سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

مگر امام حسین چه خصوصیتی دارند که فقط ایشان مصباح هدی هستند؟؟ - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی
قرآن کریم، انبیای الهی را هدایت‌گر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین
و عبادت معرفی می‌کند: وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل
الخیرات ... و کانوا لنا عابدین»، «و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما
صبروا و کانوا بأیاتنا یوقنون امام حسین(ع) مظهر این وصف برجسته انبیای
الهی است از این‌رو پیامبر اکرم(ص) او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی
کرده است: ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
حسین علیه السلام چراغ هدایت و کشتی نجات است یعنی در تاریکی فتنه
ها و سختی های روزگار و ظلمت دام های شیطانی ،حسین چراغ هدایت و راهنمای
انسان به سوی نور و روشنایی است که باید پشت سر آن حرکت کرد تا به سر منزل
مقصود رهنمون شد . جلو افتادن از چراغ هدایت و عقب ماندن از آن باعث هلاکت
است .رسول خدا صلی الله و علیه وآله می فرمایند مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی
کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا
هَلَکَ‏ بحار الأنوار ‏23،ص:124
چنانکه کشتی حضرت نوح مایه نجات بشریت شد ، هرکسی که بخواهد از غرق
شدن در دریای متلاطم دنیا و آلودگی هایش نجات پیدا کند باید سوار کشتی
نجات امام حسین شود هر کس سوار بر این کشتی نشود در امواج دریای متلاطم
حوادث و ناملایمات روزگار غرق خواهدشد من تخلف عنها هلک
تنها راه نجات سوار شدن بر کشتی اهل بیت علیهم السلام و تمسک به این
ریسمان محکم الهی در کنار تمسک به قرآن می باشد .این هدایت و چراغ از آن
تمام ائمه می باشد اما با توجه به توضیحاتی که بیان می شود این صفت بیشتر
در امام حسین مصداق پیدا نموده است و آنهم به خاطر عظمت امام حسین علیه
السلام می باشد
همان راهی که رسول خدا برای ما ترسیم کردند و فرمودند:«إِنِّی
تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ
تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا
لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ ْ (ارشاد شیخ
مفید،ج1،ص233(
این همان صراط مستقیم است راه کسانی که خداوند به آنها نعمت هدایت
داده و آنها را به سبب پیروی از قرآن و عترت از گمراهی نجات داده است .
امام حسین علیه السلام که مظهر رحمت واسعه خداوند متعال هستند با
ایثار جان و مال و هستی خویش توانستند صراط حق را از کجراهه های انحراف و
گمراهی برای همه روشن کنند تا مردم طوفان زده را بر کشتی نورانی امامت به
سوی حق سوق دهند.
غیر از مقام امامت آن حجت الهی، در شیوه زندگی ،الهام بخش راه و رسم
جهاد و شهادت، و راهنمای بشر و عزت‏بخش است و هر کس به ولای او چنگ زند،
از امواج بی‏دینی و ذلت نجات یافته به ساحل عزت و کرامت میرسد. چراغ حسین
در شب تاریک تاریخ، همواره درخشان بوده و راه را نشان داده است.
کشتی نجات است، چون از اهل بیتی است که یکی از دو ثقلی است که
پیامبر(ص) برای امت خود باقی گذاشته و فرموده است: مثل اهل بیتی مثل سفینة
نوح، من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق؛ مَثَل اهل بیت من مانند کشتی نوح
است؛ هر که سوار آن شود نجات می‏یابد و هر که از آن بازماند غرق می‏شود.
ولی در این میان امام حسین یک ویژگی خاص دارد. پیامبر راه هدایت را به
راهی تاریک تشبیه می‏کند که نیاز به چراغ و نور دارد و آن چراع و نور،
امام حسین است. معنای این سخن روشن است، برای آنکه بفهمیم چگونه حسین چراغ
هدایت و عامل روشنایی راه است، مقدمه کوتاهی می‏گویم.
