سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

جایگاه على علیه السلام در میان اصحاب - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی
جایگاه على علیه السلام در میان اصحاب
علی اول مظلوم تاریخ است، بزرگترین‏محبوبیتها و بیشترین دوستداران را داشته‏است; چه انسانهایى که در طول تاریخ به جرم‏محبت و عشق او انواع اذیت‏ها و آزارها رامتحمل شده‏اند، حتى جان خود را در این راه‏از کف داده‏اند.اکنون بر آن هستیم که‏موقعیت او را میان معاصران به ویژه اصحاب‏پیامبر که نخستین مسلمانان بودند، بررسى‏کنیم. البته تنها به جنبه سیاسى این مسئله‏پرداختیم. 

جایگاه على‏علیه السلام 
امیرمؤمنان على‏علیه السلام در میان صحابه‏پیامبر داراى موقعیت و جایگاه خاصى بود;چنانکه مسعودى گوید: «از تمام فضایل ومناقبى که اصحاب پیامبر دارا بودند چون:سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر،خویشى با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهى ازکتاب خدا، جهاد، ورع، زهد، قضاوت، فقه و ...على‏علیه السلام بهره‏اى کامل و حظى وافر داشت. به‏علاوه فضائلى تنها در او بود مثل: اخوت باپیامبر، فرمایش پیامبر در باره او که تو از من به‏منزله هارون از موسى هستى و نیز فرمایش‏پیامبر به او که هر کس من مولاى او هستم‏على مولاى اوست; بار خدایا دوستش رادوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین‏دعاى پیامبرصلى الله علیه وآله در مورد ایشان، آن هنگام‏که انس پرنده پخته‏اى را خدمت‏حضرت‏رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا!محبوب‏ترین خلقت را وارد کن که با من هم‏غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این‏فضایل بى بهره بودند» (1) 

ویژگى على‏علیه السلام در میان بنى هاشم 
بنى هاشم یعنى فرزندان هاشم، جد دوم‏پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیک‏ترین مردم‏به ایشان بودند. هنگامى که پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله‏مبعوث شد، چهار تن از عموهاى پیامبر: ابوطالب، ابو لهب، عباس و حمزه در قید حیات‏بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهاى پیامبر در میان بنى هاشم،على‏علیه السلام نزدیک‏ترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالى در خانه پیامبر و با تربیت آن‏حضرت رشد یافته بود. (2) شب هجرت به‏جاى پیامبر خوابید و ودایع و امانتهاى آن‏جناب را به مردم بر گرداند و در مدینه به‏پیامبر ملحق شد. (3) 

مهمتر از همه، جایگاه على‏علیه السلام در اسلام‏بود; رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله جایگاه على‏علیه السلام را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود;آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره‏خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسى‏که حاضر به یارى و موازرت نبى اکرم‏صلى الله علیه وآله‏شد، على‏علیه السلام بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان‏بزرگان و پیر مردان خاندانش اعلام کرد که‏على وزیر، خلیفه و جانشین اوست.(4) 

مقابله پیامبر با بدخواهان على‏علیه السلام 
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبااکثر مناطق جزیرة العرب را گرفت و افرادزیادى با انگیزه‏هاى مختلف به سلک‏مسلمانان در آمدند، حتى عده کثیرى از آنهادر مدینه ساکن شدند، در حالى که به گواهى‏قرآن ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به‏ویژه عده‏اى از قریشیان که علاوه بر این‏مطلب پیوسته بر بنى هاشم حسدمى‏ورزیدند، به خصوص على‏علیه السلام به خاطرسابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسدآنان بود. از این رو پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مواظب‏رفتار اصحابش با على‏علیه السلام بود و درمناسبتهاى مختلف، مقام و موقعیت آن‏جناب را به آنان گوشزد مى‏کرد و بر جایگاه‏على‏علیه السلام تاکید مى‏نمود; ابن شهر آشوب ازعمر بن خطاب نقل کرده که من على را اذیت‏مى‏کردم، پیامبرصلى الله علیه وآله مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردى اى عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو على را آزردى وهر کس على را بیازارد، مرا آزرده است‏»;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابى‏وقاص‏نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگرى‏در مسجد بودیم و به على بد مى‏گفتیم، پیامبربا حالت غضب به سوى ما آمد و فرمود: چرا مرامى‏آزارید هر کس على را بیازارد، مرا آزرده‏است‏» (5) . 

ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت‏چون: ترمذى، ابو نعیم، بخارى و موصلى نقل‏مى‏کند: عمران بن حصین و ابن عباس و بریده‏گفته‏اند، که: «على‏علیه السلام از میان غنائم جنگى،خواست کنیزى را بخرد، حاطب بن ابى بلتعه‏و بریده اسلمى با او رقابت کردند و قیمت کنیزرا بالا بردند و على‏علیه السلام با آن قیمت کنیز راخرید، وقتى که برگشتند، بریده مقابل پیامبرایستاد و از على‏علیه السلام شکایت کرد، پیامبرصورتش را از او برگرداند، از راست و چپ‏وپشت‏سر آمد و شکایت‏خود را تکرار کرد،آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمودو صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:اى بریده!چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده‏بودى؟! مگر نشنیدى خداى تعالى مى‏فرماید:«ان الذین یؤذون‏الله و رسوله لعنهم‏الله‏فى الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا»؟! مگر نمى‏دانى که على از من است ومن از على؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده وهر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سخت‏ترین عذابش در آتش جهنم بیازارد!اى بریده! تو آگاهى یا خدا؟ تو آگاهى یاصاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهى یافرشته رحمها آگاه است؟ اى بریده! تو آگاهى‏یا فرشتگان مواظب على بن ابى طالب؟ گفتم:بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:جبرئیل به من خبر داد از فرشتگان مواظب‏على، که آنان از روز تولدش، حتى یک خطابراى او ننوشته‏اند; فرشته رحمها و فرشتگان‏صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه‏بار فرمود: از على چه مى‏خواهید؟ او از من‏است و من از او، او ولى هر مؤمنى بعد از من‏است.»(6) 

