سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

عاشورا در مذهب تسنن و سایر ادیان - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

.11

شیخ محمد عبده مصلح بزرگ جهان اسلام می‌نویسد: هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد و هدفش اقامه شرع و حدود الهی و در برابر آن حکومتی سمتگر است که می‌خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر مسلمانی یاری و مساعدت حکومت عدل واجب است و در همین باب انقلاب امام حسین علیه‌السلام است که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوار کند ایستاد.12

محمد علی جناح، رهبر بزرگ پاکستان می‌گوید: به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد پیروی نمایند.13

4-1) لعن قاتلان حسین علیه‌السلام. درباره لعن قاتلان امام حسین علیه‌السلام در میان علمای اهل سنت و جماعت دو نظر غالب وجود داشته است. یک عده معتقدند که چون پیامبر‌‌ درباره مردگان توصیه به ذکر خیر از آنها کرده‌اند، احتیاطاً لعن یزید را جایز نمی‌دانند که از آن جمله امام محمد غزالی را می‌توان نام برد.14 در مقابل گروه زیادی از علما که اکثریت را تشکیل می‌دهند یزید را خطاکار دانسته و لعن او را جایز و حتی واجب می‌دانند. علامه آلوسی (متوفی به سال 1270ه‍.( که مرجع و مفتی اهل سنت عراق بود در تفسیر روح‌المعانی ذیل آیه «فهل عسیتم ان تولیتم... ان‌تفسدوا فی‌الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله... (سوره محمد‌‌ /26) از احمد بن حنبل نقل می‌کند که پسرش از وی درباره لعن یزید سوال کرده او در جواب گفت: کیف «یلعن من لعنه الله تعالی فی کتابه» چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است. عبدالله (پسر احمد بن حنبل) پرسید من کتاب خدا را خوانده‌ام ولی لعن یزید را ندیده‌ام. احمد بن حنبل پاسخ داد: فهل عسیتم... آنگاه گفت: ای فساد و قطیعه اشد مما فعله یزید» چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده بالاتر است؟!15

آلوسی بعد از آوردن سخنان می‌گوید: در لعن یزید توقف نیست چون اهل کبائر و دارای اوصاف خبیثه بود و بر مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین را کشت و به اهل بیت اهانت کرد.16

جلال الدین سیوطی به جواز لعن یزید اقرار دارد و حافظ ابن جوزی، قاضی ابویعلی به کفر یزید فتوی داده‌اند و علامه تفتازانی نیز لعن یزید را جایز شمرده است.17

تفتازانی در کتاب شرح العقاید می‌نویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین علیه‌السلام و شاد شدن او بدان خبر و اهانت او به اهل بیت پیامبر از اخباری می‌باشد که در معنا متواتر است هر چند که تفاصیل آنها تک تک (خبر واحد) می‌باشد ولی توافقی درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد نداریم.18

2) امام در منابع مذاهب اهل سنت. بی‌شک اهل سنت نیز همانند تشیع دارای مذاهب و فرق مختلفی است. از آنجا که همه این فرق و مذاهب ارادت ویژه‌ای به امام حسین علیه‌السلام دارند، مناسب دیدیم که نظر ایشان و روایات مندرج در منابعشان را به تفکیک بیان کنیم  .

1-2) امام حسین علیه‌السلام در منابع حنفی. حنفیان نیز همانند سایر مذاهب اهل سنت دوستدار حسین بن علی علیه‌السلام و سایر اهل بیت پیامبر بوده‌اند  .

1-1-2) فضیلت حسین علیه‌السلام. حذیفه بن یمان می‌گوید:‌ پیامبر‌‌ دست حسین بن علی علیه‌السلام را گرفت و فرمود: ای مردم این حسین بن علی است او و فضل او را بشناسید، جدش از جد یوسف نزد خدا بالاتر است، این حسین بن علی جدش، جده‌اش، مادر و پدرش، عمو و عمه‌اش، دایی و خاله‌اش، برادرش و خودش و دوستانش و دوستان دوستانش در بهشت‌اند.19

