از مدینه تا غدیر
>آغاز سفر
>از مدینه تا مکه
>حجاج یمن همراه امیرالمؤمنین
>اعمال حج
>تحویل میراث انبیاء به صاحب ولایت
>سلام به عنوان «امیرالمؤمنین»
>اعلان عمومیِ حضور در غدیر
>موقعیت جغرافیایی غدیر خم
آغاز سفر
عوالم العلوم: ج 15:3 ص 167 و 297. الغدیر: ج 1 ص 9 و 10. بحارالأنوار: ج 21 ص 360
و 383 و 384 و 390، ج 28 ص 95، ج 37 ص 201.
در سال دهم هجری پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برای اولین بار بطور رسمی اعلان عمومی حج دادند تا همهی مردم در حد امکان حاضر شوند. آنحضرت این سفر را بعنوان «حجة الوداع» مطرح کردند، که به معنای تنها سفر پر خاطرهی آن حضرت در دلها جای گرفت.
هدف از این سفر بیان دو حکم مهم از قوانین اسلام بود که هنوز برای مردم بطور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئلهی خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله.
پس از دستور الهی، پیامبر صلی اللَّه علیه و آله منادیانی را به مدینه و اطراف آن فرستادند و تصمیم این سفر را به اطلاع همه رساندند تا هرکس بخواهد خود را آمادهی این سفر و همراهی آن حضرت نماید.
پس از اعلان عمومی، عدهی بسیاری از اطراف مدینه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرین و انصار در سفر مکه ملازم رکاب حضرت باشند.
با حرکت کاروان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در بین راه مدینه تا مکه افراد قبایل به جمعیت اضافه میشدند. با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطراف مکه و شهرهای یمن و غیر آن نیز بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در این اولین سفر رسمیِ حضرت بعنوان حج شرکت داشته باشند.
اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است، و این میتوانست باعث شرکت همه جانبهی مردم باشد.
جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند، که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه بهمراه حضرت حرکت کرده بودند، و جمعیت لبیک گویان در جای جای جاده در حرکت بودند.
از مدینه تا مکه
الغدیر: ج 1 ص 9 و 10. بحارالأنوار: ج 21 ص 360 و 383 و 384 و 390، ج 28 ص 95، ج
37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15:3 ص 167 و 168 و 297.
کاروان بزرگ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله روز شنبه بیست و پنجم ماه ذی قعده از مدینه حرکت کردند. به دستور آن حضرت مردم لباس احرام همراه برداشته بودند، و خود حضرت نیز غسل کرده و دو لباس احرام همراه برداشتند؛ و برای احرام تا مسجد شجره در نزدیکی مدینه آمدند.
اهل بیت معظم پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و سایر فرزندان آن حضرت بودند، و نیز همسران آن حضرت همگی سوار بر هودجهای شتران همراه حضرت بودند.
با رسیدن به «مسجد شجره» احرام بستند و مسیر ده روزه تا مکه را آغاز کردند، و قافلهای عظیم که شامل مردم سواره و پیاده بود همراه آن حضرت به حرکت در آمدند.
صبح روز یکشنبه را در منطقهای توقف کردند و تا شب همانجا ماندند، و پس از نماز مغرب و عشا حرکت کردند. صبح روز بعد به «عِرْق الظَبْیَة» رسیدند، و سپس در «رَوْحاء» توقف مختصری کردند. از آنجا برای نماز عصر به «مُنصرَف» رسیدند. هنگام نماز مغرب و عشا در «مُتَعَشّی» پیاده شدند و شام را همانجا صرف کردند. برای نماز صبح به «اثایة» رسیدند، و صبح روز سهشنبه در «عَرْج» بودند، و روز چهارشنبه به «سَقْیاء» رسیدند.
در بین راه، پیادهها سختیِ راه را مطرح کردند و از حضرت سواری درخواست نمودند. حضرت که سواری در اختیار نداشتند، دستور دادند تا برای آسانی سیر، کمرهای خود را ببندند و راه رفتنشان را بین تند رفتن و دویدن قرار دهند. با انجام این دستور راحتتر شدند.
