حقانیت شیعه

اجتماعی

زمستان 89 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امام صادق (علیه السلام) از دیدگاه مذاهب اهل سنّت

 شخصیت امام صادق(علیه السلام) همچون اجداد بزرگوارش تنها متعلق به شیعه نیست، بلکه مربوط به کل جهان اسلام و بلکه بشریت است.

هر چند خاور شناسان غیر مسلمان به مطالعه ابعاد مختلف زندگی و شخصیت این امام بزرگوار پرداخته اند ، لیکن با کمال تأسف، امام را تنها از زاویه دید محدود مادی نگریسته اند ، و کتاب «مغز متفکر جهان اسلام» ثمره همین شناختهای ناقص و بررسی های سطحی و مادی است که « مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ » نشر داده است و چون نتوانسته اند امام و شخصیت ملکوتی او را بشناسند ، و از طرفی نتوانسته اند آن همه معارف و دانشهای امام را منکر شوند ، دچار لغزش های غیر قابل گذشت شده اند و او را شاگرد مع الواسطه «بطلمیوس» معرفی کرده اند.

 

شاگردانی که خود پیشوا شدند

 نویسنده توانا آقای عبد الحلیم جندی ، مشاور رئیس جمهوری مصر، که   ............

 

بقیه مقاله را  در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید ..




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

?زندگانی امام جعفر صادق (علیه‌السلام)       

 نام پیشوای ششم «جعفر», کنیه‌ی آن حضرت « ابوعبدالله» و لقب مبارکشان « صادق» پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه‌السلام) و مادر گرامیشان «ام فروه» می‌باشد . ام فروه که نام ایشان فاطمه بود, دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. قاسم پسر ....

بقیه در ادامه مطلب ....




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)       

 نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با ......




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ویژگیهای حضرت معصومه (س)       

 تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد. در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را ..........




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

زیارت فاطمه معصومه (س) همچون زیارت فاطمه زهرا (س) است       

 بارگاه حضرت معصومه (س) در قم، زیارتگاه خاص و عام شده است و چه بسا بزرگانی که به قم مهاجرت نموده، تا از فیوضات آن مزار نوارنی بهره مند شوند؛ از جمله ی آن بزرگان، حضرت آیت الله .....




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نگاهی گذرا بر زندگانی پر بار امام رضا (علیه السلام)       

  هشتمین پیشوا و امام علی بن موسی الرضا علیهم السلام‌ در عصری می‌زیست که خلافت ننگین عباسیان در ........




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

معجزه امام رضا (علیه السلام )

 دعبل خزائی شاعر متعهد و آگاه وقتی قصیده شورانگیز خود را در حضور حضرت امام رضا علیه السلام خواند و سپس تقاضای لباس از آن حضرت برای تبرک نمود امام رضا علیه السلام یکی از لباسهای خود را به او داد . وقتی دعبل از خراسان به وطن شوش برگشت کنیزی داشت که بسیار به او علاقمند بود دید زخم جانکاهی در چشمهای او پدید آمده پزشکان آن زمان آمدند و پس از معاینه چنین نظر دادند در مورد چشم راست او ما قادر به معالجه نیستیم و راهی برای بهبود آن نمی یابیم اما در مورد چشم چپ او به درمان و معالجه میپردازیم و امیدواریم که سلامتی خود را بازیابد .دعبل از این پیش آمد سخت ناراحت شد بطوری که بسیار گریه کرد سپس به یاد باقیمانده لباس حضرت رضا علیه السلام افتاد که در دستش بود و قسمت دیگر را مردم قم از او گرفته بودند .آن لباس را به چشم کنیز کشید و چشم او را با قسمتی از آن باقیمانده لباس در اول شب بست . وقتی که صبح شد و دستمال را باز کرد دید چشمش خوب شده بطوری که به برکت حضرت رضا علیه السلام بهتر از قبل از بیماری گشته بود .  

