حقانیت شیعه

اجتماعی

خلفای بنی امیه و مروانیان برگرفته شده از m5736z.blog.ir زارع پو - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

معاویه از کسانى بود که بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت. و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذکر حدیث نبوى خوددارى کند. آورده اند که: عباده بن الصامت در شام دید که که شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند

به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم! هرکه مرا مى شناسد که مى شناسد و هرکه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید که در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم که مى فرمود: (طلا باید با طلا به وزن یکدیگر بدون هیچ زیادى داد و ستد شود, پس هرچه زیاد باشد ربا مى باشد...)

مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراکنده شده و رفتند. به معاویه خبر دادند که عباده چنین گفته است. معاویه پى او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهى و مصاحبت کردى, ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم

عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم. معاویه گفت: این چه حدیثى بود که از او نقل کردى؟! عباده همان حدیث را که از پیامبر(ص) در باره ربا شنیده بود, نقل کرد. معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشى کن و دیگر جایى آن را نقل ننما. عباده گفت: آرى من این حدیث را نقل مى کنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد.( الغدیر, ج 1, ص 185 و اسدالغابه, ج 3, ص 107)

2. اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص)

وقاحت و بى شرمى معاویه به حدى بود که اگر به چیزى که بر خلاف سنت رسول الله بود و او عمل مى کرد, نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رإى خود در برابر سنت رسول الله(ص) مى گفت: به نظرم این کار اشکالى ندارد

نسائى در سنن خود از قتیبه از مالک از زید بن إسلم از عطإ بن یسار نقل مى کند که معاویه ظرفى از طلا یا دینارى را به بیشتر از وزن خود فروخت, ابودردإ گفت: از پیامبرخدا(ص) شنیدم که از همانند چنین چیزى نهى مى کرد مگر به مثل خود (بدون هیچ کم و زیادى.)( سنن نسائى, ج 7, ص 279) روشن نیست که نسائى فقط به همین قسمت اکتفا کرده یا بعدها بخشى از این گفت و گو از کتابش حذف گردیده است

زیرا علامه امینى از مالک و از نسائى همین مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبى که در نسخه خطى سنن نسائى موجود نمى باشد. وى آورده است که وقتى ابودردإ این حدیث را از پیامبر نقل کرد, معاویه گفت: به نظر من این معامله اشکالى ندارد. ابودردإ گفت: چه کسى سخن من را درباره معاویه مى پذیرد؟ (عجیب این است) که من از رسول خدا(ص) به او خبر مى دهم و او از رإى و نظر خود برایم مى گوید! سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینى که تو در آن حکمرانى , زندگى نمى کنم...( الغدیر, ج 10, ص 184)

3. تحریف مقصود پیامبر(ص)

بسیارى از یاران پیامبر(ص) از لبان مبارکش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند که مى فرمود: (إما انک ستقتلک الفئه الباغیه) در جنگ صفین که عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید, برخى از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص, وحشت زده به نزد معاویه رفته, معاویه پرسید: براى چه آمدى؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد. معاویه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که مى فرمود: (تقتله الفئه الباغیه)

معاویه گفت: آیا ما او را کشتیم؟! بلکه این على و یارانش بودند که او را کشتند. زیرا, عمار را به این جا آورده و در برابر نیزه ها و شمشیرهایمان قرارش دادند.( سبعه من السلف, ص 284)

عجیب این است که این مکار و حیله گر در چند نوبت از شکست حتمى در جنگ, نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود که مى رفت برخى از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحریف فرمایش رسول الله(ص) همفکران خود را فریب داد. شبلنجى در نورالابصار اضافه مى کند: وقتى که این سخن به گوش على(ع) رسید, فرمود:

اگر من قاتل عمار باشم با این بیان, پس باید پیامبر(ص) حمزه را کشته باشد هنگامى که او را به سوى کفار فرستاده و در این راه کشته شد.( نورالابصار, ص 89)

 آیه الله فیروزآبادى(ره) پس از نقل این جریان, اظهار مى دارد: اگر چنین باشد که على(ع) قاتل عمار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است; پس باید خداوند عده اى از پیامبران را کشته باشد چرا که آن ها را براى ارشاد و هدایت کفار به سوى آنان فرستاده و در این راه کشته شدند.( سبعه من السلف, ص 289)

4 . صرف بیت المال براى تطمیع

از جمله خیانت هاى معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر(ص) این بود که اموال زیادى را از بیت المال برداشته و در جیب افرادى منحرف و کینه توز سرازیر مى کرد تا با شإن نزول آیات که از زبان پیامبر(ص) شنیده شده, بازى کرده و آن ها را تغییر دهند

محدث قمى از ابوجعفر اسکافى نقل مى کند که روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت کند که آیه (و من الناس من یعجبک قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم ـ لعنه الله علیه ـ نازل شده است. پس او حاضر نشد که چنین روایتى را به دروغ از زبان رسول خدا(ص) نقل کند

معاویه براى این که او را به چنین کارى حاضر کند, مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد کرد. اما بازهم قبول نکرد. معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد کرد. اما بازهم نپذیرفت تا این که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.( سفینه البحار, ج 1, ص 654)

5. انکار سنت پیامبر(ص)

هرچیزى را که معاویه نمى پسندید و یا برخلاف ایده اش بود, بى درنگ آن را رد مى کرد, و اگر آن چیز از پیامبر(ص) رسیده و یا سنت و روش او هم بود, فورا انکار مى کرد که چنین چیزى از پیامبر نرسیده است. در گفت و گویى که میان عباده بن الصامت و معاویه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو... آمده است

وى با نقل حدیثى از پیامبر(ص) این خرید و فروش را مگر به مساوى نهى کرد. معاویه در مقام انکار این حدیث به خشم آمده, اظهار داشت: چرا برخى از مردان, احادیثى را از پیامبر(ص) نقل مى کنند در حالى که ما نیز از صحابه پیامبر بودیم ولى آن ها را از او نشنیده ایم؟! عباده که این سخن را از معاویه شنید, از جاى برخاسته باردیگر حدیث را نقل کرد و گفت: ما آنچه را که از پیامبر شنیده ایم, نقل خواهیم کرد گرچه برخلاف میل و رغبت معاویه باشد. (سنن نسائى, ج 7, ص 275)

6. میراندن سنت و احیاى بدعت

علامه امینى در کتاب الغدیر بر 27 مورد از آن ها اشاره کرده است; از جمله:

1.معاویه اولین کسى بود که فساد و فحشا را در بین مسلمانان رواج داد

2. اولین کسى بود که ربا را حلال کرد و خورد

3. اولین کسى بود که نماز را در سفر تمام خواند

4. اولین کسى بود که بدعت اذان را در نماز عیدین (فطر و قربان) پایه گذارى کرد

5. اولین کسى بود که جمع بین دو خواهر را جایز شمرد

6. اولین کسى بود که سنت پیامبر(ص) را در دیات, تغییر داد و آنچه که از سنت نبود, اضافه کرد

7. اولین کسى بود که تکبیر گفتن را قبل و پس از رکوع, ترک کرد

8. اولین کسى بود که در نماز عید خطبه را بر نماز مقدم داشت

9. اولین کسى بود که حکم فرزندان نامشروع را نقض کرد

10. اولین کسى بود که انگشتر را در دست چپ کرد

 

11. اولین کسى بود که سب و دشنام به على(ع) را آغاز کرد و آن را به عنوان سنت برقرار کرد

12. اولین کسى بود که بیت المال را صرف تحریف کتاب خدا کرد

13. اولین کسى بود که شرط بیعت کردن با او را سب على بن ابى طالب(ع) قرار داد

14. اولین کسى بود که سرمقدس صحابى پیامبر(ص) عمروبن حمق را نزد او بردند

15. اولین کسى بود که یاران عادل رسول الله(ص) را به قتل رسانید

16. اولین کسى بود که زنان پیروان اهل بیت پیامبر را به قتل رسانید

17. اولین کسى بود که خلافت اسلامى را به پادشاهى تبدیل کرد

18. اولین کسى بود که لباس ابریشم به تن کرد و در ظرف طلا و نقره آب نوشید

19. اولین کسى بود که آواز و غناى حرام شنید و اموال را بر آن صرف کرد

20. اولین کسى بود که بر شهر پیامبر حمله ور شد و مردم آن دیار را ترساند.الغدیر, ج11ص


برگرفته شده از m5736z.blog.ir زارع پور



تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 96/3/10 | 3:47 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.