على‏علیه السلام میزان ایمان و نفاق 
بیان مناقب امیر المؤمنین توسط پیامبراکرم‏صلى الله علیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب‏در میان صحابه شده بود، به حدى که با وجودپیامبرصلى الله علیه وآله، على‏علیه السلام سمبل و معیار حق وایمان شده بود; چنانکه انس بن مالک نقل‏کرده: «ما در عصر پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله اگرمى‏خواستیم بفهمیم کسى زنازاده است‏بابغض على بن ابى طالب مى‏فهمیدیم; بعد ازجنگ خیبر مردى بچه خود را به آغوش‏گرفته و مى‏رفت، در راه که على را دید; باءدستش او را به بچه نشان داد; از طفل پرسید:این مرد را دوست دارى؟ اگر مى‏گفت: آرى، اورا مى‏بوسید و اگر مى‏گفت: نه، او را به زمین‏مى‏انداخت و مى‏گفت: نزد مادرت برو». 

عبادة بن صامت نیز مى‏گوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب على بن ابى طالب‏مى‏آزمودیم; اگر مى‏دیدیم که یکى از آنها او رادوست ندارد، مى‏دانستیم که او را رستگارنخواهد شد.» (7) 

درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض على‏علیه السلام مى‏توان به حدیث ابن‏عباس‏هم اشاره کرد... . 

اعلام جانشینى على‏علیه السلام 
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینى على‏علیه السلام‏مطرح شده بود و پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله در میان‏خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولى این مطلب‏در میان عده خاصى بود. اما با گذشت‏سالهاى‏آخر عمر پیامبر، مساله جانشینى على‏علیه السلام‏عمومى‏تر مى‏شد، به حدى که لقب «وصى‏» ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست ودشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد اززمانى که پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله به على‏علیه السلام فرمود:«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه‏لا نبى بعدى‏» که این قضیه پیش از رفتن به‏جنگ تبوک بود. 

بالاخص در جریان حجة الوداع در منى وعرفات، پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله در سخنرانى‏هاى‏خود به مردم گوشزد مى‏کرد که دوازده نفرجانشین او خواهند شد که همه از بنى هاشم‏هستند. بالاخره در باز گشت از مکه، در غدیرخم از سوى خدا مامور مى‏شود که جانشینى‏على‏علیه السلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند.رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبرى از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه‏فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من‏خذله‏» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب‏بیعت کنند. بدین ترتیب رسول خداصلى الله علیه وآله به‏مسلمانان اعلام کرد که چه کسى جانشین‏اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودندکه بعد از رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله، على‏علیه السلام خلیفه‏او خواهد شد; چنان که زبیر بن بکار - که ازخاندان زبیر و از مخالفان على‏علیه السلام است. -مى‏نویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک‏نداشتند که على‏علیه السلام خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خداصلى الله علیه وآله است.» (8) . همچنین این‏مطالب از اشعارى که از جریان سقیفه بر جاى‏مانده، به خوبى مشهود است; زیرا تحریف‏کمتر به شعر راه یافته است (9) . این مطلب به‏قدرى روشن بود که دشمنى چون معاویه نیزبه آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه‏محمد بن ابى بکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خداصلى الله علیه وآله اطاعت پسر ابى طالب‏را بر خود لازم مى‏دیدیم و فضلش را برخودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله‏پدرت و عمر نخستین کسانى بودن که منزلت‏او را پایین آوردند و به یعت‏خودشان‏فراخواندند.» (10) بدین جهت آنان که درماههاى آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و ازبعضى توطئه‏ها خبر نداشتند، بعد از رحلت‏پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردندکه ابو بکر به جاى پیامبر نشسته و خود راخلیفه پیامبر معرفى مى‏کند، سخت‏برآشفتند; مثل خالد بن سعید (11) ، حتى‏ابوسفیان وقتى که از سفر برگشت و وضع راچنین دید، خدمت عباس بن عبد المطلب وعلى‏علیه السلام آمد و از آنان خواست که براى‏استیفاى حق خویش قیام کنند، ولى آنان‏پیشنهاد او را نپذیرفتند. (12) 

اما این که چگونه ورق برگشت و ابوبکر برمسند خلافت نشست و از این جهت‏بامخالفت جدى روبرو نشد؟ باید در نفوذسیاسى و نقش تبلیغاتى قریش و نوبنیادبودن جامعه اسلامى جستجو کرد.



تاریخ : جمعه 89/5/22 | 11:15 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.