سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

علی علیه السّلام در قرآن 3 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

ایه اُذُنٌ واعِیةٌ

لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیها اُذُنٌ واعِیةٌ<\/h2>

ایات - خلقت و هستی - را برای شما موجب یاد آوری قرار دادیم و این ایات را گوشهای شنوا و فراگیر به خوبی در بر می گیرند و به خاطر 
می سپارند.
<\/h2>

الحاقه / 12

کجاست آن ظرف فراگیری که تمامی ایات خلقت را در برگیرد و آنها را درخود جای دهد؟

خداوند چگونه می خواهد قرآن را که از بزرگترین ایات خلقت است، حفظ کند و آن را ماندگار و جاویدان قرار دهد؟(12)

کیست که بتواند این میراث گرانبهای نبوی را به درستی دریافت کند و به خوبی از آن حفاظت نماید و مشعل فروزان هدایت را همچنان پر فروغ نگاه دارد؟

کدامین گوش، پذیرنده همه علوم و اسرار پیامبری است؟ کدامین گوش، آهنگ دلنشین وحی را نیز به روشنی می فهمد و از خاطر نمی برد؟

اینها پرسشهایی است که پاسخ آنها را باید در قرآن کریم و کلام پیامبر که مبین آنست، جستجو کرد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود:

یا علی، إِنّ اللّهَ اَمَرنی اَنْ اُدنیکَ وَ لا اُقصیکَ و اَنْ اُعَلِّمَکَ و اَنْ تَعِی وَ حَقٌّ عَلَی اللّهِ أَن تَعِی.

ای علی، خدا به من دستور داده است که تو را به خود نزدیک گردانم و از تو دوری نجویم و مرا فرمود است که ایات قرآن را به تو بیاموزم و تو هم آنها را به خاطر بسپاری. و این شایستگی و لیاقت را خدا قرار داده که آنچه را به تو آموزش می دهم به یاد بسپاری.

وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله علی علیه السلام را به این مرتبت و منزلت مفتخر ساخت این ایه نازل شد:

وَ تَعِیها اُذُنٌ واعِیةٌ.(13)

و پیامبر دوباره فرمود:

سألتُ رَبّی اَنْ یجعَلَها - اُذُنٌ واعیةٌ - لِعَلی

از خدای خویش خواستم آن گوشهای فراگیر را گوشهای علی قراردهد.

و نیز به حضرت علی علیه السلام فرمود:

فَأَنتَ اُذُنٌ واعیةٌ لِعلْمِی(14)

این تو هستی که گوش فراگیر علم من هستی.

از پس این بیان جاودانه و نورانی بود که خداوند، چنان لطف و عنایتی به علی علیه السلام فرمود که آن حضرت خود فرمود:

ماسَمِعتُ مِن رسولِ اللّه شَیئاً فنَسیتُهُ(15)

چیزی را از پیامبر نشنیدم که آن را فراموش کرده باشم.

ایه هدایت

وَ یقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لآ اُنْزِلَ عَلَیهِ ایةٌ مِنْ رَبِّهِ، اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قومٍ هادٍ.<\/h2>

کافران می گویند چرا نشانه ای آشکار - که به چشم سر ببینیم - بر او فرود نمی اید؟ (ای پیامبر به آنان بگو): که من فقط بیم دهنده هستم و هر گروهی، هدایت کننده ای دارد.<\/h2>

رعد / 7

کافران برای آنکه پیامبر را تکذیب کنند، به بهانه های گوناگون می کوشیدند دعوت او را به خداشناسی بی ثمر سازند. از جمله آنکه تقاضاهای عجیب و غریبی از پیامبر می کردند. مثلاً انتظار داشتند فرشته ای از آسمان فرود اید و نامه ای آسمانی به پیامبر دهد، به طوری که آنان با چشمهای ناپاک خود حقایق آن را ببینند و بخوانند، و بارها از اینگونه خواسته ها ابراز کرده بودند. امّا خداوند در ایاتی چند، این تقاضاهای فریبکارانه را ردّ کرد و به پیامبر فرمود:

تو فقط باید به آنان تذکّر دهی و ایشان را از آخرت بیم دهی و وظیفه ای بیش از این در قبال خواسته های آنان نداری. پس از تو هم، هر قوم و گروهی برای خود راهنما و هدایتگری دارد و راه تو را ادامه می دهد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز برای آنکه راهنما و هدایتگرِ پس از خود را هم معرفی کرده باشد، درگفتاری می فرماید:

مَنْ یریدُ اَنْ یحْیی حَیاتی و یمُوتَ مَوْتی و یسْکُنَ جَنَّةَ الْخُلْدِ الَّتی وَ عَدَنی رَبّی فَلْیتَوَلَّ علی بن ابیطالب فَاِنَّهُ 
لَنْ یخْرِجَکُمْ مِنْ هُدی و لَنْ یدْخِلَکُمْ فی ضَلالَةٍ.(16)

هر کس که می خواهد آنگونه که من زندگی کردم زندگی کند و آنگونه که من می میرم، بمیرد، و در بهشت برینی که خدای من آن را وعده داده است، جای گزیند، باید ولایت علی را بپذیرد. چرا که او هرگز شما را از راه هدایت برون نمی برد و به گمراهی وارد نمی سازد.

