سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

بهار 91 - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی
                                                      مصردراحادیث آخرالزمان

 

خروج ابقع از مصروشکست اوازسفیانی
 


إذا اختلفت الرایات السود خسف بقریة من قری إرم ، وسقط جانب مسجدها الغربی ، ثم تخرج بالشام ثلاث رایات : الأصهب ، والأبقع ، والسفیانی ، فیخرج السفیانی من الشام ، والأبقع من مصر ، فیظهر السفیانی علیهم "
از علی علیه السلام : زمانی که پرچمهای سپاه ( در شام ) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء ، ارم ، در زمین فرو رفته ( بواسطهء زلزله ) وقسمت غربی مسجد آن خراب شده وسقوط می نماید . سپس سه پرچم ( وحزب ) اعلام موجودیت کرده ، اصهب ، ابقع ، وسفیانی وسفیانی از شام ، و ابقع ، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد .(1)

تحریم اقتصادی مصر
 


" منعت العراق قفیزها ودرهمها ، ومنعت الشام مدها ودینارها ، ومنعت مصر إردبها ، ودینارها وعدتم من حیث بدأتم ، وعدتم من حیث بدأتم ، وعدتم من حیث بدأتم "
سهیل ، از پدرش ، از ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کند که آن حضرت فرمود : عراق از پیمانه و درهمش ، و شام از پیمانه ودینارش ، و مصر از پیمانه ودینارش محروم میشود ، ( تحریم اقتصادی می شوند ) وبرمیگردید از همانجایی که شروع کردید وبرمی گردید از همانجایی که شروع کردید وبرمی گردید از همانجایی که شروع کردید(2)

مصردراحادیث آخرالزمان

شکست مصری هاازشامی هاوبه اسارت رفتن آنان
 


" إذا ملک رجل الشام ، وآخر مصر ، فاقتتل الشامی والمصری ، وسبا أهل الشام قبائل من مصر ، وأقبل رجل من المشرق برایات سود صغار قبل صاحب الشام ، فهو الذی یؤدی الطاعة إلی المهدی . قال أبو قبیل : یکون بإفریقیة أمیر اثنا عشر سنة ثم تکون بعده فتنة ، ثم یملک رجل أسمر یملأها عدلا ، ثم یسیر إلی المهدی فیؤدی إلیه الطاعة ویقاتل عنه "
تبیع ، از کعب ، روایت کرده ، و آنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است ، در این روایت آمده است : زمانیکه مردی در شام ودیگری در مصر به حکومت برسند با یکدیگر نبرد کرده تا آنکه اهل شام قبیله هائی از مصر را به اسارت می گیرند ، آنگاه مردی از مشرق با پرچمهای سیاه و کوچک بطرف شام خروج می نماید و او همان کسی است که با حضرت مهدی علیه السلام بیعت کرده واز آن حضرت اطاعت می نماید وجنگ می کند از طرف آن حضرت(3)

تسلط قبطیان بر مصر
 


...وغلبة القبط علی أطراف مصر...
وقبطیان برمصرغلبه وتسلط پیدا خواهندکرد(4)

فرارحاکم مصربه غرب وآغازگرجنگها
 


سیکون رجل من بنی أمیة مصر یلی سلطانا ثم یغلب علی سلطانه أو ینزع ( منه ) ثم یفر إلی الروم فیأتی بالروم إلی أهل الاسلام ،فذلک أول الملاحم "
از ابوالنجم نقل است که می گوید : از اباذر شنیدم که میگفت از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده که آن حضرت فرمود : بزودی مردی از بنی امیه والی مصر میشود ، آنگاه شکست می خورد یا اینکه حکومت از او گرفته می شود ، سپس بسوی روم میگریزد ، واز آنجا بر ضد مسلمانان لشکر کشی میکند وآن نخستین جنگ ودرگیری است .(5)

حرکت پرچمهای قیس در مصر
 


ترید الاکثار أم أجمل لک ؟ فقال : بل تجمل لی ، قال : إذا رکزت رایات قیس بمصر ، ورایات کندة بخراسان
حسن بن جهم می گوید : از ابو الحسن ( ع ) درباره مسأله ( فرج ) سؤال کردم حضرت فرمود : آنرا بگونه ای مفصل برایت بیان کنم یا بطور خلاصه ، عرض کردم میخواهم آنرا برایم خلاصه
بیان فرمایی ، حضرت فرمود : ( فرج ) آن زمان است که درفش های قیس در مصر و درفش های کنده در خراسان به حرکت درآید(6)
البته توجه داشته باشیدکه قیس هم میتواند غربی ها باشد وهم میتواند فلسطینی ها باشند که از غزه می آیند.

مصردراحادیث آخرالزمان

خروج پرچمهای سبز رنگ از مصر بسوی شام
 


کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مصبغات حتی تأتی الشامات فتهدی إلی ابن صاحب الوصیات
معمر بن خالد از ابی الحسن ( ع ) روایت کرده که فرمود : گویی درفش های سبز رنگ آمیزی شده ای را میبینم که از مصر میآیند تا به شامات میرسند و از [ آنجا ] به سمت فرزند صاحب الوصیات هدایت میشوند(7)

قیام فرمانده نظامی در مصر
 


لا یطهر الله الأرض من الظالمین حتی یسفک الدم الحرام . - ثم ذکر أمر بنی أمیة وبنی العباس فی حدیث طویل - ثم قال : إذا قام القائم بخراسان ، وغلب علی أرض کوفان وملتان ، وجاز جزیرة بنی کاوان ، وقام منا قائم بجیلان وأجابته الآبر والدیلم‍ ( - ان ) ، وظهرت لولدی رایات الترک متفرقات فی الأقطار والجنبات ، وکانوا بین هنات وهنات . إذا خربت البصرة ، وقام أمیر الامرة بمصر فحکی علیه السلام حکایة طویلة - ثم قال : إذا جهزت الألوف ، وصفت الصفوف وقتل الکبش الخروف هناک یقوم الآخر ، ویثور الثائر ، ویهلک الکافر ، ثم یقوم القائم المأمول ، والامام المجهول ، له الشرف والفضل ، وهو من ولدک یا حسین ، لا ابن مثله یظهر بین الرکنین ، فی دریسین بالیین یظهر علی الثقلین ، ولا یترک فی الأرض دمین ، طوبی لمن أدرک زمانه ، ولحق أوانه ، وشهد أیامه "
ابراهیم بن عبید الله بن علاء ، از پدرش از امام صادق علیه السلام وآن حضرت از علی علیه السلام نقل کرده که فرمود : خداوند زمین را از ستمگران پاک نخواهد کرد تا آنکه خون حرامی ریخته شود ، سپس حضرت برنامه بنی امیه وبنی عباس را در حدیثی طولانی ذکر کرده ، سپس فرمود : زمانیکه شخصی از ما در خراسان قیام کرده وبر سرزمین ، کوفان وملتان غلبه نمود واز جزیرهء بنی کاوان گذشت ونیز شخصی دیگر از ما در جیلان قیام کرده و قبائل ، آبر و دیلمان به او بپیوندند ، و برای یاری فرزند من ( مهدی ) پرچمهای ترک بطور پراکنده در گوشه وکنار جهان در میان کم وبیش مشکلات به اهتزاز در آمد وزمانی که بصره خراب شده و رئیس امارت و حکومت در مصر قیام کند ، سپس حضرت حکایتی طولانی را ذکر کرد ، و فرمود : زمانیکه هزاران نفر تجهیز شده و صفها کشیده شد وشخص بزرگتر ، شخص کوچکتر را بکشد آنگاه شخص دیگری قیام کند و انقلاب نماید و کافر هلاک شود ، سپس قائم منتظر وامام نهان و ناشناخته که صاحب فضل و شرف بوده قیام مینماید و او از فرزندان توست ای حسین ، در حالیکه هیچ فرزندی مانند او نخواهد بود ، در بین رکنین ( بین رکن ومقام در مکه ) با دو لباس کهنه قیام کرده و بر جن و انس غلبه مینماید و [ انتقام از ] دو خون را در زمین ترک نخواهد کرد خوشا به حال کسی که زمان او را درک کرده و شاهد دوران آن حضرت باشد .(8)

خروج بافنده بلند قامت در سرزمین مصر
 


...ویخرج الحائک الطویل بأرض مصر والنیل ، قال سلمان فقلت : وما الحائک الطویل ؟ قال : رجل صعلوک لیس من أبناء الملوک ، تظهر له معادن الذهب ، ویساعده العجم والعرب ، ویأتی له منکل شئ حتی یلی الحسن ویکون فی زمانه العظائم ....
مردی بلند قدوبافندهای در سرزمین مصر ونیل خروج میکند سلمان پرسید این مرد کیست؟ فرمود مردی بدبخت واز پادشاهان نیست ومعادن برایش کشف میشود وایرانیان واعراب اورا کمک میکنند تااینکه به مقام ومنزلتی خواهد رسید(9)

پی‌نوشت‌ها:
 

