سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

حقانیت شیعه از نظر اهل تسنن - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

بکری دمیاطی مینویسد: ثم بعد زیارة الشیخین یذهب للسلام على السیدة فاطمة رضی الله عنها فی بیتها الذی داخل المقصورة للقول بأنها مدفونة هناک ، والراجح أنها فی البقیع فیقول : السلام علیک یا بنت المصطفى ... ویتوسل بها إلى أبیها ( ص ) . ثم یرجع إلى موقفه الأول قبالة وجهه الشریف ، فیقول : الحمد لله رب العالمین . اللهم صل على سیدنا محمد ، وعلى آل سیدنا محمد . السلام علیک یا سیدی یا رسول الله . إن الله تعالى أنزل علیک کتابا صادقا ، قال فیه : ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما ) وقد جئتک مستغفرا من ذنبی مستشفعا بک إلى ربی.
بعد از زیارت ابو بکر و عمر برای سلام به فاطمه زهرا به بیت وی که در داخل ضریح است می روی چون بنا بر قولی در آنجا مدفون است ولی قول برتر آن است که در بقیع دفن است .پس می گویی سلام بر تو ای دختر رسول برگزیده ...پس به وسیله وی بر پدرش توسل می جویی سپس به همان جای اول
در روبروی صورت شریف- بازگشته می گویی الحمد لله رب العالمین خدایا بر سرور ما محمد وبر آل وی درود فرست . سلام بر تو ای رسول خدا. خداوند به درستی بر تو کتاب خود را نازل کرد که در آن گفت:
که اگر ایشان وقتی به خودشان ظلم کردند نزد تو آیند پس از خداوند طلب بخشایش کنند ورسول خدا هم برای ایشان طلب بخشایش کند به تحقیق خداوند را توبه پذیر وبخشنده خواهند یافت (آیه 64 نساء) پس من به نزد تو آمده ام در حالیکه از گناهانم طلب بخشایش می کنم واز تو طلب شفاعت به نزد خداوند می کنم.
إعانة الطالبین - البکری الدمیاطی - ج 2 - ص 357
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/892_إعانة-الطالبین-البکری-الدمیاطی-ج-2/الصفحة_355#top
ابن قدامه مقدسی مینویسد: ثم تأتى القبر فتولی ظهرک القبلة وتستقبل وسطه وتقول السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته ... اللهم انک قلت وقولک الحق ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما) وقد اتیتک مستغفرا من ذنوبی ، مستشفعا بک إلى ربی ..ثم یتقدم قلیلا ویقول السلام علیک یا أبابکر
سپس به نزد قبر رفته پس پشت خود را به سمت قبله می کنی ورو به سمت قبر ومی گویی سلام بر تو ای پیغمبر ورحمت خدا و برکات وی ....خداوندا تو گفته ای وکلامت درست است که اگر ایشان وقتی به خودشان ظلم کردند نزد تو آیند پس از خداوند طلب بخشایش کنند ورسول خدا هم برای ایشان طلب بخشایش کند به تحقیق خداوند را توبه پذیر وبخشنده خواهند یافت (آیه 64 نساء).بدرستیکه من به نزد تو آمده ام در حالیکه از گناهانم طلب بخشایش می کنم و از تو می خواهم که در نزد پروردگارم شفیع من باشی ...سپس کمی جلوتر رفته ومی گویی سلام بر تو ای ابو بکر...
المغنی - ج 3 ص 298
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=15&...
قاضی عیاض می نویسد: ناظرا أبو جعفر أمیر المؤمنین مالکا فی مسجد رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال له مالک یا أمیر المؤمنین لا ترفع صوتک فی هذا المسجد فإن الله تعالى أدب قوما فقال (لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی...) ومدح قوما فقال (إن الذین یغضون أصواتهم عند رسول الله...) وذم قوما فقال (إن الذین ینادونک...) وإن حرمته میتا کحرمته حیا.
فاستکان لها أبو جعفر وقال یا أبا عبد الله أستقبل القبلة وأدعو أم أستقبل رسول الله صلى الله علیه وسلم ؟ فقال ولم تصرف وجهک عنه وهو وسیلتک ووسیلة أبیک آدم عیه السلام إلى الله تعالى یوم القیامة ؟ بل استقبله واستشفع به فیشفعه الله قال الله تعالى (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم...).
