http://sheeh.ParsiBlog.comحقانيت شيعهParsiBlog.com ATOM GeneratorTue, 19 Mar 2024 15:59:10 GMTسيدمرتضي ناصري کرهرودي10110tag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2090/%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/Tue, 14 Nov 2023 20:48:00 GMTاسلام<div dir='rtl'><p>اسلام دين جاويدان و کامل ترين دين در مسايل عقيدتي</p><br><p>حمله اعراب به ايران</p><br><p>زبان</p><br><p>دريافت پي‌دي‌اف</p><br><p>پيگيري</p><br><p>نمايش مبدأ</p><br><p>بيشتر بدانيد</p><br><p>پيشنهاد شده است که جنايات اعراب در حمله به ايران در اين مقاله ادغام شود. (بحث)</p><br><p>حمله? اعراب به ايران يا اشغال ايران به دست مسلمانان به مجموعه حملاتي به شاهنشاهي ساساني در قرن هفتم ميلادي اشاره دارد که از سال 633 ميلادي در زمان خلافت ابوبکر شروع شد، در زمان عمر به اوج خود رسيد و در زمان عثمان منتهي به سقوط کامل دولت ساساني در سال 651 ميلادي (مطابق با سال 30 هجري شمسي) و کشته شدن يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساسانيان، شد. اين حملات همچنين باعث افزودن ايران به قلمرو خلافت اسلامي شد. اشغال ايران، سرآغاز فرايند تدريجي گرويدن ايرانيان به اسلام بود که چند قرن طول کشيد. منابعي اشاره مي‌کنند که اسلام آوردن ايرانيان باعث در امان ماندن از کشتار آنان و مانع پرداخت ماليات‌هايي که روستاييان توان پرداخت آن را نداشتند و بيشتر از درآمد محصولاتشان بود، مي‌شد[2][3] از ميان حمله‌هايي که اقوام دور و نزديک در طول تاريخ به خاک ايران کرده‌اند، حمله? اعراب بيشترين تأثير را بر ايران گذاشت.[4][5][6]</p><br><p> </p><br><p>حمله اعراب به ايران</p><br><p>بخشي از فتوحات مسلمانان</p><br><p> </p><br><p>جنوب غربي آسيا در آستانه تهاجم اعراب</p><br><p>تاريخ 654–632 ميلادي‌[1]</p><br><p>موقعيت </p><br><p>ميان‌رودان، قفقاز و ايران</p><br><p>نتايج پيروزي خلافت راشدين</p><br><p> </p><br><p>طرف‌هاي درگير</p><br><p> شاهنشاهي ساساني</p><br><p> خلافت راشدين</p><br><p>فرماندهان و رهبران</p><br><p> يزدگرد سوم †</p><br><p> رستم فرخ‌هرمز †</p><br><p> فرخزاد هرمز</p><br><p> ماه‌بدان</p><br><p> هرمز جادويه</p><br><p> بهمن جادويه †</p><br><p> انوشگان †</p><br><p> اندرزاغر</p><br><p> پيروز خسرو †</p><br><p> مردانشاه †</p><br><p> اسفندياذتسليم شده</p><br><p> گلينوش †</p><br><p> مهران رازي †</p><br><p> آزادبه</p><br><p> سياوخش †</p><br><p> شهريار †</p><br><p> شهريار دربندي †</p><br><p> بوسبوهرا</p><br><p> مهران همداني †</p><br><p> شهربراز جادويه</p><br><p> موشغ سوم †</p><br><p> موتا ديلمي †</p><br><p> نرسه</p><br><p> هرمزان (اسير)</p><br><p> کنادبکتسليم شده</p><br><p> مردانشاه دماونديتسليم شده</p><br><p> جوانشير</p><br><p> برزين شاه</p><br><p> ماهويتسليم شده</p><br><p> شيرويه اسواريتسليم شده</p><br><p> سياه اسواريتسليم شده</p><br><p> شهرگ †</p><br><p> اپرويز سکستانيتسليم شده</p><br><p> فيلکان †</p><br><p> يزدانفرتسليم شده</p><br><p> مهران بهرام چوبين</p><br><p> نخيرگان</p><br><p> ابوبکر</p><br><p> عمر بن خطاب</p><br><p> عثمان بن عفان</p><br><p> خالد بن وليد</p><br><p> مثني بن حارث شيباني</p><br><p> ابوعبيد ثقفي †</p><br><p> سعد بن ابي‌وقاص</p><br><p> ابوعبيده جراح</p><br><p> هاشم بن عتبه</p><br><p> قعقاع بن عمرو</p><br><p> طليحه بن خويلد †</p><br><p> شرحبيل بن سمط</p><br><p> عمرو عاص</p><br><p> ابوموسي اشعري</p><br><p> عمار ياسر</p><br><p> نعمان بن مقرن †</p><br><p> علاء بن الحضرمي</p><br><p> زبير بن عوام</p><br><p> عرفجة بن هرثمه بارقي</p><br><p> حذيفة بن يمان</p><br><p> عثمان بن ابي‌العاص</p><br><p> مغيرة بن شعبه</p><br><p> قعقاع بن عمرو</p><br><p> عاصم بن عمرو</p><br><p> عياض بن غنم</p><br><p> احنف بن قيس</p><br><p> عبدالله