وجه تسمیه
کرهرود اسم بوده از برای رودی که از کرج سابق میگذشته و اکنون هم آن رود به نام رودخانه آستانه که لغت دوم کرج است معروف میباشد و رودخانه کرهرود هم از ناحیه قره کهریز یعنی سرزمین کرج سابق منشا میگیرد [لذا] آن را کرهرود یعنی رود کرج خواندهاند و ده واقع در کنار آن رود را هم کرهرود نامیدهاند.
در لغت نامه دهخدا در باره این شهر آمده قصبهای است میان اصفهان و همدان و ظاهراًکرج ابودلف همین قصبهاست. (یادداشت مولف). مغولان آن را ترکان موران گویند.
در نواحی کره رود آن دو لشکر (لشکر ملک ارسلان عزالدین قیماز والی اصفهان و حسام الدین اینانج حاکم ری) به یکدیگر رسیدند و مانند بحر اخضر در جوش و خروش آمدند. چون از قنقر اولانک بگذشت و به کره رود رسید که مغول ترکان موران گویند...
این شهر که در گذشته کرج نام داشته مرکز حکومت آل ابی دلف بوده و ساخت آن را به ابودلف نسبت میدهند. به نظر میرسد که ابودلف در واقع مترادف خود نام کرج به معنی مساکن واقع در دامنه بالایی کوه بودهاست که به غلط سازنده اساطیری آن محسوب شدهاست.
این شهر در گذشته نوعی مرکزیت داشتهاست به گونهای که جلسهای که در آن مکان مرکز ایالت تازه تاسیس عراق عجم (قلعه سلطان آباد) تعیین شد در این شهر برگزار شدهاست .
الحاق شهر به اراک
در تاریخ 5 تیر 1391 شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به دلیل اتصال کامل نقاط شهری مذکور به شهر اراک، کارکردهای مستقیم جمعیت ساکن در شهرهای کرهرود و سنجان با شهر اراک و مراکز خدماتی آن، استقرار مراکز شهری مهم اراک از جمله پردیس دانشگاهی و دانشگاه اراک، دانشگاه علوم پزشکی اراک، بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) و دانشگاه پیام نور در امتداد بلوار ورودی شهر اراک و مقابل شهر سنجان، عدم بضاعت مالی شهرداریهای کرهرود و سنجان برای ارائه خدمات مناسب به شهروندان و جلوگیری از مدیریت چندگانه بر اراضی و املاک متصل به شهر، توسعه ناموزون پیرامون شهر و یکپارچگی مدیریت شهری با الحاق این دو شهر به شهر اراک موافقت کرد
در تاریخ 10 فروردین ماه 1392، هیأت دولت با پیشنهاد وزارت کشور و تأیید رئیس جمهور از الحاق شهرهای کرهرود و سنجان به شهر اراک و تصویب آن به عنوان کلانشهر اراک خبر دادبر این اساس شهرهای کرهرود و سنجان به عنوان مناطق چهار و پنج شهر اراک شناخته شده و از خدمات شهرداری بهرمند میگردند.
از ویکیپدیا، دانشنامه? آزاد
|
این نوشتار کامل نیست. لطفاً به بهبود آن کمک کنید، یا درباره? اشکال در صفحه? بحث گفتگو کنید. |
سادات کرهرود سلسلهای از سادات بودند که از جد هفتم به بعد در شهر کرهرود واقع در استان مرکزی زندگی میکردند. نسب این سلسله به امام سجاد چهارمین امام شیعیان میرسد.[1]
محتویات
- 1 نسبشناسی
- 2 ورود جد سادات به کرهرود
- 3 قبرستان تخت سادات
- 4 افراد مشهور سلسله سادات
- 5 پانویس
- 6 منابع
نسبشناسی
شجرهنامهای از این سلسله وجود دارد که حاج اسماعیل عراقی در پشت کتاب دُرَر آیت الله عبدالکریم حائری یزدی به چاپ رسانده است. بر اساس این متن شجره نامه به صورت زیر بوده است:[2]
میرعلی محمد بن میرفخرالدین بن سیدهادی بن تاجالدین بن سید محمد بن سیدحیدر بن سید محمد (مکی) بن سید غیاث بن سید معصوم بن سید تاجالدین بن سید رضیالدین بن سید علی بن سید حسن بن سید محمد بن سید محمد بن محمد فخرالدین بن محمدرضیالدین بن سید زید بن سید داعی بن سید حسن بن سید محمد بن سید علی بن سید علی (الحریری) بن سید حسن (ابو محمد الافطس) بن سید علی (اصغر) بن امام زینالعابدین.