 

تعیین دستمزد

سلیمان بن جعفر میگوید همراه امام هشتم حضرت رضا علیه السلام برای انجام کاری عبور میکردیم تا اینکه من خواستم بخانه ام برگردم حضرت به من فرمود با من بیا و  امشب در خانه ما باش  . دعوت حضرت را پذیرفتم و به خانه آن حضرت رفتم آن حضرت به غلامان خود نگاه کرد و دید آنها مشغول آماده کردن گل و ساختن دیوار اصطبل هستند در این میان دید یک نفر غلام سیاهی که غریب بود در آنجا کار میکند به غلامان خود فرمود این غلام سیاه در اینجا چه میکند ؟ آنها عرض کردند او را بعنوان کارگر اجیر کرده ایم تا ما را کمک کند و چیزی در مقابل کارش به او بدهیم .

امام رضا (ع) فرمود : آیا مزد او را با او قرار داد و تعیین نموده اید ؟ غلامان عرض کردند نه بلکه  او آمده برای ما کار کند و در برابر آنچه ما راضی شدیم مزدی به او بدهیم . امام از این شیوه ناراحت شد و برآن غلامان غضب کرد و حتی با تازیانه آنها را زد که چرا مزد کارگر را تعیین نکرده اید . سلیمان بن جعفر میگوید من به امام هشتم  عرض کردم چرا شما این گونه خشمگین شده اید ؟ امام رضا علیه السلام فرمود من مکررا این غلامان را از تعیین نکردن مزد کارگر نهی کرده ام و سفارش اکید نموده ام که هر کارگری را که برای کار میاورید در مورد مزد او با او قرارداد کنید ، ای سلیمان این را بدان که اگر مزد کارگری را تعیین نکنی و در آخر کار سه برابر مزد معمول به او بدهی باز گمان میکند که از مزد او کم نموده ای و هنگامی که مزد او را تعیین نمودی و در آخر کار اگر همان مزد را به او بدهی از تو تشکر میکند .

و اگر به اندازه یک حبه بر مزد مقرر او بیفزائی  از تو قدرشناسی و اعتقاد مییابد که بر مزدش افزوده ای .

 

امام رضا علیه السلام و دوستان

امام رضا علیه السلام در خراسان بود و در ظاهر ولی عهد مامون به شمار می آمد ، جمعی از شیعیان برای دیدار آن حضرت به خراسان آمده بودند ، و از دربان اجازه ورود می خواستند ، دربان برای آنها از آن حضرت اجازه می طلبید ولی آنحضرت اجازه نمی داد . آنها دو ماه پی در پی در هر روز دو بار و جمعا60 بار به در خانه آنحضرت آمده و اجازه ورود می طلبیدند و به دربان گفتند به امام رضا علیه السلام بگو ما جمعی از شیعیان شماهستیم ، وقتی دربان تقاضا و پیام آنها را به امام عرض می کرد ، امام می فرمود : من فعلا اشتغال دارم به آنها اجازه ورود نده . سرانجام آنها به دربان گفتند : از جانب ما به امام عرض کن  ، ما از بلاد دور آمده ایم و مکرر اجازه خواسته ایم و جواب منفی داده اید دشمنان ما ، ما را شماتت خواهند کرد ، اگر بدون ملاقات با شما به وطن بازگردیم ، نزد مردم ، شرمنده و سر افکنده خواهیم شد ... دربان ، پیام آنها را به امام ابلاغ کرد ، امام فرمود : به آنها اجازه ورود بده .

دربان به آنها اجازه داد ،آنها به محضر آنحضرت رسیدند و پس از احوالپرسی ، عرض کردند : ای پسر رسول خدا ، چه شده که ما به این بی مهری جانکاه و خفت و خواری افتاده ایم و پس از آن همه بی اعتنائی و عدم اجازه شما ، دیگر برای ما آبروئی نماند ، علت چیست ؟ امام رضا علیه السلام فرمود : این آیه 30 شوری را بخوانید "و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدکم و یعفوعن کثیر " هر مصیبتی که به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند. من در مورد شما به پروردگار و به رسول خدا و امیرمؤمنان و پدران پاکم پیروی کردم .