ابوجعفر (منصور خلیفه عباسی) در مسجد النبی با امام مالک به گفتگو برخواست .امام مالک به او تذکر دادکه :ای امیر المومنین صدایت را دراین مسجد بلند مکن چرا که خداوندعده ای را تأدیب کرده است و فرموده است (صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر نکنید...) وعده ای را مدح کرده است وگفته است(کسانی که صدای خود را در محضر پیامبر کوتاه می کنند...) وبعضی را نیز مذمت کرده است وفرموده (کسانی که با صدای بلند پیامبر را صدا می کنند...)وبه درستی که حرمت پیامبر(صلی الله علیه وسلم) پس از وفات همچون حرمتش در زمان حیات است.
ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی، از امام مالک بن انس، پرسید: هنگام زیارت رو به قبله بایستم ودعا کنم یا رو به قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)؟ امام مالک بن انس در پاسخ گفت: چرا چهره از او برمی گردانی؟ او وسیله تو و وسیله پدر تو آدم در روز رستاخیز است. رو به او کن و او را شفیع خود قرار بده. خدا شفاعت او را می پذیرد. خدا می فرماید:(اگر آنان به نفس خویشتن ستم کنند...).
الشفاء بتعریف حقوق المصطفی - ج 2 ص 595
http://salafi-vahabi.blogfa.com/post/354
دستور پیامبر (ص) بر توسل به من دون الله غایب!
عن نبی الله صلى الله علیه و سلم قال : ( اذا أضل أحدکم شیئا أو أراد أحدکم عونا و هو بأرض لیس بها أنیس فلیقل یا عباد الله أغیثونی یا عباد الله أغیثونی فان لله عبادا لا نراهم ) و قد جرب ذلک
هرگاه چیزی از شما گم شد ویا، یاوری خواستید و در سرزمینی بودید که هیچ کسی همراهتان نبود ، بگویید: ای بندگان خدا یاریم کنید ، ای بندگان خدا یاریم کنید .چرا که برای خداوند بندگانی هست که شما آنان را نمی بینید.
طبرانی در ادامه این روایت می گوید: این کار مورد تجربه قرار گرفته ومجرب است.
المعجم الکبیر - باب العین - من اسمه عتبة - ح 290
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=84&ID=2748...
شبیه همین روایت ، از ابن عباس رسیده است: فإذا أصاب أحدکم عرجة فی الأرض لا یقدر فیها على الأعوان فلیصح فلیقل : عباد الله أغیثونا أو أعینونا رحمکم الله فإنه سیعان.اسناده حسن
هرگاه برای شما در زمین مشکلی یا گرفتاری پیش آمد که نتوانستید آن را حل کنید و کسی هم نبود که به شما کمک کند پس بگویید:ای بندگان خدا،به فریاد ما برسید.
شعب الإیمان - ج10 ص 140
http://14mah.parsiblog.com/Posts/592
بزار از ابن عباس اینگونه روایت میکند: إن لله ملائکة فی الأرض سوى الحفظة یکتبون ما یسقط من ورق الشجر، فإذا أصابت أحدکم عرجة بأرض فلاة فلیناد: یا عباد الله أعینونی
حسن السقاف شافعی پس از نقل این روایت، مینویسد:
وحدیث البزار هذا حسنه الحافظ ابن حجر العسقلانی فی أمالی الأذکار کما فی شرح ابن علان على الأذکار (5 / 151).
وقال الحافظ الهیثمی عنه فی المجمع (10 / 32) رجاله ثقات
والعجب العجاب أن الألبانی اعترف بحسن حدیث البزار هذا فی ضعیفته (2 / 111).
