ابوبکر عمر عثمان . اسناد غدیر و اهل سنت
معاویه و جفای اعراب در حق امام علی(علیه السلام)
کپی جزوه و کتاب با اطلاع مجاز است
خلفای بنی امیه
بنی امیه به دو شعبه تقسیم میشوند، یکی شعبه آل سفیان 41 تا 64 و دیگری شعبه آل مروان 64 تا 132 و تعداد آنها 14 نفر بود این دوره را می توان دوره بسط و قلمرو اسلام دانست. مردم به چهار طبقه تقسیم میشدند: طبقه حاکم و خاندان خلافت- نو مسلمانان عرب و غیر عرب- اهل ذمه و صاحب کتاب-بندگان و بردگان ..
معاویه بن ابی سفیان: پدرش، ابوسفیان که جنگهای (احد ،بدر ،احزاب) را علیه رسول خدا به راه انداخت و مادرش معروف به هند جگر خوار(بدکاره) بود. پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمد. هند همسر رسمی ابوسفیان بود و به همین دلیل معاویه را به ابوسفیان نسبت دادند. معاویه تا پیش از فتح مکه از دشمنان سرسخت پیامبر به شمار میآمد. پس از فتح مکه همراه با پدر و برادرش، یزید ، به ظاهر مسلمان شد و در شمار طلقا (آزاد شدگان پیامبر) قرار گرفت.
معاویه در زمان خلفا : پس از وفات پیامبر اسلام ، معاویه به پیروی پدرش از بیعت با ابوبکر سرباز زد. بهانه ،خلافت باید از آن بنی امیه باشد. سرانجام با اصرار هشام بن عمرو، ابوسفیان و پسرش راضی به بیعت با ابوبکر شدند
ابوبکر، یزید و معاویه را به شام گسیل کرد. یزید، در آن جا موفقیت به دست آورد و دمشق فتح شد. عمر ، یزید را در حکمرانی دمشق و فلسطین ابقا کرد. یزید مرد و برادرش معاویه جای او را گرفت
عثمان نیز معاویه را همانجا ابقا کرد. بدین ترتیب معاویه در زمان خلافت سه خلیفه ، به تدریج در شام، قدرت و محبوبیت کسب کرد.در جریان محاصره عثمان نه تنها کمکی نکرد بلکه تحریک بر کشتن او کرد. معاویه 3 مشاور داشت ، عمروعاص ، زیاد بن ابیه و مغیره که بسیار سیاس و فریبکار بودند
معاویه در زمان خلافت علی : علی بن ابی طالب به خلافت رسید. امام پیشنهاد اطرافیانش را برای ابقای معاویه نپذیرفت و حکومت او را در شام به رسمیت نشناخت. معاویه به بهانه کشته شدن عثمان و انتقام خون او، وارد جنگ با علی (ع) شد
مردم شام با او بیعت کردند. در کلیه شهرها و منابر دستور داده بود در پایان منبر خاندان محمد و علی را لعن و نفرین کنند جنگ صفین درگرفت. شکست نخست به معاویه افتاد. اما به نیرنگ عمرو عاص قرآن بر نیزه کردند و حکمیت مطرح گشت، خلع امام و......
معاویه و اهل سنت معاویه در میان اهل سنت، جایگاه خود را به عنوان صحابی پیغمبر و کاتب وحی و مراسلات حفظ کرد. عنوان خال المؤمنین به معنی دایی مومنان که به سبب ازدواج خواهرش با پیامبر به وی داده شد، مخالفت ، عمر و علی (ع) باعث شده است علمای اهل تسنن در قائل شدن مرتبه عدل و رضوان برای او شک کنند. معاویه در بیعت رضوان حضور نداشته و عباسیان نیز با این که سنّی بودند، همواره در خطبهها معاویه را لعن میکردند .
معاویه در نظر صحابه : ابوذر و حجر و ... دائم معترض او میشدند و کارهای خلاف او را افشا میکردند . عمر او را قاهر هاویه و کسرای عرب نامید و چندین بار او را شماتت کرد و حتی یک بار به مدینه فراخواند
با این حال معاویه همراه از منزلت خود نزد عمر سخن میگفت و حتی در خطبهای گفت: «اگر منزلت من نزد عمر نبود مردم بر من میریختند و سنگ میزدند»در زمان عثمان، علی(ع) از قدرت یافتن معاویه بسیار ناراضی بود و عثمان را چندبار به عزل معاویه تشویق کرد. با این حال عثمان موافقت نکرد. امام معاویه را دشمن عثمان نامید ، حتی در قنوت نماز او را لعن کرد. ابن عباس او را شایسته برای امارت میدانست.