آنها عرض کردند :چرا نسبت به ما بی اعتنا هستید ؟ امام رضا علیه السلام فرمود : به خاطر آنکه  شما ادعا می کنید از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام هستید ، وای بر شما همانا شیعه علی علیه السلام ، افرادی مانند حسن و حسین علیه السلام و ابوذر و سلمان و مقداد و عمال و محمد بن ابوبکر بودند ،که هیچگونه مخالفت با اوامر آن حضرت نمی نمودند ، و هیچگاه کاری که مورد نهی آنها بود انجام نمی دادند ولی شما وقتی که می گوئید ما شیعه علی علیه السلام هستیم در بیشتر اعمال ، با دستورات آن حضرت مخالفت می نمائید و در انجام فرائض کوتاهی می نمائید ، و در رعایت حقوق برادران ، سستی می کنید ،آنجا که تقیه واجب است تقیه نمی کنید و آنجا که حرام است تقیه می کنید ، اگر شما به جای شیعه بگوئید ما از دوستان اولیاء خدا و دشمن دشمنان آنهاهستیم ، شما را در این قول رد نمی کنم ، ولی شما ادعای مقام ارجمند شیعه می کنید اما ادعای شما با اعمال شما سازگار نیست ، شما راه هلاکت رامی پیمائید مگر اینکه با توبه و انابه ، ضایعات گذشته را جبران کنید .  آنها گفتند : ما استغفار و توبه می کنیم  ، و از این پس خود را به عنوان دوستان شما ، و دشمن دشمنان شما ، عنوان می نمائیم نه شیعه شما .

امام رضا فرمود : آفرین بر شما برادران و دوستان من ،آنگاه امام از آنها احترام شایان کرد و آنها را نزد خود نشانید و سپس به دربان خود فرمود : چند بار از ورود آنها جلوگیری کردی  ؟ او عرض کرد شصت بار . امام به او فرمود : شصت بار نزد آنها بیا و به آنها سلام کن و سلام مرا به آنها برسان ، خداوند بخاطر استغفار و توبه ، آنها را آمرزید ، و آنها و بستگان آنها را به خاطر دوستیشان با ما ، مشمول کرامت و لطف خاص قرارداد ، و به آنها از غذاها و اموال بطور وفور ،بهره مند ساز و گرفتاری آنها را برطرف نما .

 

رؤیای حقیقی

عصر امام هشتم حضرت رضا علیه السلام بود ، کاروانی از خراسان به سوی کرمان رهسپار گردید ، در مسیر راه دزدان سرگردنه ها به کاروان حمله کرده و کاروانیان را غارت کردند ، و یکی از افراد کاروان مثلا به نام عبدالله را دستگیر نمودند و به او می گفتند : تو اموال بسیار داری ، باید اموال خود را در اختیار ما بگذاری . عبدالله هرچه التماس کرد ، آنها او را رها نکردند ، بلکه شب و روز او را شکنجه می دادند تا او ثروت خود را در اختیار دزدان بگذارد ، او را درمیان سرمای شدید بیابان پر برف نگه می داشتند و دهانش را پر از برف می نمودند ، به طوری که دهان و زبانش آسیب سخت دید آن گونه که نمی توانست سخن بگوید . سرانجام دل یکی از زنان دزدها ،به حال عبدالله سوخت ، واسطه شد و دزدها او را آزاد نمودند ، عبدالله از دست دزدها گریخت و با دهانی مجروح و زبانی آسیب دیده و خود را به خراسان رسانید ، در آن جا از مردم شنید که حضرت رضا علیه السلام وارد سرزمین خراسان شده و اکنون در نیشابور است عبدالله از ارادتمندان آل محمد علیه السلام بود ، با خود فکر می کرد که از ناحیه آنها لطفی بشود .