بن عامر</p><br><p>اندکي پس از درگذشت محمد بن عبدالله، ابوبکر لشکري را به سرزمين‌هاي جنوب رود فرات و شهر حيره در غرب قلمرو ساسانيان (عراق کنوني) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپس‌گيري و جابجا شدن اين شهر ميان مسلمانان و ساسانيان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتي ايران تحت فرماندهي رستم فرخ‌زاد در نبرد قادسيه با اعراب درگير شد که نتيجه آن پيروزي اعراب بود. سپس تيسفون، پايتخت ساسانيان، پس از يک محاصره کوتاه تسخير و غارت شد و سپس در نبرد جلولا اشغال عراق تکميل شد. التون دنيل معتقد است که پس از تصرف عراق عمر علاقه‌اي به گسترش جنگ تا فلات ايران نداشت اما به دلايل مختلف از جمله علاقه لشکريان عمر به کسب غنائم بيشتر و ترس عمر از حمله يزدگرد يا يکي از مدعيان سلطنت، نهايتاً تصميم به حمله گرفت. در سال 642 آخرين مقاومت منسجمِ ايرانِ ساساني در نبرد نهاوند رخ داد (نبرد نهاوند) که پس از نبردي خونين اعراب پيروز شدند. يزدگرد متواري شده و عاقبت در سال 651 ميلادي بنا به روايتي به دست آسياباني در مرو کشته شد.[7][8][9]</p><br><p> </p><br><p>جنگ نهاوند مقاومت دولت مرکزي را در هم شکست، و از اين زمان به بعد موانع پيشروي اعراب مقاومت‌هاي محلي بود که در برخي موارد شديد بودند. فتوحات اعراب به سمت شرق ادامه يافت. طي چند سال ولايت‌هاي ديگر ايران شامل اصفهان، ري، فارس، آذربايجان، ارمنستان ايران، سيستان و خراسان هم سقوط کردند. با اين حال طبرستان و نيز گيلان تا يکي دو سده تحت سلطه اعراب در نيامد و افرادي از اشراف ايران در آنجا حکومت مي‌کردند، چنان‌که احمد کسروي در بهار نوشته‌است:</p><br><p>«اوايل قرن سوم که دامنه? فتوحات اسلامي در آسيا تا حدود چين و در آفريقا تا سواحل بحر اطلس و در اروپا تا وراء جبل آلپ امتداد يافته بود و در پايتخت‌هاي اسپانيا و پرتغال به جاي ناقوس صداي اذان مسلمين به اطراف طنين مي‌انداخت، در قلل جبال سوادکوه آتشکده‌هاي دين زرتشت داير و مشتعل بود و اسپهبدان هنوز کيش نياکان خود را از دست نداده بودند.»[10] اعراب پس از اشغال هر شهري قراردادي با سران آن شهر مي‌بستند که در آن ميزان مالياتي (جِزيه) که قرار است که از شهر اخذ شود را مشخص مي‌کرد. روال کلي اين بود که شهرها پس از عقد قرارداد صلح، شهرها قيام مي‌کردند. قيام‌ها مخصوصاً تا 651 ميلادي که يزدگرد زنده بود، بيشتر رايج بود و مقاومت‌هاي محلي قوي و مکرر بود. در برخي موارد مخالفان نيروي بزرگي نيز فراهم کرده بودند.[11][12][13] مورخان در مورد انگيزه قيام‌ها نظرات مختلفي دارند.[12][14][15]</p><br><p> </p><br><p>مورخان دلايل متعددي را در مورد انگيزه و علت شروع حملات اعراب به ايران ذکر کرده‌اند: دورنماي کسب ثروت و زمين، گرسنگي و فقر، تلاش براي گسترش اسلام، تلاش براي رها کردن اعراب بين‌النهرين از سلطه ساسانيان، عرب گرايي، تغييرات آب و هوايي، گسترش شبکه تجاري و غيره. همچنين، مورخان دلايل مختلفي را براي سقوط ساسانيان بيان کرده‌اند: نزاع مذهبي و طبقاتي، فقدان حمايت مردمي، نزاع ميان اشراف، بي‌ثباتي سياسي، و هزينه درگيري‌هاي طولاني و ناموفق اخير با امپراتوري روم شرقي، اپيدمي طاعون، آشفتگي مربوط به جانشيني تخت پادشاهي، دين اسلام، اختلافات ميان طبقات جامعه و عدم هماهنگي ميان آنها، باور ايرانيان به سرنوشت و پذيرش شکست، وجود پيروان فرقه‌هاي غير آيين مزديسنا (زرتشتي) و مسيحيان که در دفاع از معابد آتش و خانواده ساساني اخلال ايجاد مي‌کردند و عوامل ديگر.[15][16][17][18][19][20]</p><br><p>تا هنگام قتل عثمان، اشغال کردن ايران، کامل شده بود و پادگان‌هاي اعراب در چند منطقه جهت اطمينان از اخذ ماليات برقرار شده بود. از زمان معاويه به بعد برنامه اسکان دائمي برخي اعراب در ايران اجرا شد.[6] در زمان امويان اعراب از آمودريا فراتر رفته و وارد کوه‌هاي افغانستان شدند.[21] اعراب معمولاً در امور داخلي مردمان محلي که ماليات خود را مي‌پرداختند دخالت نمي‌کردند.