معاویه در فرهنگ مردمی عرب: معاویه در فرهنگ مردمی عرب به حلم و ذکاوت و سیاست مشهور است. سیاست او بیشتر مبتنی بر زرنگی و مکر است. سخنور بود و دستی گشاده برای رشوه داشت. به راحتی میتوانست قلوب را جلب کند. غلاة معاویه ، معتقد به خدایی وی بودند و در متون عربی به هزار و یک شب مشهور است
معاویه شراب میخورد و به اسم اسلام حکومت میکرد. موسیقی و آلات آن متداول و در مجالس استفاده میشد، کلیسای ارامنه بعضی به مسجد و آثار تاریخی تحت تاثیر ایرانیان و رومیان قرار گرفت و تقریبا بازسازی گردید
وی «زیاد بن ابیه» را که فرزند زنا بود «زیاد بن ابیسفیان» نامید. برای کشتن شیعیان عسل زهرآلود به کار میبرد و میگفت: خدا لشگر فراوانی از عسل دارد. او از زبان خدا و رسول ملعون است و شجرهی ملعونه که در قرآن آمده به دودمان معاویه تفسیر شده است .
مرگ معاویه: در هنگام مرگ به پسرش یزید که خلافت او را اعلام کرده بود، وصیت کرد که در دفع عبدالله بن زبیر خشونت به خرج دهد امّا با حسین بن علی به جنگ برنخیزد. سرانجام، به بیماری، در دمشق درگذشت. معاویه با ایجاد نفاق در جامعه انحرافات عقیدتی را پی ریزی کرد
و با سب و دشنام بر علی و وارد ساختن احادیث دروغین و ساختگی توسط راویان مزدور و درباری و نشان دادن چهره زشت از خاندان بنی هاشم در جامعه مردم را از خاندان رسالت و تعالیم عالیه اسلام دور ساخت و احکامی غیر واقعی و دروغین را جایگزین آن نمود، به گونه ای که دیگر حلال از حرام و ثواب از گناه قابل تمیز نبود
و در مقابل حکام زور تمامی امکانات خود را در راه زدودن و تضییع احکام مترقی اسلام و نابودی پیروان اهل بیت و ایجاد مکاتب انحرافی و ترویج فساد و گناه به کار میگیرند .
معاویه مردی دنیا پرست، مزور، مکار و ستمگر بود ، در شامات با متوسل به زور و به دور از مشورت با صحابه و تابعین و با همکاری عمروبن عاص، حیله گر تاریخ، دمشق را پایتخت قرار داد و به تقلید از سلاطین ایران و روم برای خود دستگاه سلطنتی و دربار ترتیب داد و منبر خلافت را تبدیل به تخت شاهی کرد و زندگی شهر نشینی همراه با تجمل پرستی را باب نمود
معاویه اهالی عراق را با توجه به شورشهای دائمی که داشتند با ظلم و جنایت سرکوب میکرد ، و حاکمین و مشاورینش را آنچنان تطمیع کرده بود که برایش می مردند .
معاویه کلیه شورشهای ممالک فتح شده ( کابل غزنین بلخ و قند هار) را در داخل سرکوب میکرد و در سال 54 سمرقند و ترمذ را نیز به تصرف درآورد و بساط حکومت مسیحیان را در آفریقای شمالی برچید. در مقابل روم شرقی که پایتختش قسطنطنیه بود معاویه شکست سختی با تلفات زیاد خورد
معاویه محرک درکشته شدن عثمان،تحریک عایشه درجنگ جمل و جنگ صفین را مستقیما رهبری کرد، در دوران امام حسن، با مکر و حیله و تطمیع افراد و شبیخون های متفرق به سپاه امام و بستن آب به روی سپاه اسلام و غارت و زخمی کردن امام و سپس تحریک مروان و همسر امام برای مسمومیت و شهادت امام شد
وی آخر عمرش توانست برای فرزندخود بیعت بگیرد و بعد از 19 سال خلافت،در سال 60 درگذشت. در ارتباط با ایرانیان، معاویه طی نامه ای به زیادبن ابیه که به پیروی از عمر،بر ایرانیان سخت بگیرد، از دادن زن به آنها خودداری ولی از آنان زن بگیرید، عرب از آنان ارث ببرند ولی آنها نه، در جنگها آنها را سپر قرار دهید صف اول جماعت نایستند و والی بلاد انتخاب نشوند و قاضی برگزیده نشوند
تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه
از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى که لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود. سرکرده این طایفه ابوسفیان بود; او کسى بود که تا پیش از فتح مکه, یکى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مى آمد
او کسى بود که جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى کرد و تا فتح مکه لحظه اى عقب ننشست و فرزندش معاویه ـ که در فساد, طغیان و بى دینى, کمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بناى مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت. پس از شهادت امیرمومنان(ع) بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت.
