[1] . ابن خلدون، ج 4، ص 7. پی نوشت ها:
[2] . مقاتل الطالبیین، ص 375 ط نجف. امام فرمود: قد علم الله کراهتی لهذا فلما خیرت بین قبول ذلک و بین القتل اخترت القبول علی القتل. خداوند میداند که اینکار به اجبار بود. هنگامی که من، مخیر شدم در قبول این امر یا قتل، قبول بر قتل ترجیح دادم. نک: غایه الاختصار، صص 67، 68.
[3] . الکافی، ج 1، ص 486؛ عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 150.
[4] . تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 498. مأمون نیز این حقیقت را درک کرده بود و لذا امام را به شهادت رساند و در ظاهر وانمود کرد که او به مرگ عادی رحلت کرده و خود را عزادار نشان داد. امام علویان، فریب او را نخوردند، زمانی که مأمون ضمن نامهای به عبدالله بن موسی نوشت بیا تو را به جای علی بن موسی، ولیعهد کنم، او به مأمون گفت: من فریب تو را نمیخورم. آیا خیال کردی من نمیدانم با انگور چه بر سر علی بن موسی آوردی؟ نک: مقاتل الطالبیین، ص 415، 416.
[5] . نک: المقالات والفرق، ص 95.
[6] . رساله الدلائل الرهبانیه، منسوب به علامه حلی، چاپ شده در آخر کتاب الغارات، ج 2، ص 858 ط تهران. نسبت این رساله به علامه حلی تکذیب شده است. نک: ریاض العلماء ج 1، ص 379. گفته شده است که: در قم چشمهای است که گفته میشود علی بن موسی الرضا _ علیه السلام _ از آب آن نوشیده است. به احتمال منسوب به یکی از نوادگان علی بن موسی _ علیه السلام _ بوده است. نک: گنجینه آثار قم، ج 1، ص 381.
[7] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 148، 149، 180. در این مورد، گفتار صاحب عیون مقدم است. نک: بحارالانوار، ج 49، صص 91، 92، 118، 134.
[8] . ینابیع الموده، ص 364. از چند مدرک ـ سند اصل حدیث بقول ابا الصلت، آنقدر محکم بود که اگر بر دیوانهای میخواندند، جنون او برطرف میشد!! روایات دیگری نیز در مورد استقبال، ذکر شده است. نک: ینابیع الموده، ص 385. عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 132، 133.
[9] . بنا به نوشته کتاب ضیافه الاخوان که شرح حال علمای قزوین است امام رضا _ علیه السلام _ سال 193 نیز یکبار به قزوین آمده و در منزل داود بن سلیمان اقامت کرده است. نک: حیاه الامام الرضا، صص 227، 228.
[10] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 180، 183. امام بر آن بود که حدیث را از آبائش نقل کند. عیون اخبار الرضا، ج 1. ص 111.
[11] . ابوالمحاسن در مورد امام صادق _ علیه السلام _ مینویسد: لایرو الا عن اهل بیته او جز از اهل بیت _ علیه السلام _ چیزی روایت نمیکرد. النجوم الزاهره، ج 2، ص 9. بنابراین، آنچه گفته شده که شاید تنها خصوصیت تازه تشیع در قرن چهارم باشد که همه اخبار و آثار را به علی و خاندانش باز میگرداند (تاریخ تمدن اسلامی در قرن چهارم ج 1، ص 81) صحیح نیست، مؤلف مزبور با شیوه نقل حدیث در تشیع از بدو امر آشنا نبوده است.
[12] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 183، 184.
[13] . مجالس المؤمنین، ج 2، ص 274.
[14] . بحار، ج 49، ص 100. در کتاب الاحتجاج مرحوم طبرسی به تفصیل متن این مباحثات آمده است.
[15] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 170، 171.
[16] . همان مدرک، صص 93، 94.
[17] . همان، ص 98.
[18] . همان، ص 101، جواب امام در این مورد در حقیقت بیان کلام شیعه بود. امام در یک مورد در جواب مأمون درباره مسائل مختلف، از جمله در مورد جبر و اختیار، فرمودند: ان افعال العباد، مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین ولا تقل بالجبر ولا بالتفویض بحار، ج 5، ص 30. مجموعه این سوالات کلامی فراوان بوده و واضح است که شیوع آنها، شیوع فکر شیعه می باشد. به عنوان نمونه درباره به عدم رؤیت خداوند، الکافی ج 1، ص 96 (عربی). معادن الحکمه، ج 2، ص 161؛ التوحید، ص 109. همچنین سوال در مورد مفهوم توحید که امام بوسیله نامهای، جواب میدادند. التوحید، ص 56؛ بحار. ج 4، ص 284.
