حقانیت شیعه

اجتماعی

دین گریزی جوانان، چرا !؟ - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

دین گریزی جوانان، چرا !؟ (خطاب به دعوتگران و واعظان دینی)

دین گریزی جوانان، چرا !؟

در دنیای مدرن امروز تبلیغات وسیعی در جریان است و صاحبان افکار و ایده ها هر یک در جهت پیشبرد فکر خویش تلاش مضاعف می نمایند و به عضو گیری و تجمع افراد به دور خویش می پردازند و در این راستا هزینه های گزافی صرف می شود. در این میان نوک پیکان تمام جریانات به سوی جوانان نشانه می رود و جوانان، خود را درآشفته بازاری می بینند که کالاهای ملوّن با روکش های فریبنده آنها را به سوی خود فرا می خواند و هر دم به دری می زنند و بابی می گشایند و در جستجوی مراد و مطلوب خویشند و چه بسا در اثر تبلیغات فریبنده هر نامرادی را مراد می بینند و هر مذمومی را محبوب می پندارند. و این مسیر را مدت مدیدی می پیمایند و نهایتاً در پرتگاه سرگردانی و پوچی احساس تنهایی، بی هدفی، خستگی، نا امیدی و … می نمایند و سر برگریبان ندامت می گذارند و منتظر شروع حلقه ی ناخواسته ی دیگری بر حیات پر مشتری خویش می باشند. تا این دم در کجا بیاسایند و صید چه صیادی گردند و این بار چه بشنوند و چه ببینند؟ راستی جوان که اینگونه مورد طمع همگی است وقتی که حیات خود را میدان رقابت دیگران پنداشت و سرمایه ی عمرش را کالای ذی قیمت دست دیگران دانست چه کار کند و به کجا پناه ببرد تا با وی آن نشود که نباید بشود. و آیا پناهگاه دین را امن می پندارد و داعیان دین را قابل اعتماد؟ و اصولاً کدام دین و کدام تعریف از دین می تواند جوانان را از سر گردانی و گم گشتگی نجات دهد؟ در این مقاله بر آنیم تا دلایل دین گریزی را به صورت مجمل بیان داریم و به ریشه یابی این موضوع در حد بضاعت خویش بپردازیم.

جوان کیست و از کدام دین می گریزد ؟

جوان به کسی گفته می شود که بالندگی و نشاط را برجمود و یکنواختگی، علت یابی را بر تقلید کورکورانه ترجیح داده و خواستار توافق بین قول و عمل، علم و دین و سنت و مدرنیته مـی باشد. از ابتدای شروع دعوت دینی در آغاز نزول وحی تا به امروز سکان و ستون دین بر دوش جوانان حمل گردیده است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم دعوت را بین جوانان آغاز نمود و افرادی که جزء پیشگامان دین در عصر خفقان و اختناق مکه می باشند عموماً جوان هستند و آن مسئولیت بسیار سنگین را با جان و دل می پذیرند و در راه آن تمام هزینه ها ی مالی، اجتماعی و وجودی را می پردازند و بدان می بالند و هرگز از راهی که در پیش گرفته بودند پشیمان نمی شدند. همان جوانانی که در عصر خلافت راشده همزمان دو امپراطوری عظیم را در دوجبهه شرق و غرب به زانو درآوردند آیا جوانان امروز هم آن رغبت و علاقه مندی را نسبت به دین دارند و یا از آن گریزانند و اگر جواب منفی است، علت چیست؟ آن چه غیر قابل انکار است این است که درصد کمی از جوانان، گرایش به دین دارند و این در حالی است که دین اسلام در آغاز، بسیاری از یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان ، بت پرستان و… را جذب خود ساخته بود. چرا دینی که زمانی به کام جوانان از عسل شیرین تر بود امروز آن گونه نیست؟ آیا دین تغییر کرده است یا جوانان؟

به نظر می رسد جوانان امروز هم بسیار علاقه مند به پویایی، بالندگی و نشاط هستند، اما آیا دینی پویا، بالنده و با نشاط به آنها معرفی می شود؟ آن زمان که دین با جهل و خرافات مبارزه می کرد، جوان را جذب می نمود اما وقتی که دین را با خرافات و جهل بیامیزیم نتیجه عکس آن می شود.

چند سال پیش در یکی از شب های قدر برای مستمعین صحبت می کردم و در قسمتی از سخنانم به نحو? شکل گیری ابر در آسمان و بارش باران اشاره کردم و پس از اتمام جلسه، یکی از جوانان که مقداری دروس حوزوی را در خدمت استادش خوانده بود، پیش من آمد و نسبت به صحبت هایم اعتراض نمود و من دلایل علمی و قرآنی را برایش یاد آوری کردم، در آخر گفت: (استادم بر کسی که این سخنان را بگوید و یا بشنود و قبول کند لعنت فرستاده است.) آری جوانان با دینی که مانع پیشرفت آنها شود، با دینی که در تقابل علم قرار بگیرد و با دینی که مخاطبش را به تقلید کورکورانه دعوت نماید و با دینی که پرسشگری را سرکوب کند، مخالفند. جوانان وقتی که فاصله عمیق قول و فعل برخی ازسخنگویان دین را نظاره مـی کنند، و زمانی که دنیا خواهی دینداران را می بینند، آن وقت که خلاء اجتماعی داعیان دین را در جامعه می نگرند و آن زمان که مشاهده می نمایند تئوری های تعطیل شده در صحنه ی عملی جامعه را، بازهم داستان های تکراری حیات خویش را به یاد می آورند که این بار هم به هدف نرسیدند و اینجاست که شخصیت شخص با تنشی روبه رو‍‍‍ می گردد که اگر دلسوزان واقعی دین به یاریش نشتابند در شخصیتش تشنج و آنگاه بحران به وجود می آید که اصلاح آن اگر نا ممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود. پس اگر سرکشی شخصیت را در برخی از جوانان مشاهده می کنیم به محکوم کردن آنها نپردازیم زیرا بسیاری از مشکلات به خود ما برمی گردد.

عیب کسان منگر و احسان خویش

دیده فرو بر به گریبان خویش

آینه آن روز که گیری به دست

خود شکن آن روز، مشو خود پرست

بنابراین، تبلیغ دین با ادبیات زمان حاضر، اقناع جوانان با دلایل متقن و به روز کردن یافته های خویش و جمع قول و عمل و تئوری و اجرا از عوامل جذب جوانان و یا بهتر بگویم بازگشت جوانان به دین خواهد بود. اما کجایند واعظان و داعیانی اینچنین؟ کجایند بنّاهایی که بنای دین را از نو بنّایی کنند؟ کجایند ناصران دین که نصرت دینرا در ادعا و عمل خویش به جوانان نشان دهند؟ و کجایند احمدهایی که خیر خواهی را نه تنها برای دوستان، بلکه برای دشمنان هم خواستار باشند.

واعظان که این جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیـگر می کنند

مشکلی دارم زدانشمند مجلس باز پـــــرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟

از سوی دیگر تبلیغات گسترده چند رسانه ای ضد دینی در سراسر دنیا با حجم فراوانش از اسباب دین گریزی در بین جوانان به شمار می رود که هر سال با تخصیص بودجه های کلان به آن می افزایند و این در حالی است که جاهلیت با نظم و تنظیم به دنبال تحقق اهداف خویش است و ما مسلمانان هنوز مانده ایم که نماز را با کلاه بخوانیم یا بدون کلاه؟ طرف مقابل دین اسلام، در صحنه اقتصاد، صنعت، کشاورزی، پزشکی و … به پیشرفت های قابل توجهی دست یافته است و حرف اول را می زند، اما هنوز در بین برخی از سخنگویان دین، هستند افرادی که چرخش زمین را انکار و سفر به کره ماه را کفر می پندارند، جوانان وقتی که وابستگی شدید کشورهای اسلامی را در زمینه های مختلف به کشورهای غیر اسلامی می بینند، دچار یأس و نا امیدی می گردند، زمانی که می بینند در آمدهای کلان حاصل از فروش نفت و ثروت خدادادی را صرف عیاشی و خوشگذرانی می کنند و آمار بی سوادی، محرومیت و عقب ماندگی کشورهای اسلامی را با سایر دول دنیا مقایسه می نمایند، افسوس و حسرت می خورند و می خواهند از جامعه ای که وابستگی های مختلف به کشورهای دیگر دارد و خود نمی تواند اقتصاد و صنعتی مستقل و خود کفا داشته باشد بگریزد. وقتی وضعیت علم و دانش و پایمال شدن حقوق انسانی انسان ها را نظاره می کنند، دوست دارند جزو آن جامعه نباشند واین را در فرار سالیانه جوانان جوامع اسلامی به دامن کشورهای غربی مشاهده می کنیم. جوان هر کجا بستر مناسب برای رشد و ترقی خویش را بیابد به سوی آن می شتابد، پس بیاییم به صورتی سیستماتیک و مدرن برنامه ریزی کنیم، بستر سازی نماییم و به جذب و جلب جوانان به دینی که متعلق به خود آنان نیز هست بپردازیم و همگی در قبال سر نوشت خویش و افراد جامعه احساس مسئولیت نماییم و ویژگیهای اسلامی را نه در ادعا، بلکه در عمل به جوانان بیاموزیم و بدیل مناسب تری از آنچه که غرب معرفی می کند به جوانان نشان دهیم و در این راه از شتابزدگی بپرهیزیم و سعی کنیم، هادی، هادء و هادف (هدفمند) باشیم و این را هم بدانیم، ذات دین چون مسئولیت ساز است و انسان بیشتر مسئولیت گریز، اگر جاذبه خاصی در دین نباشد همیشه عده قلیلی آن مسئولیت ها را قبول می نمایند حتی اگر داعی پیامبر هم باشد و دین را با کامل ترین شیوه عرضه بدارد باز هم گروه کمی به دعوتش لبیک می گویند. خداوند در مورد نوح و قومش می فرماید:

(وما آمَنَ مَعَهُ إلّا قَلیلٌ) و در خصوص شکر گزاران می گوید (وَ قَلیلٌ مِن عِبادِیَ الشّکورُ) و عبارت های دیگر قرآن که نشان می دهد پذیرش مسئولیت دین کار هر کس نیست. پس داعیان دین علی رغم اینکه باید به نارسائی های روشن دعوت خویش اعتراف نمانید و در صدد رفع اشکالات علمی و عملی خویش باشند، اما از سوی دیگر باید یأس و نا امیدی را از خود بزدایند و بخشی از دین گریزی جوانان را طبیعی بدانند. از سوی دیگر جوانان را صاحب اندیشه و فکر بدانند همان طور که ما اذعان می داریم همه چیز غرب بد نیست آنان نیز بپذیرند که همه چیز آن خوب نیست. دستاوردهای علم و صنعت و تکنولوژی غرب قابل تقدیر، امّا برخی از مسائل اخلاقی آنان قابل نقد است. دفاع از حقوق تضیع شده قوم و ملت بر هر انسان آزاده ای واجب است، اما این بدان معنا نیست که اگر دین را حذف کنیم به حقوق خویش نائل خواهیم شد. ما می توانیم دینداری، مدافع حقوق خویش باشیم پس:

دین به دست آر تا به ملک رسی

ورنه بی دینی بدان که هیـچ کسی

خلاصه و جمع بندی مطلب:

الف: دین را صحیح و شیرین، آنگونه که هست با زبان و ادبیات عصر حاضر و به تناسب فهم مخاطبان معرفی کنیم.

ب: داعیان دین، خود اولین عاملان به اعمال دینی باشند و الگوی عملی جامعه گردند.

ج: سخنگویان دین، نقد پذیر باشند و روحیه ی پرسشگری را در جوانان سرکوب نکنند.

د: جایگزین مناسب تری از آنچه که غرب معرفی می کند به آنان نشان دهیم.

در پایان توفیقات روز افزون همگی، مخصوصاً گردآورندگان محترم و دلسوز هلال را از درگاه ایزد منّان خواستارم.

نوشته: جهانگیر امینی

منبع : نشریه هلال مدرسه علوم اسلامی پاوه

حافظ (غزلیات)  از حافظ
(واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند)
"
 

 

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند   چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس   توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند
گوییا باور نمی‌دارند روز داوری   کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند
یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان   کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند
ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان   می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند
حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد   زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی   کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند
صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت   قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند

 




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/5/26 | 1:46 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.