[22] در قرون اول اسلامي، سران محلي مسئوليت اداره محلات و شهرها را بر عهده داشتند. پس از فتح يک ناحيه، اعراب در پادگان‌هايي که ساکن مي‌شدند که يا خود تبديل به شهر مي‌شدند يا اينکه در نزديکي شهرهاي ديگر قرار داشتند. در زمان فتح و دوره بلافاصله پس از آن ارتباط و ادغام کمي بين اعراب و ايرانيان محلي وجود داشت؛ و خليفه اسکان اعراب در ايران را حمايت مي‌کرد.[23] با گرويدن زرتشتيان به اسلام قوانيني براي ارتباط بين آن‌ها وضع شد.[22][24]</p><br><p>نوشته‌هاي مورخان در مورد تاثيرات مثبت يا منفي حمله اعراب آميخته با ارزيابي‌هاي خوب و بد بوده‌است. زرينکوب رفتار اعراب با ايرانيان را «مضحک، شگفت‌انگيز، و ظالمانه» خوانده و اعراب را مردماني «خشن و ساده دل» مي‌داند[18] و مي‌نويسد که به‌جز کساني که به‌شدت تحت تأثير تعاليم اسلامي قرار گرفته بودند، بقيه نسبت به اعراب احساس کينه و نفرت داشتند. از طرف ديگر حقيقت را نويسندگان شکل ديگري مي‌بينند. کلود کائن مي‌نويسد که تحت تأثير جنبش‌هاي ملي گرايانه دوران مدرن، تمايل به سمت نمايش ايرانيان و اعراب به عنوان دو گروه متخاصم رفته‌است، درحالي‌که اين ديدگاه با حقايق تاريخي سازگار نيست.[14] چيز رابينسون نيز خشونت‌هاي نظام مند دوران فتوحات عليه غيرمسلمانان تا پيش از مروانيان را مطالب تحريف شده مي‌داند</p><br><p>جستجوي پيشرفته</p><br><p>آيين رحمت - معارف اسلامي و پاسخ به شبهات کلامي</p><br><p> </p><br><p>اديان شناسي</p><br><p>اسلام</p><br><p>اسلام، حکومت و سياست</p><br><p>پرسش :</p><br><p>آيا درست است که ورود اعراب به ايران به تحريک شخص سلمان فارسي بوده و او اعراب را نسبت به نقطه ضعفهاي ايرانيان آگاه ساخت؟! آيا او آدم جاه طلبي بوده که به خاطر سهيم شدن در قدرت، اسلام آورد؟!</p><br><p>پاسخ اجمالي:</p><br><p>اولا: سلمان يک دهقان زاده جهانگرد بود؛ او در هيچ ساختار ديواني يا نظامي طبقاتي ساسانيان حضور نداشت تا اطلاعاتي از سازمان هاي ديواني و نظامي ايراني داشته باشد. ضمن اينکه از زماني که سلمان فارسي در پي حقيقت، از ايران خارج شده بود، تا زماني که نبردهاي مسلمانان با امپراتوري ساساني درگرفت، چندين سال گذشته بود. طبيعي است در طي اين زمان، بسياري از اموري که ممکن است امروز اسرار جنگي و امنيتي به شمار آيند، فردا روز چيزي جز يک مشت اطلاعات سوخته و بي مصرف نباشند.</p><br><p>ثانيا: منابع تاريخي شهادت مي دهند که حضور سلمان فارسي نه تنها به گسترش درگيري و جنايت هاي جنگي نيانجاميد، بلکه برعکس موجب جلوگيري از خونريزي شد. او هنگامي که لشکر مسلمانان به مدائن رسيد، از در صلح جويي با مردم شهر صحبت کرد و با تدبير خيرخواهانه موجب تسليم بدون درگيري شهر تيسفون و پيوستن چهار هزار نفر از سپاهيان ايران به لشکر اسلام شد.</p><br><p>ثالثا: سلمان فارسي به قدري زاهد بود که زير سايه درختان و ديوارها مي زيست و با ساختن خانه براي خودش مخالف بود، تا آنکه به اصرار يکي از دوستانش به اقامت در منزلي رضايت داد که بسيار کوچک و ساده بود. سهمي که از بيت المال مي گرفت را به نيازمندان مي داد و از راه سبدبافي و کارهايي از اين دست، ارتزاق مي کرد. چگونه مي توان چنين شخصي را به قدرت طلبي و جنگ افروزي متهم کرد؟!</p><br><p>پاسخ تفصيلي:</p><br><p>انقراض سلسله ساسانيان توسط مسلمين و فتح ايران به دست آنان بعد از وفات رسول اکرم(صلي الله عليه وآله) هميشه موضوعي براي سؤالات فراوان و طرح شبهات گوناگون عليه دين مبين اسلام بوده است. يکي از اين سؤالات، گزاره ها و اتهاماتي است که عليه شخصيت برجسته صدر اسلام و صحابي جليل القدر رسول خدا(ص) جناب سلمان فارسي اقامه مي گردد و ادعا مي شود که اصولا مسلمانان به تشويق و تحريک او - که مردي جاه طلب بود و براي سهيم شدن در قدرت، اسلام آورده بود - به ايران هجوم آوردند. همچنين ادعا مي شود که سلمان فارسي با آموزش هاي نظامي اي که به اعراب داد و همچنين آگاه کردن شان به نقاط ضعف ايرانيان، مسير آنها را براي تسلط بر ايران هموار کرد. بنابراين ادعا، فتح تيسفون و دستيابي اعراب به گنجينه هاي گرانبهاي ايرانيان و جناياتي که بعضا در جريان اين جنگ ها صورت پذيرفت، منتسب به آن جناب مي گردد و حتي گفته مي شود که سپرده شدن برخي از مناطق فتح شده به ايشان به عنوان حاکم و استاندار نيز مُزد آن خيانت هاي وطن فروشانه است!</p><br><p>اين ادعا با حقايق تاريخي و سيره شخصيتي سلمان و ريشه هاي وقوع جنگ ميان امپراطوري ساسانيان و حکومت نوپاي اعراب مسلمان در تضاد است که جهت روشن شدن اين حقايق ضروري است اموري را بررسي و تحليل کنيم.</p><br><p>مروري بر سيره سلمان فارسي و چگونگي ايمان آوردنش به پيامبر(ص)</p><br><p>سلمان در يکي از شهرهاي ايران(1) به دنيا آمد، روح آزاده و حق جويي داشت(2) و اگرچه بنابر اقوالي، در ابتدا زرتشي بود(3) اما همين حقيقت جويي او را به گرويدن به دين مسيحيت سوق داد(4) تا جايي که رنج مهاجرت به مرکز مسيحيت آن روز يعني شام را بر خود هموار کرد تا نزد اسقف آن ديار به يادگيري آموزه هاي مسيحي و عبادت بپردازد.(5)</p><br><p>پس از سال ها اقامت در شام، به شهرهايي در عراق مهاجرت کرد تا عبادت خود را در آنجا دنبال کند و طي اقامت در يکي از اين شهرها بود که اسقفي به او بشارت ظهور پيامبري جديد در حجاز را داد.(6) او نشانه هاي اين پيامبر جديد را از راهبي شنيد(7) و به شوق ديدارش راهي جزيرة العرب شد، اما در نيمه راه مورد ستم کاروانياني که همراه شان بود قرار گرفت و به بند بردگي کشيده و به مردي يهودي فروخته شد(8) و طي حوادثي به عنوان برده يکي از مردان قبيله يهودي بني قريظه، به شهر يثرب رسيد.(9)</p><br><p>با مهاجرت پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) از مکه به يثرب (مدينه) سلمان نيز يکي از اولين کساني بود که خود را به آن حضرت رساند تا در وجود ايشان، اوصاف و نشانه هاي پيامبر نوظهور را - همان طور که از بزرگان مسيحي شنيده بود - بجويد. سلمان طي وقايع مختلفي، به صدق آن نشانه ها در حضرت رسول(ص) وقوف يافت و به ايشان ايمان آورد(10) و در مقابل پيامبر(ص) نيز طي توافقات و معامله اي که زمان زيادي به طول انجاميد و سلمان را از حضور در غزوات بدر و احد محروم کرد، او را از صاحب يهودي اش خريد و آزاد کرد.(11) از آن پس، سلمان ملازم پيامبر اسلام(ص) شد و در هيچ کدام از غزوات مسلمانان غايب نبود.(12) به پيشنهاد او بود که مسلمانان در جنگ احزاب با حفر خندق به دور مدينه، خود را از گزند سپاه مشترکين دور نگه داشتند(13) و - بنابر نقل منابعي - و در جنگ طائف، با ساختن و به کارگيري منجنيق، بر دشمنان شان فائق آمدند.(14)</p><br><p>سلمان فارسي بعد از وفات پيامبر(ص) و نقش او در فتح ايران</p><br><p>تمرکز بر اين مقطع از زندگي اين صحابي بزرگوار و بررسي جزئيات آن نشان مي دهد ادعاها و اتهامات مطرح شده عليه آن جناب تا چه اندازه بي اساس و غيرمنصفانه است. درست است که سلمان فارسي در جنگ هاي منجر به فتح ايران همراه با لشکر مسلمانان حضور داشت و حتي بعدها از سوي حکومت وقت به استانداري و اداره امور برخي از همان مناطق فتح شده منصوب شد، اما بررسي اقدامات اين صحابي جليل القدر نشان مي دهد که اين حضور و زمامداري تا چه اندازه به سود مصالح خود ايرانيان بوده است.</p><br><p>در جريان حوادث تلخي که بعد از وفات رسول خدا(صلي الله عليه وآله) دامن گير جامعه اسلامي آن روز شد و به خلافت ابوبکر منتهي گشت، سلمان فارسي از آن جا که بارها و بارها، بي واسطه تأکيدهاي پيامبر اسلام(ص) را درباره ولايت داشتن حضرت علي(عليه السلام) شنيده بود، سرسختانه به مخالفت با تصميماتي که در سقبفه بني ساعده اتخاذ شده بود برخاست(15) و در اين راه حتي آماده جهاد و مبارزه مسلحانه شده بود.