[19] . بحار، ج 49 ص 135، برای تحلیل قضیه نک: حیاه الامام الرضا ص 256، مجالس المؤمنین ج 2، صص 271،272.
[20] . بندرت میتوان عالمی شیعه یافت که در این مسئله تردید کند. هر چند رضیالدین علی بن طاووس محقق شیعی در این مسئله تردید کرده و چنین امری را با توجه به برخورداریهای مأمون غیرقابل قبول دانسته است. اما باید دانست این برخوردها همانگونه که استاد جعفر مرتضی توضیح دادهاند همگی در جهت مصالح سیاسی ویژهای بوده است. حتی اگر مأمون محمدبن جعفر صادق و زیدالنار که هر دو علیه او خروج کردند بخشید، در همین رابطه بوده و مؤیدی بر جهتگیری مثبت مأمون به صورت یک اعتقاد نیست اضافه بر اینکه در عیون اخبارالرضا روایاتی صریح در مسئله شهادت امام داریم و تقریبا اجماع علمای شیعه بر این است، نک: مجالس المؤمنین ج 2، ص 273، 274. تاریخ بیهقی، ص 48 ـ 49.
[21] . الکافی، ج 1، ص 223؛ نصائر الدرجات، ص 118؛ بحار، ج 23، ص 336.
[22] . نک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 16.
[23] . معادن الحکمه، ج 2، ص 176.
[24] . قرب الاسناد، صص 203، 206.
[25] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 87.
[26] . تفسیر العیاشی، ج 1، ص 360؛ بحار، ج 23، ص 296.
[27] . محاضرات الادباء، ج 1، ص 589.
[28] . دعبل بن علی الخزاعی شاعر اهل البیت، ص 83، از الغدیر، ج 2، ص 359، الاتحاف، ص 161.
[29] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 89، از عیون اخبار الرضا، ص 368، الفصول المهمه، ص 231.
[30] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 91.
[31] . همان، صص 95، 98.
[32] . فتوح البلدان، ص 37، به نقل از: دعبل بن علی الخزاعی، ص 107.
[33] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 212؛ دیوان دعبل الخزاعی، ص 247.
[34] . دیوان دعبل الخزاعی، ص 140.
[35] . ابو دلف (سفرنامه، ص 89) در قرن چهارم از آن خبر داده است.
[36] . معجم البلدان، ج 1، ص 285، مرات البلدان، ج 1، ص 132.
[37] . درباره آن نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، صص 58، 59.
[38] . درباره آن نک: همان، صص 59، 60.
[39] . درباره آن نک: همان، ص 61.
[40] . نک: دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 554، 368، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 57.
[41] . دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 320، 869، 771، 775.
[42] . جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 63.
[43] . مرات البلدان، ج 1، ص 368، زندگانی امام رضا، سحاب، ص 243، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، صص 78، 79.
[44] . یادگارهای یزد، ج 1، ص 357، 358. قسمتهایی از کتیبه کاشی معرق مورد نظر که اشاره به ورود امام رضا _ علیه السلام _، در آن آمده، به طور عمده از بین رفته است.
[45] . یادگارهای یزد، ج 1، ص 173، 177.
[46] . همان، ج 1، ص 383، 384.
[47] . همان، ج 2، ص 211، 217.
[48] . همان، ج 2، ص 917.
[49] . یادگارهای یزد، ج 2، ص 918 گویا نویسنده دانشمند کتاب جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا از این موارد و مورد بعدی غفلت کردهاند.
[50] . یادگارهای یزد، ج 2، ص 274.
[51] . تاریخ نائین، ج 2، ص 236، 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 109.
[52] . تاریخ نائین، ج 2، ص 230، 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا ص 113، 115.
[53] . التدوین فی اخبار قزوین، ج 3، ص 428.
[54] . نک: میراث فرهنگی نطنز، صص 158، 161.
[55] . بحرالانساب، ص 101، 103 اشاره به ولایت خراسان کرده به خصوص دامغان، نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 116، 117.
[56] . جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 132، 133.
[57] . الثاقب فی المناقب، ص 146. گفته شده که شاید حمراء آن روزگار ده سرخ فعلی باشد. نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 136.
[58] . الثاقب فی المناقب، ص 146.