هفتمین جد این دودمان، میرعلیمحمد مکی است که مدتی قبل از بنای شهر اراک به این منطقه مهاجرت نمود. مزار وی در قبرستانی بنام تخت سید در کرهرود است و با آنکه ضریح ندارد معروف و مورد زیارت و محل نذورات است. قبرستان به اعتبار وی تخت سید نامیده شده است.[3]
از سید غیاث تا سید علی در شجرهنامه، از بازماندگان حمله مغول به آوه بودند که از زندگی آنها سندی در دست نیست.[4]
ورود جد سادات به کرهرود
تاریخ ورود میر محمد مکی به کرهرود به درستی مشخص نیست. همینقدر مسلم است که وی در اواخر قرن دهم و در آغاز قرن یازدهم هجری قمری به سمت کرهرود آمده است، اما مقصد اصلی او شهرهای غرب ایران بود. جریان ساکن شدن میر محمد در کرهرود بدین گونه بوده است؛ گویند هنگامی که وی از آوه به سمت کرهرود رهسپار میشود نزدیک غروبخورشید برای ادای فرضیه نماز دنبال آب در اطراف کرهرود میگردد، چون آب پیدا نمیکند دستی بر خاک میزند و آب پدیدار میشود. یکی از اهالی که از آن سمت میگذشت با تعجب چشمه را میبیند و چون هزاران بار از منطقه گذرکرده بوده و چشمهای در آنجا یافت نکرده بود با تعجب به سمت میر محمد میرود. میر محمد به وی میگوید:«برو به شیخ حسن بگو سید محمد آمده.» رهگذر به قریه کرهرود و نزد شیخ حسن کرهرودی میرود و واقعه را بر وی شرح میدهد. پس از آن شیخ به دیدار سید رفته و از وی خواهش میکند تا برای انجام امور شرعی مراجعان شهرها و روستاهای اطراف (عمدتاً از بروجرد، همدان و ملایر) در کرهرود باقی بماند. میر محمد که احساس کرد وظیفه سنگینی بر دوش وی نهاده شده در قریه کرهرود ساکن شد و 35 سال در حوزه درسی آنجا به فعالیت پرداخت
میرعلیمحمد مکی بنای مدرسه علوم دینی را در قریه کرهرود گذاشت. بعد از تاسیس شهر اراک، دو تن از فرزندان وی به نامهای سیدمحمد و سیداحمد که به سیدین عراق مشهورند، در شهر اراک ساکن شدند و اداره و ریاست مذهبی و معنوی شهر را بر عهده گرفتند
کرهرود سراسر افتخار
...قلعه ای را بنا نهاد و به تأسی از کرج (آستانه فعلی) آن را کرج ابودلف نام نهاد بدین ترتیب نخستین سلسله محلی شیعیان در منطقه کرهرود بنا نهاده شد . هنوز هم قناتی که صحرای فیراسه را در کرهرود آب یاری می کند در عموم به قنات ابودلف مشهور است . پس از آن که مرداویچ زیاری جبال را از دست عباسیان خارج ساخت کرج ابودلف را به سردار خود علی پسر بویه سپرد . از همین جا بود که او پایه بزرگترین حکومت شیعه تا آن زمان را بنا نهاد ، حکومت آل بویه که بعد هابغداد را هم به زیر نفوذ خویش در آورد . از آن پس کمتر نشانی از کرهرود می توان یافت تا سلسله قدرتمند شیعه بعدی یعنی همان صفویه . با مهاجرت فقیهان امامی از جبل العامل لبنان به ایران عده ای از شیخ های همدانی به کرهرود می آیند و نخستین حوزه های دینی را در آن برپا می کنند . از این تاریخ کرهرود به یکی از مراکز مهم فقه امامی تبدیل می شود و حضور علمای کرهرود را در دوران صفویه ، زند و قاجار می توان در همه جا یافت . اوج این حضور را در دروان مشروطه و بیداری ایرانیان و بزرگانی همچون آیت الله آقا نورالدین عراقی و آیت الله آقا شیخ جواد واعظ کرهرودی می توان دید