روز پنجشنبه به «اَبْواء» رسیدند که قبر حضرت آمنه مادر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آنجا بود، و حضرت قبر مادر را زیارت کردند.
روز جمعه با عبور از «جُحفه» و «غدیر خم» عازم «قُدَیْد» شدند و شنبه آنجا بودند. روز یکشنبه تا «عُسفان» آمدند و روز دوشنبه به «مَرّ الظهران» رسیدند و تا شب آنجا ماندند.
شب به سوی «سَیْرَف» حرکت کردند و به آنجا رسیدند که منزل بعدی مکه معظمه بود. بعد از ده روز طی مسافت، در روز سه شنبه پنجم ذیحجة اولین کاروان حج اسلام با جلال و عظمتی بینظیر وارد شهر «مکه» شدند.
حجاج یمن همراه امیرالمؤمنین
بحارالأنوار: ج 21 ص 360، ج 37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15:3 ص 297.
در ایامی که سفر حج اعلام شد، امیرالمؤمنین علیهالسلام با لشکری از طرف پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به «نَجْران» و سپس «یمن» رفته بودند. هدف از این سفر دعوت به اسلام و جمعآوری خمس و زکات و جزیه بود و نیز حل اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده بود.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هنگام حرکت از مدینه برای امیرالمؤمنین علیهالسلام نامهای فرستادند، و طی آن دستور دادند آن حضرت نیز با لشکر و کسانی از اهل یمن که مایل به شرکت در مراسم حج هستند از آنجا به سوی مکه حرکت کنند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن، با لشکر همراه و دوازده هزار نفر از اهل یمن عازم مکه شدند. با نزدیک شدن کاروان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به مکه از طرف مدینه، امیرالمؤمنین علیهالسلام هم از طرف یمن به این شهر نزدیک شدند و دستور دادند مردم در میقات اهل یمن احرام ببندند.
سپس حضرت جانشینی در لشکر تعیین کردند و خود پیشتر به ملاقات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شتافتند، و در نزدیکی مکه خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند. پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بسیار مسرور شدند و دستور دادند هر چه زودتر لشکر همراه و حجاج یمنی را به مکه بیاورد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان- همزمان با قافلهی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله- روز سه شنبه پنجم ذیحجه وارد مکه شدند.
اعمال حج
با رسیدن روز نهم ذیحجة مراسم حج آغاز شد. حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر رفتند، و روز دهم در مِنی قربانی و رمی جمرات و سایر اعمال را انجام دادند.
سپس طواف و سعی و بعد از آن اعمال دیگر حج را به ترتیب به انجام رساندند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. بدینسان تا پایان روز دوازهم ذی حجة اعمال سه روزهی حج پایان یافت.
تحویل میراث انبیاء به صاحب ولایت
بحارالانوار: ج 28 ص 96، ج 37 ص 202، ج 40 ص 216.
پس از پایان مراسم حج دستور الهی بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله چنین نازل شد:
نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابیطالب بسپار که او اولین مؤمن است. من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد».
یادگارهای انبیاء علیهمالسلام صُحُف آدم و نوح و ابراهیم علیهمالسلام و تورات و انجیل و عصای موسی علیهالسلام و انگشتر سلیمان علیهالسلام و سایر میراثهای ارجمندی است که فقط در دست حجج الهی است، و نزد انبیای گذشته و اوصیای ایشان دست به دست گشته تا آن روز که خاتم انبیاء صلی اللَّه علیه و آله حافظ آن بود، و اینک باید به اوصیای آن حضرت انتقال مییافت.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، امیرالمؤمنین علیهالسلام را فراخواند و مجلس خصوصی تشکیل دادند و ودایع الهی را به آن حضرت تحویل داد، و بدینسان میراث ششهزار سالهی انبیاء علیهمالسلام به امیرالمؤمنین علیهالسلام سپرده شد. این ودایع از امیرالمؤمنین علیهالسلام به امامان بعد منتقل شده تاکنون که در دست مبارک آخرین حجت پروردگار حضرت بقیة اللَّه الاعظم علیهالسلام است.