(16) با اين حال پس از اينکه حضرت علي(عليه السلام) به خاطر حفظ کيان جامعه اسلامي آن روز و آسيب نرسيدن به نهال نوپاي اسلام، مصلحت را در سکوت، خانه نشيني و حتي مشورت دادن به حاکمان وقت جامعه ديدند، سلمان فارسي نيز با اتخاذ همين رويه، توانايي ها و دانش و درايت خود را در اختيار امور مربوط به مصالح والاي مسلمانان قرار داد که يکي از آنها موضوع جنگ با ايران بود. طي نبردها و درگيري هايي که مسلمانان در زمان خليفه دوم با امپراتوري ساسانيان آن روز پيدا کردند، سلمان فارسي - همراه با حذيفه بن يمان - طلايه دار يکي از لشکرهاي مسلمانان بود.(17</p><br><p>اولا: سلمان يک دهقان زاده جهانگرد بود؛ او در هيچ ساختار ديواني يا نظامي ساسانيان حضور نداشت تا اطلاعاتي از سازمان هاي ديواني و نظامي ايراني داشته باشد. او همواره در سفر بود و در کنيسه ها و کليساها و سرزمين هايي مثل عراق، شام و برخي شهرهاي رومي دنبال حقيقت معنوي بود و خارج از فضاي اطلاعات حکومتي و نظامي ساسانيان بود. ضمن اينکه از زماني که سلمان فارسي در پي ذائقه حقيقت طلب و تعالي جوي خود، از ايران خارج شده و به شام رفته بود تا زماني که نبردهاي مسلمانان با امپراتوري ساساني درگرفت، چندين سال گذشته بود. طبيعي است در طي اين زمان، بسياري از ساز و کارهاي نظامي و متغيرهاي سوق الجيشي تغيير يابند و اموري که ممکن است امروز اسرار جنگي و امنيتي به شمار مي آيند، فردا روز چيزي جز يک مشت اطلاعات سوخته و بي مصرف نباشند.</p><br><p>بنابراين صرف اينکه سلمان فارسي اصالتي ايراني داشته، نمي تواند به اين معنا باشد که او از تمامي راز و رمزهاي نظامي سپاه امپراتوري ساساني در زمان جنگ با مسلمانان مطلع باشد. حتي بر فرض اطلاع داشتن او از آن اسرار جنگي و نظامي، گستردگي جبهه هاي درگيري و مختصات جغرافيايي متفاوت هر کدام از مناطقي که لشکريان اسلام وارد آن شدند، پذيرش اين ايده ساده را که پيروزي مسلمانان، تنها محصول آموزش هاي نظامي سلمان فارسي و مشورت هايش راجع به نقاط ضعف سپاهيان ايراني بوده، با اشکال مواجه مي کند.</p><br><p>ثانيا: اصولا زمينه هاي جنگي با آن ابعاد و ميان قدرت مسلطي چون امپراتوري ساساني از يک طرف و حکومت نوپاي اعراب مسلمان از طرف ديگر، به اندازه اي متکثر و پيچيده اند که نمي توان آنها را به تشويق و تحريک يک نفر تقليل داد. در ادامه همين يادداشت به زمينه هاي متعددي که موجب چنين درگيري شدند اشاره مي گردد.</p><br><p>ثالثا: منابع تاريخي شهادت مي دهند که حضور سلمان فارسي نه تنها به گسترش درگيري و جنايت هاي جنگي نيانجاميد بلکه برعکس موجب جلوگيري از خونريزي شد. او هنگامي که لشکر مسلمانان به مدائن رسيد، از در صلح جويي با مردم شهر صحبت کرد و با يادآوري نسب خود که ايراني بود، خود را خيرخواه آنها معرفي کرد و آنها را بين گزينه هايي که به صلاح شان بود، مخيّر ساخت.(18) تدبير خيرخواهانه اي که منجر به تسليم بدون درگيري شهر تيسفون و پيوستن چهار هزار نفر از سپاهيان ايران به لشکر اسلام شد.</p><br><p>رابعا: سيره اخلاقي سلمان فارسي در زماني که به استانداري و حکومت مدائن منصوب شد نيز شاهد ديگري براي ابطال اتهامات و ادعاهاي طرح شده در صدر بحث عليه اين شخصيت برجسته صدر اسلام است. اين اتفاق در زمان خليفه دوم افتاد و سلمان پس از مشورت با حضرت علي(عليه السلام) و کسب اجازه از ايشان اين مأموريت را پذيرفت(19) و در نهايت سادگي، بدون هيچ خدم و حشم و تشريفاتي، سوار بر چهارپايي ساده و معمولي وارد شهر شد و تمامي مردمي را که براي استقبال از او به بيرون شهر آمده بودند شگفت زده کرد.(20) او در زمان حکومتش نهايت تلاش خود را براي خدمت به مردم و ترويج عملي اسلام در ميان نوکيشان ايران به کار برد. به قدري زاهد بود که زير سايه درختان و ديوارها مي زيست و با ساختن خانه براي خودش مخالف بود تا آنکه به اصرار يکي از دوستانش به اقامت در منزلي رضايت داد که بسيار کوچک و ساده بود.(21) سهمي که از بيت المال مي گرفت را به نيازمندان مي داد و از راه سبدبافي و کارهايي از اين دست، ارتزاق مي کرد.