
چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند، نه حرفها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاکهای بیابان میدانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟تشنگی را باید از ریگهای ساحل پرسید تا بگویند آب به چه میارزد؟
تاریخ : شنبه 89/9/20 | 10:24 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()