وجه تسمیه
کرهرود اسم بوده از برای رودی که از کرج سابق میگذشته و اکنون هم آن رود به نام رودخانه آستانه که لغت دوم کرج است معروف میباشد و رودخانه کرهرود هم از ناحیه قره کهریز یعنی سرزمین کرج سابق منشا میگیرد [لذا] آن را کرهرود یعنی رود کرج خواندهاند و ده واقع در کنار آن رود را هم کرهرود نامیدهاند.
در لغت نامه دهخدا در باره این شهر آمده قصبهای است میان اصفهان و همدان و ظاهراًکرج ابودلف همین قصبهاست. (یادداشت مولف). مغولان آن را ترکان موران گویند.
در نواحی کره رود آن دو لشکر (لشکر ملک ارسلان عزالدین قیماز والی اصفهان و حسام الدین اینانج حاکم ری) به یکدیگر رسیدند و مانند بحر اخضر در جوش و خروش آمدند. چون از قنقر اولانک بگذشت و به کره رود رسید که مغول ترکان موران گویند...
این شهر که در گذشته کرج نام داشته مرکز حکومت آل ابی دلف بوده و ساخت آن را به ابودلف نسبت میدهند. به نظر میرسد که ابودلف در واقع مترادف خود نام کرج به معنی مساکن واقع در دامنه بالایی کوه بودهاست که به غلط سازنده اساطیری آن محسوب شدهاست.
این شهر در گذشته نوعی مرکزیت داشتهاست به گونهای که جلسهای که در آن مکان مرکز ایالت تازه تاسیس عراق عجم (قلعه سلطان آباد) تعیین شد در این شهر برگزار شدهاست .
الحاق شهر به اراک
در تاریخ 5 تیر 1391 شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به دلیل اتصال کامل نقاط شهری مذکور به شهر اراک، کارکردهای مستقیم جمعیت ساکن در شهرهای کرهرود و سنجان با شهر اراک و مراکز خدماتی آن، استقرار مراکز شهری مهم اراک از جمله پردیس دانشگاهی و دانشگاه اراک، دانشگاه علوم پزشکی اراک، بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) و دانشگاه پیام نور در امتداد بلوار ورودی شهر اراک و مقابل شهر سنجان، عدم بضاعت مالی شهرداریهای کرهرود و سنجان برای ارائه خدمات مناسب به شهروندان و جلوگیری از مدیریت چندگانه بر اراضی و املاک متصل به شهر، توسعه ناموزون پیرامون شهر و یکپارچگی مدیریت شهری با الحاق این دو شهر به شهر اراک موافقت کرد
در تاریخ 10 فروردین ماه 1392، هیأت دولت با پیشنهاد وزارت کشور و تأیید رئیس جمهور از الحاق شهرهای کرهرود و سنجان به شهر اراک و تصویب آن به عنوان کلانشهر اراک خبر دادبر این اساس شهرهای کرهرود و سنجان به عنوان مناطق چهار و پنج شهر اراک شناخته شده و از خدمات شهرداری بهرمند میگردند.