1-ابن حماد : ص 77 - حدثنا الولید ورشدین ، عن ابن لهیعة ، عن أبی قبیل ، عن أبی رومان ، عن علی قال : - وفیها : قال ابن لهیعة ، عن أبی قبیل ، عن أبی رومان ، عن علی قال : ( تخرج بالشام
ثلاث رایات : الأصهب ، والأبقع من مصر ، فیظهر السفیانی علیهم ) .
کنز العمال : ج 11 ص 284 ح 31536 - عن روایة ابن حماد الأولی بتفاوت یسیر .
2- إسحاق بن راهویه : علی ما فی سنن البیهقی .
تفسیر القرطبی : ج 8 ص 4 - أوله ، کما فی أحمد ، وقال " ومما یصحح هذا المذهب ما رواه الصحیح عن أبی هریرة " .
جمع الجوامع : ج 1 ص 848 - کما فی مسلم ، عن أحمد ، ومسلم ، وأبی داود .
کنز العمال : ج 11 ص 131 ح 30913 - کما فی مسلم ، عن أحمد ، ومسلم ، وأبی داود .
3-ملاحم ابن طاووس : ص 54 ب 99 - عن ابن حماد ، ما عدا قوله " یکون بأفریقیة أمیر اثنا عشر سنة ، ثم تکون بعده فتنة " وفی سنده " . . رشدی . . شقر " .بن حماد : ص 85 - حدثنا رشدین ، عن ابن لهیع ، عن أبی قبیل ، عن شفی ، عن تبیع ، عن کعب قال : - ولم یسنده إلی النبی صلی الله علیه وآله .: عرف السیوطی ، الحاوی : ج 2 ص 68 - عن ابن حماد ، وفیه " . . قتل صاحب الشام . . اثنتا عشر سنة ویکون بعده فتنة " .: برهان المتقی : ص 149 ب 7 ح 8 و 9 - عن عرف السیوطی ، الحاوی ، ولیس فیه " قتل صاحب الشام " .
فرائد فوائد الفکر : ص 17 ب 5 - عن ابن حماد .
4- مناقب ابن شهرآشوب : ج 2 ص 274 - مرسلا عن علی علیه السلام : - البحار : ج 41 ص 319 ب 114 ح 42 - عن مناقب ابن شهرآشوب ،
5-برهان المتقی : ص 200 ح 6 - کما فی عرف السیوطی ، عنه ، ورواه أیضا بسند آخر عن أبی ذر - فیض القدیر : ج 4 ص 131 ح 4777 - عن الجامع الصغیر- ملاحم ابن المنادی : ص 33
6-الارشاد : ص 360 - علی بن أسباط ، عن ( أبی ) الحسن بن الجهم قال : سأل رجل أبا الحسن علیه السلام عن الفرج فقال : -
غیبة الطوسی : ص 272 - کما فی الارشاد بتفاوت ، عن الفضل : - وفیه " إذا تحرکت رایات . . بخراسان ، أو ذکر غیر کندة " .البحار : ج 52 ص 214 ب 25 ح 68 - عن الارشاد ، وغیبة الطوسی .
7- الارشاد : ص 360 - الفضل بن شاذان ، عن معمر بن خالد ، عن أبی الحسن علیه السلام قال : - کشف الغمة : ج 3 ص 251 - عن الارشاد ، وفیه " . . میمون بن خلاد " .الصراط المستقیم : ج 2 ص 250 ب 11 ف 8 - عن الارشاد
8-النعمانی : ص 274 - 276 ب 14 ح 55 - أخبرنا علی بن أحمد قال : حدثنا عبید الله بن موسی العلوی قال : حدثنا عبد الله بن حماد الأنصاری قال : حدثنا إبراهیم بن عبید الله بن العلاء قال : حدثنی أبی ، عن أبی عبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام " أن أمیر المؤمنین علیه السلام حدث عن أشیاء تکون بعده إلی قیام القائم ، فقال الحسین : یا أمیر المؤمنین متی یطهر الله الأرض من الظالمین ؟ فقال أمیر المؤمنین علیه السلام -البحار : ج 52 ص 235 - 237 ب 25 ح 104 - عن النعمانی
9-البحار : ج 52 ص 275 ب 25 ح 168 - عن العدد القویة .نفس الرحمن فی فضائل سلمان : ص 103 ب 11 - عن العدد القویة .منتخب الأثر : ص 248 ف 2 ب 25 ح 6 - عن دلائل الإمام
ة

نظرات: < type="text/java"> آرشیو نظرات

?


تازه های ما




تاریخ : جمعه 91/2/29 | 12:32 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

مرحوم حاج اسماعیل دولابی  از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.


 آن مرحوم می فرمایند:

پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
...
یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم

اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را
می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد
هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست
توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم

آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد


ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید

 




تاریخ : جمعه 91/2/29 | 12:25 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
توصیه بسیار مهم آیت الله بهجت برای تعجیل در ظهور



توصیه آیت‌الله بهجت برای تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) چه بود؟ 

موسس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی (عجل الله فرجه) و از شاگردان آیت‌الله بهجت، به پرسش خود از

این عالم ربانی برای تعجیل در فرج  و ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) و پاسخ آیت‌الله بهجت اشاره کرد.
خبرگزاری فارس: توصیه آیت‌الله بهجت برای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) چه بود

* آیت‌الله بهجت جامع شاخصه‌های فقیه ربانی بود

صالح‌نیا در ابتدای این گفت‌وگو بیان داشت: طبق روایات، فقیه ربانی یا همان فقیه مقبول اهل بیت علیهم السلام، 5 شاخصه اصلی دارد. بنده در حدود 4 - 5 سالی که در محضر حضرت آیت‌الله بهجت بودم، همه این شاخصه‌ها را در ایشان به وضوح دیدم. همین شاخصه‌ها باعث ماندگاری ایشان در دلهای شاگردان و مقلدان بود.

اولین شاخصه فقیه ربانی: فقاهت و آزاد اندیشی فقهی در کنار فقاهت

صالح‌نیا گفت: اولین شاخصه، فقاهت است. ایشان متون فقهی را به خوبی می‌شناخت. اساتید بزرگی را مثل آقا ضیاء عراقی که از بزرگان فقه ماست، از نزدیک دیده بود. ایشان علاوه بر تسلط کاملی که بر فقه داشت، در کنار آن آزاد اندیشی فقهی داشت. این آزاد اندیشی فقهی چیزی است که فقیه در قرن ارتباطات، بسیار لازم دارد. در کنار اینها ما اعلمیت فقهی ایشان را هم می‌دیدیم. به نظر من، ایشان به نحو شاخصی هم به دلیل کثرت اساتید و هم به دلیل کثرت متونی که دیده بود و هم چنین به دلیل آزاد اندیشی که عرض کردم، بین فقهای زمان خودش اعلم بود.