(22)</p><br><p>چگونه مي توان چنين شخصي را با چنين اوصافي که واقعيت هاي تاريخي به آنها گواهي مي دهد، به قدرت طلبي و مقام پرستي و منصب جويي متهم کرد، آن هم در حدي که به خاطر اين خواسته هاي پست دنيايي، جنگي بزرگ بين همکيشان عرب از يک سو و هم وطنان ايراني از سوي ديگر بيافروزد؟!</p><br><p>زمينه هاي شکل گيري جنگ بين مسلمانان با امپراتوري ساساني</p><br><p>اينکه جنگ مسلمانان با امپراتوري ساسانيان را معلول تحريک ها و تشويق هاي يک فرد بدانيم تنها نتيجه عدم اطلاع تاريخي از اتفاقات صدر اسلام و وضعيت ايران در آن زمان است. در ادامه به صورت اجمالي به برخي ويژگي هاي ايران در آن دوران اشاره مي کنيم و در ادامه توضيح مي دهيم که چرا با توجه به وضعيت ايرانيان و مسلمانان، چنين جنگي - چه با فرض وجود شخصيتي چون سلمان و چه با فرض عدم او - اجتناب ناپذير بود.</p><br><p>وضعيت ايران در واپسين سال هاي امپراتوري ساساني:</p><br><p>در واپسين سال هاي امپراتوري ساساني، وضعيت ايران و ايرانيان بسيار وخيم بود. زماني رسيده بود که آئين زرتشتي با نظام طبقاتي ساساني پيوند خورده بود و به شکل يک آئين اشرافي در آمده بود. آئيني که فقط اشراف را خشنود کرده و تبعيض در آن بيداد مي کرد. زمين هاي کشاورزي، باغ ها و تعليم و تعلّم در انحصار اشراف و اعيان بود. زنان و دختران، حقّ خواندن و با سواد شدن را نداشتند مگر اينکه از زنان طبقات اشراف باشند. نظام طبقاتي به حدّي بود که حتّي هر طبقه اجتماعي داراي آتشکده اي مجزّا بود. بخاطر اين اوضاع وخيم بود که بعضي از محقّقين معتقدند اگر اسلام هم در آن وقت به ايران نيامده بود، به تدريج مسيحيّت بر ايران تسلّط مي يافت.(23) به خاطر انحطاط موجود در سالهاي آخر و اختلاف داخلي و دست به دست شدن پادشاهي ميان چندين پادشاه ساساني در مدت کم، شيرازه امور ديواني و ديني و نظامي در ايران از هم پاشيده بود.</p><br><p>ناگزير بودن جنگ بين دو قطب تمدني نزديک به يکديگر:</p><br><p>ساسانيان طي برخي درگيري هاي پراکنده در مرزها با اعراب محلي، متوجه خطر حکومت نوپاي اعراب مسلمان شدند و از اين خطر ترسيدند و همين ترس از قدرت گرفتن اعراب تبديل به مهم ترين عامل رقم خوردن جنگ شد. لذا سپاهي به رهبري رستم فرخزاد تشکيل دادند و به اعراب حمله کردند. در مقابل ضعف حکومت و سلب اعتماد عمومي مردم در طرف ايراني، جبهه مسلمانان در اوج قدرت بودند. اعراب که هميشه با يکديگر درگيري داشتند و در جاهليت بودند، با ظهور اسلام با يکديگر متحد شده بودند و بسياري از رفتارهاي زشت سابق را کنار گذاشته بودند.(24)</p><br><p> </p><br><p>در شرايطي که تمدني در حال افول بود و تمدني سر بر مي آورد، آن دو از تهديدهاي همديگر در هراس بودند؛ لذا بهانه ها و انگيزه هاي غير ديني و غير نژادي، آتش جنگ بين آنها را بر افروخت؛ وقتي امپراطوري قدرتمند ايران اصرار دارد که پديده و قدرت جديد را نابود کند و آن قدرت نيز قصد دفاع و برکشيدن دارد، بهانه هايي کوچک مي تواند جنگ را ايجاد کند. اين معادلات قدرت بين دو قطب تمدني آن زمان بود که جنگ و درگيري بين آنها را ناگزير مي کرد و وجود يا عدم وجود سلمان فارسي، در اين بين، عامل تأثيرگذاري نبود.</p><br><p>پايگاه اطلاع رساني دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي</p><br><p>سامانه پاسخگويي برخط(آنلاين) به سوالات شرعي و اعتقادي مقلدان حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي</p><br><p>تارنماي پاسخگويي به احکام شرعي و مسائل فقهي</p><br><p>انتشارات امام علي عليه السلام</p><br><p>موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البيت (عليهم السلام)</p><br><p>خبرگزاري دفتر آيت الله العظمي مکارم شيرازي</p><br><p>رسول الله(صلى الله عليه وآله)</p><br><p> </p><br><p>إنَّ اللهَ عَزّوجلّ غافِرُ کلِّ ذنب، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِيراً أجرَهُ أو مَهْرَ امرأة</p><br><p> </p><br><p>خداوند بزرگ هر گناهى را مى آمرزد مگر مردى را که مزد مزدبَرى يا کابين زنى را نپردازد</p><br><p> </p><br><p>ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38اردوAz?rbaycanEnglish</p></div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2088/%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Tue, 07 Nov 2023 13:57:00 GMTکرهرود<div dir='rtl'>کرهرود کَرَهْرود شهري است در بخش مرکزي شهرستان اراک استان مرکزي ايران. جمعيت اين شهر، بر اساس سرشماري سال 1385، برابر 23?399 بودهاست. قابل ذکر است که در سرشماري سال 1390، کرهرود به عنوان يکي از نواحي شهر اراک در نظر گرفته شدهاست. کرهرود با دو ده ديگر بهنام سنجان و فيجان متصل به يکديگر و هر سه به نام سه ده پيوسته به شهر فعلي اراک و در طرف جنوب آن واقع است - قريه کرهرود از قراي قديمي و گاهي هم جنبه شهري داشتهاست.</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2087/%d9%85%d8%b1%d9%82%d8%af+%d9%85%d8%b7%d9%87%d8%b1+%d8%b3%d9%8a%d8%af+%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af+%d9%85%da%a9%d9%8a+%d8%b2%d8%a7%d9%87%d8%af+%d8%af%d8%b1+%d8%aa%d8%ae%d8%aa+%d8%b3%d8%a7%d8%af%d8%a7%d8%aa+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Fri, 20 Oct 2023 08:23:00 GMTمرقد مطهر سيد محمد مکي زاهد در تخت سادات کرهرود<div dir='rtl'>مرقد مطهر سيد محمد مکي زاهد معروف به بابا سيد محمد واقع در تخت سادات کرهرود سادات جليل القدر کرهرود سلسلهاي از سادات بودند که از جد هفتم به بعد در شهر کرهرود واقع در استان مرکزي زندگي ميکردند. نسب اين سلسله به امام سجاد چهارمين امام شيعيان ميرسد. 1 نسبشناسي شجرهنامهاي از اين سلسله وجود دارد که حاج اسماعيل عراقي در پشت کتاب دُرَر آيت الله عبدالکريم حائري يزدي به چاپ رسانده است. بر اساس اين متن شجره نامه به صورت زير بودهاست: 2 سيد محمد مکي زاهد</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2086/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86+%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%84%d9%81/Fri, 06 Oct 2023 09:22:00 GMTخاندان ابودلف<div dir='rtl'>خاندان خاندان ابودلف از تيره اعراب بني عجل -شاخهاي از بکر بن وائل - بودهاند که در نبرد ذوقار در کنار بني شيبان بر سپاه ساساني پيروز شدهاند. ابن رسته اينان را از مسيحيان حيره دانسته که البته تناقضات زيادي دارد. اينان در روستاهاي عراق عجم ميزيستهاند. در تاريخنگاريها درباره? جد ابودلف، ادريس بن معقل نظرهايي گوناگوني داده شده برخي او را عطار و مال فروش، برخي راهزن و برخي نيز عامل خالد بن عبدالله قسري معرفي کردهاند که پس از دست يازيدن يوسف بن عمر بر</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2085/%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%87%d9%8a%d8%b1+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Fri, 06 Oct 2023 08:59:00 GMTمشاهير کرهرود<div dir='rtl'>نگارهاي خيالي از شرفخان بدليسي شرفالدين بن شمسالدين بـِدليسي معروف به شرفخان بدليسي (945 قمري- درگذشت: 1599 ميلادي) يکي از تاريخنگاران ايراني است که در کرهرود به دنيا آمد. کتاب او به نام شرفنامه، تاريخ مفصل کردستان، که به زبان فارسي نوشته شده از منابع اصلي تاريخي مربوط به قوم کرد بشمار ميآيد. وي شرفنامه را در 1597 ميلادي به پايان رساند. نياکان او اميران ايل روژکي بودند که در سال 1543 ميلادي بر منطقه بتليس (در کردستان ترکيه) فرمان ميراندند.