در همان ایام ،عبدالله در عالم خواب دید که شخصی به او گفت : امام رضا علیه السلام به نیشابور آمده ، نزد او برو و از او بخواه که بیماری دهان و زبانت را معالجه کند ، عبدالله در عالم خواب به حضور حضرت رضا علیه السلام رفت و جریان را گفت ، امام به او فرمود : مقداری آویشن یک نوع سبزیجات را با زیره و نمک خورد و مخلوط کن ، و سپس آن معجون را دو یا سه بار بر دهانت بگذار که درمان می یابد .عبدالله از خواب بیدار شد ، اما به خواب خود اهمیت نداد و با خود می گفت : نمی توان به آن چه در خواب دیده اعتماد کرد ، سرانجام تصمیم گرفت به نیشابور برود و با امام رضا علیه السلام ملاقات نماید ، به سوی نیشابور مسافرت کرد و جویای حال امام شد ، گفتند ، آن حضرت به کاروانسرای سعد رفته اند  ،عبدالله برای دیدار امام به آنجا رفت و به زیارت امام ، توفیق یافت و سپس جریان خود را بیان کرده و از آن بزرگوار خواست تا در مورد درمان دهان و زبانش چاره اندیشی کند . امام به او فرمود : مگر من در عالم خواب ،روش درمان بیماری دهان و زبانت را به تو نیاموختم ؟ عبدالله گفت : ای امام  بزرگوار ، اگر لطف بفرمائی بار دیگر آن روش درمان را به من بیاموز .

امام فرمود : مقداری آویشن و زیره را با نمک ، خورد و مخلوط کن و آن را دو یا سه بار بر دهانت بگذار که بزودی خوب می شوی .

عبدالله می گوید : همین روش درمان را انجام دادم ، و همانگونه که امام فرموده بود ، خوب شدم و سلامتی دهان و زبانم را بازیافتم .

 

خلقت حضرت عیسی (ع)

ابن قره دانشمند مسیحی طبق نظر مسیحیان میگفت مسیح علیه السلام معاذلله پسر خداست ، یا او و روح القدس و مریم ، هر سه درهم آمیختند و خدا شدند و  ...

او در مجلسی که حضرت رضا علیه السلام در آن  بود حضور یافت ، امام به او فرمود شما درباره حضرت مسیح علیه السلام چه اعتقادی دارید ؟ او در پاسخ گفت :  ای آقای من ، مسیح از خداست .

امام فرمود منظور تو از کلمه من چیست ؟ با توجه به اینکه این کلمه به معنی چهار وجه آمده است ،که پنجمی ندارد اگر منظورت از کلمه من ،بعضی از کل است ،نتیجه این میشود که مسیح علیه السلام جزئی از خداست . و اگر منظورت این است که کالخل من الخمر مانند سرکه است که از شراب بدست آمده ، و شراب ، استحاله و دگرگون یافته بنابراین ، خدا دگرگون شده و مسیح شده است . یا مانند پسر ، نسبت به پدر است بنابراین ، براساس ازدواج خواهدشد . و یا نسبت این دو مانند نسبت آفریدگار و آفریده است کالصنعه من الصانع بنابراین براساس مخلوق نسبت به خالق است ، و اگر غیر از این چهار وجه ، در نظر تو هست ، بیان کنید دانشمند مسیحی ، از جواب ، درمانده شد و سخن نگفت .

 

عبادت امام رضا(ع)

از بعضی از روایات استفاده میشود که امام هشتم حضرت رضا علیه السلام مدتی در شهر سرخس ، زندانی و تحت نظر بوده است ازجمله اباصلت هروی میگوید در سرخس به کنار خانه ای که امام هشتم علیه السلام در آن زندانی بود رفتم ، از زندانبانها اجازه خواستم تا با امام ملاقات کنم .

آنها گفتند نمیتوانی با امام ملاقات کنی . گفتم چرا ؟ گفتند امام رضا علیه السلام نوعا شبانه روز مشغول نماز است و در یک شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند ، فقط ساعتی در آغاز روز ، و قبل از ظهر ، و ساعتی هنگام غروب ، نماز نمیخواند ، ولی در این ساعات نیز در محل نماز خود به مناجات و راز و نیاز با خدا ، اشتغال دارد ...