[2] . مقاتل الطالبیین، ص 375 ط نجف. امام فرمود: قد علم الله کراهتی لهذا فلما خیرت بین قبول ذلک و بین القتل اخترت القبول علی القتل. خداوند میداند که اینکار به اجبار بود. هنگامی که من، مخیر شدم در قبول این امر یا قتل، قبول بر قتل ترجیح دادم. نک: غایه الاختصار، صص 67، 68.
[3] . الکافی، ج 1، ص 486؛ عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 150.
[4] . تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 498. مأمون نیز این حقیقت را درک کرده بود و لذا امام را به شهادت رساند و در ظاهر وانمود کرد که او به مرگ عادی رحلت کرده و خود را عزادار نشان داد. امام علویان، فریب او را نخوردند، زمانی که مأمون ضمن نامهای به عبدالله بن موسی نوشت بیا تو را به جای علی بن موسی، ولیعهد کنم، او به مأمون گفت: من فریب تو را نمیخورم. آیا خیال کردی من نمیدانم با انگور چه بر سر علی بن موسی آوردی؟ نک: مقاتل الطالبیین، ص 415، 416.
[5] . نک: المقالات والفرق، ص 95.
[6] . رساله الدلائل الرهبانیه، منسوب به علامه حلی، چاپ شده در آخر کتاب الغارات، ج 2، ص 858 ط تهران. نسبت این رساله به علامه حلی تکذیب شده است. نک: ریاض العلماء ج 1، ص 379. گفته شده است که: در قم چشمهای است که گفته میشود علی بن موسی الرضا _ علیه السلام _ از آب آن نوشیده است. به احتمال منسوب به یکی از نوادگان علی بن موسی _ علیه السلام _ بوده است. نک: گنجینه آثار قم، ج 1، ص 381.
[7] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 148، 149، 180. در این مورد، گفتار صاحب عیون مقدم است. نک: بحارالانوار، ج 49، صص 91، 92، 118، 134.
[8] . ینابیع الموده، ص 364. از چند مدرک ـ سند اصل حدیث بقول ابا الصلت، آنقدر محکم بود که اگر بر دیوانهای میخواندند، جنون او برطرف میشد!! روایات دیگری نیز در مورد استقبال، ذکر شده است. نک: ینابیع الموده، ص 385. عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 132، 133.
[9] . بنا به نوشته کتاب ضیافه الاخوان که شرح حال علمای قزوین است امام رضا _ علیه السلام _ سال 193 نیز یکبار به قزوین آمده و در منزل داود بن سلیمان اقامت کرده است. نک: حیاه الامام الرضا، صص 227، 228.
[10] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 180، 183. امام بر آن بود که حدیث را از آبائش نقل کند. عیون اخبار الرضا، ج 1. ص 111.
[11] . ابوالمحاسن در مورد امام صادق _ علیه السلام _ مینویسد: لایرو الا عن اهل بیته او جز از اهل بیت _ علیه السلام _ چیزی روایت نمیکرد. النجوم الزاهره، ج 2، ص 9. بنابراین، آنچه گفته شده که شاید تنها خصوصیت تازه تشیع در قرن چهارم باشد که همه اخبار و آثار را به علی و خاندانش باز میگرداند (تاریخ تمدن اسلامی در قرن چهارم ج 1، ص 81) صحیح نیست، مؤلف مزبور با شیوه نقل حدیث در تشیع از بدو امر آشنا نبوده است.
[12] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 183، 184.
[13] . مجالس المؤمنین، ج 2، ص 274.
[14] . بحار، ج 49، ص 100. در کتاب الاحتجاج مرحوم طبرسی به تفصیل متن این مباحثات آمده است.
[15] . عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 170، 171.
[16] . همان مدرک، صص 93، 94.
[17] . همان، ص 98.
[18] . همان، ص 101، جواب امام در این مورد در حقیقت بیان کلام شیعه بود. امام در یک مورد در جواب مأمون درباره مسائل مختلف، از جمله در مورد جبر و اختیار، فرمودند: ان افعال العباد، مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین ولا تقل بالجبر ولا بالتفویض بحار، ج 5، ص 30. مجموعه این سوالات کلامی فراوان بوده و واضح است که شیوع آنها، شیوع فکر شیعه می باشد. به عنوان نمونه درباره به عدم رؤیت خداوند، الکافی ج 1، ص 96 (عربی). معادن الحکمه، ج 2، ص 161؛ التوحید، ص 109. همچنین سوال در مورد مفهوم توحید که امام بوسیله نامهای، جواب میدادند. التوحید، ص 56؛ بحار. ج 4، ص 284.
[19] . بحار، ج 49 ص 135، برای تحلیل قضیه نک: حیاه الامام الرضا ص 256، مجالس المؤمنین ج 2، صص 271،272.
[20] . بندرت میتوان عالمی شیعه یافت که در این مسئله تردید کند. هر چند رضیالدین علی بن طاووس محقق شیعی در این مسئله تردید کرده و چنین امری را با توجه به برخورداریهای مأمون غیرقابل قبول دانسته است. اما باید دانست این برخوردها همانگونه که استاد جعفر مرتضی توضیح دادهاند همگی در جهت مصالح سیاسی ویژهای بوده است. حتی اگر مأمون محمدبن جعفر صادق و زیدالنار که هر دو علیه او خروج کردند بخشید، در همین رابطه بوده و مؤیدی بر جهتگیری مثبت مأمون به صورت یک اعتقاد نیست اضافه بر اینکه در عیون اخبارالرضا روایاتی صریح در مسئله شهادت امام داریم و تقریبا اجماع علمای شیعه بر این است، نک: مجالس المؤمنین ج 2، ص 273، 274. تاریخ بیهقی، ص 48 ـ 49.
[21] . الکافی، ج 1، ص 223؛ نصائر الدرجات، ص 118؛ بحار، ج 23، ص 336.
[22] . نک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 16.
[23] . معادن الحکمه، ج 2، ص 176.
[24] . قرب الاسناد، صص 203، 206.
[25] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 87.
[26] . تفسیر العیاشی، ج 1، ص 360؛ بحار، ج 23، ص 296.
[27] . محاضرات الادباء، ج 1، ص 589.
[28] . دعبل بن علی الخزاعی شاعر اهل البیت، ص 83، از الغدیر، ج 2، ص 359، الاتحاف، ص 161.
[29] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 89، از عیون اخبار الرضا، ص 368، الفصول المهمه، ص 231.
[30] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 91.
[31] . همان، صص 95، 98.
[32] . فتوح البلدان، ص 37، به نقل از: دعبل بن علی الخزاعی، ص 107.
[33] . دعبل بن علی الخزاعی، ص 212؛ دیوان دعبل الخزاعی، ص 247.
[34] . دیوان دعبل الخزاعی، ص 140.
[35] . ابو دلف (سفرنامه، ص 89) در قرن چهارم از آن خبر داده است.
[36] . معجم البلدان، ج 1، ص 285، مرات البلدان، ج 1، ص 132.
[37] . درباره آن نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، صص 58، 59.
[38] . درباره آن نک: همان، صص 59، 60.
[39] . درباره آن نک: همان، ص 61.
[40] . نک: دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 554، 368، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 57.
[41] . دیار شهر یاران، بخش اول، 1/ 320، 869، 771، 775.
[42] . جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 63.
[43] . مرات البلدان، ج 1، ص 368، زندگانی امام رضا، سحاب، ص 243، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، صص 78، 79.
[44] . یادگارهای یزد، ج 1، ص 357، 358. قسمتهایی از کتیبه کاشی معرق مورد نظر که اشاره به ورود امام رضا _ علیه السلام _، در آن آمده، به طور عمده از بین رفته است.
[45] . یادگارهای یزد، ج 1، ص 173، 177.
[46] . همان، ج 1، ص 383، 384.
[47] . همان، ج 2، ص 211، 217.
[48] . همان، ج 2، ص 917.
[49] . یادگارهای یزد، ج 2، ص 918 گویا نویسنده دانشمند کتاب جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا از این موارد و مورد بعدی غفلت کردهاند.
[50] . یادگارهای یزد، ج 2، ص 274.
[51] . تاریخ نائین، ج 2، ص 236، 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 109.
[52] . تاریخ نائین، ج 2، ص 230، 237، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا ص 113، 115.
[53] . التدوین فی اخبار قزوین، ج 3، ص 428.
[54] . نک: میراث فرهنگی نطنز، صص 158، 161.
[55] . بحرالانساب، ص 101، 103 اشاره به ولایت خراسان کرده به خصوص دامغان، نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 116، 117.
[56] . جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 132، 133.
[57] . الثاقب فی المناقب، ص 146. گفته شده که شاید حمراء آن روزگار ده سرخ فعلی باشد. نک: جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا _ علیه السلام _، ص 136.
[58] . الثاقب فی المناقب، ص 146.
تاریخ : سه شنبه 89/7/27 | 12:24 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()