زندگی من، مجموعاً، عبارت است از چندین برنامهی پنجساله. همیشه کاری را شروع میکردهام و به اوج میرساندهام و آخر پنج سال درهم میریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا 28 مرداد 32 و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از 1337 به هم خورد و دستگیر شدیم، پنج سال. از 38 تا 43، در اروپا پنج سال. از 43 تا 48، دورهی خاص آوارگی و زندان و مقدمهچینی و زمینهسازی دانشکده، پنج سال. دورهی کنفرانسهای دانشگاهها و ارشاد، پنج سال، تا 51. پس از آن، زندان و خانهنشینی و خفقان پنج سال. (با مخاطبهای آشنا، مجموعهی آثار 1، ص 262) |
نوشته شده در اوایل سال 1350 شمسی. «... من نه یک بورژوایم که «رفاه» طبقاتی مرا به دردها و تنهائیهای موهوم احساساتی دچار کند که زاده بیدردی است و نه یک شاعرمسلک عاشقپیشه و یا عارف طریقت که حرفهای عرفانی یا احساساتی و خیالی بزنم و به رمانتیسم لامارتینی یا بکتبازیهای رایج اخیر مبتلا شوم بلکه تمام عمرم را بر سر یک حرف گذاشتهام و با اینکه به همه درها و پنجرهها سر میکشم یک گام از راهی که از آغاز راه رفتنم بر آن میرفتهام کج ننهادهام و میکوشیدهام—گرچه بودا را در دلم پنهان کردهام و با روسو (حداقل) و با پاسکال و بیشتر از همه با لوپی شاعر چین قدیم خویشاوندم—زبانم را به دکارت بسپارم و قلمم را به لوتر و کالون و در نتیجه شدهام دورگهای که یک رگم به هند میرود و یک رگم به سینا و حرا و دلم پوشیده در بنارس میتپد و عقلم در مدینه بومی شده است و به طواف کعبه مشغول است.» |
در بخشی از این نامهی مطهری، که در سال 1356 و پس از مرگِ علی شریعتی نوشته شده، آمده است: «کوچکترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیّت است. او همکاری روحانیّت با دستگاههای ظلم و زور علیه تودهی مردم را به صورت یک اصل کلّی اجتماعی درآورد. مدّعی شد که مَلِک و مالک و ملّا، و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشتهاند. این اصل معروف مارکس و به عبارت بهتر مثلّث معروف مارکس را که دین و دولت و سرمایه سه عامل همکار بر ضدّ خلقند و سه عامل از خودبیگانگی بشرند، به صد زبان پیاده کرد. منتهی به جای دین، روحانیّت را گذاشت. نتیجهاش این شد که جوان امروز به اهل علم به چشم بدتری از افسران امنیّتی نگاه میکند. و خدا میداند که اگر خداوند از باب «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَهُ وَ اللَهُ خَیْرُ الْمَـ?کِرِین» در کمین او نبود، او در مأموریّت خارجش چه به سر روحانیّت و اسلام میآورد.» تصویرِ دستنوشتهی این نامه ضمیمه شده است. |
ای خداوند
و به عوام ما علم و آگاهی
و به مومنان ما روشنایی
و به روشنفکران ما ایمان
وبه متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان م تعصب
وبه زنان ما شعور
وبه مردان ما شرف
وبه پیران ما آگاهی
وبه جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به بیداران ما امید
و به مبلغان ما حقیقت
و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران ما گستاخی
و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان
وبه مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن
و به شیعیان ما علی(ع)
و به فرقه های ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خود آگاهی
و به همی ملت ما همت تصمیم و استعداد فداکاری
و شایستگی نجات و عزت
ببخش.
(دکتر علی شریعتی)
عشق
میقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است...
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد .... کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند...
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......
عبادت کنندگان سه دسته اند : گروهی خدا را از سر ترس می پرستند اینان عبادتشان عبادت بردگان است .
دسته ای خدا را برای رسیدن به ثواب پرستش می کنند که چنین عبادتی عبادت تاجر پیشگان و کاسب کاران است .
عده ای نیز خدا را از روی عشق و از سر محبت عبادت می کنند که چنین عبادتی عبادت احرار و آزادگان است .
دسته سوم عاشقان حقیقت و مومنین واقعی هستند. اینان در هر زمانی دنیا، راحتی، آرامش و بلکه زندگی و جان خود را بخاطر حق و مردم در خطر می افکنند.
و شریعتی چه زیبا می گوید:
خدایا اخلاص، اخلاص، من می دانم ای خدا، می دانم که برای عشق زیستن و برای زیبایی و خیر مطلق بودن، چگونه آدمی را به مطلق می برد، چگونه اخلاص این وجود نسبی را، این موجود حقیقی را که مجموعه ای از احتیاج هاست و ضعف ها و انتظارها و ترس ها مطلق می کند، در برابر بیشمار جاذبه ها و دعوت ها و ضرر ها و خطرها و ترس ها و وسوسه ها و توسل ها و تقرب ها و تکیه گاه ها و امید ها و توفیق ها و شکست ها و شادی ها و غم های همه حقیر، که پیرامون وجود ما را احاطه کرده اند و دمادم ما را بر خود می لرزانند و همچون انبوهی از گرگ ها و روباه ها و کرکس ها و کرم ها بر مردار وجود ما ریخته اند، با یک خود خواهی عظیم انقلابی، که معجزه ذکر است و زاده کشف بندگی فروتنان خویشتن خدایی انسان است، ناگهان عصیان می کند، عصانی که با انتخاب تسلیم مطلق به حقیقت مطلق فرا می رسد و از عمق فطرت شعله می کشد، سپس با تیغ بوداوار بی نیازی و بی پیوندی و تنهایی مجرد می شود و آنگاه از بودا هم فراتر می رود و با دو تازیانه نداشتن و نخواستن همه آن جانوران آدم خوار از پیرامون انسان بودن خویش می تارند و آنگاه آزاد، سبکبال، غسل کرده و طاهر، پاک و پارسا، خود شده و مجرد و رستگار، انسان شده و بی نیاز، به بلند ترین قله رفیع معراج تنهایی می رسد.
[ سخنان دکتر علی شریعتی ]
پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش!
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی رنجزای گسترده ای. در هراس دم می زنم، در بیقراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است.
هیچ کس، هیچ چیز در اینجا “به خود” هیچ نیست.
“بودن من” بی مخاطب مانده است.
من در این بهشت، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.
“تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای!”
کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم…
از وبلاگ آری برادر ایچنین بود
پروردگارم، مهربان من
از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است، و هر زمزمه ای بانگ عزایی، و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...
در هراس دم می زنم، در بی قراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است. من در این بهشت ، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.
"تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"
"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"
دردم ، درد "بی کسی" بود
"دکتر شریعتی"
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
[ سخنان دکتر علی شریعتی ]
ای آزادی
تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق می ورزم، بی تو زندگی دشواراست، بی تو من هم نیستم ؛ هستم ، اما من نیستم ؛ یک موجودی خواهم بود توخالی ، پوک ، سرگردان ، بی امید ، سرد ، تلخ ، بیزار ، بدبین ، کینه دار ، عقده دار ، بیتاب ، بی روح ، بی دل ، بی روشنی ، بی شیرینی ، بی انتظار ، بیهوده ، منی بی تو یعنی هیچ
! ...
ای آزادی
!
من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم
.
ای آزادی
!
چه زندان ها برایت کشیده ام
!
و چه زندان ها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد. اما خود را به استبداد نخواهم فروخت، من پرورده ی آزادی ام، استادم علی است، مرد بی بیم و بی ضعف و پر صبر، و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید
.
من هرچه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد. اما، من به دانستن از تو نیازمندم، دریغ مکن، بگو هر لحظه کجایی چه می کنی؟ نا بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟
(...دکتر علی شریعتی / خود سازی انقلابی)
[ دانلود کتابهای دکتر علی شریعتی ]
«نه، سجده نمی کنم!»
تو را سجده می کنم. اما این آدمک های کثیفی را که از «گل متعفن» ساخته ای
این موجود ضعیف و نکبتی را که برای شکم چرانی اش، خدا و بهشت و پرستش و عظمت و بزرگواری و آخرت و حق شناسی و محبت و همه چیز و همه کس را فراموش می کند.
برای یک شکم انگور یا خرما یا گندم، گوسفندوار پوزه اش را به زمین فرو می برد و چشمش را بر آسمان و بر تو می بندد. «سجده نمی کنم!»
این چرند بدچشم شکم چران پول دوست کاسبکار پست را سجده کنم؟
کسی را که به خاطر تو، برای نشان دادن ایمان و اخلاصش به تو، یک دسته گندم زرد و پوسیده را به قربانگاه می آورد؟
نمی بینی اینها چه میکنند؟ زمین را، زمان را به چه کثافتی کشانده اند؟ مسیح و یحیا و زکریا و علی را بی رحمانه و ددمنشانه می کشند!
نه، سجده نمی کنم!
شریعتی
کتاب کوچک
[ سخنان دکتر علی شریعتی ]
1- هرچیزی را کلیدی است و کلید بهشت دوستی با مستمندان و فقیران است .
2- بهشت با ناملایمات قرین است و جهنم با خواستنی ها همراه است .
3- خداوند بهشت را سفید آفریده و سفیدی از همه رنگها نزد خداوند محبوبتر است .
4- هرچیزی راهی دارد و راه بهشت دانش است .
5- در بهشت چیزهایی هست که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه در خاطر کسی آمده است .
6- کسیکه سخن حقی میداند نباید از بیم مردم از گفتن آن خودداری کند .
7- توب? گناه این است که دیگر به آن مرتکب نشوی .
8- تب سهم مومن از آتش جهنم است و تب در یک شب گناهان یکسال را می آمرزد .
9- بیمار را عیادت کنید و جنازه اش را مشایعت کنید که آخرت را به یاد شما می آورد .
10- کرامت به پرهیزکاری ، شرف به تواضع و بی نیازی به یقین است .
11- هرکه در دنیا زهد ورزد ، خدا او را بدون تعلم علم آموزد و بصیرت دهد .
12- کور آن نیست که چشم او نابینا باشد بلکه کور آن است که بصیرتش کور باشد .
13- برای هر گناهی توبه ایست مگر بد خویی .
14- تب گناهان را میریزد چنانکه درخت برگهای خود را میریزد .
15- بی نیاز تراز هم? مردم کسی است که در بند حرص نباشد .
16- بی نیازی به فروانی مال نیست ، بی نیازی حقیقی به بی نیازی نفس است .
17- از مرد بی نیاز باشید و یک قطعه چوب مسواک هم از آنها نخواهید .
18- خدا به بند? خویش زینتی بهتر از عفت در دین و عورتش نداده است .
19- خداوند بند? مومن فقیر ، عفیف و عیالمند را دوست دارد .
20- شستن ظرف ها و پاکیزگی حیات مای? غنا (بی نیازی) است .
21- خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد ، بخشنده است و یخشندگی را دوست دارد ، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد .
22- دندان ها را تمیز کنید زیرا مای? نظافت است ، و نظافت باعث ایمان است ، و ایمان با صاحب خود در بهشت است .
23- دوستی با پدر خویش را حفظ کن و رشت? آن را مبُر که خداوند نور تو را خاموش میکند .
24- سه دعا بدون شک مستجاب میشود ، دعای ستمدیده و مسافر و نفرین پدر در حق فرزند .
25- خداوند کثافت و ژولیدگی را دشمن دارد .
26- اسلام پاکیزه است ، شما نیز پاکیزه باشید که هرکس پاکیزه نیست به بهشت نمیرود .
27- اطاعت پدر ، اطاعت خداست و نافرمانی پدر نافرمانی خداست .
28- دوچیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد ، ستمگری و ناسپاسی پدر و مادر .
29- بزرگترین گناه شرک به خدا و قتل نفس و بدرفتاری با پدر و مادر و شهادت دروغ است .
30- نیکی با پدر و مادر جای جهاد را میگیرد .
31- خشنودی خداوند در خشنودی پدر و مادر است و دلگیری او در دلگیری آنهاست .
32- نیکی به پدر و مادر عمر را افزون کند و دروغ روزی را کاهش دهد و دعا قضا را دفع کند .
33- هرکس پیشانی مادر خود را ببوسد از آتش جهنم مصون است .
34- علاقه به دنیا غم و اندوه را زیاد میکند و شکم پرستی دل را سخت میثکند .
35- نیمی از قبرها که برای امت من حفر میشود از چشم بد و پرخوری است .
36- هرکس پرده پوش برادر خویش شود ، خداوند در دنیا و آخرت پرده پوشی وی کند .