این حدیث را قندوزی از علمای بزرگ مذهب حنفی در ینابیع‌الموده ص278 نیز نقل کرده است. به ارج و منزلت امام حسین علیه‌السلام در منابع حنفی نیز اشاره شده است. پیامبر‌‌ در حدیث معروفی فرمودند: الحسن و الحسین سبطان من الاسباط. (به تعبیر دیگر: هذه الامه)20

2-1-2) ملاک دوستی با رسول خدا. برای حنفیان مهم است که با چه کسانی دوستی یا دشمنی کنند. از این نظر با توجه به روایات پیامبر‌‌، این معیار را در حب اهل بین علیه‌السلام به ویژه حسین علیه‌السلام یافته‌‌اند. بسیاری از حنفی‌مذهبان با ذکر احادیثی ملاک دوستی و دشمنی با پیامبر را در دوستی و دشمنی با امام حسین علیه‌السلام نقل دانسته‌اند. زرندی حنفی‌مذهب در کتاب «نظم درر السمطین، ص205» می‌نویسد: ابوهریره نقل می‌کند که پیامبر فرمود: هر کس مرا دوست دارد باید حسن و حسین را نیز دوست بدارد.21 همو در ص 209 همان کتاب آورده است که پیامبر فرمود: هر کس آنها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.22 زرندی حدیث «‌الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنه» را نیز روایت کرده است.23

حاکم نیشابوری در کتاب «المستدرک، ج3، ص166» به نقل از احمد بن جعفر قطیفی و او از ابوجعفر بن علی شیبانی و... روایت می‌کند، از پیامبر شنیدم که فرمود: حسن و حسین فرزندان من هستند، هر کس آنها را دوست داشته باشد مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است و هر کس خدا را دوست داشته باشد خدا او را به بهشت داخل می‌کند و هر کس با آنها دشمنی کند با من دشمنی کرده است و هر کس با من دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است و هر کس دشمن خدا باشد خدا او را وارد جهنم می‌کند.24

3-1-2) شهادت امام حسین علیه‌السلام. برخی از عالمان حنفی بر این نظر هستند که پیامبر‌‌ پیش از وقوع عاشورا از آن خبر داده بود. از این نظر شهادت امام حسین علیه‌السلام در میان صحابه امری آشنا بوده است  .

سلیمان بن ابراهیم قندوری حنفی نقل می‌کند: ام‌فضل همسر عباس می‌گوید: نزد رسول خدا رفتم و عرض کردم خواب عجیبی دیده‌ام با این توضیح که در خواب دیدم پاره‌ای از بدن شما جدا و روی پاهای من گذارده شده، فرمود: «فاطمه پسری به دنیای می‌‌آورد و تو او را روی پای خود می‌گذاری.» سپس رسول خدا گریه کرد و فرمود: «این فرزند شهید می‌شود.» عالمان اهل سنت حتی نصرت‌خواهی پیامبر‌‌ را نیز آورده‌اند و بر این نکته تاکید کرده‌اند که پیامبر به مومنان توصیه یاری حسین علیه‌السلام را کرده است. از بخاری، بغوی و ابن‌سکین نقل شده که پیامبر فرمود: فرزندم حسین علیه‌السلام در کربلا شهید می‌شود، پس هر کس حاضر است باید او را یاری کند.25

جز شهادت حسین علیه‌السلام نه تنها از پیامبر بلکه از علی علیه‌السلام نیز نقل شده است. همو نقل می‌کند که علی علیه‌السلام هنگام رفتن به صفین از کربلا می گذشت، گریه کرد و از قول پیامبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را خبر داد. روز شهادت حسین علیه‌السلام خون بارید و دیوارها و خانه‌ها را رنگین کرد. قندوزی نیز همانند سایر علمایی بزرگ اهل سنت از عاقبت بد قاتلان امام حسین و یارانش خبر داده و نوشته است که تمام کسانی که در کربلا حاضر بودند ولی امام را یاری نکردند یا کور شدند و یا مرگ وحشتناکی داشتند.26 و از کتاب موده‌القربی از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده که جدم فرمود: «تو پاره جگر منی. خوشا به حال کسی که تو را و ذریه تو را دوست بدارد و وای به قاتل تو در روز قیامت!»27