الإغاثة - ص 22
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/2311_الإغاثة-حسن-بن-علی-السقاف/الصفحة_21#top
عَنْ أَبِی جُرَیٍّ جَابِرِ بْنِ سُلَیْمٍ قَالَ رَأَیْتُ رَجُلًا یَصْدُرُ النَّاسُ عَنْ رَأْیِهِ لَا یَقُولُ شَیْئًا إِلَّا صَدَرُوا عَنْهُ قُلْتُ مَنْ هَذَا قَالُوا هَذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قُلْتُ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَرَّتَیْنِ قَالَ لَا تَقُلْ عَلَیْکَ السَّلَامُ فَإِنَّ عَلَیْکَ السَّلَامُ تَحِیَّةُ الْمَیِّتِ قُلْ السَّلَامُ عَلَیْکَ قَالَ قُلْتُ أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ الَّذِی إِذَا أَصَابَکَ ضُرٌّ فَدَعَوْتَهُ کَشَفَهُ عَنْکَ وَإِنْ أَصَابَکَ عَامُ سَنَةٍ فَدَعَوْتَهُ أَنْبَتَهَا لَکَ وَإِذَا کُنْتَ بِأَرْضٍ قَفْرَاءَ أَوْ فَلَاةٍ فَضَلَّتْ رَاحِلَتُکَ فَدَعَوْتَهُ رَدَّهَا عَلَیْکَ
جابر بن سلیم می گوید: به شهر مدینه وارد شدم شخصی را دیدم که مردم گفتار و نظرات او را گوش کرده و از او فرا می گیرند و هیچ کلامی از او صادر نمی شود مگر اینکه آن را ضبط می کردند. گفتم: این شخص کیست؟ گفتند: رسول خدا (ص) است. می گوید: گفتم: علیک السلام یا رسول الله و این تحیت را دوبار تکرار کردم.
آن حضرت فرمود: این گونه سلام نکن زیرا این تحیت مردگان است. بگو: السلام علیک. گفتم: تو رسول خدایی؟ فرمود: من فرستاده ی الهی ام. همان کسی که اگر ضرر و صدمه ای به تو رسد و او را بخوانی آن را بر طرف می کند و اگر قحطی نازل شود به او توسل بجویی گیاهان را خواهد رویانید و اگر در بیابان خشک قرار گرفتی و شتر سواری خود را کم کرده باشی و از او درخواست کمک کنی آن را به تو باز می گرداند.
سنن ابی داود - کِتَاب اللِّبَاسِ - بَاب مَا جَاءَ فِی إِسْبَالِ الْإِزَارِ - ح 4084 با تصحیح ألبانی
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=148
*توضیحات کامنتهای 4 و 15 لینک فوق ، خوانده شود.
توسل صحابه به پیامبر (ص) پس از وفات آن حضرت!
روایت اول:
أَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِی زَمَنِ عُمَرَ , فَجَاءَ رَجُلٌ إلَى قَبْرِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، فَقَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ , اسْتَسْقِ لِأُمَّتِکَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا , فَأَتَى الرَّجُلَ فِی الْمَنَامِ ، فَقِیلَ لَهُ : ائْتِ عُمَرَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ , وَأَخْبِرْهُ أَنَّکُمْ مَسْقِیُّونَ وَقُلْ لَهُ : عَلَیْکَ الْکَیْسُ , عَلَیْکَ الْکَیْسُ " , فَأَتَى عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ ، فَبَکَى عُمَرُ ، ثُمَّ قَالَ : یَا رَبِّ ، لَا آلو إلَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ
در زمان خلافت عمر، قحطی آمد و مردی (بلال بن حارث) نزد قبر پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله! مردم از بی آبی به هلاکت می‌رسند، از خداوند بخواه که باران رحمتش را بر مردم ببارد. پیامبر (ص) به خواب آن شخص آمد و فرمود: برو نزد عمر و از قول من سلام برسان و بشارت بده که باران رحمت بر آنها نازل خواهد شد. آن مرد آمد نزد عمر و خوابش را گفت و عمر هم گریه کرد (و با اینکارش ، کار آن متوسل را تأیید کرد و نگفت که تو مشرک شدی و از این حرف ها)...
المصنف لإبن أبی شیبة الکوفی - ج7، ص483 با سند صحیح
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=25248
روایت دوم:
قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ یَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدری ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ علیه فإذا هو أبو أَیُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول لاَ تَبْکُوا على الدِّینِ إذا وَلِیَهُ أَهْلُهُ وَلَکِنِ ابْکُوا علیه إذا وَلِیَهُ غَیْرُ أَهْلِهِ
از داود بن أبی صالح نقل شده است که روزی مروان دید که شخصی صورتش را بر قبر گذاشته است؛ پس گفت: آیا می دانی که چه کار انجام می دهی؟ نزدیک آمد و دید که آن شخص أبو أیوب انصاری است. ابو أیوب گفت: بلی من آمده ام پیش رسول خدا صلی الله علیه وآله و پیش سنگ نیامده ام . از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : برای دین گریه نکنید زمانی که افراد شایسته حاکم باشند ؛ ولی زمانی گریه کنید که نا أهلان حکومت می کنند.