37- پشیمانی توبه کردن است و هرکه از گناه توبه کند چنان است که گناه نکرده است .
38- من مبعوث شدم تا فضایل اخلاقی را به کمال برسانم .
39- هرکس با متهمان مجالست کند بیشتر از هم? مردم سزاوار تهمت است .
40- بهترین جهاد آن است که انسان با نفس و هوس خویش پیکار کند .
اَللهُمَ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ َمُحَمَّد
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
سلام بر تو اى امین پروردگار در زمین و حجت خداى بر بندگانش سلام بر تو اى امیر مؤمنان
اگر این زیارت براى غیر حضرت امیر المؤمنین خوانده شود السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ در آن گفته نمىشود
أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
گواهى مىدهم که تو در راه خدا جهاد کردى و حق جهاد در دین خدا را بجا آوردى و دستورهاى کتاب خدا را کار بستى و سنتهاى رسولش که درود خدا بر او و آلش باد را پیروى کردى
حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ
و در پایان عمر که خدا تو را به جوار رحمت خود دعوت فرمود و به اراده خود روح پاکت را قبض کرد
وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ
و بر دشمنانت حجت را الزام کرد با آنکه در وجود تو حجتهاى بالغه الهیه بر جمیع خلق تمام بود
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ
بارالها تو جان مرا مطمئن به قدر و راضى به قضاى خویش بگردان و مشتاق و حریص به ذکر و دعاى خود فرما
مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلاَئِکَ
و دوستدار خاصان اولیاء خویش و محبوب در اهل زمین و آسمان خود ساز و با صبر و شکیبا هنگام نزول بلاى خود
(شَاکِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَةً لِسَوَابِغِ آلاَئِکَ) مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ
شکرگزار مزید نعمتهاى ظاهر و متذکر نعمتهاى باطن خود گردان و مشتاق ابتهاج لقاى خود فرما و مرا به تهیه زادتقوى براى روز جزا
مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاَقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ
و به طریقت اولیاء و خاصان خود بدار و دور از طریقت دشمنان خویش ساز و مرا به جاى اشتغال به کار دنیا به حمد و ثناى خود مشغول دار
پس پهلوى روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَةٌ
اى خدا دلهاى خاشعان و خدا ترسان در تو واله و حیران است و راههاى مشتاقانت به جانب تو باز است
وَ أَعْلاَمَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَةٌ
و نشانههاى آنان که قاصد کوى تواند نشانهایى روشن است و قلوب عارفان از شهود جلالت هراسان
وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَةٌ
و صداى دعاى بندگان اهل دعا به درگاه تو بلند و درهاى اجابت دعا به روى آنها باز است و دعاى اهل مناجات مستجاب
وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ (مَبْذُولَةٌ)
و توبه آنان که به درگاه تو باز مىگردند پذیرفته است و چشم گریان آنان که از خوف تو گریانند مورد لطف و رحمت است و فریادرسى تو بر آنان که به درگاهت فریاد و دادخواهى کنند مهیا است
وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ (مَوْجُودَةٌ) وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَةٌ
و یاریت بر آنان که از تو یارى مىطلبند مبذول است و وعدههایت براى بندگان منجز و محقق است
وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَکَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى الْخَلاَئِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَةٌ
و لغزش آنان که به درگاهت عذرخواه آیند بخشیده خواهد شد و عمل نیکوکاران نزد تو محفوظ است و رزق جمیع خلق از جانب تو نازل
وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ
و مزید عطایاى تو به آنان واصل و گناهان آمرزش طلبان آمرزیده خواهد شد
وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ
و حاجتهاى خلق نزد تو برآورده است و سائلان را از درگاهت نزد تو عطاى وافر و مزید احسان پى در پى است
وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ (لَدَیْکَ) مُتْرَعَةٌ
و مائده بر آنان که از خوان احسانت روزى مىطلبند مهیا است و سرچشمهها براى تشنگان پر آب است
اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی
اى خدا دعاى مرا مستجاب فرما و حمد و ثنایم را بپذیر و میان من و اولیاء و محبوبانم جمع گردان
بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
به حق محمد و على و فاطمه و حسنو حسین این دعا را اجابت فرما
إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَةُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ
که تو اى خدا ولى نعمتها و منتهاى آمال و آرزوهایى و آخرین امید من هم در حیات دنیا و هم در سراى آخرت تو هستى
و در کامل الزیارة بعد از این زیارت این فقرات نیز مسطور است
أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ اغْفِرْ لِأَوْلِیَائِنَا وَ کُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا
تو معبود و سید و مولاى منى بیامرز دوستان ما را و دشمنان ما را از ما دفع فرماى و از آزار و اذیت ما بازشان دار
وَ أَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیَا وَ أَدْحِضْ کَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
و پدیدار کن سخن حق را و آن را برتر قرار ده و زیر پاى کن سخن باطل را و بگردان و قرار ده آن را پایینتر بدرستى که تو بر هر چیزى توانایى.