دومین شاخصه فقیه ربانی: صیانت نفس از آلودگی‌ها/ ثروت، قدرت و شهرت اسیر آیت‌الله بهجت

این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: شاخصه دوم که یک فقیه ربانی دارد، صیانت نفس از آلودگی هاست. اگر یک فقیه بتواند در طول دوران زندگی اسیر ثروت و قدرت و شهرت نشود و اینها را اسیر خود بکند، نفس خودش را صیانت کرده و برای اینکه یک فقیه ربانی محسوب شود، شاخصه بعدی را دارا شده است.

سومین شاخصه فقیه ربانی: حفظ دین و دیانت

صالح‌نیا گفت: شاخصه سوم در فقهای ربانی، حفظ دین است. هدف و کار اصلی یک فقیه ربانی حفظ دین است. آیت‌الله العظمی بهجت تا روزهای آخر عمرشان و هفته آخری که زنده بودند، تدریس فقهی‌شان ترک نشد. در این تدریس‌ها که از حدود 60 سال پیش شروع شده بود، نسل‌های مکرری از مربیان و مبلغان و فقیهان و علما را تربیت کردند و در کنار همه اینها ارشادات خوبی به عوام و خواص داشتند. ایشان فقیهی بودند که از صفای نفس برخوردار بودند. افراد را در آینه باطنشان می‌دیدند و متناسب با نیاز آنها ارشادشان می‌کردند. همین امر تأثیر زیادی در حفظ دین اطرافیان و کلیت دین داشت.

چهارمین شاخصه فقیه ربانی: مخالفت با هوای نفس

استاد حوزه علمیه قم گفت: شاخصه چهارمی که یک فقیه ربانی دارد، مخالفت با هوای نفس است. در طول دورانی که در محضر ایشان بودیم، بنده به ذهن نمی‌آورم حتی یک کار از ایشان دیده باشم که حاکی از هوای نفس باشد. مثلا فرض کنید بخواهند دستشان را جوری بگیرند که مردم ببوسند و یا مثلا از جلسه که بیرون می‌آیند، منتظر این باشند تا کسی ماشین جلوی ایشان نگه دارد. زندگی شخصی آیت الله بهجت مثل بقیه مردم بسیار عادی بود.

پنجمین شاخصه فقیه ربانی: اطاعت اوامر مولا و تولی

این شاگرد آیت‌الله بهجت گفت: ویژگی پنجم که ما در وجود ایشان دیدیم و از شاخصه‌های فقهای ربانی است، اطاعت اوامر مولا است. ایشان تولی عجیبی به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی داشتند. در سخنان و رفتارهای متعدد نشان دادند که متولی به ولایت امام زمان عجل الله تعالی هستند.

موسّس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی (عج) در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با فارس افزود: حضرت آیت الله بهجت بسیار به خواست امام زمان عجل الله تعالی در زندگی خود اهمیت می‌دادند. پیوسته تذکر می‌دادند که ما تحت اشراف امام عصر عجل الله تعالی هستیم و باید مواظب گفتار و رفتارمان باشیم. یک بار بنده از ایشان سوال کردم که اگر ما بخواهیم در ظهور امام عصر تعجیل شود، چه کار باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: همان کارهایی که در عصر ظهور ایشان قرار است انجام دهیم را الآن انجام دهیم. اگر ایشان حاضر بود ما چه کارهایی را می‌کردیم و چه کارهایی را نمی‌کردیم؟ همان رفتارها و کارهای خوب را همین الآن انجام دهیم و بدی‌ها را همین الآن ترک کنیم، ظهور ایشان محقق می‌شود.

وی افزود: به هر حال التزام به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی یکی از ویژگی‌های ایشان بود.

تولی شفاف آیت‌الله بهجت نسبت به ولی فقیه و نظام

صالح‌نیا ادامه داد: در درجه بعد، تولی بسیار شفافی نسبت به فقیه مبسوط الید یعنی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری داشتند. در طول دورانی که ما در محضر ایشان بودیم حتی یک انتقاد علمی را ندیدیم که ایشان از نظام داشته باشند. آیت الله بهجت در عمل، حفظ نظام را شعار خود قرار داده بودند. مراتب ارتباطات خوبی با حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری داشتند که در مصاحبه‌های مختلف، شاگردان و نزدیکان ایشان به آن پرداخته‌اند. این 5 شاخصه و ویژگی، ویژگی‌هایی است که در روایت امام حسن عسکری علیه‌السلام که مرحوم طبرسی در جلد دوم، صفحه 263 کتاب احتجاج نقل کرده است.

زندگی ساده ایشان پیام‌های زیادی برای علما، مسئولان و جوانان دارد

استاد حوزه علمیه قم گفت: ایشان زندگی پیام داری داشتند. بر خلاف خیلی از زندگی‌ها که اساسا پیام ندارند و یا پیام‌های گذرا و ناچیزی دارند، زندگی ایشان بسیار پرمعنا و پر پیام بود. من به جهت اینکه مخاطبان راحت‌تر با این بحث ارتباط برقرار کنند، این پیام ها را در سه محور عرض می کنم.

