در توحید خدا و اخلاص به درگاه الهى عز سلطانه در کلام علی
که دوست عزیزی زحمت کشیدند جهت انتشار ارسال کردند.
من وحدالله سبحانه لم یشبهه بالخلق (مولاعلی)
ترجمه
آنکه خدا را بوحدانیت و یگانگى شناخت او را در هیچ وصف به خلق مشابه نداند.
شرح :
یعنى موحد واقعى به کلى خدا را از اوصاف خلق منزه و مبرا داند و او را بى مثل و مانند شناسد لیس کمثله شیئى زیرا آنچه داراى صفات خلق است مانند خلق محتاج است و خدا غنى مطلق است خلق ذات و صفاتشان همه دست خوش فنا و زوال و حاجت و نقص است و خدا ذاتى است ازلى و ابدى و غنى در ذات و هیئات ذات و نعوت و صفات است و صفاتش همه عین ذات مقدسه است به خلاف خلق که در وجود محتاج و در صفات و کمالات نیازمند بغیرند.
التوحید حیاة النفس (مولاعلی)
ترجمه
یعنى ، انسان به نور معرفت خدا و توحید ذات و صفات حق جانش روشن نگرددبه مقام روح انسانى نرسیده و تا آنان معنى بزرگ را در خود ادراک شهودى نکند هنوز زنده به حیات حقیقى نگردیده است در دیوان منسوب به حضرت مولى - علیه السلام - است .
و ان امرء یحى بالعلم میت |
و ابدانهم قبل القبور قبور |
کسیکه زنده به نور علم و معرفت نگردد مرده است و پیش از آنکه به قبر داخل شود بدنش قبر جان مرده اوست و نیز فرموده هر کس خدا را فراموش کند خدا او را از نفس ناطقه خود غافل سازد و چشم بصیرت قلبش کور شود و هر کس بیاد خدا باشد خدا قلبش را زنده و عقلش را نورانى گرداند و شعر اشاره به آیهمبارکه است نسوالله فانساهم انفسهم یعنى هر کس خدا را فراموش کرد از جان خویش و کسب سعادت ابدى خود فراموش کند و همه بتن پرورى و خدمتبدن حیوانى پردازد که لازمه اش مرگ روح و فناى نفس ناطقه قدسیه باشد که حق فرمود قد افلح من زکیها و قدخاب من دسیها رستگار شد هر که روح خود را تربیت و تکمیل به علم و عمل کرد، و زیان کرد و فاسد گردید هر کس که بتنپرورى از تربیت روح اهمال و اعراض کرد پس توحید و علم و معرفت الهى زنده کننده حقیقى روح انسان است .
التوحید ان لاتتوهمه ، و العدل ان لا تتهمه (مولاعلی)
ترجمه
توحید آنست که خدا را در وهم و اندیشه نیاورى و عدل آنکه خدا را به ظلم و کار قبیح متهم نگردانى .
شرح :
یعنى موحد حقیقى که خدا را به یگانگى و یکتائى شناخته مى داند که خدا بفکر و عقل و وهم و اندیشه خلق نمى گنجد و برتر از حد ادراک جمیع خلایق استحتى ملائک و انبیاء و اولیاء پس موحد مى داند که هر چه در وهم و خیال درآید مخلوق است چنانکه امام صادق - علیه السلام - فرمود.
کل ما میز تموه باو هامکم فى ادق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم الخهر چه در وهم و اندیشه آید مخلوق است .
در کلمه دیگر حضرت فرمود لا تقدر عظمة الله على قدر عقلک عظمت خدا را بقدر عقل خود قیاس مکن که او بزرگتر از حد و وصف عقل و ادراک است دعاى رسولاکرم است یا من لا یعلم و لا یدرى ماهو الاهو و عدل خدا آنکه هر چه فعل خداست همه را عدل و احسان و لطف و رحمت به خلق دانى و ابدا ظلم به حق نسبت ندهى و ابدا چون جبریان در مسبب ازلى جور به خلایق نپندارى بلکه بدانى فعل الهى همه عدل و عشق و لطف و رحمت است .
لن تتصل بالخالق حتى تنقطع عن الخلق (مولاعلی)
ترجمه
فرمود تا از خلق منقطع نشوى بخدا واصل نخواهى شد.
شرح :
یعنى در مقام علم تا خدا را منزه از اوصاف و اطوار خلق نشناسى و او را برتر از حدود ماهیت ندانى و بالاتر از حد توصیف و تصور نپندارى بمعرفت او نرسیده اى و در مقام علم هرگاه از کلیه خلق چشم به پوشى و جز خدا به هیچ کس توجه نکنى نه در عبادت نه در حاجت و همه عالم را در مقابل خدا از نظر بیندازى آنگاه خدا را واقعا شناخته اى عظم الخالق فى انفسهم فصغر مادونه فى اعینهمآنکس که خدا را شناخت از عظمت خدا هر چه غیر خداست همه در نظرش کوچک و ناچیز است و در نتیجه منقطع از خلق شود تا بخالق راه یابد.
قلوب العباد الطاهرة مواضع نظر الله سبحانه فمن طهر قلبه نظر الیه .