</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/1/%d8%ad%d8%a7%d8%ac+%d8%a2%d9%82%d8%a7+%d9%85%d8%ad%d8%b3%d9%86+%d8%b3%d9%84%d8%b7%d8%a7%d9%86+%d8%a2%d8%a8%d8%a7%d8%af%d9%8a+%d8%b9%d8%b1%d8%a7%d9%82%d9%8a+(%d8%a7%d8%b1%d8%a7%da%a9%d9%8a)/Fri, 22 Sep 2023 19:34:00 GMTحاج آقا محسن سلطان آبادي عراقي (اراکي)<div dir='rtl'>جد پدري حاج آقامحسن سلطان آبادي عراقي اراکي سيد احمد مکي نام داشت، سيد احمد فرزند سيد محمد مکي زاهد معروف به بابا سيد محمد مکي زاهد مدفون در تخت سادات کرهرود است در دوران قاجار وجود مسائل و مشکلات مختلف مانند بيماري و جنگ باعث شد برخي از روحانيون و افراد با نفوذ، جامعه را با امر وقف اشنا تر کنند. يکي از مهمترين واقفان در دوران قاجارمي توان به حاج اقامحسن سلطان آبادي عراقي( اراکي) اشاره کرد که يکي از واقفان بنام در استان مرکزي مي باشند.</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2084/%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86+%d9%82%d9%87%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Wed, 16 Aug 2023 17:36:00 GMTآزادگان قهرمان کرهرود<div dir='rtl'>بيست و ششم مرداد ماه سالروز ورود آزادگان قهرمان به ميهن اسلامي در آستانه سالروز ورود آزادگان قهرمان به ميهن اسلامي بدون ترديد آزادگان دلاور، قهرمان و شاهدان زنده تاريخ جنگ تحميلي هستند آزادگان گنجينه هاي ارزشمندي هستند که با الهام از مکتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگي انقلابي و حماسه ساز حضرت زينب(س) که اسوه صبر و پايداري بود، آزادگان توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهند و شکوه مقاومت و سرافرازي را بر صحيفه درخشان ايران</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2083/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8+%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d9%8a%d8%ae+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Sat, 12 Aug 2023 17:33:00 GMTکتاب تاريخ کرهرود<div dir='rtl'>فهرست کتاب تاريخ کرهرود تاريخ کرهرود فهرست مطالب اين کتاب 1-تاريخ کرهرود 2-علماي بزرگ کرهرود و حوزه علميه کرهرود 3-خيرين کرهرود 4-شهداي والامقام کرهرود 5-آزادگان قهرمان کرهرود 6-جانبازان و ايثارگران جنگ تحميلي کرهرود 7-سادات کرهرود 8- محله ها و مساجد و حسينيه ها و هيئت ها و ذاکرين اهل البيت 9-جاذبه هاي گردشگري کرهرود با عرض ادب خدمت همه ي عزيزان کرهرودي تصميم به چاپ کتابي از تاريخ کرهرود و علماي کرهرود و شهدا و آزادگان و سادات کرهرود وخيرين و جاذبه هاي</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2082/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d9%8a%d8%ae+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af+(%d8%b4%d8%b1%d9%81+%d8%ae%d8%a7%d9%86+%d8%a8%d8%af%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%8a)/Sat, 12 Aug 2023 06:00:00 GMTتاريخ کرهرود (شرف خان بدليسي)<div dir='rtl'>شرف خان البدوليسي در سال 1543 ميلادي مطابق سال 921 شمسي در روستاي کرهرود از توابع اراک به دنيا آمد و هنگامي که به سن9 سالگي رسيد در زمان شاه طهماسب در دربار صفوي تحصيلات خود را دريافت کرد . از عثماني ها در جنگ هايشان عليه صفويان حمايت کرد . سلطان مراد سوم عثماني به شرف الدين لقب خان داد و در سال 1543 ميلادي مطابق با سال 922 شمسي او را به عنوان امير بيتليس منصوب کرد. 1352 قمري شرف الدين سرپرستي فرزندش شمس الدين بيگ ابوالمعالي را به عهده گرفت و در سال 1005</div>سيدمرتضي ناصري کرهروديtag:sheeh.ParsiBlog.com/Posts/2081/%d9%82%d8%af%d9%85%d8%aa+%da%a9%d8%b1%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%af/Wed, 09 Aug 2023 16:57:00 GMTقدمت کرهرود<div dir='rtl'>تاريخ کرهرود کرهرود با بيش از دوهزارو پانصد سال قدمت را بيشتر بشناسيم کَرَهْرود شهري است در بخش مرکزي شهرستان اراک استان مرکزي ايران. اين ده کرهرود با دو ده ديگر بهنام سنجان و فيجان متصل به يکديگر و هر سه به نام سه ده پيوسته به شهر فعلي اراک و در طرف جنوب آن واقع است - و با وجود اين سه ده کرهرود و سنجان و فيجان اراک را تبديل به کلان شهر کرد قريه کرهرود از قراي قديمي و گاهي هم جنبه شهري داشتهاست .</div>سيدمرتضي ناصري کرهرودي