پیام‌های عملی آیت الله بهجت به علما

حجت‌الاسلام صالح‌نیا در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با فارس اظهار داشت: در مرحله اول زندگی ایشان پیام‌هایی برای علما داشت. از این پیام‌های شاخص می‌توانیم زهد و ساده زیستی ایشان را نام ببریم. حضرت آیت الله بهجت زندگی بسیار زاهدانه‌ای داشت و بسیار ساده زیست بود. تا همین نزدیک‌های وفاتشان، پیاده به محل درس رفت و آمد می‌کردند. این اواخر که افتاده شده بودند و خیلی نمی‌توانستند راه بروند، یک پیکان مدل پایینی که از مریدان ایشان بود، ایشان را می‌برد و می‌آورد.

وی افزود: خانه ایشان بسیار محقر بود. بنده بین بزرگان از علما و مسئولین، خانه‌ای به محقری خانه ایشان ندیدم. در خانه‌ای بسیار قدیمی زندگی می‌کردند و در مقابل خواسته‌های مکرر علما، بازاری‌ها و... برای تعویض خانه ایشان، قبول نمی‌کردند. با اینکه خیلی‌ها حاضر بودند با کمال افتخار برای ایشان در هر جا که می‌خواست، خانه‌ای بخرند، ولی ایشان اجازه نمی‌دادند خانه‌ای ساخته و یا گرفته شود. حتی به پیشنهاد کسانی که این موضوع را مطرح می‌کردند، بی‌اعتنایی می‌کردند و من خودم بارها شاهد این موضوع بودم.

وی ادامه داد: پیام دیگر ایشان به علما جدیت در تربیت مردم بود. ایشان بسیار در تربیت عموم مردم از پیر و جوان و کوچک و بزرگ جدی بودند. اگر کسی از زن و مرد از ایشان سوالی داشتند، بدون اینکه آنها را به دفتر ارجاع بدهند، بسیار راحت جواب می‌دادند. در سه وعده‌ای که برای نماز و دو وعده‌ای که برای درس حاضر می‌شدند و یک وعده‌ای که هر روز به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها می‌رفتند، همیشه به صورت پیاده از منزل خارج می‌شدند. برای مردم چه چیز بهتر از اینکه با یک فقیه که 6 بار در زمان‌های معین از خانه‌اش خارج می‌شود و بعد از یکی دو ساعت دوباره برمی‌گردد، دیدار داشته باشند. مردم خیلی راحت در کوچه و بین راه حرم حضرت آیت الله بهجت را می‌دیدند و ایشان به سوالات آنها پاسخ می‌گفتند.

موسّس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی(عج) گفت: پیام دیگر ایشان به علما و بزرگان این است که آیت‌الله بهجت دارای شخصیت حقیقی در علم و ایمان بود. ایشان به معنای واقعی کلمه عالم و مومن بود. علم و ایمان بدون شعار در وجود ایشان بود. نیازی به تظاهر نبود و هر کس که به ایشان نزدیک می‌شد، این بزرگی حقیقی را می‌دید.

وی در توضیح بیشتر این گفته خود اظهار داشت: بعضی از شخصیت‌ها فقط شخصیت‌های حقوقی‌اند و اگر شخصیت حقوقی را از آنها بگیری، چیز خاصی باقی نمی‌ماند. بر خلاف شخصیت‌های بزرگی چون حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت که حتی اگر شخصیت‌های حقوقی چون مرجعیت، رهبری و ... را از آنها بگیریم، باز هم فی نفسه دارای شخصیت‌های والایی هستند.

پیام‌های آیت‌الله بهجت به مسئولان نظام

استاد حوزه علمیه قم گفت: مرحله بعد پیام‌های ایشان به مسئولان نظام است. پیام آیت‌الله بهجت به مسئولان را نیز در سه محور عرض می‌کنم. خدمت به مردم یکی از پیام‌های زندگی ایشان است. بسیار انسان خدومی بودند. گاهی وقت‌ها برای خیلی‌ها با اینکه آنها درخواستی نداشتند، پول می‌فرستادند. بنده شنیدم قبل از انقلاب برای خیلی از خانواده‌های مبارزان که توسط ساواک دستگیر شده بودند، بدون درخواست آنها پول می‌فرستادند تا در زمانی که بی سرپرست هستند، دچار مشکلات مالی نباشند. در بین راه اگر کسی از ایشان تقاضایی داشت، ولو تقاضای مادی ایشان در همان جا جواب مثبت می‌دادند.‌

وی افزود: آیت الله بهجت حل مشکلات مردم را یک فرصت می‌دانست. این برای مسئولان ما خیلی پیام دارد. مسئولان باید از وجود آیت الله بهجت این امور را یاد بگیرند که وقتی فردی با مشکلی به آنها مراجعه می‌کند، این را برای خود یک فرصت بدانند. باید مشکل مردم را مشکل خودشان بدانند و در این کار با خدا معامله کنند.

این شاگرد آیت‌الله بهجت ادامه داد: پیام دیگر ایشان به مسئولان، آلوده نشدن به دنیاست. در ایامی که ایشان مرجع بوده و به نوعی مسئول امور دینی مردم بودند، گاهی میلیاردها پول در طول یک ماه به دفتر ایشان می‌آمد. ایشان از این پول‌ها همان طور که در قبل عرض کردم حتی یک وسیله رفت و آمد معمولی هم برای خود تهیه نکرد. یا برای خانه خودش نیز که خانه‌ای با وضعیت بسیار پایین و با دو یا سه اتاق بسیار محدود بود، امکانات خاصی ایجاد نکرد.

