حدیث ثقلین بحثی که در پیش داریم در ارتباط با «حدیث ثقلین» است، حدیث شریفی که اگر بدان عمل می شد و نیز اگر تطبیق بر مصادیق صحیحش می گردید چنین اختلافی خانمانسوز امّت مسلمان را فرا نمی گرفت. ندای وحدت ندائی الهی است، و ندای اختلاف از شیطان است، خداوند متعال می فرماید: (یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً)(1): ای مؤمنان، بپرهیزید خدا را آنچنان که سزاوار است پرهیز کردن از او، و البتّه از دنیا بیرون نروید جز در حالیکه مسلمان باشید، و همگی به «ریسمان خدا» جنگ زنید و پراکنده نشوید، و به یاد آورید نعمت خدا را بر خودتان آنگاه که با هم دشمن بودید، پس خداوند میان دلهای شما اُلفت و یگانگی قرار داد و به سبب نعمت پروردگار برادر گردید. «ریسمان خدا» یعنی: حقیقتی که بندگان بوسیله آن با خداوند متعال ارتباط پیدا می کنند و راه او را می پیمایند. و از این آیات استفاده می شود که: یگانه طریق ایجاد وحدت، چنگ زدن همگان است به «ریسمان خدا»، و در احادیث بسیاری که صحّت آنها مورد اتّفاق فریقین است، رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرموده اند: «ریسمان الهی» که مؤمنین بایستی به آن چنگ زنند، یکی کتاب خداوند متعال، و دیگری خاندان نبوّت علیهم السّلام است، و این دو، وسیله هدایت و مانع از ضلالت بوده و تا روز قیامت از هم جدایی ندارند. و البتّه زیان اختلاف در آخرت هویدا گشته، و جبران پذیر نیز نخواهد بود، و در حدیثِ اِخبار رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به هفتاد و سه فرقه شدن امّت، و جهنّمی بودن هفتاد و دو فرقه(2)، آن زیان بیان گردیده است. و قرآن کریم، راه وحدت و طریق وصول به آن را در صورت وقوع اختلاف بیان فرموده است: (قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَة سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِن تَوَلَّوا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ)(3): (ای پیامبر) بگو: ای اهل کتاب، بیایید سوی کلمه ای که میان ما و شما یکسان است که نپرستیم جز خدای را و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و برخی از ما جز خدا را ارباب نگیریم، پس اگر رو گردانیدند بگویید: گواه باشید که ما مسلمان هستیم. روی سخن در این آیه کریمه با «اهل کتاب» است که خود را موحّد و پیرو پیامبران می دانند. و خلاصه سخن آنست که: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به فرمان خداوند متعال به آنان می فرماید: برای اختلافاتی که در بین است دشمنی نکنید، بیایید در موارد توافق که خداپرستی و ترک شرک و ترک اطاعت از غیر خداوند متعال است با هم تفاهم کنیم و آن را مورد عمل قرار دهیم تا بتوانیم با منطق صحیح، موارد اختلاف را حلّ کرده، حقّ را معلوم نمائیم، پس اگر نپذیرفتند، به آنان بگوئید: ما مسلمان هستیم، یعنی: ما تسلیم فرمان خدا هستیم، و در خداپرستی و توحید راست می گوییم، نه شما، زیرا حقّ جو و خداپرست در جهت خداپرستی با دیگر خداپرستان یگانگی می کند و دشمنی و مخالفت نمی نماید، و در جهت مورد اختلاف نیز تفاهم می نماید و حقّ را در میان اختلاف کنندگان روشن می کند. پس راه ایجاد وحدت (طبق تعلیم قرآن کریم) آنست که: اختلاف کنندگان (اگر راست می گویند و قصد توافق و اتّحاد دارند) در آنچه توافق دارند معترف بوده و کتمان نکنند و آن را مسکوت نگذارند، و در آنچه اختلاف دارند تعصّب را رها نموده، حقّ جو باشند، و دانایان هر قومی با یکدیگر تماس گرفته و بدون مداخله نادانان و آشوب طلبان مراجعات داشته باشند، و با منطق استدلال صحیح، حقّ جویانه