المستدرک علی الصحیحین با تعلیق ذهبی - ج 7 ص 101 ح 8571 با تصحیح حاکم و ذهبی
http://islamport.com/d/1/mtn/1/22/500.html
تصحیح سند روایت + تصاویر کتاب ها:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22711
روایت سوم:
أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا فَشَکَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت: انْظُرُوا قَبْرَ النبی صلى الله علیه وسلم فَاجْعَلُوا منه کووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّیَ عَامَ الْفَتْقِ
اوس بن عبد الله می‌گوید : مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند؛ پس به عائشه شکایت کردند، عائشه گفت: به قبر رسول خدا (ص) رو بیاورید، و پنجره‌هایی از آن به سوی آسمان بگشایید؛ به طوری که بین قبر آن حضرت و آسمان سقفی نباشد. راوی گوید: مردم همین کار را انجام دادند ؛ پس باران فراوانی بارید؛ تا جایی که گیاهان رویید و شترها آن قدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند، به حدی که آن سال را سال ترکیدن نامیدند.
سنن الدارمی - المقدمة - بَاب ما أَکْرَمَ الله تَعَالَى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ مَوْتِهِ - ح 92
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=137&pid=64001...
محقق کتاب سنن الدارمی همه ی روات این روایت را ثقه معرفی میکند:
http://s2.picofile.com/file/7900511177/ghabrr_1_.gif
http://s4.picofile.com/file/7900513759/ghabr_1_.gif
حسن السقاف شافعی پس از نقل این روایت ، میگوید:
قلت: وهذا صریح أیضا بإسناد صحیح بأن السیدة عائشة رضی الله عنها استغاثت بالنبی (صلى الله علیه وسلم) بعد موته وکذا جمیع الصحابة الذین کانوا هناک وافقوها وفعلوا ما أرشدتهم إلیه
الإغاثة - ص 25
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/2311_الإغاثة-حسن-بن-علی-السقاف/الصفحة_24#top
روایت چهارم:
شخصی به جهت حاجتی مکرّر نزد عثمان بن عفّان مراجعه می‏ نمود، ولی عثمان به خواسته‏ اش توجّهی نمی‏ کرد؛ تا این‏که در بین راه عثمان بن حنیف را - که خود راوی است - ملاقات کرده و از این موضوع شکایت کرد.
عثمان بن حنیف به او گفت: آبی را آماده کن و وضو بگیر؛ به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از اتمام نماز، پیامبرصلی الله علیه وآله را وسیله قرار ده و بگو: «اللّهمّ إنّی أسألک وأتوجّه إلیک بنبیّک محمّد صلّی اللَّه علیه وسلّم نبیّ الرحمة، یا محمّد! إنّی أتوجّه بک إلی ربّی فتقضی لی حاجتی»، آن‏گاه حاجت خود را به‏ یاد آور!
عثمان بن حنیف می‏گوید: شخص یاد شده آن اعمال را انجام داد، آن‏گاه به سوی خانه عثمان روان شد، فوراً دربان آمد و او را نزد عثمان بن عفّان برد، عثمان نیز او را احترام شایانی کرد. سپس حاجتش را به طور کامل برآورد و به او گفت: من همین الآن به یاد حاجت تو افتادم و هر گاه بعد از این از ما حاجتی خواستی به نزد ما بیا...
عثمان بن حنیف گفت: این دستور از من نبود، بلکه روزی خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله بودم که نابینایی نزد حضرت آمد و از کوری چشم خود شکایت نمود. حضرت رسول صلی الله علیه وآله ابتدا پیشنهاد کرد که صبر کند ولی او نپذیرفت ، سپس به او همین دستور را داد و آن شخص نیز بعد ازانجام آن بینا شد و به مقصود خود رسید.
نور الدین ابو بکر هیثمی بعد از نقل حدیث میگوید:
روى الترمذی وابن ماجة طرفا من آخره خالیا عن القصة وقد قال الطبرانی عقبه : والحدیث صحیح بعد ذکر طرقه التی روی بها
مجمع الزوائد و منبع الفوائد - أبواب العیدین - باب صلاة الحاجة - ح 3668
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=87&...