نیز نقل شده است که پیامبر مکان شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش را نیز بیان کرده است. قندوزی نقل می‌کند: «ام‌سلمه می‌گوید: پیامبر خدا‌‌ را دیدم در حالی که دست بر سر حسین علیه‌السلام می‌کشید و گریه می‌کرد، سبب گریه آن حضرت را پرسید فرمود: جبرئیل به من خبر داده فرزندم حسین در سرزمینی به شهادت خواهد رسید که آن را کربلا گویند.»28

4-1-2) نمونه‌ای از اشعار علمای حنفی (مرثیه‌سرائی.) شاعران حنفی نیز پا به پای عالمان حنفی نسبت به قیام عاشورا حساسیت نشان داده و به زبان شعر و شعور آن را بیان کرده‌آند. پاره‌ای از اشعاری که در آثار حنفیان آمده به قدری سوزناک است که دل هر خواننده و شنونده‌ای را به درد می‌آورد. نکته جالب اینجاست که محدثان و راویان حنفی این اشعار را از زبان پیامبر‌‌ و یا فرشتگان نقل کرده‌اند  .

سبط ابن‌جوزی حنفی‌مذهب از زبان شعبی نقل می‌کند که گفت: اهالی کوفه از زبان شخصی شنیده‌اند که می‌سرود  :

ابکی قتیلا بکربلا

مضرح الجسم بالدماء

به کشته کربلا می‌گریم که بدنش به خون آغشته است  .

ابکی قتیلاً الطغاه ظماً  

بغیر جرم سوی الوفاء

به کشته‌ای می‌گریم که انسان‌های سرکش او را ز روی ظلم و ستم کشتند که گناهی جز وفاداری نداشت  .

ابکی قتیلاً بکی علیه  

من ساکن الارض و السماء

به کشته‌ای گریه می‌کنم که ساکنان زمین و آسمان بر او گریه می‌کنند  .

یا بأبی جسمه المعری

الا من الدین و الحیاء29

پدرم فدای کسی که لباسی جز دین و حیا بر تن نداشت  .

سبط ابن جوزی با ذکر مراثی و اشعار زیادی که درشهادت حسین علیه‌السلام و مدح او ارادت قلبی خود را به خاندان پیامبر‌‌ اظهار می‌کند. او در حدود سه صفحه کامل مراثی امام حسین علیه‌السلام را آورده است  .

زید بن حسن با چند واسطه از ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر‌‌ را در خواب دیدم که در دستش ظرفی بود به آن حضرت عرض کردم یا رسول‌الله این ظرف چیست؟ فرمود خون حسین و اصحاب اوست سبب آن را می‌جستم تا اینکه متوجه شدم مربوط به روزی است که حسین کشته خواهد شد. همچنین سبط ابن‌جوزی حنفی‌مذهب به نقل از زهری حکایت می‌کند که از ام‌سلمه شنیدم که می‌گفت ناله جنیان را نشنیده‌ام مگر در آن شبی که حسین کشته شد، شنیدم که (ناله کننده‌ای) می‌سرود  :

الا یا عین فاختلفی بحمد

و من یبکی علی الشهداء بعدی

ای چشم به سختی گریه کن، چه کسی بعد از من بر شهیدان خواهد گریست  .

علی رهط تقود هم المنایا

الی متجبر فی ثوب عبد

بر آن گروهی گریه کن که مرگ آنها را به سوی جباری در لباس بردگان می‌راند  .

5-1-2) لعن یزید و قاتلان امام حسین علیه‌السلام. عالمان حنفی‌مذهب هم خودشان مسببان و مباشران عاشورا را مستحق لعن و نفرین می‌دانند و هم از آنان به شدت بیزاری می‌جویند و لعن آنان را نیز جایز می‌دانند  .

ابوالفرج در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من دم یزید» می‌نویسد: کسی از من پرسید نظر شما درباره یزید چیست؟ گفتم: آنچه (از گناه) به گردن اوست بس است. گفت لعن او را جایز می‌دانی؟ گفتم: عالمان با ورع مانند احمد ابن حنبل در حق یزید بیش از لعن گفته‌اند




تاریخ : پنج شنبه 90/9/24 | 9:21 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.