پس حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که هر که از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیر المؤمنین علیه السلام یا نزد قبر یکى از ائمه علیهم السلام بخواند البته حق تعالى این زیارت و دعاى او را در نامهاى از نور بالا برد و مهر حضرت محمد صلى الله علیه و آله را بر آن بزند و چنین محفوظ باشد تا تسلیم نمایند به قائم آل محمد علیهم السلام پس استقبال نماید صاحبش را به بشارت و تحیت و کرامت إن شاء الله تعالى مؤلف گوید که این زیارت شریفه هم از زیارات مطلقه محسوب مىشود و هم از زیارات مخصوصه روز غدیر و هم از زیارات جامعه که در جمیع روضات مقدسه ائمه علیهم السلام خوانده میشود
پخش زنده حرمین
لطفا برای مشاهده انلاین حرمین بر روی لینک ها کلیک نمایید :
پخش مستقیم حرم امام علی علیه السلام
پخش مستقیم حرم امام حسین علیه السلام
پخش مستقیم حرم ابوالفضل العباس علیه السلام
دفعات مشاهده : 1,617 مشاهده | تاریخ : 15 شهریور 1390 |
کتاب صوتی کامل شب های پیشاور نمایش رادیویی مباحثات مرحوم شیخ محمد سلطان الواعظین شیرازی
با علماء اهل تسنن در دفاع از حریم تشیع با لینک مستقیم از شیعه ها دریافت نمایی
شب های پیشاور : شب اول و دوم :: حجم فایل : 3?69 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب سوم :: حجم فایل : 5?83 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب چهارم :: حجم فایل : 4?44 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب پنجم :: حجم فایل : 6?26 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب ششم :: حجم فایل : 8?21 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب هفتم :: حجم فایل : 7?24 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب هشتم :: حجم فایل : 16?11 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب نهم :: حجم فایل : 11?9 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
شب های پیشاور : شب دهم :: حجم فایل : 9?41 مگابایت | لینک دانلود : مستقیم
(cached) |
از روز اول ظهور اسلام و دعوت رسمی و آشکار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به توحید ، موضوع استمرار هدایت مردم پس از رسول خدا و جانشینی وی مطرح بود.
رسول اکرم در اولین جلسه دعوت رسمی خاندان خود، به سران و بزرگان بنی هاشم فرمود:«هر کس امروز به من ایمان آورد و مرا یاری دهد پس از من جانشین من خواهد بود. »
و هنگامی که علی علیه السلام در همان مجلس، ایمان خود را اظهار کرد، رسول گرامی اسلام وی را در آغوش گرفت و به عنوان جانشین پس از خود معرفی فرمود، که مورد تمسخر حاضران قرار گرفت.
همزمان با رشد اسلام و گسترش جمعیت مسلمین، موضوع وصایت رسول خدا توسط امام علی علیه السلام بارها مطرح شد و جمعی از مسلمین درجه اول که همواره تسلیم رسول خدا بودند نیز این مطلب را پذیرفته بودند. رسول خدا آنان را «شیعه علی» (دوستدار و پیرو علی علیه السلام) نامید و بارها فرمود:« علی و شیعته هم الفائزون » (الغدیر 351/2)
بزرگانی همچون سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و حذیفه به "شیعه علی" مشهور بودند.
پس از رسول خدا هم در پی غصب خلافت، جریان اسلام اصیل در قالب تفکر صحیح شیعی استمرار یافت.
گرچه دوران اقتدار ظاهری شیعیان در صدر اسلام فقط در 5 سال حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از عثمان تحقق یافت، ولی جامعه شیعیان در زیر پرچم والاترین امتیاز تفکر الهی خود، یعنی استمرار هدایت الهی در امامت ائمه هدی است، به حیات و رشد خود ادامه میداد و طبیعتا مغضوب حکومتهای غاصب قرار میگرفت.
