جرج زیدان در مورد امام حسین کتاب فاجعه کربلا را تألیف نموده است . زیدان دراین کتاب با مراجعه به کتب معتبر و موثق ، مختصری از تاریخ صدر اسلام و حوادث عاشورا را تا ورود اسیران کربلا به شام آورده است که دراین جا به حضور اسیران در برابر یزید اشاره می گردد:
«... منظره سر بریده حسین (ع) همه را متأثر و محزون ساخت ... وقتی چشمان یزید بر سر بریده افتاد سر تا پا بلرزید و دانست چه عمل بزرگ و فجیعی را مرتکب شده است ... »
عجیب است که یزید به حضرت زینب (س) گفت : پدر و برادرت (علی و حسین ) ازدین خارج شدند.
زینب گفت : تو و پدر و جدت به دین خدا و دین پدر و برادر و جدم داخل شدید.
مضمون نامه عبیدالله بن زیاد به عمربن سعد که شمر فرستاد، چنین است :
«من ترا به طرف حسین نفرستادم که با او به ملایمت و خوشی رفتار کنی و به او امان دهی ... اگر تسلیم شدند پیش من بفرست وگرنه با آن ها بجنگ و همگی را به قتل برسان ، زیرا مستحق کشته شدن می باشند... اسب ها را از روی نعش آن ها بگذرانند اگر اوامر ما را اجرا کنی پاداشی خوبی به تو خواهم داد و گرنه از کار کناره گیری کن ، شمر بن ذی الجوشن فرماندهی کل را به عهده خواهد گرفت ... »
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ ، ز سیل انقلاب پشت کوه فتنه ها می ماند، اگر زینب نبود