دکتر عزت عطیه (عالم برجسته مصری ) درباره ی روایت فوق می نویسد:
کل ما ذکره ابن تیمیة هنا مردود و غیر مقبول،فروایة الطبرانی تفید انّ الصحابی الجلیل عثمان بن حنیف وجه رجلا إلی التوسل بالرسول(صلّی الله علیه وسلّم) بعد وفاته، ممّا یدلّ علی انّه یعتقد عموم الفائدة بهذا التوسل لعموم المسلمین فی کل الحاجات، و هذا الفهم هو ما یستقیم علیه لفظ الحدیث...
هر آنچه ابن تیمیه در اینجا گفته مردود و غیر مقبول است، پس روایت طبرانی می‌فهماند این مطلب را که صحابی جلیل عثمان بن حنیف شخصی را به جهت توسل به پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) بعد از وفاتش فرستاده است، و این دلالت می‌کند بر اینکه او معتقد به فایده عمومی به این توسل برای تمام مسلمانان در تمام حاجات بوده است. و این فهم امری است که لفظ این حدیث بر آن دلالت قوی دارد...
البدعة، تحدیدها و موقف الاسلام منه - ص 389
http://salafi-vahabi.blogfa.com/post/335
علامه سمهودی نیز این روایت را دال بر جواز توسل به پیامبر (ص) بعد از وفاتشان دانسته است:
وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی - ج 5 ص 68
http://salafi-vahabi.blogfa.com/post/351
روایت پنجم:
عن أبی سعید قال کنت أمشی مع ابن عمر رضی الله عنهما فخدرت رجله فجلس فقال له رجل أذکر أحب الناس إلیک فقال یا محمداه فقام فمشى
از ابو سعید نقل شده است که با عبد الله بن عمر از راهى مى‌گذشتیم که پاى او گرفت و بر زمین نشست، شخصى به او گفت: محبوب‌ترین فرد در نزد خود را بخوان (تا به فریادت برسد). او نیز گفت: یا محمد! به فریادم برس. سپس ایستاد و به راهش ادامه داد.
عمل الیوم و اللیلة لابن السنی - باب ما یقول اذا خدرت رجله - ح 167 الی 170
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?hflag=1&bk_no=488&p...
روایت فوق گذشته از بررسی سندی ، چون طرق زیادی دارد فلذا نمیتوان اعتبار آن را زیر سوال برد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=174
توسل علمای اهل سنت به مرده ها !
امام شافعی:
سمعت الشافعی یقول : إنی لأتبرک بأبی حنیفة وأجئ إلى قبره فی کل یوم - یعنی زائرا " - فإذا عرضت لی حاجة صلیت رکعتین وجئت إلى قبره وسألت الله تعالى الحاجة عنده.
شافعی، رهبر و امام فقه شافعی می گفت: من هر روز می رفتم کنار قبر ابوحنیفه و به قبر او تبرک می جستم. وقتی مشکلی برای من پیش می آمد، کنار قبر او دو رکعت نماز می خواندم و متوسل می شدم و حاجتم برآورده می شد.
تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 1 - ص 445
http://salafi-vahabi.blogfa.com/post/453
الخیرات الحسان فی مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة لابن حجر الهیتمی - ص 72
http://www.sonnat.net/upload/article/3219F868.26A4.49C0/QIVCF8MT_pic.jpg...
حاشیة رد المحتار - ابن عابدین - ج 1 - ص 59
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/990_حاشیة-رد-المحتار-ابن-عابدین-ج-1/الصفحة_0?pageno=59#top
امام احمد بن حنبل:
سمعت أبی یقول : حججت خمس حجج اثنتین راکب و ثلاث ماشی أو ثلاث راکب و اثنتین ماشی فضلت الطریق فی حجة و کنت ماشیا فجعلت أقول یا عباد الله دلونی على الطریق قال : فلم أزل ذلک حتى وقفت على الطریق أو کما قال أبی.
از پدرم احمد بن حنبل شنیدم که می گفت:من پنج حج به جا آوردم که دو تای از آنها را سواره و سه تای آنها را پیاده رفتم یا سه تا را سواره و دو تا را پیاده ! در یکی از این سفرهای حج که پیاده بودم،راه را گم کردم،من فرباد زدم:ای بندگان خدا،من را راهنمایی کنید و راه را نشانم دهید،تا این که ناگهان خود را در مسیر دیدم!
ألبانی سند این حدیث را صحیح دانسته است:
سلسلة الاحادیث الضعیفة و الموضوعة - ج 2 ص 111
http://tollabtalesh.blogfa.com/post/326




تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 93/9/16 | 3:48 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.