وی گفت: تواضع و احترام به دیگران و مردم یکی دیگر از پیام های ایشان به مسئولان است. من خواهش می‌کنم از مسئولان نظام جمهوری اسلامی که از رفتار آیت الله بهجت، تواضع و احترام به مردم و فروتنی در برابر آنان را که ولی نعمت آنها هستند را یاد بگیرند.

پیام‌های آیت الله بهجت به جوانان

صالح‌نیا گفت: مرحله سوم پیام ایشان به جوانان است. پیام زندگی حضرت آیت الله بهجت به جوانان را نیز در سه بخش عرض می‌کنم. جوانان عزیز اگر به زندگی امثال ایشان دقت کنند، می‌بینند که از نظر آقای بهجت رشد روحی اساسی‌ترین کار برای یک جوان بود. ایشان هم در جوانی خودشان به دنبال رشد روحی بودند و نتایج بسیار خوبی گرفته بودند و هم تا این اواخر مواظب بودند تا رشد روحی داشته باشند. شرکت ایشان در درس‌های مرحوم میرزا علی آقای قاضی که واقعا استاد برجسته کم نظیری در سیر و سلوک بودند، خیلی موثر بود. جوانان حتما باید استاد داشته باشند. بنده از جوانان و دانشجویان و طلبه‌ها خواهش می‌کنم که حتما استاد اخلاق و تربیت و استاد سیر و سلوک داشته باشند. انسان بدون استاد نمی‌تواند موفق باشد و به جایی برسد. لذا جوانان دانشجو و طلبه‌ای که استاد ندارند، نباید امید رشد معنوی و روحی خاصی را داشته باشند.

پژوهشگر حوزه علمیه گفت: پیام دیگری که زندگی ایشان برای جوانان داشت نظم و برنامه ریزی بود. ایشان بسیار انسان منظمی بودند. علی رغم اینکه ما در این اواخر ایشان را درک کردیم که حدود 80 -90 سال داشتند، اما بسیار با برنامه ریزی عمل می‌کردند. اگر انسان ایشان را نمی‌شناخت، برنامه ریزی ایشان به گونه‌ای بود که این طور به نظر می‌آمد که ایشان باید بسیار جوان‌تر باشند.

وی ادامه داد: نمازها و درس‌ها و زیارت هر روزه ایشان به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها)، همه طی برنامه ریزی دقیقی بود. ایشان نظم عجیبی در کردار و گفتار داشتند. کسی نمی‌توانست از ایشان حرف اضافی بشنود، چون ایشان دائم الذکر بودند. اصلا نمی‌گذاشتند زبانشان بیکار باشد و همیشه در حال ذکر بودند. در ابتدای جلسه درسشان آیاتی از قرآن را می‌خواندند. از خانه که خارج می‌شدند شروع به خواندن چهار قل معروف که مورد سفارش است، می‌کردند. ما می‌دیدیم در بین وقت‌هایی که بیکارند، مثلا وقتی شاگردان هنوز جمع نشده‌اند، ایشان زیارت عاشورا می‌خواندند و لعن‌ها و سلام‌ها را می‌گفتند. معلوم بود که ایشان هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام می‌خواند. همه اینها ممکن نیست مگر با نظم و برنامه ریزی .

صالح‌نیا افزود: پیام بعدی ایشان به جوانان، تلاشگری و خستگی ناپذیری بود. ایشان علی‌رغم کهولت سن واقعا خستگی ناپذیر بودند. اصلا نمی‌شد در چهره ایشان و یا طرز رفتارشان خستگی دید. البته کهولت سن، آثار خودش را بر فرد می‌گذارد ولی ما به تناسب سن ایشان می‌دیدیم که بسیار آدم سرزنده و سرحالی هستند.

روش ساده تربیتی آیت الله بهجت، مبتنی بر دو جمله

این شاگرد آیت الله بهجت گفت: روش تربیتی ایشان، روش ویژه ای بود. برخلاف خیلی از روش‌های تربیتی که بسیار پیچیده است و جوانها نمی‌توانند به آن نزدیک شوند، ایشان روش بسیار ساده‌ای داشتند که مبتنی بر دو جمله بود. اینکه «فرد باید به آنچه که می‌داند عمل کند و در آنچه که نمی‌داند، احتیاط کند» این دستور کلی و جامع و بسیار موثر در سیر و سلوک است.

صالح‌نیا گفت: اگر جوانی مقید به چنین دستوری باشد، روز به روز پیشرفت خواهد کرد. در عرصه مادی و معنوی ترقی خواهد کرد. ایشان روی این جمله تأکید داشت و مشکلات را از این می‌دانست که ما به دانسته‌هایمان عمل نمی‌کنیم. ایشان می‌فرمود که «واضحات زیر پاست». مثل اینکه همه می‌دانند نماز اول وقت و نماز جماعت چقدر خوب است، غیبت و بد زبانی چقدر بد است، ولی رعایت نمی‌کنند. لذا آیت الله بهجت در روش تربیتی خود در عین سادگی بسیار موثر بود. من خیلی تأکید دارم اگر کسی دنبال رشد است، باید به این روش توجه جدی داشته باشد.

