))ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب وبلا و اورثتنا الکرب والبلا الی یوم الانقضا((
همانا روز مصیبت حسین(ع) ، دیدگان ما را خسته و مجروح کرده است. (از کثرت و شدت گریه) و اشکهای ما را ریزان نموده است. عزیزان ما را در آن سرزمین غم و بلا گرفتار خواری (ظاهری) شدند. مصایب آن روز به گونهای است که برای همیشه ما را غمگین و داغدار کرده است.
امالی صدوق، ص 821; بحارالانوار، ج 44، ص 482
صدای قافله شهریار میآید دهید مژده به یاران که یار میآید
امید قافله کربلا حسین شهید برای دین خدا جان نثار میآید
حسین شمع وجود است و یاوران حسین به گرد شمع چه پروانهوار میآید
نگر به سرو قد و قامت علی پسرش که سرو پیش قدش شرمسار میآید
نگر به صورت زیبای ماه عباسش که پیش جلوه او ماه تار میآید
نگر به قامت زیبای قاسم رعنا که روی اسب چه چابک سوار میآید
بگو به غنچه گل نشکفد در این صحرا که غنچه گلش اصغر، فکار میآید
به آفتاب بگو پرده ی رحمت مفکن که زینبش به شکوه و وقار میآید
ستارگان فراوان آسمان ولا به گرد شمس رخش بیشمار میآید
چو کاروان به زمین بلا قرار گرفت صدای زینب محزون زار میآید