و از این رو است که علی علیه السلام فرمود:

رَسُول اللّه الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهادی.(17)

پیامبر همان بیم دهنده است و من هدایت کننده.

زیرا او دیده بود رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی دست بر سینه خود گذارد و فرمود:

أنا المُنذِر یعنی من بیم دهنده هستم آنگاه دست بر شانه علی نهاد و فرمود:

اَنتَ الهادی یا عَلی، بِکَ یهتَدی المُهَتدونَ مِن بَعدی.(18)

ای علی تویی راهنمای امّت، و به تو راه یافتگانِ پس از من هدایت می یابند.

 ایه ولایت

اِنَّما وَلیکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُون. وَ مَنْ یتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنوا فَاِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.<\/h2>

سر پرست و ولی شما فقط خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که، نماز بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند. و هرکس سر پرستی و ولایت خدا و رسول او و این مؤمنان را بپذیرد - البته از حزب خداست - و حزب خدا پیروز است.<\/h2>

مائده / 55-56

عبد الله بن سلام از دانشمندان یهودی بود که با تنی چند از دیگر یهودیان، مسلمان شده بود. یک روز او و یارانش نزدیک نماز ظهر به حضور پیامبر رسیدند و با آن حضرت به گفتگو نشستند. آنها به پیامبر گفتند:

فاصله خانه های ما از مدینه دور است، و ما در میان یهودیان، بی سرپرست و بی پناهیم. آنها از اینکه ما مسلمان شده ایم و شما را تصدیق کرده ایم، ناراحت هستند و با ما دشمنی می ورزند، و سوگند یاد کرده اند که با ما قطع رابطه کنند. اکنون به وجود شما پشتگرمیم، و به زیارت شما دلخوشیم. اما نمی دانیم پس از شما چه کنیم؟ حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام در زمان حیاتش، یوشع بن نون را به عنوان جانشین خویش معرفی کرد، تا مردم بدانند پس از او به چه کسی مراجعه کنند و به وجود چه فردی دلگرم باشند. اکنون شما چه کسی را به عنوان جانشین پس از خود معرفی می فرمایید؟ در این هنگام، امین وحی بر پیامبر فرود آمد وعرض کرد:

سرپرست و ولی شما تنها خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع صدقه می دهند.

این پاسخ برای عبد الله و همراهان او واضح و روشن نبود. چه کسانی بر پا دارنده نمازند؟ چه کسانی در حال رکوع زکات هم می پردازند، تا ولی و سرپرست ما پس از پیامبر باشند؟ اینجاست که پیامبر باید مصداق روشنی را از این کلام بیان فرماید. از طرفی وقت ادای فریضه ظهر فرا رسیده بود.پیامبر از جا برخاست و همراه با عبدالله و یارانش به سمت مسجد آمدند.

از آن سو در مسجد هم حادثه مهمّی رخ داده بود. حضرت علی علیه السلام پیش از شروع نماز ظهر، مشغول خواندن نماز نافله بود، که فقیری به مسجد آمد، و از کسانی که در مسجد بودند تقاضای کمک کرد. هیچکس حاجت او را برآورده نساخت. ناگاه متوجه شد فردی در حال رکوعِ نماز با دست اشاره می کند. شتابان به سوی او رفت و تقاضای خود را تکرار کرد. علی علیه السلام در همان حال رکوع، انگشتری خود را که هزار دینار ارزش داشت، از انگشت خویش بیرون آورد و به آن مرد فقیر بخشید. آن انگشتر را پیش تر، نجاشی پادشاه حبشه به پیامبر هدیه داده بود و پیامبر هم آن را به علی علیه السلام بخشیده بود. وقتی پیامبر و همراهانش به مسجد رسیدند مرد فقیر را دیدند که با خوشحالی بسیار در حال خروج از مسجد است.

پیامبر از او پرسید: ایا کسی چیزی به تو بخشیده است؟

مرد فقیر عرض کرد: آری یا رسول الله آن مرد که در حال نماز است این انگشتر را به من بخشید.

آنگاه پیامبر ایه ای را که لحظاتی پیش بر او نازل شده بود، و از این حادثه خبر می داد، بر عبدالله بن سلام و همه مسلمانانی که در مسجد حاضر بودند، تلاوت فرمود.

و سپس افزود: «علی بن ابیطالب وَلیکُمْ بعدی» یعنی پس از من علی بن ابیطالب ولی شماست.

پس از آن عبد الله و همراهانش که مطلوب خود را یافته بودند، به ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام شهادت دادند. آنگاه امین وحی بار دیگر بر پیامبر نازل گشت و بشارتی برای مؤمنان به ارمغان آورد که:

وَ مَنْ یتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ امَنوا فَاِنَّ حِزْبَ اللّه هُمُ الْغالِبُونَ.

دانشمندان پیرو مکتب خلفا ضمن اشاره به ماجرای 
عبد الله بن سلام در کتب معتبر خود(19)، نقل دیگری از ابوذر، صحابی رسول خدا نیز آورده اند. او نیز پس از بیان داستان انگشتری، 
می گوید: پیامبر دست به دعا برداشت و عرض کرد:

 خداوندا ، برادرم موسی علیه السلام از تو اینچنین درخواست نمود که:

«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدری، وَ یسِّر لی أمْری، وَ احْلُلْ عُقْدهً مِنْ لِسانی یفْقَهوُا قَوْلی، وَاجْعَل لی وَزیراً مِن أَهلی، هارُونَ أَخی، أُشْددْ بِهِ أزری، وَ أَشْرِکْهُ فی أَمری»

پروردگارا، سینه ام بگشای، و کارم را آسان گردان، و گره از زبانم باز کن تا سخنم را دریابند، و برای من وزیری از خاندانم تعیین فرما، هارون برادرم را برای این کار قرار ده، تا پشتم به او گرم و استوار باشد، ودر کارم وی را شریک گردان. آنگاه به او وحی کردی که ما بازوانت را به برادرت نیرومند می سازیم و برایتان قدرتی قرار می دهیم تا با شما برابری نکنند. پروردگارا اینک من محمد پیامبر تو و حبیب تو هستم. تو نیز سینه ام را بگشای و کارم را آسان گردان و «علی» از خاندان مرا وزیر من قرار ده تا پشتم به او استوار گردد.

ابوذر می گوید: از پس این دعا بود که جبرئیل از سوی خداوند نازل شد و گفت:

ای محمد بخوان « إنّما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا...»(20)

از کلمه «انّما» به معنی فقط در ابتدای ایه چنین برداشت می شود که ولایت و سرپرستی منحصر است به خدا و رسول و مؤمنانی که در حال رکوع نماز، صدقه بپردازند. و البته هیچکس هم جز علی بن ابیطالب علیه السلام این ویژگی را پیدا نکرد. هر چند در ایه این مفهوم بالفظ جمع آمده است (الّذین آمنوا ...) امّا تنها یک نفر شایسته چنین نشان و مقامی گردید.(21)

همچنین کلمه «ولی» در ایه به معنی سرپرست است نه دوست و نه یاور، زیرا در غیر اینصورت با کلمه اّنما و حصر در ایه سازگاری نخواهد داشت. چه که دوستان و یاوران اهل ایمان منحصر به همین سه گـروه خواهند شد، و این در حالی است که اهل ایمان، دوستان و یاوران دیگری نیز دارند. مانند: ملائکه و یا مؤمنانی که دارای این نشانه هم نیستند و یا حتی افرادی غیر مسلمان همچون نجاشی که وی نیز مسیحی بود و مسلمانان را پناه داد. خداوند در سوره ممتحنه ایه 8، دوستی مسلمانان را با کافرانِ بی آزار، نهی نکرده است.(22)

از سوی دیگر حتی اگر فرض کنیم ایه ولایت، در میان ایاتی است که مربوط به هم هستند، این فرض نیز ثابت می کند که مراد از ولایت در این ایات هم با معنی سرپرست و اولی به تصرف بودن سازگاری بیشتری دارد. چرا که در ایه 51 می فرماید :

« ...هرکس ازشما که یهود ونصاری را ولی خود قراردهد ، ازآنها خواهد بود ... »

این بیان نشان می دهد که صرف دوستی نسبت به یهود و نصاری مورد نظر نیست، بلکه مطلب بالاتر از آن است. یعنی رابطه به گونه ای است که فرد را به جمع کافران ملحق می کند و از آنان محسوب می شود. مسلماٌ چیزی که باعث می شود فرد جزء گروه یهود و نصاری گردد، آن است که وی سرپرستی آنها را بپذیرد و آنان را در تصرف امورخویش نسبت به دیگران اولی و برتر بداند.

 از همین رو شایسته است کلمه « ولی » را حتی در ایات قبل و بعد از ایه ولایت ( ایات 51 و 57 سوره مائده ) به معنای سر پرست در نظر گرفت.

نکته دیگر اینکه، برخی گمان کردند، کلمه «راکعون» در ایه به معنای «خاشعون» است. و ایه را اینگونه ترجمه می کنند که: ولی شما مؤمنانی هستند که با خضوع و خشوع، نماز بر پا می دارند و زکات می پردازند. درحقیقت با این معنا، دو ویژگی مؤمنان (اقامه نماز و پرداخت زکات با حال خضوع) دیگر اختصاص به فرد خاصی نخواهد داشت یعنی «ولی» از انحصار خارج می گردد. و هر مؤمنی که دارای این اوصاف باشد «ولی» شما خوانده می شود. در پاسخ چنین افرادی باید گفت:

به اعتبار اغلب کتابهای لغت که مورد اعتماد مکتب خلفا نیز هست، معنای حقیقی و لغوی رکوع، همان خم شدن است .بنابراین تا زمانی که قرینه لفظی و یا معنوی در ایه نباشد، نباید رکوع را به معنای مجازی آن یعنی خضوع و خشوع ترجمه کرد.








تاریخ : جمعه 89/5/22 | 12:30 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.