از ویکیپدیا، دانشنامه? آزاد
|
این نوشتار کامل نیست. لطفاً به بهبود آن کمک کنید، یا درباره? اشکال در صفحه? بحث گفتگو کنید. |
سادات کرهرود سلسلهای از سادات بودند که از جد هفتم به بعد در شهر کرهرود واقع در استان مرکزی زندگی میکردند. نسب این سلسله به امام سجاد چهارمین امام شیعیان میرسد.[1]
محتویات
- 1 نسبشناسی
- 2 ورود جد سادات به کرهرود
- 3 قبرستان تخت سادات
- 4 افراد مشهور سلسله سادات
- 5 پانویس
- 6 منابع
نسبشناسی
شجرهنامهای از این سلسله وجود دارد که حاج اسماعیل عراقی در پشت کتاب دُرَر آیت الله عبدالکریم حائری یزدی به چاپ رسانده است. بر اساس این متن شجره نامه به صورت زیر بوده است:[2]
میرعلی محمد بن میرفخرالدین بن سیدهادی بن تاجالدین بن سید محمد بن سیدحیدر بن سید محمد (مکی) بن سید غیاث بن سید معصوم بن سید تاجالدین بن سید رضیالدین بن سید علی بن سید حسن بن سید محمد بن سید محمد بن محمد فخرالدین بن محمدرضیالدین بن سید زید بن سید داعی بن سید حسن بن سید محمد بن سید علی بن سید علی (الحریری) بن سید حسن (ابو محمد الافطس) بن سید علی (اصغر) بن امام زینالعابدین.
هفتمین جد این دودمان، میرعلیمحمد مکی است که مدتی قبل از بنای شهر اراک به این منطقه مهاجرت نمود. مزار وی در قبرستانی بنام تخت سید در کرهرود است و با آنکه ضریح ندارد معروف و مورد زیارت و محل نذورات است. قبرستان به اعتبار وی تخت سید نامیده شده است.[3]
از سید غیاث تا سید علی در شجرهنامه، از بازماندگان حمله مغول به آوه بودند که از زندگی آنها سندی در دست نیست.[4]
ورود جد سادات به کرهرود
تاریخ ورود میر محمد مکی به کرهرود به درستی مشخص نیست. همینقدر مسلم است که وی در اواخر قرن دهم و در آغاز قرن یازدهم هجری قمری به سمت کرهرود آمده است، اما مقصد اصلی او شهرهای غرب ایران بود. جریان ساکن شدن میر محمد در کرهرود بدین گونه بوده است؛ گویند هنگامی که وی از آوه به سمت کرهرود رهسپار میشود نزدیک غروبخورشید برای ادای فرضیه نماز دنبال آب در اطراف کرهرود میگردد، چون آب پیدا نمیکند دستی بر خاک میزند و آب پدیدار میشود. یکی از اهالی که از آن سمت میگذشت با تعجب چشمه را میبیند و چون هزاران بار از منطقه گذرکرده بوده و چشمهای در آنجا یافت نکرده بود با تعجب به سمت میر محمد میرود. میر محمد به وی میگوید:«برو به شیخ حسن بگو سید محمد آمده.» رهگذر به قریه کرهرود و نزد شیخ حسن کرهرودی میرود و واقعه را بر وی شرح میدهد. پس از آن شیخ به دیدار سید رفته و از وی خواهش میکند تا برای انجام امور شرعی مراجعان شهرها و روستاهای اطراف (عمدتاً از بروجرد، همدان و ملایر) در کرهرود باقی بماند. میر محمد که احساس کرد وظیفه سنگینی بر دوش وی نهاده شده در قریه کرهرود ساکن شد و 35 سال در حوزه درسی آنجا به فعالیت پرداخت
میرعلیمحمد مکی بنای مدرسه علوم دینی را در قریه کرهرود گذاشت. بعد از تاسیس شهر اراک، دو تن از فرزندان وی به نامهای سیدمحمد و سیداحمد که به سیدین عراق مشهورند، در شهر اراک ساکن شدند و اداره و ریاست مذهبی و معنوی شهر را بر عهده گرفتند