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب و اولاده المعصومین علیهم السلام .‌

 




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

ویژگی ها و اعمال دحو الارض

 1- روز دحو الارض

در این روز، بخش هایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن نمود تا کم کم به شکل ربع مسکون امروزین درآید. مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد مکان کعبه شریف و بیت ا... الحرام بود . دحو الارض ، مطابق با بیست و پنجم ماه ذوالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید . از این روز، بخش هایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن نمود تا کم کم به شکل ربع مسکون امروزین درآید . مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد مکان کعبه شریف و بیت ا... الحرام بود . به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات (والارض بعد ذلک دحاها) به همین واقعه اشاره دارد.

  2.  ذوالقعده؛ ماه حرام

 ماه ذوالقعده (یا همان ذیقعده در تلفظ فارسی) اولین ماه از ماه های حرام است. ماه های حرام زمان هایی هستند که جنگ در آنها ممنوع بوده و احکام ویژه ای نیز از جهت شرعی و فقهی دارند.اما استفاده اخلاقی و تربیتی که از این حکم می توان برد این است که: «اگر جنگ و نزاع میان مردمان در این ماه حرام شده است» حتما منازعه و محاربه با خداوند باید بیشتر مورد نفرت قرار گیرد. لذا شایسته است انسان مومن در این ماه ها بیشتر به فکر باشد تا اندیشه و اعضای او با گناه و معصیت، به مخالفت با خداوند برنخیزد.

 3 -  مناسبت های دیگر این روز :

 گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آنرا دوچندان نموده اند؛ از جمله:

 الف .   میلاد شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام

ب .   میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام

ج .   خروج رسول اکرم |(ص) از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها) و نیز تمامی همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهی می کردند.

 ه . در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.

 

4 - اعمال شب و روز دحو الارض

الف .   روزه : یکی از آن چهار روز است که در تمام سال بفضیلت روزه ممتاز است.

 در روایتی روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزه‏دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است و از برای این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است .

ب .   نماز: نمازی که در کتب شیعه قمیین روایت شده است.

 آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .

 پ .  دعا: خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحب است خواندن آن.

 اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَی کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَی یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَی طُولِ الْبِلَی إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَی وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَی مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّی تَرْضَی وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّی نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَی مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

التماس دعا

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب و اولاده المعصومین علیهم السلام .‌




تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 7:57 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()



نام کتاب : جاذبه و دافعه علی علیه‏السلام 

جاذبه و دافعه علی علیه‏السلام 
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری 
چاپ نهم : تابستان 1368 
ناشر : انتشارات صدرا ( با کسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار 
استاد شهید ) 

پیشگفتار 

شخصیت عظیم و گسترده امیرالمؤمنین علی علیه السلام وسیعتر و متنوعتر از 
اینست که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود و توسن‏ 
اندیشه را به جولان آورد . برای یک فرد حداکثری که میسر است اینست که‏ 
یک یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه و بررسی انتخاب کند و به‏ 
همان قناعت ورزد . 
یکی از جوانب و نواحی وجود این شخصیت عظیم ، ناحیه تأثیر او بر روی‏ 
انسانها به شکل مثبت یا منفی است و به عبارت دیگر " جاذبه و دافعه " 
نیرومند او است که هنوز هم نقش فعال خود را ایفا می‏نماید و در این‏ 
کتاب درباره اش گفتگو شده است . 
شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست . 
به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول می‏دارد و 
در دلها هیجان و موج ایجاد می‏کند و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره‏ 
انگیزتر و عکس العمل سازتر است ، خواه عکس العمل موافق یا مخالف . 

