سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

امام علی علیه السلام - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

امام اول

حضرت امیر المؤمنین على علیه السلام وى فرزند ابو طالب شیخ بنى هاشم،عموى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود که پیغمبر اکرم را سرپرستى نموده و در خانه خود جاى داده و بزرگ کرده بود و پس از بعثت نیز تا زنده بود از آن حضرت حمایت کرد و شر کفار عرب و خاصه قریش را از وى دفع نمود.

على علیه السلام (بنا به نقل مشهور) ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطى که در مکه و حوالى آن اتفاق افتاد،بنا به درخواست پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم از خانه پدر به خانه پسر عموى خود پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم منتقل گردید و حت‏سرپرستى و پرورش مستقیم آن حضرت در آمد (1) .

پس از چند سال که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به موهبت نبوت نایل شد و براى نخستین بار در«غار حرا»وحى آسمانى به وى رسید وقتى که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد، شرح حال را فرمود،على علیه السلام به آن حضرت ایمان آورد (2) و باز در مجلسى که‏پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم خویشاوندان نزدیک خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود:

نخستین کسى که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصى و وزیر من خواهد بود،تنها کسى که از جاى خود بلند شد و ایمان آورد على علیه السلام بود و پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ایمان او را پذیرفت و وعده‏هاى خود را درباره‏اش امضا نمود (3) و از این روى على علیه السلام نخستین کسى است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسى است که هرگز غیر خداى یگانه را نپرستید.

على علیه السلام پیوسته ملازم پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود تا آن حضرت از مکه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند،على علیه السلام در بستر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید (4) .و پس از آن حضرت مطابق وصیتى که کرده بود،امانتهاى مردم را به صاحبانش رد کرده،مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود (5) .

در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود و آن حضرت در هیچ خلوت و جلوتى على علیه السلام را کنار نزد و یگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به وى تزویج نمود.و در موقعى که میان اصحاب خود عقداخوت مى‏بست او را برادر خود قرار داد (6) .

على علیه السلام در همه جنگها که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که آن حضرت او را در مدینه به جاى خود نشانیده بود (7) و در هیچ جنگى پاى به عقب نگذاشت و از هیچ حریفى روى نگردانید و در هیچ امرى مخالفت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نکرد چنانکه آن حضرت فرمود:«هرگز على از حق و حق از على جدا نمى‏شوند» (8) .

على علیه السلام روز رحلت پیغمبر اکرم 33 سال داشت و با اینکه در همه فضائل دینى سر آمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود،به عنوان اینکه وى جوان است و مردم به واسطه خونهایى که در جنگها پیشاپیش پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ریخته با وى دشمنند از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آن حضرت از شؤونات عمومى بکلى قطع شد.وى نیز گوشه خانه را گرفته به تربیت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود،گذرانید و پس از کشته شدن خلیفه سوم،مردم با آن حضرت بیعت نموده و به خلافتش برگزیدند.

آن حضرت در خلافت‏خود که تقریبا چهار سال و نه ماه طول کشید،سیرت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را داشت و به خلافت‏خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به‏ضرر برخى از سود جویان تمام مى‏شد و از این روى عده‏اى از صحابه که پیشاپیش آنها ام المؤمنین‏«عایشه و طلحه و زبیر و معاویه‏»بودند،خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت‏برافراشتند و بناى شورش و آشوبگرى گذاشتند.

آن حضرت براى خوابانیدن فتنه،جنگى با ام المؤمنین عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکى بصره کرد که به‏«جنگ جمل‏»معروف است و جنگى دیگر با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ‏«صفین‏»معروف است و یک سال و نیم ادامه یافت و جنگى دیگر با خوارج در نهروان کرد که به جنگ‏«نهروان‏»معروف است و به این ترتیب،بیشتر مساعى آن حضرت در ایام خلافت‏خود، صرف رفع اختلاف داخلى بود و پس از گذشت زمان کوتاه،صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرى در مسجد کوفه در سر نماز به دست‏بعضى از خوارج ضربتى خورده و در شب 21 همان ماه شهید شد (9) .

امیر المؤمنین على علیه السلام به شهادت تاریخ و اعتراف دوست و دشمن در کمالات انسانى نقیصه‏اى نداشت و در فضائل اسلامى نمونه کاملى از تربیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود.

بحثهایى که در اطراف شخصیت او شده و کتابهایى که در این باره شیعه و سنى و سایر مطلعین و کنجکاوان نوشته‏اند،درباره هیچیک از شخصیت‏هاى تاریخ اتفاق نیفتاده است.

على علیه السلام در علم و دانش،داناترین یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم وسایر اهل اسلام بود و نخستین کسى است در اسلام که در بیانات علمى خود،در استدلال و برهان را باز کرد و در معارف الهیه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترین عرب بود در سخنرانى (چنانکه در بخش اول کتاب نیز اشاره شد) .

على علیه السلام در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگها که در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و پس از آن شرکت کرد،هرگز ترس و اضطرابى از خود نشان نداد و با اینکه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنین و جنگ خیبر و جنگ خندق،یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و لشکریان اسلام لرزیدند و یا پراکنده شده فرار نمودند،وى هرگز پشت‏به دشمن نکرد و هرگز نشده که کسى از ابطال و مردان جنگى با وى در آویزد و جان به سلامت‏برد و در عین حال با کمال توانایى،ناتوانى را نمى‏کشت و فرارى را دنبال نمى‏کرد و شبیخون نمى‏زد و آب به روى دشمن نمى‏بست.

از مسلمات تاریخ است که آن حضرت در جنگ خیبر در حمله‏اى که به قلعه نمود،دست‏به حلقه در رسانیده با تکانى در قلعه را کنده به دور انداخت (10) .

و همچنین روز فتح مکه که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم امر به شکستن بتها نمود، بت‏«هبل‏»که بزرگترین بتهاى مکه و مجسمه عظیم الجثه‏اى از سنگ بود که بر بالاى کعبه نصب کرده بودند،على علیه السلام به امر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پاى روى دوش آن حضرت گذاشته بالاى کعبه‏رفت و«هبل‏»را از جاى خود کند و پایین انداخت (11) .

على علیه السلام در تقواى دینى و عبادت حق نیز یگانه بود،پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در پاسخ کسانى که نزد وى از تندى على علیه السلام گله مى‏کردند مى‏فرماید:«على را سرزنش نکنید،زیرا وى شیفته خداست (12) ».

ابودرداى صحابى پیکر آن حضرت را در یکى از نخلستانهاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده است،براى اطلاع،به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود،در گذشت همسرش را تسلیت گفت،دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:«پسر عم من نمرده است‏بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و این حال براى وى بسیار اتفاق مى‏افتد».

على علیه السلام در مهربانى به زیر دستان و دلسوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان،قصص و حکایات بسیار دارد.آن حضرت هر چه را به دستش مى‏رسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان مى‏داد و خود با سخت‏ترین و ساده‏ترین وضعى زندگى مى‏کرد.آن حضرت کشاورزى را دوست مى‏داشت و غالبا به استخراج قنوات و درختکارى و آباد کردن زمینهاى بایر مى‏پرداخت ولى از این راه هر ملکى را که آباد مى‏کرد و یا هر قناتى را که بیرون مى‏آورد وقف فقرا مى‏فرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى،عواید سالیانه قابل‏توجهى (24 هزار دینار طلا) داشت




تاریخ : جمعه 89/5/22 | 12:0 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.