جواهر کلام آیت‌الله بهجت از جواهر الکلام

استاد حوزه علمیه قم گفت: روش علمی ایشان، یک روش خاصی بود. ایشان اعتقاد زیادی به فقه جواهری داشتند. همان طور که حضرت امام (ره) اعتقاد عجیبی به فقه سنتی و جواهری داشتند، آیت الله بهجت هم همین طور بودند. ایشان کتاب جواهر الکلام مرحوم محمد حسن نجفی را که واقعا جزء افتخارات فقهی شیعه است، متن اصلی خودشان قرار داده بودند. در عین حال در این کتاب هم آزاد اندیشی داشتند. یعنی خیلی وقت‌ها نقدهایی را به مرحوم صاحب جواهر وارد می‌کردند که ما جاهای دیگر ندیده بودیم. لذا روش علمی ایشان مبتنی بر اعتماد بالایی به جواهر بود و در عین حال به آزاد اندیشی نیز اهمیت می‌دادند.

آیت الله بهجت به کوچکترین چیزی که مربوط به آخرت می‌شد، توجه داشتند

حجت‌الاسلام صالح‌نیا در پایان گفت: ایشان منش عملی و رفتاری زیبایی داشتند. در عین اینکه به جاذبه‌های دنیوی هیچ توجهی نداشتند، به همه چیز که مربوط به آخرت و خدمت به مردم بود توجه داشتند. ایشان با اینکه به داشتن ماشین و خانه و ... تا آخر عمرشان هیچ توجهی نکردند، اگر بیرون می‌آمدند و می‌دیدند بچه‌ای سوال دارد به آن بچه توجه داشتند. اگر پیر زنی در مسیر ایشان قرار می‌گرفت و پولی می‌خواست، توجه می‌کردند. به همه توجه داشته و احترام همه را حفظ می‌کردند. به ما که کوچکترین شاگرد ایشان بودیم، توجه می‌کردند و سوالهایمان را پاسخ می‌گفتند همانطور که به شاگردانی که 30-40 سال بود در درس ایشان حاضر می‌شدند، توجه داشتند.

وی تأکید کرد: ایشان واقعا یک نور پر بهجت و پر بها و پر جلوه بودند که در زندگی خیلی‌ها درخشیدند و به آن تغییر و جهت دادند.




تاریخ : جمعه 91/2/29 | 11:39 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

غدیر خم، قطعه‌ای از بهشت

 


 

سخن از غدیر است، واقعه‌ای به وسعت تاریخ، که خود تاریخ‌ساز است، غدیر خلاصه و عصاره تمام نبوت و حاصل و نتیجه چندین سال تلاش و مجاهدت نبی‌مکرم اسلام(ص) درانجام رسالت خطیر و عظیم است.

غدیرخم، واژه‌ای آشنا ولی مظلوم و غریب تاریخ، واقعه‌ای که زود فراموش شده و نادیده انگاشته شده غدیرخم، مانند ده‌ها غدیر دیگر است و مشابه آنها که حاصل نزول بارش رحمت الهی است برای کام‌های تشنه در کویر تنهایی و هجرت. غدیر خم ، برترین غدیری است که آب آن به زلالی و شفافیت آب حوض کوثر و زمزم است. افتخارغدیر خم در میزبانی سال‌های سال از پنج درخت سرسبز دنیا دیده و کهنسال     "سَمُر" است که همواره در خاطراتی با آن‌ها در اشتراک است. ولی این بار غدیرخم میزبان پنج انسان وارسته و کامل است به تعداد همان درختان سمر که همنشین و سنگ صبور سالیان دراز اوست. امروز غدیر خم به خود می‌بالد و نسبت به هم‌قطاران خویش فخر می‌فروشد چرا که میهمانانی بس گرانبها و ارزشمند دارد.امروز درختان سمر نیز طناز و با جنباندن شاخ و برگ شادمان و مسرورند. چرا که در این بیابان سکوت و برهوت، سایبانی برای برترین مخلوقات آفرینش شده و سایه‌سارشان بسان چتری بر سر پنج تن آل‌عبا قرارگرفته است. راستی چه افتخار و سعادتی و حق دارند که همنوا با بادهای خشک کویری رقصان باشند. آری غدیرخم از امروز پر آوازه می‌شود شهره خاص و عام، قطعه‌ای از بهشت، بالاترین و برترین مکان، آن جایی که دیگر پیامبران و اولیاء نیز به‌خاطر بودن در چنین جایگاهی رشک ‌برده و افسوس می‌خورند. غدیر، آخرین نقطه برای انسجام و اتحاد و با هم بودن حاجیان است و پس از این جا هر که به سویی روان خواهد شد. پس چه بهتر و مناسب که این مکان به عنوان نقطه وصل همگان در طول تاریخ اسلام تلقی گردد. و هر سال با گردآمدن همه طوایف و قبایل در این مکان و یادآوری ثقل بیان ابلاغ رسالت نبی‌مکرم اسلام در آخرین سفر حج، آخرین کلام وحی که از زبان مبارک حضرت ایشان بیان شده است با یادآوری هرساله به فراموشی سپرده نشود. 