شخصیتهای خاطره انگیز و عکس العمل ساز ، زیاد بر سر زبانها می‏افتند ، 
موضوع مشاجره‏ها و مجادله‏ها قرار می‏گیرند ، سوژه شعر و نقاشی و هنرهای‏ 
دیگر واقع می‏شوند ، قهرمان داستانها و نوشته‏ها می‏گردند . اینها همه‏ 
چیزهائی است که در مورد علی علیه السلام به حد اعلی وجود دارد و او در 
این جهت بی رقیب و یا بسیار کم رقیب است . گویند محمد بن شهرآشوب‏ 
مازندرانی که از اکابر علمای امامیه در قرن هفتم است ، هنگامی که کتاب‏ 
معروف " مناقب " را تألیف می‏کرد ، هزار کتاب به نام مناقب که همه‏ 
درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت . این یک‏ 
نمونه می‏رساند که شخصیت والای مولی در طول تاریخ چه قدر خاطرها را مشغول‏ 
می‏داشته است . 
امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بوده‏اند 
اینست که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشه‏ها ، به دلها و 
روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام می‏بخشند . 
فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون و ارسطو و بوعلی و دکارت نیز قهرمان‏ 
تسخیر اندیشه‏ها و سرگرم کردن خاطرها هستند . رهبران انقلابهای اجتماعی ، 
مخصوصا در دو قرن اخیر ، علاوه بر این ، نوعی تعصب در پیروان خود به وجود 
آوردند . مشایخ عرفان پیروان خویش را احیانا آنچنان وارد مرحله " تسلیم‏ 
" می‏کنند که اگر پیر مغان اشارت کند سجاده به می‏رنگین می‏نمایند . اما 
در هیچکدام از آنها گرمی و حرارت توأم با نرمی و لطافت و صفا و رقتی که‏ 
در پیروان علی ، تاریخ نشان می‏دهد نمی بینیم . اگر صفویه از دراویش‏ 
لشکری جرار و مجاهدانی کارآمد ساختند با نام علی کردند نه با نام خودشان‏ 

حسن و زیبائی معنوی که محبت و خلوص ایجاد می‏کند از یک مقوله است و 

سیادت و منفعت و مصلحت زندگی که کالای رهبران جتماعی ، و یا عقل و فلسفه که کالای فیلسوف است ، و یا اثبات سلطه و 
اقتدار که کالای عارف است از مقوله های دیگر . 
معروف است که یکی از شاگردان بوعلی سینا به استاد می‏گفت اگر تو با 
این فهم و هوش خارق العاده مدعی نبوت شوی مردم به تو می‏گروند و بوعلی‏ 
سکوت کرد . تا در سفری در فصل زمستان که باهم بودند سحرگاه بوعلی از 
خواب بیدار شد و شاگرد را بیدار کرد و گفت تشنه‏ام قدری آب بیاور . 
شاگرد تعلل کرد و شروع کرد به عذر تراشیدن . هر چه بوعلی اصرار کرد شاگرد 
حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترک کند . در همین وقت فریاد 
مؤذن از بالای مأذنه بلند شد که الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد 
ان محمدا رسول الله . بوعلی فرصت را مناسب دید که جواب شاگرد را بدهد 
. گفت تو که مدعی بودی اگر من ادعای پیغمبری کنم مردم ایمان خواهند آورد 
اکنون ببین فرمان حضوری من به تو که سالها شاگرد من بوده‏ای و از درس من‏ 
بهره برده‏ای آنقدر نفوذ ندارد که لحظه‏ای بستر گرم را ترک کنی و آبی به‏ 
من بدهی . اما این مرد مؤذن پس از چهارصد سال فرمان پیغمبر را اطاعت‏ 
کرده از بستر گرم خارج شده و رفته بر روی این بلندی و به وحدانیت خدا و 
رسالت او گواهی می‏دهد . ببین تفاوت ره از کجا است تا به کجا . 
آری فیلسوفان شاگرد می‏سازند نه پیرو ، رهبران اجتماعی پیروان متعصب‏ 
می‏سازند نه انسانهای مهذب ، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم می‏سازند 
نه مؤمن مجاهد فعال . 
در علی هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت‏ 
پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران . مکتب او هم مکتب عقل‏ 
و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم‏ 
مکتب حسن و زیبائی و جذبه و حرکت . 

علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره‏ 
دیگران به عدل رفتار کند ، خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود . کمالات‏ 
انسانیت را باهم جمع کرده بود . هم اندیشه‏ای عمیق و دور رس داشت و هم‏ 
عواطفی رقیق و سرشار . کمال جسم و کمال روح را توأم داشت . شب ، هنگام‏ 
عبادت از ماسوی می‏برید و روز ، در متن اجتماع فعالیت می‏کرد . روزها چشم‏ 
انسانها مواسات و از خود گذشتگیهای او را می‏دید و گوشهایشان پند و 
اندرزها و گفتارهای حکیمانه اش را می‏شنید و شب چشم ستارگان اشکهای‏ 
عابدانه‏اش را می‏دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه‏اش را می‏شنید . هم‏ 
مفتی بود و هم حکیم . هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی . هم زاهد بود و هم‏ 
سرباز . هم قاضی بود و هم کارگر . هم خطیب بود و هم نویسنده . بالاخره به‏ 
تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیبائیهایش . 
کتاب حاضر مجموعه‏ای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه‏ 
مبارک رمضان سال 1388 در حسینیه ارشاد ایراد شده است . این کتاب مشتمل‏ 
است بر یک مقدمه و دو بخش . در مقدمه کلیاتی درباره جذب و دفع به طور 
عموم و جاذبه و دافعه انسانها به طور خصوص بحث شده است . در بخش اول‏ 
جاذبه علی علیه السلام که همواره دلهائی را به سوی خود کشیده و می‏کشد و 
فلسفه آن و فائده و اثر آن ، موضوع بحث قرار گرفته است . در بخش دوم‏ 
دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد می‏کرد و دور 
می‏انداخت توضیح و تشریح شده است . ثابت شده که علی علیه السلام دو 
نیروئی بوده است و هر کس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دو 
نیروئی باشد . 
نظر به اینکه دو نیروئی بودن به تنهائی کافی نیست که معرف مکتب علی‏ 
باشد . در این کتاب کوشش شده تا حد امکان نشان داده شود که جاذبه‏ 

علی افرادی از چه طراز را جذب می‏کرد و دافعه او چه سنخ افرادی را طرد 
می‏نمود ؟ ای بسا برخی از ما که مدعی پیروی مکتب او هستیم آنان را که علی‏ 
جذب می‏کند دفع کنیم و آنان را که او دفع می‏کرد جذب کنیم . در قسمت‏ 
دافعه علی به بحث درباره خوارج اکتفا شده است و حال آنکه طبقات دیگری‏ 
نیز هستند که مشمول دافعه علی می‏باشند . شاید در وقت دیگر ، و لااقل چاپ‏ 
دیگر این کتاب ، این نقص مانند سایر نواقص کتاب جبران شود . 
زحمات اصلاح و تکمیل سخنرانیها را فاضل بلند قدر جناب آقای فتح الله‏ 
امیدی متحمل شده‏اند . نیمی از کتاب به قلم معظم له است که پس از 
استخراج از نوارهای ضبط صوت ، از نو به قلم خود نوشته و احیانا اصلاح و 
یا تکمیل کرده‏اند . نیم دیگر آن تقریر لفظی خود اینجانب است و یا 
احیانا بعد از اصلاح معظم له به قلم خود چیزهائی اضافه کرده‏ام . امیدوارم‏ 
مجموعا اثر مفید و آموزنده‏ای باشد . از خداوند متعال مسئلت داریم که ما 
را از متابعان واقعی علی علیه السلام قرار دهد . 
تهران - یازدهم اسفند 1349 شمسی 
مطابق با چهارم محرم الحرام 1391 قمری 
مرتضی مطهری 

11

 

 




تاریخ : جمعه 89/10/24 | 6:4 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

این متن عربی همان خطبه معروف است که از عجیب ترین ادبیات عرب و یکی از معجزات علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.



الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.


ترجمه خطبه:
ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.

یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.

شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.

معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مای?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.

کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.

بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.

خداوند این امّت را  به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.

درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.

او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.

کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:

1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)

2- الصراط المستقیم

3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)

4- بحار الانوار

5- منهاج البراعة




تاریخ : جمعه 89/10/24 | 5:45 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.