واقعه کربلا را تدارک دید اما چه از حیث زمان وقوع و چه از حیث مکان  ، اختلاف فاحشی بین دیدگاه های دو جبهه حق و باطل وجود دارد . جبهه باطل به ترتیب مدینه منوره و مکه مکرمه را مکان مناسب برای رویارویی با قیام امام حسین علیه السلام برگزیده بود و از نظر زمانی نیز ماه های رجب و ذو الحجة را مناسبترین زمان برای از بین بردن قائم آل محمد میدانست اما سیاست و مقاومت حضرت سید الشهدا و نگاه راهبردی ایشان و همچنین بهره گیری از تاکتیکهای سیاسی و نظامی شگفت آور امام ، مکان و زمان رویارویی را بطور معجزه آسا و تعیین کننده یی تغییر داد تا  "کربلا" و "عاشورا" مطابق آنچه در لوح محفوظ رقم خورده بود محقق گردند و این حرکت ظریف و هوشمندانه ی حجت خدا تا جایی پیش رفت که حتی جنگ روز تاسوعا که خواست بنی امیه و شجره ملعونه بود تا صبح روز "عاشورای موعود " به تاخیر افتاد پس باید دقت و توجه کنیم که هر یک از جبهه های حق و باطل برای تسلط کامل بر مدیریت ظاهری و باطنی دنیا برنامه زمانی خاصی را دارند که متکی بر تعالیم و مبانی معرفتی شان می باشد و غفلت از این مهم ، کار برخی از محققین را بجایی رسانده که ولی خدا که مظهر همه اسماء الله و ظرف تمامی علم و قدرت لایتناهی الهیه است را از درک مقدمات و مسائل و وسائل ظهور و ویژگیهای زمانی و مکانی آن عاجز بدانند که بسی جای سرشکستگی ما  شیعیان مدعی و عذرخواهی از ساحت مقدس ولی الله الاعظم است .
علیرغم طولانی شدن مقدمه به این نکته مهم نیز باید اشاره کرد که تاخیر در امر شریف ظهور اگرچه ماحصل غفلت مسلمین و اهل حق است اما روی دیگر سکه ، اغواگری شیطان و مدیریت پنهان او در تقابل و جنگ با ولی خداست یعنی به هر اندازه مسلمین تحت تاثیر تعالیم و تصرفات مختلف شیطانی در خوراک و افکار و اعمال قرار گرفته باشند از ولی خدا دور شده و عملا تحقق امر شریف ظهور توسط آخرین وصی رسول الله را به تاخیر میاندازند همانطور که در زمان دیگر ائمه هدی همین اتفاق نامبارک سختی ها و محدودیتهای فراوانی برای دین اسلام و معصومین علیهم السلام رقم زد و به شهادت جانکاه هریک از اوصیاء الهی منتهی گشت 10 .
زندگی بشر بر اساس برنامه یی خداساخت و درونی لحظه به لحظه روبه کمال رفته و تجلی بخش قدرت مطلق خالق یکتاست و تمامی نقاط روشن و تاریک این مجموعه وسیع در تلاشند تا پدیدآورنده خویش را به روی دست گرفته و عیان تر از همیشه به نمایش گذارند . انسانها با فطرت الهی خویش و حجت درونی شان یعنی عقل حتی اگر از راهنمایان بیرونی محروم میبودند عذری برای گرایش به شیطان نمیداشتند چه رسد به اینکه حجت ظاهری خداوند که خلیفه او بر روی زمین است همراه و هماهنگ با عقل و فطرت ، انسان را بسوی کمال رهنمون میشود اما آنچه ارزش گذار این کمال ناگزیر است سیر ارادی انسانهاست یعنی کمال انسانهایی ارزشمند و بحال خودشان مفید است که از روی اراده و درک مسیر کمال باشد وگرنه همه خلایق به مشیت الهی رو بکمال در حرکتند . پس ارزش حرکت انسان به اراده مندی آن است که با نگرشی عرشی ، در تقابلی آشکار با خواست و هدف شیطان است یعنی آنچه که نتیجه وسوسه های شیطان و ماحصل امر به بدکاری نفس اماره و فریب و خدعه گری دنیاست ، سستی و از بین رفتن اراده انسان است . اگر خوراکی حرام است اگر فکری انحرافی و منحط است اگر عملی شرعا نهی شده و رفتاری ناپسند قلمداد گردیده است همه و همه در پی حفظ اراده الهی انسان و ایجاد کننده حفاظی در برابر نفوذ شیطان است و در مقابل تبعیت از حجت درونی که موید بیرونی نیز دارد به انسان اراده یی پولادین عطا میکند که به سرعت راه کمال را طی کرده و به مقام خلیفه الهی نائل گردد ؛ زمین و زندگی دنیا را به بهشتی آسایش بخش بدل مینماید تا راه برای سیر آسمانی و ملکوتی اش مهیا شود و در بحث پیش روی ما این اراده مندی و زمینه سازی برای تبعیت از حجت ظاهری خداوند متعال همان " ظهور انفسی " و مقدمه لازم برای " ظهور آفاقی " اسلام است .




تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 10:35 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.