غدیرخم، تنها یک توقفگاه نیست، توقفی است برای نشان حرکتی درست و صحیح و بدون انحراف و زاویه.  در این توقفگاه‌، همه باید مهیا برای حرکتی  پرشتاب در مسیری سلامت و حق، حضور داشته باشند. چه آنانکه که تند رفته‌اند و از رسول گرامی اسلام در این راه (ص) پیش‌افتاده‌اند و چه آنهایی که حرکتی کُند داشته و از آن حضرت عقب‌ مانده‌اند. همه باید دوش به دوش پیامبر باشند. همه باید یک‌صدا را که برترین صوت تاریخ اسلام شده و ماناترین، رساترین و بلیغ‌ترین پیام‌ها را در خویش جای داده باید بشنوند. در این شنیدن و ابلاغ کمال رسالت نباید با چندصدایی و در چند بار صورت گیرد. در ابلاغ نیز باید وحدت باشد همچنانکه در اجتماع مردم نیز وحدت در عین کثرت صورت گرفته است. و طوایف و قبایل مختلف حجاج مکی، مدنی، یمنی، و... در این اجتماع وحدت آفرین حضور پیدا نموده‌اند. چه اجتماع باشکوهی و چه جمع بی‌نظیری، یکصد و بیست هزار سر با چشمانی منتظر و گوش‌هایی آماده شنیدن و ... در این میان، غیر از آدمیان نیز این اجتماع و ابلاغ رسالت را به نظاره نشسته‌اند تا شاید فردای تاریخ اگر آدمیان دچار نسیان و فراموشی شوند، آنان گواهان صادقی خواهند بود و شهادتشان بر صدق این واقعه در قیامت گواهی‌است توأم با تأکید بر صحت و درستی این پیام، امروز نه تنها درختان سمر به عنوان شاهدان زمینی در این جمع حاضرند، میلیون‌ها ستاره نیز از میان آسمان شفاف و روشن کویر نظاره‌گر این واقعه‌اند. خورشید در رضایت از این حادثه عظیم لبخندزنان با تشعشع انوار خویش می‌نگرد.

آری جمعیت آماده ‌استماع سخنان پیامبر خدا در آخرین سفر تاریخی‌است، باید پیام الهی را گفت بیش از این نباید صبر و تعلل کرد. اگر گفته نشود زحمات پیامبر به هدر خواهد رفت و رسالت ایشان به اکمال نخواهد رسید. یاران با وفا وخاص پیامبر(ص) که تاریخ بر ایستادگی آنان بر پیمان و عهدی که با آن حضرت بسته بودند به درستی گواهی می‌دهد، همواره برگِرد شمع نبوت همچون پروانه حلقه زده و. مأمور مهیای جایگاه خطابه پیامبر شدند. عمار،ابوذر، سلمان، مقداد. امروز نه تنها پیامبر بلکه تاریخ و حتی غدیر خم هم به حضور چنین اصحابی در این جمع افتخار می‌کند. سنگ‌ها، روانداز‌ها و کجاوه‌ها و ... در میان درختان سمر و زیر سایه ‌آنها منبری به بلندای قامت پیامبر برافراختند. این منبر باید طوری بر پا می‌شد تا همگان و این خیل جمعیت آن را به وضوح می‌دیدند تا بدون واسطه، صدق و صحت ابلاغ حضرت را شخصاً شاهد باشند تا در آیند دچار شک و تردید نشوند. همه چیز آماده شد تا ابلاغ وحی در آخرین خطابه رسمی ایشان در آخرین سفر در حجه الوداع، نه تنها به گوش جسم بلکه به جان و دل اجتماع کنندگان، رسانیده شود. پیامبراسلام (ص) بر بالای منبر رفتند و حضرت علی (ع) را نیز به بالای منبر فراخواند و ایشان در طرف راست آن حضرت ایستادند. آن حضرت، نخست به حمد و ثنای الهی پرداختند و بعد از آن فرمودند: باید فرمان مهمی در باره علی بن ابیطالب (ع) را ابلاغ کنم، و اگراین پیام را نرسانم رسالت الهی را انجام نداده و نبوت من کامل نمی‌شود. ایشان سپس فرمودند خداوند به من چنین وحی نموده است: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛(1) ترجمه: اى پیغمبر! برسان و ابلاغ کن به مردم آنچه را که از جانب پروردگارت به تو نازل شده است! و اگر نرسانى، رسالت پروردگارت را نرسانده‏اى! و خداوند تو را از مردم حفظ مى‏کند، و خداوند کافران را هدایت نمى‏کند!»

پس از آن، فرمان موکد خداوند را در باره اعلام ولایت حضرت علی (ع) با صراحت هر چه تمامتر اعلام کردند و فرمودند: «جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی‌بن ابی‌طالب برادرِ من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»(2)

خداوند در این مورد آیه‌ای از کتابش را بر من نازل کرده‌است که فرمود: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛(3) ترجمه: ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و کسانى که ایمان آورده‏اند همانها که نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.»

آری، این چنین است شرح واقعه‌ی غدیر خم، داستان راستان قطعه‌ای از بهشت.

 

  1- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 67.

2 - انصاری محمد باقر، گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدیر، ص24.

3 - قرآن کریم، سوره مائده، آیه 55.




تاریخ : پنج شنبه 91/2/21 | 10:51 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر


.: Weblog Themes By Slide Skin:.