بدین سان اعتقاد به وجود "امام معصوم" به عنوان جانشین رسول خدا که به نام «ولایت» در فرهنگ اسلام مطرح است، مهمترین شاخصه اسلام ناب است.
شیعیان در هر زمانی تحت تربیت امام معصوم آن زمان به رشد خود ادامه میدادند.
امامان نیز همواره در کنار رشد تعالیم و فرهنگ اسلام و نگهبانی از دستاوردهای وحی و احیاء کلمه الله و سنت رسول الله، به ساماندهی امور شیعیان که همیشه محروم از مواهب زندگی در جهان اسلام بودند و به سختترین شکنجه های جسمی و روحی حکام غاصب مبتلا میشدند، میپرداختند.
یکی از افتخارات شیعه این است که همیشه در مقابل دشمنان ولایت با سلاح استدلال و منطق و با شمشیر برهان به میدان بحث و گفتگو آمده و در طول تاریخ با هر فرقه و مسلکی حاضر به مناظره شده است. شیعیان حتی از بزرگترین علما و ماهرترین جدالگران غیرشیعی ابداً هراسی در دل ندارند و این امر بر خود مخالفین روشن است. لذا بسیاری از دشمنان شیعه، جوانان ِ مکتب خود را از بحث با علمای شیعه بر حذر میدارند و این خود بهترین دلیل بر بطلان راه آنها و حقّانیت مذهب شیعه است.
علمای شیعه حاضرند تمام استدلالات خود را بر اساس منطق و فلسفه و عقل بیان کنند و در بحث با فرقه ای از فرقههای اسلام، حاضرند فقط از قرآن و کتابهای مورد قبول خودشان استفاده کنند؛ و این خصوصیتی است که هیچ فرقه دیگری دارای آن نیست. موارد زیادی از بحثهای استدلالی اهل تشیّع با اهل تسنّن در کتابهای تاریخی به ثبت رسیده است.
شیعه امیرالمؤمنین مانند خود علی (علیه السلام) است که فرمود:«اگر قرار باشد به تخت استدلال تکیه بزنم، با یهودیان به تورات و با مسیحیان به انجیل استدلال میکنم.»
شیعیان نیز به پیروی از امام خود، اعلان می کنند که با تمام گروهها و فرقههای مسلمان و غیر مسلمان حاضر به بحث و استدلال هستند و با دلیل و منطق، ثابت میکنند که تنها راه صحیح، تشیع و پیروی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
آیت الله مصباح یزدی: خطبه حضرت زهرا سند حقانیت شیعه است رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم، خطبه فدکیه را سند حقانیت شیعه دانست و تاکید کرد: کاری که حضرت زهرا(س) در آن شرایط انجام داد و خطبه هایی که ایراد کرد به اندازه قرن ها خدمت به اسلام بود و هیچ کس مثل ایشان نمی توانست این حقایق را برملا کند. |
صدای شیعه: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم و عضو مجلس خبرگان رهبری، دوشنبه شب، در ادامه بحث تفسیر خطبه فدکیه، در دفتر مقام معظم رهبری در قم، خطبه حضرت زهرا(س) را از غنی ترین مبانی اسلام و سند حقانیت شیعه دانست.
وی با تاکید بر ضرورت توجه ویژه به این خطبه گرانبها ابراز داشت: بیان حضرت زهرا(س) باعث شده است که بسیاری از حقایق برای آیندگان روشن شود و اگر بگوییم این بیانات ضامن بقای تشیع شده است، مطلبی به گزاف بیان نکرده ایم.
این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم تصریح کرد: خطبه حضرت زهرا(س) از مفاخر اسلام و از جمله اسناد متقنی است که تا روز قیامت، حقانیت شیعه و مکتب اهل بیت(ع) را اثبات می کند و این خطبه در بسیاری از کتب مخالفین و اهل تسنن نیز ثبت و ضبط شده است.
آیت الله مصباح یزدی در ادامه با اشاره به داستان فدک و اتفاقاتی که در آن دوران افتاده است بیان داشت: فدک نام سرزمینی است که قلعه ای داشته است و اطراف آن نیز مزرعه بود، فدک بخشی از اراضی بنی النضیر بود که حدود صد کیلومتر با مدینه فاصله دارد.
