.30
سبط ابنجوزی مینویسد: عدهای با عبدالله بن حنظله (غسیلالملائکه) بیعت کردند. عبدالله خطاب به آنها میگفت: ما علیه یزید قیام نکردیم مگر آنکه ترسیدیم از آسمان بر ما سنگ ببارد، یزید کسی است که مادر و دختر و خواهر را به نکاح هم میآورد. خمر مینوشید، نماز نمیگذارد و اولاد پیامبر را میکشت.31 و نیز نقل میکند که ابوالفرج در بغداد بر بالای منبر یزید را لعنت کرد. بزرگان علما هم آنجا بودند گروهی به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردند. ابوالفرج گفت: الا بعداً لمدین کما بعدت ثمود.32
نکته جالب این که برخی از علمای اهل سنت لعن یزید و دار و دستهاش را اصل میدانند. به همین دلیل وقتی درباره آن مورد سوال قرار میگیرند جواب نمیدهند. زیرا آن را آن قدر آشکار میدانند که جای سوال نیست. از سبط ابنجوزی در مورد لعن یزید سوال شد، او در جواب گفت احمد بن حنبل لعن او را جایز کرده است ما نیز او را دوست نمیداریم به خاطر جنایاتی که نسبت به پسر دختر رسول خدا مرتکب شد و اگر کسی به این حد (دوست نداشتن یزید) راضی نمیشود ما هم میگوییم اصل، لعنت کردن یزید است.33
ابنعماد فقیه حنبلی (متوفی1089ه.ق.) در کتاب «شذرات الذهب» مینویسد: «در مورد لعن یزید، امام احمد بن حنبل دو قول دارد که در یکی تلویح و در دیگری تصریح به لعن او میکند و نیز امام مالک و امام ابوحنیفه نیز هر کدام، هم تلویحاً و هم تصریحاً یزید را لعنت کردهاند و به راستی چرا اینگونه نباشد و حال آنکه یزید فردی قمارباز و دائمالخمر بود.»34 با عنایت به این نکته میتوان صریحاً به این نتیجه رسید که لعن یزید، دایمالخمر بودن و ستمگریاش نزد عالمان اهل سنت امری محرز است و محتاج دلیل و احتجاج نیست .
ابنعماد در کتاب شذرات الذهب مینویسد: همه فقها و صاحبنظران بر تحسین و تأیید قیام حسین (رض) اتفاق نظر دارند... و قاتلان حسین (رض) و کسانی که به نوعی مشارکت در قتل آن حضرت داشتند را بیدین و زندیق شمرده و مصداق این سخن پیامبر: «هلاک امت من به دست غلامبارهای از افراد قریش است» میدانند.35 این غلامباره همان یزید بود که با همدست نابکارش ابنزیاد خود را در دریایی از جنایت غوطهور ساخت. ابنعساکر گفته است که اگر شعر منسوب به یزید «لیت أشیاخی ببدر شهدوا...» درست باشد بدون شک یزید کافر است. و همچنین امام شافعی میگوید: حکم کسی که حسین (رض) را کشته یا فرمان به قتل وی داده، این است که وی کافر است و هر کس آن را حلال شمارد نیز کافر میباشد.»36
بنابراین از نظر ابنعماد هم یزید و هم دار و دستهاش از نابکاران تاریخاند و در جرم آنها همین بس که با خاندان رسالت در افتادهاند و در ریختن خون حسین علیهالسلام مشارکت داشتهاند .
مولوی محمد شهداد حنفی در باب قیام سیدالشهدا مینویسد: «حسین علیهالسلام در راه آنچه آن را حق و حقیقت میدانست جان خود را تسلیم جانآفرین کرد ولی تسلیم باطل نشد. با آنکه به حد کافی یار و انصاری نداشت علیه باطل با تمام قدرت و شهامت ایستادگی نمود تا اینکه به مقام شهادت عظمی نائل آمد. لذا گفتار کسانی که این همه ایثار و قربانی حضرت امام را بغاوت قرار دادهاند مردود و صریحالبطلان است.»37 پس روشن میشود که عالمان معاصر حنفی، قیام حسین علیهالسلام را حق دانسته، حتی نسبت دادن عنوان خروج بر آن امام را جایز نمیدانند بلکه چنین سخنانی را یاوهای بیش نمیدانند و چنین سخنانی را به خوارج نسبت میدهند که سخن درستی است. در این زمینه علامه ملاعلی قادری حنفی مینویسد: «اینکه برخی از مردم نادان و جاهل حرفهای نادرستی را انتشار میدهند که امام حسین رضی الله عنه باغی بوده نزد اهل سنت و جماعت، گفتار باطل و نادرستی است و احتمال قوی دارد که از هذیانات و یاوهسراییهای فرقه خوارج باشد و این گروه در واقع از حق منحرف و از جاده مستقیم خارج شدهاند.38
عبدالرحمن سربازی از علمای معاصر در این زمینه نوشته است: به محض اینکه منصب زمامداری و حکومت از مسیر اصلی خود انحراف پیدا کرد و نااهلانی مانند یزید زمام امور را به دست گرفتند حضرت سرور شهیدان تا پای جان خود و عزیزانش ایستادگی فرمود و با نثار خون پاکش روسیاهی باطل و سربلندی حق را بر صفحات تاریخ عالم تا قیام قیامت ثبت نمود.39
2-2) امام حسین علیهالسلام و مذهب شافعی. شافعیان نیز همانند سایر مسلمان به مقام و منزلت حسین علیهالسلام واقفاند و هم راجع به عاشورا حساسیت خاصی دارند .
در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیهالسلام به ویژه علی علیهالسلام و حسین علیهالسلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیهالسلام ارادت ویژه دارند. شافعی در اشعار و سخنان خود بارها از ارادت را اظهار کرده است. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابیطالب علیهالسلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیهالسلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم .
و مما نفی نومی و شیب لحیتی
تعاریف ایام لهن خطوب
این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است .
تأوب همی و الفواد کتیب
وارق عینی و ارقاد غریب
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است .
تزلزلت الدنیا لآلمحمد
و کادت لهم صم الجبال تذوب
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوهها از آن ذوب شده است .
فمن بلغ عن الحسین رساله
و ان کرهتها انفس و قلوب
آیا کسی هست که از من به حسین علیهالسلام پیامبر برساند اگر چه دلها آن را ناخوش دارند .
قتیل بلاجرم کان قمیصه
صبیغ بماء الارجوان خصیب
حسین کشتهای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده .
نصلی علی المختار من آل هاشم
و نوذی بینه ان ذاک عجیب
عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم .
لئن کان ذنبی حب آل محمد
فذلک ذنب لست عنه اتوب
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد .
هم شفعائی یوم حشری و موقفی
و بغضهم للشافعی ذنوب40