جعفر بن ابیطالب علیه السلام (جعفر طیار)
جعفر بن ابیطالب مشهور به جعفر طیار برادر امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که بسیار مورد علاقه و محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده است، او از کسانی بود که در همان اوایل دعوت اسلام را پذیرفت.
در سال پنجم بعثت که آزار و اذیت های کفار و شکنجه های آنان نسبت به مسلمانان فزونی گرفت و آنان را به ستوه آورد گروهی از آنان به حضور رسول خدا آمده و اجازه خواستند تا به شهر و دیار دیگری روند. حضرت به آنان اجازه داد که به سرزمین حبشه هجرت کنند زیرا که اهل حبشه از اهل کتاب و مسیحی بودند از افرادی که از مکه به حبشه هجرت کردند جعفر بن ابیطالب به همراهی همسرش اسماء بنت عمیس بود که جعفر سرپرست مسلمانان و بزرگ آنان بود، داستان دفاع او از اسلام و مسلمین، نجاشی پادشاه حبشه در مقابل عمرو عاص که از جانب کفار قریش برای سعایت و تحریک نجاشی برای اخراج مسلمین به حبشه آمده بود در کتاب ها موجود است که جعفر چگونه با زیرکی و پاسخ های مستند و قرائت آیاتی از سوره مریم چه انقلاب روحی در نجاشی ایجاد کرد و عمرو عاص مایوس و سر خورده از حبشه خارج شد.
روایات در فضیلت جعفر بسیار است، روایت شده که حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرمود که مردم از درختهای مختلف خلق شده اند ولی من و جعفر از یک درخت خلق شده ایم و یا روزی به جعفر فرمود که تو در خلقت و اخلاق شبیه منی!
در هنگام غزوه خیبر و فتح آن، جعفر بن ابیطالب به همراه مسلمانانی که به حبشه هجرت کرده بودند مراجعت کرد و روز فتح خیبر به حضور پیامبر اکرم رسید. حضرت دوازده گام به استقبال جعفر رفتند و از دیدار او شادمان گشتند و فرمود نمی دانم از فتح خیبر شاد باشم یا از دیدار جعفر. و نماز جعفر (که به نماز جعفر طیار مشهور است) را به او آموخت، جعفر نیز از حبشه هدایائی برای پیامبر آورده بود.
جعفر بن ابیطالب در سال هشتم هجری از جانب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمانده سپاهی شد که به جانب سرزمین موته از نواحی شام تحت حکومت یکی از حاکمان قیصر دوم حرکت کرد و در آن جنگ پس از قطع دستانش به شهادت رسید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود خداوند به جعفر دو بال عنایت کرد تا در بهشت پرواز کند و لذا به جعفر طیار مشهور گشت عبدالله فرزند جعفر می گوید من به یاد دارم که وقتی خبر شهادت پدرم جعفر به مدینه رسید پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به خانه ما آمدند و تسلیت گفتند و دست مبارکشان را بر سر من و برادرم کشیدند و بر روی ما بوسه زدند در حالی که اشکشان روان بود فرمودند: جعفر به بهترین ثواب رسید و تا سه روز هر روز به خانه ما می آمدند و ما را تسلی می دادند و به مادرم اسماء بنت عمیس فرمودند که غم مخور که من ولی ایشانم در دنیا و آخرت.
منابع:منتهی الامال، ج 1.