وی با بیان اینکه فدک سرزمینی حاصلخیز بود گفت: وقتی که این اراضی در اختیار حضرت پیامبر(ص) قرار گرفت، آیاتی بر پیامبر نازل شد که اختیار این زمین با شماست و ذوی القربی در آن حقی دارند.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به روایتی، مقصود از ذوی القربی را حضرت زهرا(س) دانست و ادامه داد: پیامبر گرامی اسلام، فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید و در زمان حیات شان، سرپرستی را برای اداره این مزرعه معین کردند و درآمد این سرزمین به عنوان هدیه حضرت صدیقه طاهره(س) بین نیازمندان و محرومان تقسیم می شد.
وی تاکید کرد: تا زمانی که پیامبر گرامی اسلامی در قید حیات بودند، هیچ یک ازمسلمانان در این که فدک ملک حضرت زهرا(س) است، شکی نداشتند، اما با ارتحال حضرت محمد(ص) اوضاع دگرگون شد.
این استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: با ارتحال حضرت خاتم(ص)، ظرف مدت چند روز، تحولات بسیار زیادی در امت اسلام اتفاق افتاد که هیچ کس تصور آن را نمی کرد و با گذشت تنها 20 روز از فوت پیامبر(ص) جریاناتی رخ داد که دل ها را خون می کند.
این اندیشمند برجسته جهان اسلام گفت: بعد از گذشت چند روز از این اتفاقات، خلیفه وقت، مباشر حضرت زهرا(س) را از فدک بیرون و شخص دیگری را جایگزی وی کرد.
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم ابراز داشت: خلیفه وقت با این استناد که در زمان پیامبر(ص) درآمد فدک صرف محرومان می شد و ما نیز اکنون درآمدهای این سرزمین را صرف محرومان می کنیم، فدک و درآمدهای آن را مصادره کردند.
آیت الله مصباح یزدی افزود: در مساله فدک، نکاتی است که باید به صورت دقیق به آن توجه کرد، یکی از این موضوعات، تصوری بود که برخی از افراد در آن زمان داشتند و آن این بود که فدک مالی متعلق به حضرت فاطمه(س) بود و دیگران آن را تصرف کردند.
وی خاطرنشان ساخت: این افراد تصور می کردند که آنچه حضرت زهرا(س) را رنج می داد، گرفتن اموال ایشان بود و متاسفانه در حال حاضر نیز بعضا این تصور دیده و شنیده می شود.
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: این تصور از بزرگ ترین ظلم هایی است که ما شیعیان در حق اهل بیت(ع) می کنیم، کسانی که تمام ثروت های عالم در برابرشان، تلی از خاک بیش نیست؛ آیا واقعا این گریه ها و ناله ها و دادخواهی های حضرت زهرا(س) برای یک مزرعه و درآمدهای حاصل از آن بود؟
آیتالله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: چنین تصوراتی بسیار خام، بی جا و نابخردانه است و نباید چنین جفایی را در حق اهل بیت(ع) و حضرت زهرای مرضیه(س) مرتکب شد.
وی یادآور شد: آشنایی با مضامین و مفاهیم این خطبه شریف نشان می دهد که اگر صرف این مسائل در میان بود، این همه مقدمات و مؤخرات به هیچ وجه لازم نبود؛ این مساله بهانه ای شد که حضرت زهرا(س) حقایقی را افشا کند که تا قیامت آشکار باشد.
این استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: جز حضرت زهرای مرضیه(س)، هیچ کس نمی توانست با این صراحت، شجاعت و قاطعیت این حقایق را بیان کند و حتی حضرت علی(ع) نیز نمی توانست چنین کاری را انجام دهد.
وی افزود: امروز هم کسی جرات نمی کند با این لحن صریح و شجاعانه درباره آن اشخاص صحبت کند و این موضوع تنها کاری بود که در آن شرایط تنها از حضرت فاطمه(س) ساخته بود.
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ابراز داشت: کاری که حضرت زهرا(س) در آن شرایط انجام داد، به اندازه قرن ها و سال های متمادی به اسلام خدمت شد و اگر این جریان و دادخواهی ایشان و ایراد آن خطبه نبود، معلوم نبود امروز چه بر سر اسلام و مسلمانان و شیعه آمده بود.