انسان طبیعتاً در عملکرد خود هر چه بیشتر پیش برود، بیشتر به آن خو
می‏گیرد و آن عملکرد در او نهادینه می‏شود. وقتی انسان یک کار نیک یا زشت
را برای نخستین بار انجام می‏دهد، چون هنوز به آن عادت نکرده و برخلاف
عادت پیشین اوست، برای او سنگین و دشوار است، ولی همان کار در مرتبه دوم
آسان‌تر و در مرتبه سوم آسان‌تر از قبل می‏شود و به همین ترتیب انسان به
کار نیک یا زشت عادت می‏کند و آن کار جزئی از زندگی انسان می‏شود؛ به
گونه‏ای که ترک آن برای او دشوار می‏شود. یک مثال ساده بزنیم: ماشین وقتی
از جایی مرتفع پایین می‏آید، هنگام شروع حرکت و در نخستین لحظات به آرامی
حرکت می‏کند و متوقف کردن آن آسان است ولی هر چه بیشتر حرکت کند و جلوتر
برود، سرعت و قدرت حرکت آن بیشتر می‏شود و نگه داشتن آن دشوارتر، تا جایی
که سرعت ماشین به اندازه‏ای زیاد می‌شود که نگه داشتن آن ناممکن می‌شود و
حتی اگر راننده در صدد متوقف کردن ماشین برآید، وضع بدتر می‏شود و خطر
بیشتری او را تهدید می‏کند، شاید شما نیز این وضعیت را تجربه کرده باشید.
این مثال ساده و روشن، تصویری از چگونگی زندگی عادی ما ارائه
می‏دهد. انسان هنگام انجام هر علمی ـ خیر یا شر ـ وقتی برای نخستین بار آن
را انجام می‏دهد، آن را سخت و دشوار می‏بیند، ولی به تدریج برای او آسان
می‏شود و جزئی از زندگی و عادات او می‏گردد. بسیاری از ما وقتی برای اولین
بار سیگار می‏کشیم برایمان دشوار و ناخوشایند است و احساس تلخی می‏کنیم،
ولی کم کم این موجود زیانبار و خطرناک جزئی جدایی نا‏پذیر از زندگی و
عادت‏مان می‏شود. عادت کردن، امری طبیعی و ملموس در زندگی انسان است. یک
مثال هندسی بزنیم. وقتی فردی در یک خط مستقیم راه می‏رود، اگر اندکی حتی
به اندازه یک قدم از این مسیر منحرف شود، مسلماً از مسیر خود منحرف
می‏شود. در ابتدا تنها چند گام از راه راست دور می‏شود، ولی هر چه در مسیر
منحرف جلوتر رود بیشتر از راه راست دور می‏شود. در ابتدای انحراف از مسیر،
چند گام از راه راست دور می‏شود؟ فرض کنیم پس از یک ساعت یک کیلومتر، چهار
کیلومتر، پنج کیلومتر یا بیست کیلومتر دور می‏شود، ولی اگر در مسیر نادرست
ده ساعت یا یک روز راه برود مسافت بسیار زیادی از راه اصل منحرف می‏شود و
در این صورت بازگشت او به راه درست بسیار دشوار خواهد بود.
این طبیعت در زندگی ماست و همه ما آن را درک کرده‏ایم. اینجاست که
نقش هدایتگران، واعظان و اندرزدهندگان آشکار می‏شود. شاید بسیاری از ما
وقتی برخی کارها و گناهان را مرتکب می‏شویم یا حق کوچکی را نادیده
می‏گیریم، یا آن را انکار می‏کنیم، خود را گناهکار نمی‏بینیم. چرا؟ چون با
خود می‏گوییم گناه من چیست؟ من تنها یک گناه کوچک انجام دادم، انسانی را
از حق اندکی مثلاً به اندازه یک لیره محروم کردم، به فلان انسان با توهین
یا ناسزای کوچکی ستم کردم. ولی وقتی این کارها تکرار شود و انسان به انجام
آنها عادت کند، بسیار خطرناک می‏شود.


تاریخ : سه شنبه 89/10/14 | 9:49 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.