سلام به عنوان «امیرالمؤمنین»
بحارالأنوار: ج 37 ص 111 و 120. عوالم: ج 15:3 ص 39. کتاب سلیم: ص 730.
پیش از حرکت به سوی غدیر، در مکه جبرئیل لقب «امیرالمؤمنین» را بعنوان اختصاص آن به علی بن ابیطالب علیهالسلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دستور دادند تا بزرگان اصحاب جمع شوند و طی مراسم خاصی نزد علی علیهالسلام بروند و بعنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام کنند و «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیهالسلام گرفت.
در اینجا ابوبکر و عمر بعنوان اعتراض به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: «حقی از طرف خدا و رسولش است. خداوند این دستور را به من داده است».
اعلان عمومیِ حضور در غدیر
بحارالأنوار: ج 21 ص 385، ج 37 ص 111 و 158. اثبات الهداة: ج 2 ص 136 ح 593.
الغدیر: ج 1 ص 10 و 268.
با اینکه انتظار میرفت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادیِ خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند:
فردا- روز چهاردهم ذی حجه- همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در «غدیر خم» حاضر باشند و کسی جز معلولان نباید باقی بماند.
انتخاب منطقهی «غدیر» به امر خاص الهی از چند جهت قابل ملاحظه بود:
یکی اینکه در راه بازگشت از مکه، کمی قبل محل افتراق کاروانها و تقاطع مسیرها در جحفه است.
دوم اینکه در آیندههای اسلام که کاروانهای حج در راه رفت و برگشت از این مسیر عبور میکنند با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، تجدید خاطره و بیعتی با این زیربنای اعتقادی خود مینمایند و یاد آن در دلها احیا میگردد.
سوم اینکه «غدیر» محلی بسیار مناسب برای برنامهی سه روزه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و ایراد خطبه برای آن جمعیت انبوه بود.
اینک پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پس از دوری ده ساله از وطن خود مکه- بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارش بیایند و مسائل خود را مطرح کنند- با پایان مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در «غدیر» امر نمودند.
موقعیت جغرافیایی غدیر خم
معجم ما استعجم: ج 2 ص 368 و 492 و 510. لسان العرب: مادهی خمم و غدر. معجم
البلدان: ج 2 ص 350 و 389، ج 3 ص 159، ج 4 ص 188، ج 6 ماده غدیر. معجم معالم
الحجاز: ج 1 ص 156. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهایة (ابن اثیر): ماده خم. الروض
المعطار: ص 156. وفاء الوفاء: ج 2 ص 298. صفة جزیرة العرب: ص 259.
منطقهی غدیر خم بیابانی باز و وسیع در مسیر سیلاب وادی جحفه بود. این سیلاب از مشرق به مغرب جاری میشد و پس از عبور از غدیر به جحفه میرسید و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا میکرد و سیلهای سالیانه را به دریا میریخت.
در این مسیر آبگیرهایی طبیعی بوجود آمده بود که پس از عبور سیل، آبهای باقیمانده در آن جمع میشدند و در طول سال بعنوان ذخایر آبی شناخته میشدند و به آنها اصطلاحاً «غدیر» میگفتند.
در مناطق مختلف، غدیرهای زیادی در مسیر سیلها وجود داشت که با نامگذاری از یکدیگر شناخته میشدند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر بنام «غدیر خم» نامگذاری شده بود.
کنار این آبگیر پنج درخت سرسبز و کهنسال از نوع «سَمُر» شبیه درخت چنار وجود داشت، که درخت خاص صحراها است. این پنج درخت با شاخ و برگ انبوه و قامت بلند، سایبانی خوب برای مسافران خسته ایجاد کرده بود.
لذا در آن شرایط، این بیابان وسیع بعنوان بهترین مکان برای مراسم سه روزهی غدیر انتخاب شد، و جایگاه سخنرانی زیر همان درختان در نظر گرفته شد که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع مخاطبین بود و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطابه بنظر میآمد.
برچسبها: از مدینه تا غدیر, غدیر