و مى توان گفت کسى که بیشترین لطمه را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد کرد, معاویه بود; چرا که او طى پنجاه سالى که برمسلمانان مسلط شده بود, نه تنها بسیارى از حرمت ها را شکست بلکه در تحریف سیره و سنت پیامبراکرم(ص) تلاش زیادى کرد
امیرمومنان که بهتر از هرکس دیگرى سابقه دیرینه این طایفه و على الخصوص معاویه را مى دانست, طى نامه اى به مردم عراق به این مسئله اشاره کرده و چنین خاطر نشان مى سازد: (بدانید که شما مردم عراق با کسانى رو به رو شده اید که طلقإ (آزاد شدگان) و فرزندان طلقإ هستند, و با گروهى مى جنگید که به زور و به اکراه اسلام آورده اند
آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعت ها مى باشند)( شرح نهج البلاغه, ابن ابى الحدید, ج 2, ص 32.) و در خطبه دیگرى به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود: (پیش به سوى دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید; به سوى باقى ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار)( صفین, ص 105)
روش هاى معاویه در تحریف سیره نبوى
برخوردهاى زشت و زننده معاویه بن ابى سفیان با راویان حدیث نبوى, نشان دهنده عمق کینه توزى و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش مى باشد. او گاهى با شنیدن حدیثى از پیامبر, با نشان دادن حرکات زشتى از خود, راوى و روایت را به باد مسخره و استهزإ مى گرفت که نمونه هاى زیر بهترین گواه ما است:
تمسخر سعد
علامه امینى از طبرى از ابن إبى نجیح نقل کرده: وقتى که معاویه جهت اداى مراسم حج به مکه آمده بود, پس از طواف به سوى دارالندوه رفت در حالى که سعد بن ابى وقاص او را همراهى مى کرد.معاویه او را بر تخت در کنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به على(ع) کرد. سعد گفت: مرا در کنار خود نشانیده و على(ع) را دشنام مى دهى؟! به خدا سوگند اگر یکى از صفات على(ع) در من بود, برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد... (الغدیر, ج 1, ص 257)
علامه امینى در ادامه این ماجرا, از ابن عایشه و دیگران نقل کرده: وقتى سعد چنین گفت, بلافاصله از جاى خود برخاسته تا برود, معاویه بادى از خود خارج کرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت کنى, تاکنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نکرده بودى. اگر چنین است که تو مى گویى, پس چرا با او بیعت نکردى در حالى که اگر من چنین چیزى از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش مى بودم...( همان, ص 258)
تمسخر ابوقتاده
و آن روزى که معاویه وارد مدینه شد, ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاویه گفت: اى ابوقتاده! به جز شما گروه انصار, همه مردم با من دیدار کردند. چه چیز مانع شد که به دیدنم نیایید؟ ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود. معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟ ابوقتاده گفت: آن ها را در آن روزى که در پى تو و پدرت در جنگ بدر بودیم, پى کردیم
سپس گفت: پیامبر به ما فرمود که ما پس از او سختى ها و مشکلاتى خواهیم دید. معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستورى داده است؟ ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکیبایى دستور داده است. معاویه گفت: پس صبر کنید تا وى را ملاقات کنید.( تاریخ الخلفإ, ص 134)
اهانت و اخراج
روزى ابوبکره در مجلس معاویه حاضر شد. معاویه گفت: اى ابابکره! براى ما حدیث بگو. إبوبکره گفت: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: سى سال, خلافت است و سپس, پادشاهى خواهد شد. عبدالرحمن بن ابى بکره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم, پس معاویه با شنیدن این حدیث, دستور داد تا با پس گردنى ما را از آن جا بیرون کردند.( الغدیر, ج 10, ص 283)
تهدید ناقلان حدیث
از جمله کارهایى که معاویه در رابطه با منع و جلوگیرى از احادیث رسول الله انجام داد, این بود که برخى از یاران رسول خدا(ص) را در صورت نقل روایت, به کشتن تهدید کرده بود. نصربن مزاحم مى نویسد: معاویه کسى را به سراغ عبدالله بن عمر فرستاده, به او گفت: اگر بشنوم که حدیثى را نقل کرده باشى, گردن تو را خواهم زد.( وقعه صفین, ص 220)
برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص)
حقد و کینه دیرینه معاویه او را وامى داشت که به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى کند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت که سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه:
1. توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات