در زندگی توده ی مردم ما-
که زندگیش توده ای انباشته از عقده ها و رنج ها و جراحت ها است و
آرزوهای مرده و امیدهای به باد رفته و خواستن های سر کوفته و
عشق های بی سر انجام و خشم های فرو خورده، و
همه ی نبایستن و نخواستن و نگذاشتن و نشدن و نگفتن و نرفتن نه، و نه، و نه!
عاشورا زانوی مهربان سر نهادن و دامن محرم گریستن نیز هست و در این
فاجعه ی هولناک بشری، هر کسی فاجعه ی خویش را نیز می نالد و دل هایی که
در این روزگار
نه حق انتخاب، که حق احساس، و
چشم هایی که نه نگاه ، که حق اشک و
حلقوم هایی که نه فریاد،
که حق ناله نیز ندارند،
از عاشورا است که حق های از دست رفته خویش را، هر ساله، می ستانند و نیز،
غرورهای مجروحی که به نالیدن محتاج اند،
اما شرم دارند، و
تحمیل لبخند بر لب هایی که در پس آن
ضجه ها پنهان است و
تحمیل آرامش بر چهره هایی که طغیان ها را در خویش کتمان می کنند،
آنان را " شهیدی ساخته است که بر روی زمین گام بر می دارد" و
به هر جا که می گریزد کربلا است و
هر ماهی که بر او می رسد محرم، و
هر روزی که بر او می گذرد عاشورا....
دکتر علی شریعتی
حسین وارث آدم