و منصفانه، حقّ را در میان آراء و نظریّات گوناگون روشن نمایند تا بندگان خدا از زیان اختلاف در امان باشند. و البتّه اگر در موارد وحدت و توافق، سهل انگاری شود، و چیزی که اختلاف کنندگان آن را حقّ می دانند، ترک نمایند، و برای احیاء و ترویج آن قیام و اقدام ننماید و در اختلافات با هم دشمنی و ستیزگی داشته باشند، نشانه آنست که حقّ جو نیستند، بلکه گرفتار بلای تعصّب می باشند. و در امّت اسلام در زمانهای گذشته و اکنون، بسیاری از چیزها که مورد توافق همگان است متروک مانده، و در پس پرده فراموشی نهان گشته، و چنان مشاهده می شود که آنها را از دین محسوب نمی دارند. و این راه صحیح ایحاد وحدت دینی است که خداوند کریم در کتاب مجیدش به بندگان تعلیم داده است. و «حدیث ثقلین» یکی از بهترین دلائل مورد اتّفاق فریقین است که می توان با چنگ زدن به مضامین نورانیش، و رها ساختن پرده های اوهام و تعصّب، راه پرمخاطره اختلاف در دین را مسدود نمود، زیرا همچنانکه خواهد آمد سند این حدیث شریف قابل تشکیک نبوده (کما اینکه صحّت سند و حتّی تواتر عند الفریقین نسبت به ادلّه ای که شیعه در اثبات مدّعایش بدان تمسّک می جوید، در سرتاسر مباحث اثبات خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین علیه السّلام موجود است)، و دلالت آن نیز واضح و روشن است. قبل از ورود در بحث، یکی دو لفظ از الفاظ «حدیث ثقلین» را مذکور می داریم: ترمذی در کتاب «صحیحش» به سند خودش از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «یا أیُّهَا النَّاسُ، إنّی تَرَکْتُ فِیکُمْ ما إنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: کِتابَ اللهِ وَعِتْرَتِی أهْلَبَیْتِی»(4): ای مردم، من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر تمسّک به آن جوئید هرگز گمراه نخواهید شد: قرآن و عترت من که خاندان نبوّت هستند. و نیز ترمذی در «صحیحش» از زید بن ارقم چنین نقل می کند که زید گفت: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «إنِّی تارِکٌ فِیکُمْ ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدی، أَحَدُهُما أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: کِتابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأرْضِ، وَعِتْرَتِی أهْلُبَیْتِی، وَلَنْ یَفْتَرِقَا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونی فِیهِما»(5): بدرستی که من بجا می گذارم در بین شما چیزی که اگر بدان چنگ بزنید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد، یکی از آن دو از دیگری باعظمت تر است، کتاب خدا که ریسمانی متّصل از آسمان به زمین است، و خاندان نبوّت، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا سر حوض کوثر بر من وارد شوند، پس دقّت نمائید که بعد از من در حقّ آن دو چگونه رفتار خواهید داشت. این بود دو لفظ از الفاظ این حدیث شریف از دو نفر صحابی از کتاب «صحیح ترمذی». بحث ما درباره «حدیث ثقلین» در چهار جهت است: جهت اوّل: تحقیق در الفاظ حدیث شریف. جهت دوّم: تحقیق در راویان حدیث شریف. جهت سوّم: تحقیق در دلالت حدیث شریف. جهت چهارم: اشکالات خصم بر حدیث شریف ثقلین.
(1) سوره آل عمران: 3/102 و103. (2) کنز العمّال: ج11/114 حدیث 30834 تا 30838، سبل الهدی والرّشاد: ج10/159، سنن ابن ماجه: حدیث 175 و3993، مسند احمد: ج3/120 و145. (3) سوره آل عمران: 3/64. (4) صحیح ترمذی: ج5/662، حدیث 3786 ـ چاپ دار احیاء التّراث العربی ـ بیروت. (5) صحیح ترمذی: ج5/663، حدیث 3788.
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم |