حقانیت شیعه

اجتماعی

از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

شاعر و عارف گرانقدر " مولانا " می فرماید:

 

     از مکافات عمل غافل مشو                           گندم از گندم بروید جو ز جو
     چیست احسان را مکافات ای پسر                لطف و احسان و ثوابِ معتبر 

خداوند متعال درقران کریم می فرماید:

 وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ

(مصیبت هایی که به شما می رسد همه به دست خود شما پدید آمده و البته خدا از بسیاری از گناهان شما نیز در می گذرد». در این آیه، رنج و مصیبت های انسانها را به کارها و رفتارهای خود آنان نسبت می دهد

یکی از قوانین مهمّ جهان که قرآن کریم آن را بیان کرده، قانون بازتاب عمل  ماانسانهاست. اکثر ما چنین می پنداریم که وقتی کاری انجام می دهیم، دیگر هیچ گونه رابطه ای با کرده خود نداریم و همه چیز تمام می شود و  حال آنکه اینگونه نیست، باز تاب عمل مان، به ما بر می گردد و بر اساس قوانینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکمفرما کرده، کار بد و نیک ما در همین جهان بر ما تأثیر می گذارد.

به فرموده  (ناصر خسرو):

چـو بد کـردی مشو ایمن ز آفات             که لازم شد طبیعت را مکـافات

به فرموده(امیر خسرو دهلوی):

 آن کـه کــردار بــد روا بـیـنـد            خـود زکـردار خـود جـزا بینـد 

به فرموده (فردوسی):

مشو شادمان گر بدی کرده ای              کـه آزرده گـردی گـر آزرده ای 

چه حرفهایی که اگر در دهان می ماند و گفته نمی شد، زندگی ها از هم پاشیده نمی شد.

به فرموده بابا طاهر همدانی:

چه نگاه ها یی که اگر پوشیده می شد به گناه کشیده نمی شد.

 زدست دیده و دل هر دو فریاد.                      که هر چه دیده بیند دل کند یاد

  بسازم خنجری نیشش ز فولاد.                        زنم بر دیده تا دل گردد آزاد     

چه اعمالی که انســــــــــان( خلیفه خدا) اگر خودش را کنترل می کرد و انجام نمی داد ، به  بدبختی  کشیده نمی شد.

بـد خـواه کسان هیچ به مقصـد نرسـد                 یک بد نکند تا به خودش صد نرسد

داستان زیر گویای مطلبی است که شاید عبرتی باشد برای عواقب عمل بدمان

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

می‌گویند : درویشی بود که در کوچه و محله راه می ‌رفت و می‌ خواند : " هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی " اتفاقاً زنی مکاره این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌ گوید وقتی شعرش را شنید گفت : " من پدر این درویش را در می ‌آورم " . 

زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه ‌اش و به همسایه‌ ها گفت : " من به این درویش ثابت می ‌کنم که هر چه کنی به خود نمی ‌کنی " . 

از قضا زن یک پسر داشت که هفت سال بود گم شده بود یک دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی کرد و گفت : " من از راه دور آمده ‌ام و گرسنه ‌ام " درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت : " زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان ! " 

پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت : " درویش ! این چی بود که سوختم ؟" 

درویش فوری رفت و زن را خبر کرد . زن دوان ‌دوان آمد و دید پسر خودش است ! همانطور که توی سرش می ‌زد و شیون می‌ کرد ، گفت : " حقا که تو راست گفتی ؛ هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی " .

به فرموده 

ادیب نیشابوری:

 

 

 به گیتی دون هر کـه تخمی بکاشت         از آن بار دادش فلک شام و چاشت

مولوی چه زیبا به تصویر کشیده است:

 

 این جـهـان کـوه است و فـعل مـا ندا      سوی ما آید ندا ها را صدا

 وقتی می‌رویم به کوه، اگر فریاد بزنیم انعکاس صدایمان را می‌شنویم. شاید وهله اول برایمان جالب باشد و به نوعی دوست داشته باشیم که آن را تکرار کنیم؛ اما اگر مدت زیادی در کوه بمانیم، این انعکاس برایمان عادی می‌شود؛ آن‌گونه که حتی ممکن است متوجه این انعکاس هم نشویم. 

 

اعمال من و تو هم در این دنیای فانی همین گونه است. اگر در زندگی مادی غرق نشده باشیم، این انعکاس و بازتاب را می‌توانیم به خوبی ببینیم،

 

 

 

خیر و شر اعمال انسان به خود او باز می‌گردد و اگر دیگران تحت تأثیر عمل او قرار گیرند، امری عارضی است؛ همانند گلستانی که رهگذران از بوی خوشش استفاده می‌کنند یا مزبله‌ای که بوی تعفنش دیگران را می‌آزارد:«إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»؛ «اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده‏اید و اگر بدى کنید به خود [بد نموده‏اید}




تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 96/7/23 | 12:11 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.